گفت‌وگو با سیاوش صفاریان‌پور، مجری برنامه آسمان شب

ضرورتی ندارد گفت‌وگو چالشی باشد

گفت‌وگو با محمد حسین رنجبران، مجری برنامه «دیروز، امروز، فردا» و «شناسنامه»

جذب مخاطب در صداقت است

جوان است و بشدت تلویزیونی. این را از کلامش می‌توان فهمید. این که عناوین مختلف برنامه‌های سیما را تک‌تک نام می‌برد و در مورد آنها نظر می‌دهد. بخصوص برنامه‌های گفت‌وگومحور که این روزها در تلویزیون جای خود را باز کرده و توانسته مخاطبان بسیاری را پای این قاب جادویی بنشاند.
کد خبر: ۷۳۱۳۰۹

محمدحسین رنجبران، مجری و سردبیر برنامه‌های «دیروز، امروز، فردا» و «شناسنامه»، کارشناس ارشد ارتباطات در شاخه ژورنالیسم رادیو و تلویزیونی و مدرس باشگاه خبرنگاران است. با حس مسئولیت‌پذیری و منتقدانه حرف می‌زند. شاید به این خاطر که مدیر گروه اجتماعی و مستند شبکه قرآن و معارف سیما نیز هست. با او در یک عصر پاییزی درباره برنامه‌های گفت‌وگومحور همکلام شدیم.

مخاطبان شما را اغلب در برنامه‌های گفت‌وگومحور با رویکرد سیاسی ـ اجتماعی دیده‌اند، ارزیابی‌تان از برنامه‌های گفت‌وگومحور چیست؟

در حال حاضر برنامه‌های گفت‌وگومحور تلویزیون مخاطب خوبی دارد. برنامه‌هایی چون نود که مردم بشدت آن را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. وقتی مخاطب پای برنامه‌ای می‌نشیند و آن را پیگیری می‌کند یعنی آن برنامه حداقل موفقیت خود را به دست آورده است. برنامه «دیروز، امروز، فردا» با همه افت و خیزهایی که داشته یکی از بهترین برنامه‌های سیاسی تلویزیون شناخته شده است. حتی با آمدن برنامه «مناظره» با این که برنامه خوب و جدیدی است و چارچوب خاص خودش را دارد، اما دیروز، امروز، فردا هنوز داغی خودش را دربرنامه‌های گفت‌وگومحور دارد و خیلی خط قرمزهایش از برنامه‌های دیگر کمتر است.

به همین خاطر مخاطب خاص آن را می‌بیند و رسانه‌ها به آن می‌پردازند. حتی گاه خبرساز می‌شود و تیترهای روزنامه‌ها را در اول هفته به خود اختصاص می‌دهد.

برنامه شناسنامه هم با این که عمر دو سه ساله دارد و یک برنامه تولیدی است بسیار خوب جا افتاده. حتی مدیر رسانه ملی نیز گفته که برنامه گفت‌وگومحور موفق باید زنده باشد. ما یک خلأ درتلویزیون داشتیم به لحاظ تاریخ شفاهی روز. آن هم تاریخ شفاهی که از گذشته‌های دور تا امروز را دربرداشته باشد. ارزیابی من از این برنامه‌ها مثبت است، اما در کنار آن باید بگویم در برنامه‌های گفت‌وگومحور نباید محتوا را فدای حواشی کنیم.

یعنی نباید به هر قیمتی مخاطب را پای برنامه بنشانیم. نباید از محتوا و غنایی که دارد فاصله بگیریم. آن وقت هم به خودمان و هم به رسانه آسیب زده‌ایم. نباید از محتوا فاصله بگیریم. چون در درازمدت به برنامه ضربه می‌زنیم و ذائقه مردم به گونه‌ای تغییر می‌کند که دیگر تاثیرپذیری برنامه بر مردم بی‌فایده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های بارز برنامه‌های گفت‌و‌گو‌محورچالشی بودن آن است، شما تا چه اندازه برای این شاخصه ارزش قائل هستید و تا چه اندازه اجازه مشارکت در مباحث را دارید؟

هر وقت رسانه شجاعت به خرج داده و دست برنامه‌ساز را برای بیان مباحث مختلف باز گذاشته است؛ که حتی گاهی به چالش هم منجر شده است، نه تنها ضرر نکرده، بلکه سود هم کرده است. هم توانسته اطلاعات خوبی به مردم دهد و هم توانسته اعتماد مردم را جذب کند. ما رسانه ملی هستیم. درست است منافع ملی در تمام برنامه‌ها باید لحاظ شود، اما به هیچ عنوان نمی‌شود به خاطر خوش آمدن یا نیامدن این سازمان یا آن سازمان کاری را کنیم یا نکنیم. چون این امر به اعتماد مردم لطمه می‌زند. اگر رسانه ملی هستیم به عنوان نماینده افکار عمومی شناخته می‌شویم. باید مطالبه‌گرانه آن چیزی را که افکار عمومی از ما می‌خواهد پیگیری کنیم و این می‌شود نقطه قوت.

در سال 91 رسانه قرار شد با سیاستگذاری سازمان، برنامه دیروز، امروز، فردا یکسری مناظره برپا کند، آن هم چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری. این برنامه‌ها با مهمانان ویژه برگزار شد و این فضای باز مخاطبان را متعجب و میخکوب کرد که خیلی از منتقدان فضای سیاسی کشور که در آن زمان اصلاح‌طلب‌ها بودند، معتقد بودند دیگر کسی به سمت شبکه‌های فارسی زبان آن سوی مرزها نمی‌رود. این موفقیت نتیجه باز بودن دست ما در محتوای برنامه بود و نتیجه مثبت این برنامه را در انتخابات ریاست جمهوری 92 گرفتیم.

انتخابات در اوج فضای تشنجی که داشت ـ که البته خاصیت انتخابات است ـ برخی احراز صلاحیت‌ها انجام نشد و این بی‌سابقه بود که شخصیت‌های بزرگ احراز صلاحیت نشوند و انتخابات با سلامت کامل انجام شود.

مناظره‌های قبل از انتخابات باعث شد هم جلب اطمینان کند و هم با کمترین حالت تنش برگزار شود. حتی رهبر معظم انقلاب هم بعد از انتخابات 88 از مناظره‌ها تقدیر کردند و فرمودند این مناظره‌ها در طول سال ادامه داشته باشد که همه فشار‌های روحی ـ روانی جامعه پشت درهای انتخابات جمع نشود و خسارت به بار نیاورد و این برای برنامه‌سازان نقطه مثبتی شد. اما باز بودن دست به این معنا نیست که خطوط قرمز و چارچوب نداشته باشیم. چارچوب برنامه باید با حفظ منافع ملی همسو باشد.

نکته دیگر این که مجریان برنامه‌های پربیننده در هر موضوعی هیچ دستورالعملی ندارند. اگر مجری در یک مقطع بحرانی به یک خط قرمز رسید باید چه کار کند. مجری چه چارچوبی برای خود ترسیم کرده است که گفت‌وگو را ادامه دهد؟

و این مشکل باید مرتفع شود و فکری برای آن کرد، چون بیشتر مجریان برنامه‌های گفت‌وگومحور با این مشکل مواجهند.

بله و هر کسی از ظن خود شد یار من. آن مجریانی که تجربه بیشتری دارند با تجربه خود موضوع را جمع می‌کنند.

مجریان باتجربه‌ای هم هستند که موضعگیری را در کفه ترازو می‌گذارند و نگران کاسته شدن محبوبیت‌شان هستند. بنابراین برای این که قشر خاکستری را به خود نزدیک کنند این طور رفتار می‌کنند و گاهی منافع ملی را هم درنظر ندارند و این بدترین آسیب را می‌زند. برخی مجریان هم اصلا نمی‌دانند باید چه کار کنند و این از همه بدتر است. در نتیجه هیچ دستور العملی برای این گونه مباحث وجود ندارد.

یکی از مباحث دیگر در برنامه‌های گفت‌وگومحور این مساله بوده که مجریان سوالات خود را از پیش تعیین می‌کنند و بسیار اشتیاق دارند هر چه زودتر آنها را طرح کنند که این مسیر خوبی برای هدایت گفت‌وگو نیست، اما برخی مجریان علاقه به گوش دادن پاسخ‌های مهمان دارند تا بتوانند سوالات خوبی از پاسخ آنها طرح کنند و گفت‌وگو را پیش ببرند که در این مدل نیز شاید روند گفت‌وگو از هدف دور بماند، شما برای هدایت هدف گفت‌وگو از کدام روش استفاده می‌کنید؟

مجری ـ کارشناس یا مجری ـ سردبیری که برای خود طرحی نداشته باشد، بزرگ‌ترین باخت خود را خواهد داشت. باید قبل از گفت‌وگو ضمن این که مطالعه کافی در خصوص موضوع داشته باشد، به یک طراحی قابل قبولی هم برسد. یعنی بداند از نقطه ابتدا تا انتهای برنامه قرار است چه اتفاقاتی بیفتد و چطور اتفاقات را در راستای رسیدن به هدف مدیریت کند.

یعنی معتقدید برای گفت‌و‌گوهای شفاهی می‌توان یک سناریو تعریف کرد که آغاز و اوج و فرود داشته باشد؟

بله دقیقا. شما باید یک سناریو داشته باشید اما در عین حال باید آنقدر به موضوعات مسلط باشید که هرلحظه که با طرف مقابل تان صحبت می‌کنید، بتوانید سوالاتی از داخل صحبت‌هایش طرح کنید که گره‌هایی را که از قبل پیش‌بینی نکرده‌اید بتوانید باز کنید. اتفاقا اینها می‌شود گل کارتان.

می‌شود تیترهای خبرساز هفته، چون هم مورد توجه افکار عمومی قرار می‌گیرد و هم مورد استفاده متخصصان رسانه. شما با طراحی و پیش زمینه‌هایی جلو می‌روید، اما وقتی گفت‌وگو شکل می‌گیرد در همان لحظه سوالاتی برای شما پیش می‌آید که با احاطه به موضوع گره‌های بحث را باز می‌کنید؛ یعنی یک ارتباط دوسویه، یک تعادل. چون نه بدون طراحی می‌توانید کار را جلو ببرید و نه می‌توانید بگویید به غیر از سوالات تعیین شده سوال دیگری نمی‌پرسم.

در جهان الگوهای بسیار خوبی در این زمینه داریم که مجریان ما می‌توانند از این الگوهای موفق و سالم استفاده کنند. شما نیز از این الگوها استفاده می‌کنید؟

من بشدت به برنامه‌های تلویزیونی علاقه‌مندم. معتقدم هر کدام از ما می‌توانیم از نقاط مثبت یکدیگر الگوبرداری کنیم بخصوص باتجربه‌ها. قطعا با دیدن چنین برنامه‌هایی نکاتی قابل تامل می‌بینیم که در جایی از کار به دردمان می‌خورد. من شخصاً هم الگوهای داخلی را با دقت نگاه می‌کنم و خودم را هم ملزم می‌دانم برنامه‌های خوب و موفق خارجی را نیز ببینم.

سعی می‌کنم حتی اگر وقتش نبود به دنبالش بروم و کپی و ضبط آن را پیدا کنم. این یکی از مهم‌ترین کارهایی است که هر مجری باید انجام بدهد. این حرفه ایجاب می‌کند این برنامه‌ها را حتما ببینیم. همه چیز به دست‌آوردنی نیست باید به دنبالش برویم. رهبر معظم انقلاب تاکید می‌کنند باید علوم انسانی را بومی کنیم و این حرف بشدت درست است. یکی از شاخه‌های علوم انسانی علم ارتباطات است. به هیچ وجه حق نداریم تبلیغ صرف داشته باشیم. یکسری از تخصص‌ها را بگیریم و آنها را با کل فضای بومی، دینی و اخلاقی متناسب کنیم.

هر جایی می‌بینید مجریان سینوسی حرکت می‌کنند به خاطر این است که از آن خط فاصله گرفته‌اند. یا مطالعه‌شان ضعیف بوده یا از دیدن برنامه‌های گوناگون گفت‌وگومحور دور شده‌اند. یک نکته دیگر این که من خواهش می‌کنم از مسئولان رسانه به فکرش باشند. این که مجریان خبره رسانه را به دوره‌های آموزشی خارج از کشور اعزام کنند. چه خوب است وقتی مدیران با فضای رسانه خارج از کشور آشنا می‌شوند مجریان برتر ما نیز با این فضا آشنایی پیدا کنند. باید قبول کنیم رسانه‌های غربی از ما جلوترند و حتی برخی رسانه‌های منطقه‌ای. پس می‌توان از دانش و علم آنها در مباحث خبری و رسانه‌ای استفاده کنیم و این امر با دیدن و مشاهده میسر خواهد شد. همین دوره‌های کوتاه مدت بشدت می‌تواند به مجریان تلویزیونی ما کمک کند. به‌روز بودن اطلاعات و نیروهای رسانه‌ای باعث پیشرفت خواهد شد.

با این حساب چند شاخصه اصلی مجریان برنامه‌های گفت‌وگومحور را برای ما بازگو کنید.

به عقیده من یک مجری برنامه گفت‌وگومحور جدای از این که باید شکل و ظاهر مناسبی برای حضور در سیما داشته باشد، باید بتواند از زبان بدن خود نیز بخوبی استفاده کند. مجری باید بتواند با میمیک صورتش برخی مفاهیم را منتقل کند و حتی گاهی نیاز به سخن‌گفتن نیست و این زبان باید برای مخاطب قابل فهم باشد. زبان بدن یکی از مبانی علم ارتباطات است.

در کنار آن ظاهر و کلام مجری مهم است. مهم‌ترین نکته‌ای که مجری برنامه گفت‌وگومحور باید رعایت کند، داشتن اطلاعات کافی و به روز در مورد مباحثی است که اداره‌اش می‌کند. مجری باید هر روز مطالعه داشته باشد. نکته دیگر این که تمام مجریان در عرصه‌های مختلف موظفند تمام خط قرمزها و منافع ملی را بشناسند. همه مجریان باید یک فهم یکسان از منافع ملی و خطوط قرمز داشته باشند، چون یک اشتباه کوچک باعث یک اتفاق بزرگ خواهد شد که گاهی نیز جبران‌ناپذیر است. نکته دیگر این که مجری باید با مهمان برنامه آشنا باشد و او را بخوبی بشناسد.

این شناخت به یک ارتباط تنگاتنگ میان مجری و مهمان برنامه تبدیل می‌شود که باعث باز شدن برخی گره‌های موضوعی است. نکته دیگر این که مجری باید سخنور خوبی باشد. دقیقا آن سناریو را رعایت کرده و شروع و روند و پایان گفت‌وگو را مدیریت کند، آن هم در راستای هدفگذاری برنامه.

آخرین نکته این که مجری باید با بدنه جامعه در ارتباط باشد. مجری باید بداند در بطن اجتماع چه می‌گذرد و حرف مردم را بداند. در غیر این صورت چطور می‌تواند نماینده افکار عمومی باشد و از کارشناس برنامه حرف بکشد، آن هم در جهت ذائقه مردم؟

فرانک قنبری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها