افسوس نیکلاس برنز از نداشتن روابط ایران و آمریکا

دانش مان را نسبت به یکی از بنیانگذاران تمدن بشری از دست دادیم

«نیکلاس برنز» معاون وزیر خارجه آمریکا در دوره ریاست جمهوری «جرج بوش» با ابراز تاسف از نداشتن روابط ایران و آمریکا گفت:ما دانش جمعی مان نسبت به یکی از بنیانگذاران تمدن بشری در خاورمیانه را از دست دادیم.
کد خبر: ۷۸۹۵۴۳
دانش مان را نسبت به یکی از بنیانگذاران تمدن بشری از دست دادیم

برنز که از سیاستمداران کهنه کار اردوگاه جمهوریخواهان به شمار می رود، در مقاله ای از رویکرد «باراک اوباما »ی دمکرات برای گفت وگو با ایران پشتیبانی کرد و مخالفان جمهوریخواه و دمکرات او را به چالش کشید.

وی تاکید کرد، نگذاریم دیپلماسی اوباما فلج شود. مذاکره مطمئن ترین مسیر حل اختلاف ها با ایران است.

برنز که در دانشگاه هاروارد دمکراسی تدریس می کند، در مقاله ای با عنوان دستاورد «یگانه» توافق با ایران که در پایگاه اینترنتی اندیشکده «بلفر» منتشر شد، آورده است:آنچه که ظاهرا در مجادله آتشین حزبی آمریکایی ها بر سر توافق هسته ای با ایران، فراموش می شود، این واقعیت است که چه مدت زمان طول کشید تا واشنگتن بتواند به میز گفت و گو با ایران برسد؛ نزدیک به 35 سال.

این گفت و گوها، تا همین جا هم به نتیجه ای ملموس و نادر رسیده است: آمریکا و ایران دوباره با هم گفت و گو می کنند آن هم بعد از دهه ها جدایی تلخ و تقریبا بی خبری کامل از یکدیگر.

هرچند نه دمکرات ها و نه جمهوریخواهان، مایل به اذعان نباشند، اما آنها هر دو برای رسیدن به این نقطه تلاش کردند. زمانی که در سال 2005، جرج بوش خواهان گفت و گو با ایران پیش از روی آوردن به سیاست تحریم ها بود، بیشتر دمکرات ها، این اعتبار را برای وی قائل نشدند و به همین شکل اکنون هم بیشتر جمهوریخواهان نمی توانند بپذیرند که باراک اوباما، از آن مهارت کافی برخوردار است که بتواند نقشه اولیه بوش را پیاده کند و از آن برای گفت و گو با ایران بهره ببرد.

از آنجا که ما، دهه هایی چند از ایران جدا مانده بودیم، هر دو رییس جمهوری آمریکا (بوش و اوباما) نیز از دیپلماسی ناتوان و معلولی رنج می بردند که عملا از دانایی کافی برای تغییر وضعیت روابط با ایران برخوردار نبود. وضعیت عمیقا یخ زده مناسبات دو کشور، از گروگانگیری سال 1979 آغاز شد، آمریکا مناسبات با ایران را قطع کرد و نتیجه این شد که از 1980 به بعد، تقریبا هیچ یک از دیپلمات های نسل من، به ایران نرفتند، با دیپلمات های ایرانی تعامل معنی بخشی نداشتند یا زبان فارسی را نیاموختند. خلاصه اینکه ما دانش جمعی مان نسبت به یکی از بنیانگذاران تمدن بشری در خاورمیانه را از دست دادیم.

در سال 2005، زمانی که کاندولیزا رایس، وزیر وقت امور خارجه آمریکا از من خواست تا تلاش تازه ای را در این وزارتخانه در رابطه با ایران سامان دهم، نخستین کاری که کردم این بود که به دنبال شناسایی نیروهای متخصص ایران در دفاتر خاور نزدیک آمریکا برآمدم. با کمال شگفتی دریافتم که گستره توانایی های ما برای دنبال کردن رخدادهای ایران دقیقا به یک دیپلمات محدود می شود که نیمی از وقت اش را صرف ایران کرده بود. این وضعیت ما بود.

کاندولیزا رایس، دستور ایجاد یک میز بزرگتر درباره ایران را صادر کرد. ما هم دیپلمات های جوان تر را ترغیب می کردیم که کارشناس ایران بشوند و فرهنگ و زبان این کشور را بیاموزند. رایس از ما خواست که درکی هوشمندانه تر و پیچیده تر از سیاست، اقتصاد و جامعه ایران به دست آوریم چرا که به قول او 'ما در حالی درباره ایران سیاست ورزی می کردیم که یک دستمان از پشت بسته شده بود.'

بوش و رایس هم در واقع بر بدبینی اولیه خود نسبت به گفت و گو با ایران غلبه کردند و در سال 2006 و سپس 2007 به اروپایی ها، روس ها و چینی ها پیوستند تا به ایران پیشنهاد گفت و گو بر سر برنامه هسته ای اش را بدهند اما ایران امتناع کرد. اینگونه شد که با روی آوردن ما به تحریم ها، سه قطعنامه فصل هفتمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران صادر شد. ما همچنین تحریم های مالی آمریکا علیه ایران را پیش کشیدیم. بعد هم باراک اوباما این تحریم ها را در دوره نخست ریاست جمهوری اش تشدید کرد.

این تاریخ اهمیت دارد چرا که به یادمان می آورد که دولت های دمکرات و جمهوریخواه، درگیر یک تلاش بسیار درهم بافته در کنار شرکای آمریکا شدند تا بنای مذاکره با ایران پی ریزی شود. در سیاست خارجی، یک رییس جمهوری، سیاست خارجی را به جانشین خود می دهد.

ممکن است دیپلماسی، آن ابزار و محمل کارساز برای حل و فصل اختلافاتمان با ایران باشد یا نباشد. اما دست کم این امکان وجود دارد که قدرت نجات بخش دیپلماسی، فرصت های تازه ای را در تعامل با ایران به دست دهد.

این هفته، کنگره خود را در فرایند گفت و گوها با ایران وارد می کند. جمهوریخواهان ارشد و دمکرات های بدبین، آنقدر عاقل هستند که این کار را به گونه ای صورت دهند که دست رییس جمهوری آمریکا را در گفت و گوهای سخت بهار امسال با ایران، تقویت کند و نه تضعیف.

رییس جمهوری و تیم اش می دانند که مسیر دستیابی به یک توافق نهایی تا سی ام ژوئن، طولانی و همراه با مشکلات است. آنها می دانند که اختلافات اساسی ای باقی مانده است. اما نباید گذاشت دیپلماسی اوباما فلج شود. این مسیر، هنوز هم مطمئن ترین راه برای حل و فصل اختلافاتمان با ایران بر سر میز مذاکره و نه در میدان های دورافتاده نبرد خواهد بود.(ایرنا)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها