یکی از مشکلات و ضعف‌های ما در عرصه اجرا و کارهای زنده این است که دوستان بعضا بدون مطالعه سرصحنه می‌آیند. حالا چون کار ما تلفیقی از نمایش و اجراست، قطعا آدم نمی‌تواند دست خالی روی صحنه حاضر شود.
کد خبر: ۸۴۴۴۴۵
اینجا با فضای روشنفکری تئاتر فرق دارد
اما علی‌الاصول فکر کردن به این‌که آدم چه می‌خواهد بگوید، خیلی اهمیت دارد. گاهی تجربه سال‌ها اجرا اعتماد به‌نفس کاذبی به ما می‌دهد که مخرب است. ولی من نه‌تنها در اجرای «آبی‌ترین وصال» که متکی بر متن است، در اکثر اجراهایم قبل از برنامه به آن فکر می‌کنم که باید از کجا شروع کنم و چطور ادامه دهم.

اگر متنی نباشد و سروته اجرایم را ندانم، قطعا روی صحنه نخواهم رفت. ضمن این‌که مجری باید قبل از اجرا متن را حل و هضم کند و در مرحله‌ای بالاتر آن را باور داشته باشد. در این سال‌ها کنگره‌ها و بزرگداشت‌های شهدا به عرصه احساس غلتیده است. به نظرم اگر بتوان آدم‌های جنگ را به دور از احساس واکاوی کرد، برای نسل فعلی بسیار جذاب‌تر و تاثیرگذارتر است. ما هم در آبی‌ترین وصال و برمبنای واکاوی آدم‌های جنگ، متونی را آماده کردیم که در کنار گفت‌وگوی زنده با برخی سرداران و فرماندهان جنگ و نیروی دریایی، تلاش کردیم نگاهمان نگاه الزاما احساسی نباشد و در این میان به نتایج تاثیرگذاری برسیم تا حرف تازه‌ای برای نسل جوان داشته باشیم. اجرای چنین برنامه‌هایی که مردم به دلیل باورها و اعتقادات و ارزش‌ها دقت و حساسیت زیادی روی آن دارند، کار ما را هم سخت‌تر و حساس‌تر می‌کند و گاهی مخاطبان از کلمه کلمه کار ما نکته درمی‌آورند و سوال می‌پرسند. مثلا در نمایش فصل شیدایی من می‌گفتم «بعد از شهادت رسول خدا» که ده‌ها مورد داشتیم تعدادی از مردم پس از پایان اجرا سراغ من آمدند و پرسیدند مگر پیامبر شهید شده؟ من هم جواب می‌دادم بله، بروید مطالعه کنید. به خاطر همین نکته‌سنجی من برای نگارش متون دقت مضاعفی می‌کنم و همیشه از مشاوران مختلف بهره می‌گیرم. نکته پایانی این‌که ما کار خودمان را صرفا یک نمایش نمی‌دانیم، بلکه یک بسته فرهنگی و اعتقادی به مخاطب تحویل می‌دهیم که درنهایت او را به نتیجه‌ای برساند.

اینجا فضای روشنفکرانه تئاترشهر نیست که نمایشی اجرا شود و در پایان بازیگران به تماشاگران تعظیم کنند و بعد از صحنه بیرون بروند.

رسالت بوذری

راوی و مجری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها