روی یک دیوار نیمهمخروبه در سالن تئاتر شهر، ابوتراب تکتیرانداز داعش جملهای نوشته که در واقع خطاب به مردم این شهر است: خون، خون، بریدن سرها و ویرانی. داعش تا حدودی به این قول خود عمل کرد، اما هدفش به طور کامل محقق نشد. کوبانی ویران شد، اما از پا ننشست. در زیر همین جمله ابوتراب که به زبان عربی نوشته شده، یکی از مبارزان کرد این جمله را با زبان کردی نوشته است: کوبانی قبرستان داعش خواهد شد. چند متر آن طرفتر جنازههای متلاشی شده اعضای داعش به چشم میخورد.
نزدیک به چهار ماه است که مبارزان کرد و تروریستهای داعش با یکدیگر در این شهر جنگیدهاند و گاهی اوقات در فاصله چند متری از یکدیگر قرار داشتهاند. با وجود پایان یافتن درگیریها و شکست داعش، اما همچنان خطرات فراوانی وجود دارد. در سراسر شهر بمبها و موشکهای عمل نکردهای وجود دارد که هر لحظه ممکن است منفجر شود. به طور عجیبی، دم یک موشک یا خمپاره از دیوارهای شهر بیرون زده است. شاید دیگر اثری از داعش در این شهر نباشد، اما کوبانی هنوز محل امنی برای بازگشت مردم نیست.
یکی از مبارزان با اشاره به اوضاع شهر میگوید: این خیابانها میگویند با کمکهای همهجانبه میتوان داعش را شکست داد، اما باید هزینه بالایی برای این موضوع پرداخت. یکی دیگر از مبارزان که با افتخار به پرچم نابود شده داعش در خیابانها اشاره میکند، اعلام کرد این تروریستها برای هدف قرار دادن مبارزان کرد از خودروهای بمبگذاری شده و مواد منفجره استفاده کردند. او میگوید داعشیها از بیش از 40 خودروی بمبگذاری شده در این شهر استفاده کردند که این آمار از تعداد خودروهای بمبگذاری شده استفاده شده در موصل نیز بیشتر است.
این تروریستها از شهر موصل تجهیزات سنگین، خمپاره اندازها و تانکهای متعددی آوردند تا این شهر را هدف قرار دهند. صدها کرد در این درگیریها کشته شدند، اما بنا به اعلام منابع رسمی، میزان تلفات داعش بیش از هزار نفر است. بسیاری از مردم، کوبانی را ترک کردند، اما آنهایی که در شهر ماندند در سراسر خیابانها چادر کشیدند تا از تیررس تکتیراندازهای داعش در امان باشند. در تمام طول نبرد و در روزها و شبهای سرد کوبانی، رحیمه و 12 فرزند و نوهاش در شهر ماندند. او میگوید: با مشکلات فراوانی روبهرو بودیم؛ تشنگی و گرسنگی عذابمان میداد، اما ما هیچ فرقی با مبارزان نداشتیم. وی افزود: آنها غذا و آذوقه خود را با ما تقسیم میکردند؛ شرایط بسیار سخت بود اما خدا را شکر پیروز شدیم. وقتی از لیلا نوه دوازده ساله او پرسیده میشود که آیا طی این مدت نترسید، با غرور جواب میدهد: همه در کنار هم ایستادیم و عقب ننشستیم. ما خوشحال هستیم؛ زیرا میتوانیم به شهرها و روستاهای خود بازگردیم.
حال سکوتی عجیب بیشتر مناطق شهر را در بر گرفته و فقط گاهی اوقات صدای تبادل آتشی در دور دست به گوش میرسد؛ همه اینها نشان از این دارد که کوبانی اکنون در آرامش است، اما عقب راندن داعش از این شهر و شکست دادن تروریستها هزینهای فراوان به همراه داشته است. صدها حمله از سوی جنگندههای ائتلاف باعث شده بیشتر مناطق این شهر به تلی از خاک تبدیل شود. البته نیروهای داعش نیز چندان از این شهر دور نشده و در فاصله هشت کیلومتری مستقر شدهاند. بنابراین گرچه کوبانی آزاد شد، اما جنگ علیه تروریستها همچنان ادامه دارد.
در غرب شهر و بین ساختمانهایی که پیش از این حملات در حال ساخت بود، قبرستان کشتهشدگان کرد قرار دارد. گلهای پلاستیکی روی هر یک از قبرها قرار دارد و نام کشتهشدگان نیز با رنگ سبز روی سنگها نوشته شده است. دو دختر بچه در حال بازی در اطراف این محل هستند و دائما این شعر را میخوانند: مبارزان کرد میآیند. وقتی به سمت شرق کوبانی میرویم، به خط مقدم جنگ نزدیک میشویم. در اینجا با مبارزان جوانی روبهرو میشویم که همچنان به نبرد با داعش ادامه میدهند. یکی از آنها میگوید: شهر آزاد شد و این یک پیروزی بزرگ بود، اما پیروزی بزرگتر زمانی است که تمام روستاهای اطراف کوبانی آزاد شود. وی افزود: ما اجازه نمیدهیم حتی یک تروریست داعشی در کوبانی و در تمام سرزمینمان زنده بماند.
وقتی به خط آهنی میرسیم که سوریه را از ترکیه جدا میکند، هوا تاریک و نیمهابری است که ناگهان صدای چهار انفجار به گوش میرسد. این به معنای آن است که جنگ علیه داعش همچنان ادامه دارد. این داستان و روایت نبردی است که کوبانی برای همیشه آن را به یاد میسپارد.
بی.بی.سی/مترجم: حسین خلیلی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد