گفت‌وگو با مرتضی صفاریان، تعزیه‌خوان پیشکسوت

مخالف‌خوانی در آمریکا

تعزیه قدمت دور و درازی در کشور ما دارد، هر چند این روزها کم‌فروغ شده است. زمانی هنرمندان تعزیه ارج و قرب زیادی داشته‌اند تا آنجا که ناصرالدین‌شاه زمانی که می‌شنید فرد خوش‌صدایی در شهری در ممالک محروسه تعزیه می‌خواند دستور می‌داد به تهرانش بیاورند و آموزشش دهند تا در پایتخت و برای شاه تعزیه بخواند.
کد خبر: ۷۳۳۶۲۲
مخالف‌خوانی در آمریکا

مرتضی صفاریان شاید یکی از آنهایی است که اگر زمان ناصرالدین‌شاه قاجار زندگی می‌کرد، شاه می‌خواست در مجالس او تعزیه بخواند. می‌گوید در خانواده‌ای بزرگ شده که همه عاشق امام حسین‌(ع) و شبیه‌خوانی بودند: «بچه که بودم چاقوی آشپزخانه را برمی‌داشتم و به تقلید از مخالف‌خوان‌ها به هوا می‌انداختم و تعزیه می‌خواندم. الان نوه‌های من هم این کار را می‌کنند.» مرتضی صفاریان که متولد 1312 است گفت‌وگویش را با ما با این شعر آغاز کرد:

بجز حسین مرا ملجأ و پناهی نیست

به این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست

ره نجات حسین است و دوستی حسین

به سوی حق بجز از این طریق راهی نیست

تعزیه در کشور ما تاریخ دور و درازی دارد. تعزیه‌خوانی از چه زمانی در ایران باب شد؟

آن‌طور که در کتاب‌ها آمده برنامه تعزیه‌خوانی از زمان معزالدوله دیلمی آغاز شده و از آن پس کم و بیش ادامه داشته است. اوج تعزیه را در زمان قاجار می‌توان دید. آن زمان تعزیه‌خوانی در تمام شهرها و روستاها رواج داشت. شاهان قاجار نیز توجه ویژه‌ای به تعزیه داشته‌اند. برای مثال، ناصرالدین‌شاه هرگاه می‌شنید در شهری خواننده خوش‌صدایی تعزیه اجرا می‌کند او را به پایتخت فرا می‌خواند و دستور می‌داد او را برای اجرای تعزیه به صورت حرفه‌ای آموزش دهند.

تکیه دولت را در همان زمان‌ها ساختند. پدرم تعریف می‌کرد آن زمان در سه چهار تکیه تهران تعزیه می‌خواندند. البته زمانی‌که من ده سال داشتم پدرم نود ساله بود و دوران قاجار را دیده بود. او می‌گفت تعزیه‌خوان‌ها صبح در تکیه نیاوران می‌خواندند، بعد بی‌آنکه لباس خود را عوض کنند با قاطر و الاغ به تجریش می‌آمدند. سپس به تکیه قلهک می‌رفتند و تا بعدازظهر می‌رسیدند به تکیه شمس‌العماره در خیابان ناصرخسروی کنونی.

پس پدر شما اهل تهران بوده است؟

همچنین پدرش. پدربزرگم در خیابان ری، بازارچه نایب‌السلطنه، مغازه مس‌فروشی داشت. پدرم ده سال بیشتر نداشت که پدر خود را از دست داد. آن زمان مادربزرگم او را به شمس‌العماره می‌برد پای تعزیه که همان زمان کم‌کم به سمت تعزیه جذب می‌شود. شخصی بود با لقب معین‌البکا به نام میرزا آقاجان که تعزیه می‌خواند‌. در آن زمان با مادربزرگم ازدواج می‌کند و پدرم تعزیه‌خوانی را از او یاد می‌گیرد.

شما از چه زمانی تعزیه‌‌خوانی را آغازکردید؟

پنج ساله بودم که مرا برای تعزیه‌خوانی در نقش سکینه آماده کردند. تعزیه شروع شد و نوبت من رسید. مرا روی صندلی گذاشتند. باید می‌گفتم عموی بی‌قرینه چرا گریه می‌کنی؟ همه به من اشاره می‌کردند تا این جمله را بگویم. بغض کردم و شروع به گریه و از صندلی پایین آمدم. با این همه کسی نبود که به جای من بخواند. برای همین تا آخر تعزیه بی‌آن‌که چیزی بگویم در صحنه بودم. اسم این نقش را سکینه لال گذاشتم ولی پس از آن شروع کردم به تعزیه خواندن تا این‌که بزرگ‌تر شدم و تعزیه طفلان مسلم و بعد هم علی‌اکبر را می‌خواندم. همان زمان به ساز ترومپت و مخالف‌خوانی تمایل پیدا کردم و تاکنون که 83 سال دارم ترومپت می‌زنم و مخالف می‌خوانم.

در برخی شهرستان‌ها رسم است علاوه بر تعزیه‌خوانی، واقعه کربلا را شبیه‌سازی می‌کنند که به آن «شبیه» نیز می‌گویند. در این مراسم افراد نقش اکثر شخصیت‌های این واقعه را ایفا می‌کنند، ماشین‌ها را آذین می‌بندند و با آوردن اسب و شتر صحنه‌های روز عاشورا را بازسازی می‌کنند. آخرین باری که این صحنه را در تهران دیدم در محله دولت‌آباد و اوایل دهه 70 بود. شما چنین برنامه‌ای در تهران سراغ دارید؟

من در دولت‌آباد نقش یزید را داشتم ولی پارسال از چهارراه ولی‌عصر تا میدان آزادی چنین برنامه‌ای گذاشته بودند.

تعزیه هنوز هم در شهرستان‌ها مخاطبان بسیاری دارد، ولی چرا در تهران از آن چندان استقبال نمی‌شود؟

سال 61 در تالار محراب، تقاطع خیابان امام و خیابان ولیعصر ما تعزیه می‌خواندیم. مردم می‌گفتند تا میدان حسن‌آباد برای دیدن تعزیه صف بسته‌اند. آقای هاشمی رفسنجانی می‌خواست تعزیه را ببیند، اما راه نبود. می‌گفتند از لابه‌لای انبوه مردم خود را به سالن رسانده بود. نمی‌دانم چه شد که ورق چرخید و دیگر کمتر به تعزیه بها می‌دهند. جالب است که ما در آمریکا برای تماشاگران تعزیه اجرا ‌کردیم و آنها بسیار استقبال می‌کردند.

در گذشته مثلا 50 سال پیش نیز مثل امروز هیأت‌ها با علم و کتلشان بر مراسم تعزیه‌‌خوانی غلبه داشتند؟

زمان رضاشاه و اوایل سلطنت محمدرضاشاه برنامه تعزیه‌خوانی قدغن بود. زمان اجرای تعزیه، اگر پاسبان گشت می‌آمد پولی می‌گرفت و می‌گفت مشغول کارتان باشید؛ ولی اگر افسر می‌آمد، می‌زد و طبل را پاره می‌کرد و با فحش و سر و صدا تعزیه‌خوان‌ها را با همان لباس تعزیه به کلانتری می‌برد و مجبورشان می‌کرد تا صبح آب حوض کلانتری را بکشند تا آنها را آزاد کند. برای همین اکثر تعزیه‌خوان‌ها از این کار کنار کشیدند. آن زمان 21 سال داشتم که برای کار به یک شرکت ساختمانی رفتم ولی همچنان در ایام محرم تعزیه می‌خواندم. به هر حال، گذشت تا رسید به انقلاب. اوایل انقلاب تعزیه‌خوانی حتی در تهران رشد قابل توجهی داشت ولی نمی‌دانم چه شد که کم‌کم تعزیه جایگاه خود را از دست داد. تلویزیون این همه از برنامه‌های ما فیلمبرداری کرده است، نمی‌دانم چرا نمایش نمی‌دهد، اگر هم نشان می‌دهد بخش کوتاهی از یک تعزیه است که آن را هم در صحنه‌ای از فیلم‌ها و مستندها نشان می‌دهند.

گفتید در آمریکا تعزیه اجرا کرده‌اید. جریان آن تعزیه چه بود؟

تقریبا شش سال پیش بود که برای اجرای برنامه تعزیه در جشنواره‌ای از ما دعوت کردند. ظاهرا مسئولان برنامه، فیلم تعزیه را دیده و خواسته بودند در جشنواره‌شان تعزیه اجرا شود. یک ماه در آمریکا بودیم. چهار اجرای حر، چهار اجرای طفلان مسلم و چهار اجرای مجلس عاشورا را در آنجا روی صحنه بردیم. مدیریت و کارگردانی این برنامه‌ها به عهده محمدباقر غفاری بود. او معتقد بود تماشاگران بیش از 90 دقیقه پای برنامه‌ای نمی‌نشینند. برای همین تعزیه‌های سه و نیم ساعته را در یک ساعت و بیست دقیقه خلاصه کردیم. 13 روز برای این اجراها تمرین داشتیم. در آنجا نقش ابن‌زیاد را می‌خواندم و به عنوان مشاور کارگردان و مدیر صحنه کار می‌کردم. به هر حال، آمریکایی‌ها خیلی از تعزیه خوششان آمده بود. پس از اتمام یکی از اجراهای طفلان مسلم سه بار روی صحنه آمدیم و تماشاگران هنوز برایمان کف می‌زدند.

مشکل ترجمه را چگونه حل کردید؟

همه جملات به صورت کامل ترجمه نمی‌شد. فقط در بروشور هر صحنه به شکل مختصر به زبان انگلیسی توضیح داده شده بود.

کم کردن زمان تعزیه فکر بدی نیست. به نظر می‌رسد برنامه سه ساعت و نیمه خارج از حوصله تماشاگران باشد. شاید این کار سبب شود مردم بیشتر به تعزیه روی بیاورند.

تعزیه به نظرم چیزی است که حتی مردم حاضرند سه ساعت تماشا کنند؛ چرا که هم مصیبت دارد و هم نمایش و موسیقی و هم طنز که در مجموع کسل‌کننده نیست.

تعزیه در شهرستان‌های مختلف متفاوت برگزار می‌شود؟

شعرها و آهنگ‌ها متفاوت است. مثلا تعزیه ابوالفضل(ع) در هر شهر به گونه خاص خود اجرا می‌شود. برای مثال شاعران اراک به سلیقه خود گفت‌وگوی شمر و ابوالفضل را سروده‌اند، میرعزا به صورت دیگری گفته است و شاعران خراسان و اصفهان نیز به شکل دیگر. ما اکنون، دوره‌ای آموزشی برگزار می‌کنیم و آموزش تعزیه را به کودکان و نوجوانان در برنامه خود قرار داده‌ایم که خوشبختانه برخی مسئولان از این کار حمایت کرده‌اند. این دوره‌ها پنج ماهه است و یکی دو روز در طول هفته کلاس داریم. من در این کلاس‌ها مخالف‌خوانی را آموزش می‌دهم. خدا را شکر استقبال خوبی هم از این کلاس‌ها شده است. یکی از شاگردان من از خمین برای شرکت در این دوره‌ها به تهران می‌آید.

با همه اینها، تعزیه تا حدودی در جامعه ما مهجور مانده و الان بیشتر به عنوان یک گونه از هنر نمایشی ایرانی در نظر گرفته می‌شود، در حالی‌که در گذشته بیشتر جنبه مناسکی داشته است. به نظر شما چه باید کرد تا تعزیه مانند گذشته پررونق برگزار شود؟

دولت باید پیش‌قدم شود و به تعزیه بها دهد. غیر از تعزیه‌های عاشورایی، ما تعزیه‌هایی چون مختارنامه، پادشاهی یوسف و به چاه انداختن یوسف را داریم که می‌توان از آنها به عنوان مجموعه‌های نمایشی و تلویزیونی استفاده کرد. بتازگی رادیو نمایش رقابتی بین 40 گروه تعزیه برگزار کرد که من یکی از داوران این برنامه بودم. همه اجراها ضبط و در محرم ان‌شاءالله پخش خواهد شد. چه ایرادی دارد که تلویزیون هم چنین برنامه‌هایی را نمایش دهد؟

کمیل انتظاری ‌/‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها