جام جم: گردش به راست، ممنون!
درخصوص گردش به چپ و راست ـ حالا در هر دولتی ـ تجربه نشان داده است که در ایران کلا با سه گروه آدم مواجهیم؛
گروه یک: رانندگانی که راهنمای گردش به چپ میزنند، اما در یک گردش ناگهانی، به سمت راست میروند.
گروه دو: رانندگانی که برخلاف دسته اول، راهنمای گردش به راست میزنند، اما یکهو به سمت چپ گردش میکنند.
گروه سه: این گروه دیگر نوبرش را آورده؛ نه راهنمای گردش به راست میزند، نه راهنمای گردش به چپ، اما به هر طرف که خواست، سر فرمان را میگرداند و تشریفش را میبرد.
به اینجای مطلب که میرسم، رفیق کج بحث ما حکایت گفتنش میگیرد.
تا این رفیق شفیق ما مجددا هوس نکرده حکایتی چیزی تعریف کند، وسط عرایض ما (که مجبور شویم به صد نفر پاسخگو باشیم)؛ وارد اصل مطلب شویم که اصلا چرا و به چه علت صحبت از گردش به راست یا چپ کردیم؟ مگر ما چه کاره راهنمایی و رانندگی مملکت هستیم؟ راستش علتش این است که اطلاع یافتیم گردش به راستیها از اول آبان جریمه میشوند.
خبر وارده: «رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ از اعمال قانون و برخورد با تخلف گردش به راست از اول آبان ماه خبر داد.»ـ به نقل از جراید
بسته پیشنهادی: هرچند که ما خود بشخصه عموما پیاده گز میکنیم و نه از گردش به راست اطلاع داریم، نه از گردش به چپ، اما چون این موضوع در جهت اصلاح رفتارهای غلط شهروندی در عرصه مسائل شهری است؛ اشکالی نمیبینیم که با زدن راهنما به سمت این موضوع بپیچیم:
1ـ چپ و راست ممنوع: برای پیشگیری از سیاسی شدن موضوع و جلوگیری از ایجاد ذهنیت در پارهای اشخاص و احزاب سیاسی، به همان میزان که گردش به راست ممنوع است، گردش به چپ نیز ممنوع شود، مگر آنکه این گردش کردن تابلوی مشخصی داشته باشد. نه اینکه طرف، راهنمای گردش به راست را بزند، اما در عمل به سمت چپ غش کند. سابق بر این، چیزهایی دیدهایم که عرض میکنیم.
2ـ گردش بیجهت، ممنوع: علاوه بر گردش جهتدار به چپ و راست غیرمجاز، به نظر ما باید که برخی از گردشهای الکی ملت نیز ممنوع شود. حتما دیدهاید که بعضی از دارندگان خودروهای شخصی، بیجهت با ماشین خود در سطح خیابانهای شهر، گلچرخ میزنند و گردش میکنند و کلی هم بر بار ترافیکی شهر میافزایند. حال آنکه کار خاصی هم ندارند. به اینها از طرف سازمان ترافیک شهری باید گفت: تو که باری ز دوشم برنداری/ چرا باری به روی آن گذاری؟... اضافه بار، ممنوع!
3ـ گردش به راست، ممنون: پرهیز از دروغ و گرایش به راستی و راستگویی، آنقدر خوب است که به نظر ما از عموم ملت و دولت که در گفتار و رفتار خود به سمت «راست» و «راست گفتن» گرایش و گردش دارند، کمال تشکر را داشت و با نصب تابلوهایی در محل کار آنان، بر این تمایل به راستین صحه گذاشت. مثلا تابلو نوشتهای با این مضمون: «گردش به راست، ممنون»!
کیهان: پاکت (گفت و شنود)
گفت: مدتی است که برخی از سایتهای ضدانقلاب با اشاره به اقتدار جمهوری اسلامی ایران و ناتوانی آمریکا برای مقابله با آن، آینده اپوزیسیون را ناامیدکننده معرفی میکنند.
گفتم: اگر امیدی به آینده خود داشتند که فراری و پناهنده نمیشدند!
گفت: یکی از آنها در صفحه فیسبوک خود نوشته است؛ باید از اول میدانستیم که جریان اپوزیسیون درون رژیم ایران جایگاهی ندارد که بخواهد ما را هم به کار بگیرد!
گفتم: سخنران مجلس ختم گفت؛ امان از دل مادر، مادر این مرحوم الان چه حالی دارد؟ یواشکی بهش گفتند این مرحوم مادر نداشته، گفت امان از دل پدر... گفتند پدر هم نداشته، گفت بله! امان از دل برادر و خواهر. در گوشش گفتند این مرحوم خواهر و برادر هم نداشته، سخنران با عصبانیت داد زد و گفت؛ خب! اینکه هیچکس و کاری نداشته چرا مرا دعوت کردید. حالا چه کسی میخواد پاکت منو بده؟!
روزنامه شرق: ادبی و سیاسی و اسیدی
جبهه ادبی آبی: اداره هواشناسی با همکاری کارشناسان ادبیات نتایج تحقیقات خود درباره علل آبگرفتی معابر را اعلام کردند. آنان هشدار دادند با شروع بارندگیهای پاییزی، جبهه پرفشار اشعار آبکی بهسمت کشور در حرکت است. آنان توصیه کردند در فصل پاییز مردم علاوهبر چتر حتما همراه خود یک کتاب رمان کلاسیک داشته باشند. کارشناسان معتقدند قشنگه که همه شعر بگویند اما اصراری هم نیست حتما شعرشان را به دیگران اساماس کنند.
جبهه کارگزارانی: محمد هاشمی گفت یک جبهه هوای پرفشار از سمت چپ به سمت راست در حال حرکت است که منجر به رگبار و تگرگ و آسمانقلنبه خواهد شد. هاشمی گفت برای همین من از حزب کارگزاران که دیگر حزب نیست و جبهه است خارج میشوم که جبهه نگیرم. وی تاکید کرد در جبهه بین خاکریز و شورای مرکزی فرقی نیست اما در حزب بین شورای مرکز و مرکز شورا هم فرق است. هاشمی در پاسخ به خبرنگار «شرق» که پرسید بهخاطر کسی آمدید بیرون؟ گفت من تا حالا بهخاطر کسی بیرون نیامدهام اما بهخاطر خیلیها تو رفتهام. همیشه هم عادت داشتم بهخاطر من میآمدند تو. پس من بهخاطر کسی بیرون نیامدم. هاشمی گفت من عوض نشدم، اساسنامه حزب عوض نشده اما خیلی چیزها عوض شده. مثلا خیابان مطهری قبلا یکطرفه به راست بود، الان یکطرفه به چپ شده. عیبی هم ندارد. آدم عادت میکند. اما من عادت ندارم به هر چیزی عادت کنم.
جبهه اسیدی: آدم میماند چه کار کند. از آنطرف بعضیها مرض دارند و ترس به دل مردم انداختهاند و اسید میپاشند. آدم هم میترسد بیاید توی خیابانهای اصفهان. از اینطرف فلانجا یک باران بزند، سریع میگویند باران اسیدی است و نروید زیر باران باز ترانه بخوانید چون پوستتان تاول میزند و باید بروید بیمارستان. واقعا چهکار کنیم؟ این طرف اسید، آن طرف باران اسیدی، محل زندگی است یا آزمایشگاه پزشکی؟ ما نمیدانیم.
روزنامه آرمان: سایههایت را برای گریه کردن دوست دارم!
آیا از اینکه زیر آفتاب باشید، رنج میبرید؟(آخه یک عده حال میکنند!) آیا از اینکه زیر سایه باشید، لذت میبرید؟ آیا تمامیراههای ترک مواد مخدر را تجربه کردهاید اما نتیجه نگرفتهاید؟ خب به ما چه؟! منظور از ما بنده حقیر و اعضای دولت در سایه آقای احمدی نژاد است، من و این عزیزان، با هم ما میشویم، تا همیشه خنده روی لبان شما بنشیند، یک روز در لباس خدمت به شما، یک روز در سایه لباس خدمت به شما، بگذریم... صرفا جهت روشن شدن افرادی که در جریان ماجرا نیستند به اطلاع میرسانیم که قرار است دولت«سایه» توسط آقای احمدی نژاد به زودی روانه بازار شود.
