زمین در آن زمان با مشکلات عدیده روبهروست؛ ازجمله این که خدمات بهداشتی وجود ندارد و میزان جرم و جنایت بهشدت افزایش یافته است. در نتیجه همین مشکلات، ساکنان زمین آرزوی رفتن به الیسیوم را دارند. برای آنها رفتن به این ایستگاه فضایی، پایان تمام مصائب و مشکلات به حساب میآید، اما قضایا آنطور که آنها تصورش را داشتند، پیش نمیرود. افرادی که در این مکان زندگی میکنند، راضی نیستند محل زندگی خود را با فقرای زمین تقسیم کنند.
وضع این روزهای مناطق مرزی کشورهای اروپایی، بسیار شبیه این فیلم است. جامعه بینالملل بنا به دلایل مختلف تصمیم گرفته در قبال بحران مهاجران در اروپا محتاط عمل کند؛ بحرانی که بیشک آن را میتوان یکی از تراژیکترین اتفاقات انسانی در دهه کنونی دانست. آمار و ارقام اعلام شده از طریق سازمان بینالمللی مهاجرت نشان میدهد، بیش از 350 هزار مهاجر و پناهجو سعی کردهاند، تنها از راه دریای مدیترانه خود را به اروپا برسانند. از همین تعداد، حدود 2600 نفر از اول سال جاری میلادی تا پایان ماه آگوست جان خود را از دست دادهاند.
بیشتر این افراد از غرب آسیا و بهخصوص کشورهای جنگزدهای همچون سوریه، عراق و لیبی میآیند. شهروندان کشورهای آشوبزده آفریقایی نیز سهم زیادی در این آمار دارند. گزارشهای این سازمان نشان میدهد، مردم افغانستان و پاکستان به دلایل مشابه شهروندان این کشورها، مهاجرت را انتخاب کردهاند. افغانستان همچنان اسیر جنگ داخلی بوده، وضع اجتماعی و اقتصادی پاکستان نیز بسیار اسفناک است. بنا به همین دلایل است که آنها کشورهای خود را ترک میکنند و به امید یافتن صلح، آرامش و زندگی جدید به سمت اروپا میروند.
پایان رویاها
همانطور که در فیلم الیسیوم، فقرای زمین بهسرعت متوجه شدند، بهشتی که در رویاهای خود ساختهاند واقعیت ندارد، مهاجران نیز با رسیدن به پشت درهای اروپا خیلی زود به این حقیقت تلخ پیبردند. آنچه بیش از همه، باعث اذیت و آزار مهاجران شد، رفتار متناقضی بود که از دولتهای اروپایی مشاهده کردند.
از آغاز درگیری در سوریه، موج مهاجرت به کشورهای اروپایی آغاز شد، اما کمتر مورد توجه رسانهای قرار گرفت. در همان زمان، کشورهای اروپایی با محدودیت فراوان، مانع ورود این افراد به کشورهای خود میشدند، اما یک اتفاق در ماه آوریل سال جاری نگاهها را به سمت این معضل تازه برد. یک قایق به همراه 850 مهاجر در دریای مدیترانه واژگون شد و تقریبا تمام مسافران آن جان خود را از دست دادند. این تراژدی باعث شد مساله مهاجران به بحث نخست سیاستمداران اروپایی تبدیل شود و آنها با برگزاری نشستها و جلسات متعدد تلاش کردند راهی برای مقابله با این پناهجویان و مهاجران پیدا کنند.
پس از آن، برخی کشورها همچون آلمان و فرانسه درهای خود را باز کردند و پذیرای تعداد زیادی از این افراد شدند. فشار افکار عمومی و رسانهها پس از انتشار تصویر آیلان سه ساله در سواحل ترکیه، باعث شد این کشورها انعطاف بیشتری در این زمینه از خود نشان دهند. براساس همین سیاستها بود که در عرض تنها دو هفته نزدیک به 60 هزار مهاجر سوری وارد مونیخ شدند، اما در بحبوحه همین اتفاقات بود که کشورهای اروپای شرقی با ایجاد مانع بر سر مرزهای خود به شدت از ورود این افراد جلوگیری کردند.
