جنایت جنوب تهران

برچسب ها - جنایت جنوب تهران

«در خانه مشغول استراحت بودم که صدایی را شنیدم که می‌گفت اشکان عجله کن چاقو را از آشپزخانه بردار و به کوچه برو، چاقو را برداشتم و به کوچه رفتم. پسربچه‌ای را دیدم که او را پیش از این در رویاهایم دیده بودم. او شبیه بچگی‌های خودم بود. دیگر چیزی نفهمیدم و فقط یادم می‌آید شب در پارک خوابیدم و بعد مردی در خیابان مرا صدا زد و وقتی برگشتم به دستانم دستبند زد.»
کد خبر: ۸۳۲۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۵

نیازمندی ها