حرکتهای سیاسی مبتنی بر راهبردهای تروریستی سابقهای طولانی دارد و انگیزههای مختلفی در طول تاریخ داشته است. با این حال تروریسم همواره انحرافی در مسیر جنبشهای مردمی بوده که هرچند ابتدا برای هدفی قابل دفاع قیام کرده بودند، اما در مسیر حرکت خود دچار استحاله فکری و رفتاری شدند. راه دوری نرویم. نمونه این انحرافات را میتوان ابتدا در جنبشهای چپگرایانه دید؛ همان حرکتهایی که با هدف رسیدن به جامعه بیطبقه آغاز شد، ولی کمی بعد آن گاه که همراهی بدنه اجتماعی را با خود ندید، رو به سوی تروریسم آورد. برخی حرکتهای استقلالطلبانه نیز که با راهبرد مبارزه با استعمار آغاز شده بود، گاه به طرف تروریسم منحرف و بهانهای برای آنها شد که میخواستند مبدأ تروریسم را جهان سوم معرفی کنند.
در تازهترین انحراف مسیر جنبشهای مردمی، موج بیداری اسلامی مردم منطقه، گرفتار تندروهایی شد که به نام دفاع از اسلام، جز تخریب چهره این دین رحمانی، گام در راهی دیگر ننهادهاند. داعش، نه محصول بیداری اسلامی، بلکه زائدهای بر این جنبش بود که با هدف استحاله حرکت مردم مسلمان منطقه، خاورمیانه را در وحشت انداخت. تروریستهای داعش درست مانند تروریستهای القاعده ـ که از دل حرکتهای جهادی اما به شکلی منحرف شده از راهبردهای اصیل مردمی بیرون آمدند ـ یا بسان آنها که نتیجه انحراف در حرکتهای عدالتخواهانه بودند و مامور اجرای پروژهای شدند که میخواست به جنبشهای مردمی ضدامپریالیستی در جهان برچسب تروریستی بزند، نتیجه سیاستهایی بود که جداسازی جنبشهای مردمی از تکیهگاه اصلیشان یعنی مردم را دنبال میکرد.
تروریستها گاه به نام مبارزه با استبداد و گاه به نام مبارزه با بیگانگان برای خود جاپایی در کشورهای مختلف پیدا میکنند، ولی در این اصل مهم با استبداد و استعمار مشترکند: بیگانگی با مردم.
نهتنها مستبدها که دولتهای بیگانه نیز همواره برای بسط نفوذ خود، به ارعاب مردم روی میآورند تا بتوانند بدون نگرانی از نقشآفرینی مردم، بر سلطه خود بیفزایند. این همان روشی است که تروریستها هم به آن متوسل میشوند و برای همین است که مبارزات تروریستی به هر نامی صورت گیرد، جز وجهی کمیک از حرکتهای اصیل مردمی نیست. در واقع تروریسم نشانه استحاله جنبشهای مردممحور و نتیجه دخالت مولفههایی است که هیچگاه میلی به نقشآفرینی مردم نداشتهاند.
در تاریخ معاصر ایران بخوبی میتوان شاهد این واقعیت بود که گروههایی در مقابل حرکت مردمی انقلاب اسلامی ایستادند و به سلاح روی آوردند که بدنه اجتماعی خود را از دست داده بودند. آنها برای آن که نتوانستند مردم را با خود همراه کنند، سعی کردند با ترور، مردم را مرعوب و از صحنه خارج کنند، اما ایستادگی مردم ایران در برابر تروریسم، بویژه سال 1360 مانع از آن شد که حامیان رژیم بعث صدام بتوانند از درون، ایران را به تسلیم وادارند. با وجود این، همین عناصر در پیوند با سرویسهای امنیتی بیگانه امروز در قالب پدیده داعش، همان راهبرد ترور را پی گرفتهاند تا حرکت بیداری اسلامی را متوقف کنند؛ حرکتی که میتوانست بهار آزادی را به جهان اسلام آورد و نقش دولتهای وابسته در جهان اسلام را کمرنگ کند.
روشن است که مقاومت مردم منطقه بویژه در کشورهای درگیر با ویروس تروریسم میتواند داعش را همچون منافقین و دیگر گروههای تروریستی منزوی شده، از صحنه خارج کند، ولی تحقق این هدف به شرطی است که مردم منطقه و دولتهای اسلامی در اتحادی راهبردی مصمم به از بین بردن تروریستها شوند و در مقاومت برابر افراطیگری و تروریسم، تردیدی به دل راه ندهند. دعوت تهران به ایجاد جبههای منطقهای در برابر افراطی گری، نشانهای از میل به همین اتحاد استراتژیک است و اکنون با توجه به حرف و حدیثهایی که درباره گفتوگوهای ایرانی ـ عربی مطرح است، میتوان امیدوار بود سایر کشورهای اسلامی به این دعوت آری بگویند و از تجربه ایران در سه دهه گذشته برای غلبه بر تروریسم استفاده کنند؛ تجربهای که تنها معطوف به مقاومت و تکیه بر رأی مردم بوده است.
مصطفی انتظاری هروی
دبیر گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد