جامجم از روزهای پایانی مرمت خانه سیمین دانشور و جلال آلاحمد گزارش میدهد
آن روز که جلال آلاحمد، مصالح ساختمانی را از پشت ماشین پیاده کرد و خسته و کوفته، دست و صورت را شست و خودکارش را برداشت تا برای سیمین که هزاران کیلومتر آنسوتر در سودای دکتری بود از نقشه اتاق بالا و پنجرهای که برای عشقش طراحی کرده بود، بنویسد، هیچ فکرش را نمیکرد که 65 سال بعد، حالا ما، در همان اتاق بنشینیم و از «خانهموزه سیمین و جلال» حرف بزنیم؛ خانهای در دزاشیب شمیران که از نامههای سیمین و جلال میتوان دریافت، ساختش سال 1331 کلید خورده است؛ همان سالی که سیمین برای تحصیل به خارج میرود و جلال، میافتد دنبال کار خانه. لابد با هزار امید که خانم دکتر بازگردد و این خانه، بشود یکی از مهمترین پاتوقهای ادبیات دهه سی و چهل. لابهلای نامهها، بین حرفها و گلایهها و دلتنگیها، روایتِ آجر و حکایت نقشه اتاقها! جلال، نقشهها را میفرستد و از سیمین نظر میخواهد.
کد خبر: ۱۰۱۱۸۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۲۴