یعنی ما اصلا فکر نمیکردیم روزی برسد که برای هرکدام از این اساتید، یک«سایه»هم داشته باشیم، به طور مثال درنظر بگیرید در کنار یک اسفندیار رحیم مشایی، یک سایه اسفندیار رحیم مشایی هم داشته باشیم، خیلی هم عالی! و این خودش باعث پیشرفت خواهد بود، چون در زمان تصدی این بزرگوار بر سازمان میراث فرهنگی به دلیل اینکه دست تنها بودند فقط توانستند مقادیری آب از طریق سد وارد قبر کوروش کنند یعنی همین قدر از دستشان برمیآمد اما الان در کنار سایه محترم، دست در دست یکدیگر میتوانند آب اقیانوس آرام را وارد جای جای آثار باستانی کنند! یا مثلا ما قبلا از اخبار صدا و سیما میشنیدیم«دادگاه میم.ر» به زودی برگزار میشود، الان گویندگان خبر میتوانند در اخبار صبحگاهی از«دادگاه میم.ر» و در اخبار شبانگاهی از«دادگاه سین.میم.ر» استفاده کنند(در وزن شین میم.ر!) از مزایای این دولت سایه میتوان به وارد شدن فشار کاری کمتر نیز اشاره کرد، به طور مثال آقایان کامران و فرهاد دانشجو به دلیل تشابه ظاهری و فامیلی، میتوانند به جای یکدیگر کار کنند، مثلا در روزهای زوج کامران سایه خودش باشد، در روزهای فرد فرهاد سایه کامران شود(چه شود!) یا به طور مثال برای آقایان بقایی و بهبهانی یک سایه که چه عرض کنم، صد سایه هم کم است، چون بالاخره ما طنزنویسها باید از یک جایی نان بخوریم دیگه، بی انصاف نباشید.
از معایب این اتفاق هم میتوان به تاثیر منفی در درآمد ماهانه برخی از اعضا اشاره کرد، به طور مثال قبلا هر شغلی که روی زمین میماند متعلق به مرد همیشه در شغلها، آقای الهام بود، الان با این«سایه» دست زیاد میشود و «سایه الهام» هم توقع دارد به او پست و مقام بدهند.
به برخی هم که اسم نمیبریم، لطفا سایه ندهید، رزومه کاری شان نشان میدهد همان خودشان برای هفت جد و آباد آدم کافی هستند. در نتیجه... منتظر نتیجه هم هستید؟ بروید و حالشو ببرید!
قدس: مش غضنفر و معتاد
یَک قومی دِرِم که بِنده خدا از هَم جِوونیاش هَمِّشه آرزو داشتِگ حَتمنی یَکبار خِنه خدا رِِ زیارت کُنه ...
تا ایکه بِلَخَره سَرِ پیریش ای سعادت نصیبِش رَفت که بِره به خِنه خدایُ حاجی بِره. چَنوَخت جولوتَرا که حاجیا رِ مُبُردَن به مکه، ایَم ساکِش رِ بَستُ از هَمّه فامیلُ دَرُ هَمسِده حلالیت گیریفتُ رَفت ولی هَم فرداش خِبر ریسید که وَرگِشته یُ خِنَشایِ.
مو که هَمو روز داشتُم از جایِ خِنَشا رَد مِرفتُم گفتُم بُرُم یَک چاق سِلامتی باهِش بُکُنُمُ یَک زیارت قِبولی بِزِش بُگُم. وَختی رفتُم تو خِنَشا دیدُم هَموجور دِره عینِ بِچّه خُردویا گیریه مُکُنه یُ خودِش رِ پَخول مِکیشه.
بِزِش گفتُم بِرار چیکارِت رِفته؟ بِرِیچی ایقذَر زود وَرگِشتی؟ هَموجور که گیریه مِکِرد گفتِگ بدبخت رفتُم؛ بیچاره رفتُم؛ خودُمُ کِردُم که لَنَت بَر خودُم بِشه؛ از شما چه پِنهون مو یَکچَنسالی مِره که مَنقَلی رفتُمُ یِواشکی تریاک مِکیشُم.
خیرِ سَرُم وَختی داشتُم مِرفتُم مکه با خودُم گفتُم یَک خُردویَم مواد تو لِنگِ سَرپاییم قایِم کُنُم که اونجه هَروَخت خمار رِفتُم بیکیشُمُ سَرحال بیام ولی تو فورودگایِ عربستان موادّا رِ پیدا کِردنُ با یَک پَسکَلِّگی وَرُم گِردوندَن مِشَد.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم آدم معتادی که هَم نِمِتِنه یَکدوهفته جولو خودِش رِ بیگیره یُ ای موادّایِ کوفتیِ نَکیشه، زیارتِ خِنه خدا رِ مِخه چیکار؟ خب جونُممَرگرِفته بِره دورِ هَمو منقلِش بِچِرخه!
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: