زن جوان وارد زیرزمین که شد، نگاهی به من انداخت و با مکثی کوتاه به سمت قبر رفت. لبخند رضایتی روی صورت یخیاش نقش بست و نفسی که تا الان در سینهام حبس شده بود راهی به بیرون پیدا کرد. جرات پیدا کردم و چند قدم به سمتش رفتم.
کد خبر: ۱۴۱۵۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۱