کشورهایی همچون مجارستان، کرواسی و اسلوونی نهتنها با کشیدن حصار در اطراف مرزهای خود مانع ورود این پناهجویان شدند، بلکه خشونت شدیدی علیه آنها اعمال کردند. دولتهای راست افراطی در این کشورها، نقش بهسزایی در مخالفت با ورود این مهاجران داشتند. با کمرنگ شدن این موضوع در رسانهها، کشورهایی همچون آلمان که پیشتر رویکردی منعطفتر داشتند ، تغییر موضع دادند.
در همین ارتباط، دولت آلمان که پیشگام حمایت از مهاجران شد، با شتاب گرفتن موج ورود مهاجران ناگزیر شد اقدامهای سختگیرانهای در مرزها اعمال کند. آنطور که منابع خبری گزارش دادند، مونیخ تصمیم گرفت حتی مقررات آزادی عبور و مرور در مرزهای خود را ـ که طبق توافقنامه شنگن به آن متعهد است ـ به حالت تعلیق درآورد. مقامات این کشور نیز میگویند مناطق مرزی بهویژه مناطق مرزی با اتریش بهشدت کنترل خواهد شد. اتخاذ این سیاستهای دوگانه از طرف کشورهای اروپایی باعث شده تا این مهاجران و آوارگان با سردرگمی فراوانی روبهرو باشند.
نقش اروپاییها در بروز این بحران
برای پی بردن به ریشههای این بحران، نقش کشورهای اروپایی در شکلگیری جنگ و درگیری در این کشورها باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. در کشورهای خاورمیانه که این روزها درگیر جنگ هستند، پیش از این گرچه سطح دموکراسی قابل قبول نبود، اما ثبات سیاسی وجود داشت و فعالیت اقتصادی به آرامی پیش میرفت. این منطقه بهدلیل منابع عظیم انرژی همواره مورد توجه آمریکا و همپیمانانش بوده است.
به همین دلیل این کشورها با استفاده از ابزارهای قهری سعی کردند پس از پایان جنگ سرد، برنامههای سیاسی و اقتصادی خود را در این منطقه پیاده کنند. در نتیجه، بدون آن که ثابت شود سلاح کشتار جمعی در عراق وجود دارد، این کشور به ویرانه تبدیل شد. لیبی نیز پس از قطعنامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل هدف بمباران هوایی ناتو قرار گرفت. نتیجهاش این شد که امروز گروههای مختلف شبهنظامی برای بهدست گرفتن قدرت با یکدیگر رقابت و جنگ دارند. حمایت تسلیحاتی و مالی از گروهها و شورشیان در سوریه نیز نقش بهسزایی در شکلگیری گروههای تروریستی همچون داعش و جبهه النصره داشت. افغانستان یکی دیگر از مکانهایی است که صحنه طمعورزی اروپا و غرب پس از جنگ سرد شد. حملات قدرتهای غربی و اروپایی پس از حوادث 11 سپتامبر، تنها باعث وخامت اوضاع این کشور شد. در حالی که اسامه بن لادن، رهبر گروه تروریستی القاعده کشته شده، تروریسم همچنان در این کشور وجود دارد و بیثباتی سیاسی این کشور را رنج میدهد.
وضع اسفبار کودکان مهاجر
آنچه طی چند ماه گذشته کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفته، وضع کودکان و نوجوانان مهاجری است که همراه والدین خود یا بهتنهایی وارد این کشورها میشوند. گزارشهای مختلف نشان میدهد، بسیاری از این بچهها از همان بدو ورود مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
این افراد به محض ورود به این کشورها ازجمله ایتالیا، برای گذران زندگی به عضویت گروههای خلافکار درآمدهاند. در جنوب ایتالیا بچه مهاجر یعنی کسب و کار. بعضی مراکز پذیرش که از سوی دولت برای ساماندهی این افراد راه افتادهاند، روزی ۷۵ یورو برای نگهداری هر بچه دریافت میکنند. این در حالی است که برای هر بزرگسال ۳۵ یورو میگیرند.
این کودکان بهواسطه همین مراکز به استخدام گروههای تبهکار در میآیند. این وضع برای دختران به مراتب وحشتناکتر است.
حسین خلیلی
بین الملل
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد