آهنگ «اگر بروی/ if you go away) برای اولین بار از سوی راد مک کوئن خواننده و ترانهسرای شهیر آمریکایی، به زبان انگلیسی اجرا شد. رادنی ماروین مککوئن آهنگساز و ترانهسرای آمریکایی در آوریل 1933 در اوکلند کالیفرنیا بدنیا آمد. او تحت سرپرستی مادرش و یک ناپدری خشن الکلی قرار داشت، به همین دلیل در یازده سالگی از خانه فرار کرد. مککوئن مدتی را برای خدمت به ارتش در شبه جزیره کره به سر برد، او پس از بازگشت به آمریکا، کارش را با خواندن در کلوبهای شبانه پی گرفت. این ترانهسرا مدتی به صورت قراردادی در استودیو یونیورسال کار میکرد. او سرانجام اولین آلبوم خود به نام «Beatsvile» را در سال 1959 تهیه و روانه بازار کرد. اندکی پس از این مککوئن به نیویورک نقل مکان کرد تا کارش را در زمینه موزیک پاپ ادامه دهد. او در آمریکا نمیتوانست به آرامش برسد به همین دلیل با احساسی سرشار از بیهودگی به پاریس پای گذاشت، اینجا جایی است که مسیر زندگی حرفهای او را دچار تغییری اساسی میشود. او در طول دوران کاری خود آثار متنوعی شامل موسیقی پاپ، شعر و موزیک فیلم به وجود آورد. او به خاطر کارهایش نامزد دریافت جایزههای اسکار و پولیتزر شد. آهنگهای مککوئن بیش از یکصد میلیون نسخه فروش داشته است. اشعار او در رده پرفروشترینهای دهه 60 آمریکا به قرار دارند. مککوئن در میان همه اقشار مردم محبوبیت داشت، شاید به همین دلیل بیش از 60 میلیون نسخه از کتابهایش در آمریکا به فروش رفت.
مککوئن در پاریس با ژاک برل آشنا شد، و تحت تاثیر آهنگهای زیبای او قرار گرفت. مککوئن ترانههای برل را به انگلیسی برگرداند و قدرت مثالزدنی خود در زمینه ترانهسرایی را، در ترجمه این آثار به کار گرفت. «اگر بروی» یکی از همین برگردانها به انگلیسی است که در قلب و روح میلیونها نفر نفوذ کرد و سالها توسط بسیاری از بزرگان موسیقی جهان بازخوانی شد. ترانه ای زیبا و تاثیرگذار که حتی ذرهای از زیبایی ترانه اصلی کم نکرد بلکه به اعتقاد بسیاری به ارزشهای هنری اثر افزود. در حقیقت، این ترانه به یادماندنی هنگامی پا به عرصه وجود گذاشت که ژاک برل آهنگساز و خواننده بلژیکی در سال 1959 از سوی معشوقهاش سوزان گابریلو نادیده گرفته شد. هنگامی که سوزان گابریلو، او را ترک کرد، ژاک برل دست به خلق این آهنگ زد و حاصل کار را با عنوان «Ne me quitte pas» روانه بازار کرد. ترجمه تحت الفظی عنوان این آهنگ از فرانسوی «ترکم نکن» است. ترانه ژاک برل اندکی با ترجمه انگلیسی آن تفاوت دارد. در ترانه فرانسوی خواهش بیشتری به چشم میخورد که در ورژن انگلیسی وجود ندارد.
دیگر گریه نخواهم کرد، سخنی نمیگویم، همینجا گوشهای پنهان میشوم
تا نگاهت کنم که میرقصی و لبخند میزنی
تا صدایت را بشنوم که میخوانی و میخندی
بگذار سایه سایهات باشم
سایه دستت، بگذار سایه سگت باشم، اما ترکم مکن
این آهنگ به زبان اصلی خود یعنی فرانسوی بارها و بارها توسط هنرمندان بزرگی از جمله نینا سیمون ، ژولیت گرکو، استینگ، اوته لمبر، جاندان ارچتین، سیندی لاپر، اینگرید آلبرینی، بلیندا کارلایل، ماریا گادو، باربارا استرایسند، سلین دیون بازخوانی شده است.
ترانه انگلیسی این آهنگ نیز طرفداران بسیاری دارد و توسط بسیاری از خوانندگان مطرح همچون داستی اسپرینگفیلد، اسکات واکر، شرلی هورن، تام جونز، فرانک سیناترا، ری چارلز، خولیا ایگلسیاس و مدونا بازخوانی شده است. فرهاد مهراد هنرمند شهیر کشورمان نیز این آهنگ را در سال 1977 بازخوانی کرد.
غیر از ترانههای فرانسوی و انگلیسی، ترانههایی به زبانهای دیگر نیز برای این آهنگ سروده شده و هنرمندان بسیاری از سراسر جهان به بازخوانی این آهنگ زیبا پرداختهاند. برای نمونه گروه موسیقی لبنانی مشروع لیلی این ترانه را به زبان عربی اجرا کردهاند. این ترانه به زبانهای ارمنی، اسپانیایی، هلندی، آلمانی، فنلاندی، یونانی، عبری، ایتالیایی، لهستانی، پرتغالی، روسی، سوئدی، اسلاو و ترکی نیز بازسرایی شده است. زکی مورن خواننده ترک این آهنگ را به ترکی اجرا کرده است.
«اگر بروی»
اگر در این روز تابستانی بروی
خورشید را با خود از اینجا خواهی برد؛
همه پرندگان در آسمان تابستان پر میزدند
آن زمان که عشقمان تازه بود و قلبهایمان سرشار از شادی؛
آن زمان که روزها کوتاه بودند و شبها بلند، و ماه میایستاد تا به آواز پرندگان شب گوش بسپارد.
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اما اگر بمانی برایت روزی میسازم، که همانندش نبوده و نخواهد بود؛
بادبانهای خورشید را خواهیم کشید، و سوار بر باران میشویم
با درختان سخن خواهیم گفت و باد را ستایش خواهیم کرد.
آنگاه اگر بروی، درکت خواهم کرد
فقط آنقدر عشق برایم باقی بگذار که دستانم را پر کند.
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اگر بروی که میدانم روزی خواهی رفت،
باید به جهان بگویی که از حرکت بایستد تا دوباره برگردی،
اگر بروی، عشق بدون دوست داشتن تو چه ارزشی دارد
اکنون که میروی، میتوانم به تو بگویم؛ تا زمانی که بازگردی ذره ذره خواهم مرد
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اگر بمانی برایت شبی میسازم که شبیه آن تا کنون نیامده و نخواهد آمد
در دریای لبخندت قایق خواهم راند
با چشمان تو که عاشقشان هستم، سخن خواهم گفت.
آنگاه اگر بروی، درکت خواهم کرد
تنها برایم آنقدر عشق باقی بگذار که دستهایم را پر کند
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اگر بروی چنانچه میدانم باید بروی
چیزی در جهان باقی نمیماند بتوان به آن اعتماد کرد
تنها یک اتاق سرشار از فضایی خالی
همانند این نگاه خالی که بر چهرهات میبینم؛
سایه سگت خواهم شد
اگر بدانم که این کار مرا کنار تو نگاه میدارد
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
(خبرآنلاین)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد