نشست «بررسی جایگاه ناصرخسرو در تاریخ و فرهنگ اسلامی و ادبیات فارسی» با حضور محمدعلی اسلامی ندوشن، غلامحسین ابراهیمی دینانی، مهدی محبتی و علی‌اصغر محمدخانی در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
کد خبر: ۷۵۵۱۶۵

به گزارش مهر، محمدخانی در ابتدای این نشست گفت: بعد از برگزاری ۴۰۰ نشست درس‌گفتار درباره شاعران مختلف ایرانی، این بار نوبت به ناصرخسرو رسیده است. اما چرا ناصرخسرو؟ دلیلش این است که ناصرخسرو در ادبیات فارسی یگانه است. او در دوره‌ای از زندگی خود متحول شد و سفری آغاز کرد که امسال هزارمین سال سفر ناصرخسرو است.

او افزود: ناصرخسرو جایگاه والایی برای سخن قائل و طرفدار هنر متعهد است. یعنی شعر را برای شعر نمی‌سرود. دیوان ناصرخسرو مملو از مسائل اخلاقی و تعلیم و تربیت است. اسلامی‌ندوشن هم در این نشست و در سخنانی گفت: ناصرخسرو با آثار خود، ایرانیت را بیمه کرد و جایگاهی جاودانه پیدا کرد. او از شاهنامه تاثیر گرفته و از علاقه‌مندان فردوسی بوده است. این دو شاعر بیش از هرچیز و هرکس در ایرانیت به یکدیگر شباهت دارند. در شعر فارسی گونه‌های شعری غزلی و مداحی داشته‌ایم که ناصرخسرو متعلق به‌هیچ‌کدام از این دو نیست.

غلامحسین ابراهیمی دینانی هم دیگر سخنران این نشست بود که با اشاره به سفرش به مصر گفت: یکی از استادان دانشگاه الازهر به من می‌گفت افسوس که ما فردوسی نداشتیم. راست می‌گفت، ما فردوسی و ناصرخسرو داشته‌ایم، ولی آنها نداشته‌اند. چرا دیگر کشورهای اسلامی گذشته‌شان را فراموش کرده، ولی ما فراموش نکرده‌ایم! من حافظه‌ها را اندازه‌گیری نکرده و روان‌شناسی هم نمی‌دانم. نه اینها نیست. پاسخ این است که آنها فرهنگ نیرومند نداشته و ایران داشته‌ است. فرهنگی نیرومندتر از ایران باستان در آن روزگار وجود نداشته است؛ حالا اگر دلتان خواست یونان را هم صاحب فرهنگی قدرتمند بدانید؛ چون ارسطو، افلاطون و سقراط داشته است. دوگانه‌‌اندیشی یعنی این؛ یعنی این‌که این فرهنگ نیرومند از جان ایرانی بیرون نمی‌رود. هگل فیلسوف آلمانی که یک یونانی‌مآب است، می‌گوید: نور معرفت و معنویت نخستین بار از ایران تابیدن گرفت و اشاره‌اش به دین یکتاپرستی زرتشت است.

مولف کتاب «در سخن (جملات قصار فلسفی و عرفانی)» ادامه داد: ناصرخسرو ایرانی است و مسلمان.

نویسنده کتاب «معمای زمان و حدوث جهان» گفت: دکتر اسلامی ندوشن پیش از جلسه گفتند ناصرخسرو شاعر عبوس است. من با اجازه استاد می‌خواهم صفت دیگری به او اضافه کنم و به او بگویم «شاعر چون و چرا». شاعران زیاد چون و چرا نمی‌کنند. این فلاسفه هستند که چون و چرا دارند. بیشترین بسامد کلمه در شعرهای ناصرخسرو «خِرد و خَر» است. بله نخندید! او از کلمه خر زیاد استفاده کرده است. به این هم توجه کنیم که ناصرخسرو شیعه است؛ داعش نیست، ابوبکر بغدادی نیست. حالا چه کار کنم که شیعه هفت امامی است؟ خب باشد! خدا پدرش را بیامرزد که تا همین جا هم جلو آمده است! در این چیزها متوقف نشوید و بدانید که شیعه یعنی تفکر. اگر روزی شیعه‌ای تفکر را کنار گذاشت، بدانید که بی‌خود به خودش شیعه می‌گوید. شیعه با تفکر بود که شیعه شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها