در همین راستاست که موسی ابومرزوق، یکی از رهبران جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) تاکید میکند که مساله مهمتر از پیروزی نظامی در جنگ 51 روزه غزه، وحدت و همبستگی ملت فلسطین در مرحله پس از جنگ است.
ابومرزوق در گفتوگو با روزنامه الدستور (اردن) خاطرنشان کرد که نشست گروههای فلسطینی در قاهره به منظور تکمیل پروژههای آشتی ملی صورت میگیرد و انتظار میرود تمام مشکلات موجود درعرصه سیاسی فلسطین و عملکرد دولت وفاق ملی و نیز چالشها و مشکلات پیش روی آن، مورد بررسی قرار گیرد.
وی در این گفتوگو به حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از مردم غزه اشاره میکند و پیروزی فلسطین در جنگ اخیر را نتیجه این حمایتها میداند. مشروح این مصاحبه را میخوانید.
آقای دکتر میخواهیم از اظهارات اخیر شما درباره احتمال روی آوردن حماس به مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی آغاز کنیم. این اظهارات شما با تفسیرهای متعددی همراه شده است. در این باره توضیح میدهید؟
اولا من در سخنانم تاکید کرده بودم که سیاست حماس مبتنی بر عدم مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی است، اما در عین حال، این مساله از لحاظ شرعی و سیاسی هیچ مشکلی ندارد. تفسیرهای مختلفی که از این حرفهای من صورت گرفت، بیشتر روی بخش دوم یعنی بلامانع بودن مذاکره از لحاظ شرعی و سیاسی متمرکز شده بود، اما جنبش حماس نیز با تاکید بر بخش نخست این مساله، اعلام کرد که سیاست این جنبش تغییر نکرده است. من هم اینجا به نوبه خود تاکید می کنم که تاکنون هیچ تغییری در سیاست حماس در قبال مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی به وجود نیامده است و ما سالهاست به صورت غیرمستقیم با این رژیم مذاکره میکنیم که در برخی موارد نتایج مورد نظر ما برآورده میشود و در برخی موارد، نتایج مطلوبی برای ما به همراه ندارد. جنبش حماس تا این لحظه نیازی به بررسی مذاکره مستقیم حتی در محافل داخلی خود ندیده است. اما این حرفهای من پیامی به برخی طرفها بود که به بهانههای مختلف، فشارها و بیعدالتیهای زیادی در حق ما روا میدارند.
در جریان توافق آتشبس با رژیم صهیونیستی مقرر شده بود که برخی مسائل در آینده مورد بحث قرار بگیرد. مذاکرات در این زمینه به کجا رسیده است؟
مذاکرات آتشبس با رژیم صهیونیستی دستور کار و برنامه زمانی مشخصی داشت و در کل میتوان هر مسالهای را در این مذاکرات مورد بررسی قرار داد، اما مسائل اصلی مورد بحث، همان خواستههای ملت فلسطین در زمینه تثبیت آتشبس، احداث بندر و فرودگاه و بررسی حوادث پس از تاریخ 6/2 /2014 است. درباره مساله بازگشایی گذرگاهها و واردات مصالح ساختمانی به غزه نیز توافقات لازم صورت گرفته است و انتظار میرود که این توافقات هرچه سریعتر اجرایی شوند. به نظر میرسد که در کنار سازمان ملل و تشکیلات خودگردان، بخش خصوصی نیز میتواند کمک زیادی به روند فعالیت گذرگاهها و واردات مصالح ساختمانی از طریق آنها بکند.
پس از جنگ غزه، بار دیگر درگیریها و کشمکشهای سیاسی و رسانهای میان شما و جنبش فتح از سر گرفته شد که آخرین مورد از آنها اتهام حماس علیه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین مبنی بر ممانعت وی از لغو محاصره غزه بود و در مقابل، عباس نیز حماس را به لغو مشارکت سیاسی و آشتی ملی تهدید کرد. ازسرگیری این کشمکشها پس از جنگ غزه و توافق آشتی ملی، سوالاتی را برای افکار عمومی مطرح میکند. از سوی دیگر، شما گفته بودید صد میلیون دلار به خزانه تشکیلات خودگردان فلسطین واریز شده است. آیا شما از تمام اموالی که به دست تشکیلات میرسد، مطلعید؟
این کشمکشها و حملات، بیشتر یکطرفه بوده است و جنبش حماس حتی در قبال بسیاری از اظهارات محمود عباس یا دیگر رهبران فتح واکنشی هم نشان نداده است. در برخی موارد نیز اتهامات قدیمی علیه حماس تکرار میشود، اما حماس واکنشی نشان نمیدهد، چرا که در مرحله پس از جنگ غزه و پیروزی در آن بیشتر تمرکز خود را روی مسائلی مانند بازسازی خرابیها و تسکین درد مجروحان و خسارتدیدگان و نشان دادن عظمت و بزرگی ملت فلسطین از طریق همبستگی ملت با مقاومت، که حتی جنگ خانمانسوز رژیم صهیونیستی نیز نتوانست ضربهای به آن وارد کند، معطوف کرده است.
برخی طرفها شما را به تشکیل دولت در سایه و تنگ کردن عرصه برای فعالیت دولت وفاق ملی متهم کردهاند و میگویند حماس دولتش را منحل کرده است، اما حاضر به کنار کشیدن از عرصه حاکمیت نیست. واکنش شما به این اتهامات چیست؟
مشکلی که وجود دارد این است که وزرای دولت وفاق ملی، حاضر به تعامل با سرپرستان وزارتخانهها نیستند و این مساله به پدیدهای رایج در غزه تبدیل شده است و در برخی موارد، وزیر مربوط به جای تعامل با سرپرست وزارتخانه، به دنبال پیدا کردن یک کارمند وابسته به جنبش فتح، حتی در سطوح درجه 3 و 4 است و این کار از لحاظ سیستم اداری، درست و معقول نیست.
توافقنامه وحدت ملی، در اصل توافق میان دو دولت و وزارتخانههای آنها بود و دولت وفاق ملی که قرار شد روی کار بیاید، وظیفه ایجاد وحدت میان این دو دولت و دیگر نهادهای اداری را داشت، نه اینکه یک وزارتخانه را قانونی اعلام کرده و دیگری را غیرقانونی معرفی کند. وقتی سرپرست یک وزارتخانه به خاطر عدم حضور وزیر دولت وفاق ملی یا عدم تمایل وی به تعامل با خود، مجبور به اداره امور می شود، این به معنای تشکیل دولت در سایه نیست، چرا که دولت اصلی که جنبشهای فتح و حماس بر سر تشکیل آن با هم توافق کردهاند، اصلا وجود ندارد و مساله عجیبتر این است که با وجود وقوع جنگ خانمانسوز در غزه که به تخریب 20 درصد از زیرساختهای باریکه غزه منجر شد، نه نخستوزیر و نه هیچکدام از وزرای دولت وفاق ملی برای عمل به مسئولیتهایشان در غزه حاضر نشدند، چرا که حاضر به تعامل با مسئولان باریکه غزه نیستند و مشکل اساسی نیز همین است.
داستان حقوق کارمندان دولت سابق باریکه غزه به کجا رسید؟
در این باره توافقاتی با برخی وزرای دولت وفاق ملی صورت گرفته بود، به طوری که این دولت گفتوگوهایی را با قطر برای ارسال کمکهای مالی به منظور پرداخت حقوق کارمندان باریکه غزه انجام داده بود و در مقابل، دوحه نیز از این دولت خواسته بود پرداخت حقوق کارمندان قدیمی تشکیلات خودگردان را به تاخیر بیندازد تا حقوق هر دو گروه از این کارمندان با هم پرداخت شود. این مساله میتوانست نشانگر وحدت جبهه داخلی فلسطین و سیر امور در مسیر مناسب باشد. اما این توافق عملی نشد و جنبش حماس مجبور به پرداخت حقوق معوقه کارمندان غزه شد، چرا که این افراد سالها به ملت فلسطین خدمت کردهاند و حتی در جنگ اخیر غزه نیز دست از فعالیت نکشیدند، بدون اینکه حقوقی دریافت کرده باشند. لذا نمیتوان این افراد را بلاتکلیف رها کرد.
اما این مساله نمیتواند تشکیلات خودگردان را از احساس مسئولیت در قبال این افراد و درج نام آنها در فهرست کارمندان دولتی معاف کند. وقتی ما دم از عدالت و برابری میزنیم و کمیتههای اداری، مالی و حقوقی برای بررسی مشکلات کارمندان تشکیل میدهیم، باید در عمل نیز به مسئولیتهایمان پایبند باشیم. مسئولیت اصلی این کمیتهها رسیدگی به وضع کارمندانی بود که پس از سال 2007 در ادارات و وزارتخانههای باریکه غزه و کرانه باختری جذب شده بودند و جمعیت آنها تقریبا بیش از 40 هزار نفر است. ما تنها خواستار رعایت عدالت در حق کارمندان باریکهغزه و اعطای حقوق برابر با کارمندان کرانه باختری به آنها هستیم.
درباره اقدامات تشکیلات خودگردان فلسطین نیز باید گفت که برخورد گزینشی این تشکیلات در اجرای قانون، به هیچ وجه قابل قبول نیست و ما خواستار رعایت عدالت و برابری میان هر دو منطقه باریکه غزه و کرانه باختری هستیم و بهانههایی از قبیل شکایت بانکهای آمریکایی و ... را که درباره عدم پرداخت حقوق کارمندان مطرح میشود، غیرقابل قبول میدانیم . اکنون ده هزار کارمند غزهای وجود دارد که حقوقشان را از طریق بانکهای رامالله دریافت میکنند و هیچ شکایتی نیز علیه آنها ارائه نشده است. اگر هم برخی طرفها مدعی هستند که این کارمندان پس از سال 2007 استخدام شدهاند، باید گفت که حقوق بیش از 9 هزار کارمندی هم که قبل از سال 2007 جذب شده بودند، قطع شده است و به هر حال هیچ بهانهای برای نپرداختن حقوق و مزایای اجتماعی این کارمندان وجود ندارد. لذا دو جنبش فتح و حماس باید مشکل پرداخت حقوق کارمندان را نیز از طریق همفکری و همکاری، حل و فصل کنند تا کارمندان هر دو منطقه باریکه غزه و کرانه باختری از حقوق و مزایای کامل بهرهمند شوند.
آیا گذرگاه رفح باز شده است یا هنوز بسته است؟
تاکنون هیچ توافقی با طرف مصری درباره گذرگاه رفح صورت نگرفته است. قاهره معتقد است که این گذرگاه، مصری ـ فلسطینی است و در صورتی که این گذرگاه مشمول مفاد توافقنامه مربوط به گذرگاهها باشد، توافقنامه سال 2005 نمیتواند در آنجا اجرا شود. طرف مصری خواهان تعامل با تشکیلات خودگردان فلسطین است و حاضر به تعامل با دولت باریکه غزه (دولت سابق حماس) نیست. لذا اکنون باید دولت وفاق ملی، فعالیت خود را در نوار غزه آغاز کند تا اداره گذرگاه رفح را نیز در دست گیرد. ما بحث و گفتوگوهای زیادی در این باره انجام دادهایم تا زمینه برای استفاده شهروندان فلسطینی از این گذرگاه فراهم شود، اما هنوز هیچ تغییری در وضع آن ایجاد نشده است.
جنبش حماس پس از سالها به عضویت کادر رهبری موقت سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) درآمد. نقش شما در این سازمان چه خواهد بود؟
کادر رهبری موقت ساف، تشکل تازهای در فلسطین نیست و از سال 2005 موجودیت داشت و با وجود اینکه مسئولیت احیای ساف و نظارت بر انتخابات در فلسطین را بر عهده دارد، بندرت تشکیل جلسه میدهد. هدف از تاسیس این تشکل، فراهم کردن زمینه بازسازی موسسات ملی و بویژه تدوین برنامه ملی جامع بود و قرار بود که برای پیگیری مسائل مربوط به آینده فلسطینیان در عرصه سیاسی و غیره، تشکیل جلسه دهد تا زمینه اتحاد گروههای فلسطینی در یک سنگر فراهم شود. تنها تحول جدیدی که در کادر رهبری موقت سازمان آزادیبخش بهوجود آمده است، اضافه شدن تعدادی از رهبران گروههای فلسطینی به اعضای قبلی است که این مساله باعث شده است تشکل مذکور به نماینده تمام گروههای فلسطینی تبدیل شود. به نظر من احیای کادر رهبری موقت ساف، مساله فوقالعاده مهمی است؛ زیرا این تشکل، سه وظیفه اساسی دارد: بازسازی ساف، نظارت بر آن و پیگیری پروندههای آشتی ملی و به عبارت دیگر نظارت بر مسائل سیاسی آتی فلسطین. در این صورت، هرگونه طرح سیاسی در فلسطین، مورد اجماع طرفهای مختلف خواهد بود، اما در صورتی که توافقی در فضای کنونی فلسطین مطرح شود، مورد اجماع تمامی طرفها نخواهد بود و از همین رو، ناقص خواهد بود. به نظر من اگر این تشکل تشکیل جلسه دهد و مسائل سیاسی را با حضور نمایندگان تمامی گروهها بررسی کند، توافق بهتری برای اجرای طرحها صورت خواهد گرفت و هرگونه طرحی با اجماع گروههای فلسطینی مواجه خواهد شد.
نظر شما درباره اخراج برخی رهبران جماعت اخوانالمسلمین از قطر چیست؟
واقعیت این است که فشارهایی علیه قطر صورت میگیرد و از آنجا که جماعت اخوان، تفاهماتی با قطر دارد تلاش کرد با خارج کردن رهبران خود از این کشور، مشکلات موجود میان دوحه و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را کاهش دهد، اما این به معنای تغییر سیاستهای قطر نیست، زیرا خروج رهبران اخوان از قطر تحت تاثیر فشارهای خارجی و با تفاهم میان دو طرف صورت گرفته است و تشکر رهبران مذکور از قطر بابت میزبانی از آنها در سالهای گذشته، بهترین دلیل برای اثبات این مدعاست. بنابراین، خروج این افراد از قطر اقدامی طبیعی و ناشی از شرایط شورای همکاری خلیجفارس بوده است.
آیا قطر خواستار خروج رهبران حماس از خاک خود نیز شده است؟
نه فکر نمیکنم تغییری در رویکرد مقامات قطری در قبال رهبران حماس ایجاد شده باشد و تمام امور مربوط به روابط میان قطر و حماس سیر طبیعی خود را طی میکند.
روابط میان حماس و نظام مصر فراز و نشیبهای زیادی داشته است. اکنون این روابط در چه وضعی قرار دارد؟
با تمام توان تلاش میکنیم تعامل مثبتی با نظام مصر داشته باشیم و درها برای برقراری روابط حسنه میان طرفین باز است.
آیا نظام جدید مصر تاکنون هیچ رابطهای با جنبش حماس برقرار کرده است؟
خیر، بلکه برخی اقدامات قضایی نیز علیه حماس اتخاذ کرده و حتی از راهاندازی جنگ روانی علیه این جنبش نیز دریغ نکرده است. امیدواریم این وضع تغییر کند و روابط دوستانه جای آن را بگیرد؛ زیرا چنین رویکری خسارتهای زیادی به هر دو ملت مصری و فلسطینی وارد میکند.
برخی شخصیتهای سیاسی و رسانهای، اتهاماتی را درباره ائتلافهای خارجی حماس با برخی کشورها مانند قطر، ترکیه و ایران مطرح میکنند و مدعی هستند این جنبش، مواضع خود را بر اساس برنامهها و رویکردهای این کشورها اتخاذ میکند نه مواضع و منافع ملی فلسطینی. نظر شما در این باره چیست؟
ائتلاف میان کشورهای جهان، مسالهای مشروع است که در تمام جهان نمونههایی از آن به چشم میخورد و ائتلافهای موجود در منطقه خاورمیانه بخشی از آن است. اما حماس در راستای برنامههای هیچ یک از این طرفها حرکت نمیکند، زیرا این جنبش باید همه این مواضع را با خود همراه کند.
ما با همه طرفهای بینالمللی رابطه داریم و دوست داریم روابط حسنهای با همگان داشته باشیم، اما این روابط نباید به قیمت گرایش ما به سمت محور خاصی تمام شود تا ملت فلسطین و جنبشِ خود را از هیچ فرصتی محروم نکنیم. یکی از ائتلافهای موجود در منطقه خاورمیانه ائتلاف «ایران، سوریه و حزبالله» است که برخی طرفها حماس را نیز جزو آن میدانستند، اما شکل روابط ما با هر کدام از طرفهای دیگر فرق داشت و به عنوان مثال در بحران سوریه معتقد بودیم که نظام بشار اسد باید سیاست و رویکرد دیگری در پیش میگرفت. بنابراین، پس از آغاز تحولات سوریه خاک این کشور را ترک کردیم، اما در عین حال مراتب قدردانی و تشکر خود را از حمایتهای اسد اعلام کردیم و از این کشور برای میزبانی شایسته و روابط حسنهاش با خود قدردانی کردیم، زیرا دوست نداریم به هیچکس بدی کنیم.
در مورد رابطه با ایران نیز باید بگویم که این کشور از جمله طرفهایی بود که بارها و طی سالیان متمادی از ما حمایت کرد، به طوری که واقعا هیچ طرف دیگری نمیتوانست چنین حمایتی را از ما انجام دهد. حمایتها و کمکهای ایران چه در عرصه تسلیحاتی، چه مالی و چه آموزش نیروها بینظیر بود و پیروزیهای مقاومت در جنگهای متعدد در برابر رژیم صهیونیستی، ثمره و نتیجه همین حمایتهای جمهوری اسلامی ایران بود و هیچکس نمیتواند این لطف و حمایتهای ایران را انکار کند، اما با وجود این، ما هرگز مواضع سیاسی خود را بر اساس خواست و اراده طرف دیگر، هر چند قوی باشد، اتخاذ نمیکنیم. ما حتی زمانی که روابط قوی و مستحکمی با ایران، سوریه و حزبالله داشتیم، مناسبات گستردهای با کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس و طرفهای دیگر داشتیم و این سیاست حماس است، زیرا روابطمان را با درنظر گرفتن منافع ملت فلسطین برقرار میکنیم و حاضر به برقراری روابط با تمام طرفها بجز رژیم صهیونیستی هستیم.
در سایه اوضاع منطقهای و فرامنطقهای موجود، روابط حماس با کشورهای اروپایی در چه وضعی قرار دارد؟
کشورهای اروپایی از زمانی که جنبش حماس دست به عملیات شهادتطلبانه زد، نام این جنبش را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده و برقراری روابط سیاسی با این جنبش را ممنوع اعلام کردند، اما کشورهای دیگر، روابط شفافی با حماس دارند. از سوی دیگر، در کشورهای اروپایی عضو اتحادیه اروپا نیز مسئولان قدیمی، شخصیتهای سیاسی و اقتصادی مستقل، سازمانهای غیردولتی و برخی نهادهای دیگر میتوانند با هر کدام از طرفهای فلسطینی و دیگر اعضای فهرستهای ممنوعه و حتی سازمانهایی که اتحادیه اروپا نام آنها را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده است، ارتباط برقرار کنند و به عبارت دیگر، جریانهای اپوزیسیون، براحتی از این سیاستهای رسمی کشورهای اروپایی تخطی میکنند.
آیا حماس قصد بازنگری در اوضاع داخلی خود را دارد؟
ما بتازگی جنگ 51 روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه را با پیروزی پشت سر گذاشتهایم و میدانیم که مساله مهمتر از پیروزی در عرصه نظامی، وحدت و همبستگی ملت فلسطین با مقاومت است. واقعیت این است که ما در جریان جنگ اخیر غزه شاهد همبستگی بیسابقه مردم نوار غزه با مقاومت بودیم و البته تردیدی نیست که همه امت، حامی مقاومت هستند. بنابراین، ترجیح میدهم بگویم ما به جای بازنگری در اوضاع داخلی خود، نیازمند بررسی منطقی هستیم. در جریان جنگ به این مسائل پی میبریم که اشتباهات ما کجاست و کجا راه درست را انتخاب کردهایم؟ آیا میتوانیم وجهه خود را بهبود بخشیده و عملکرد خود را ارتقا دهیم؟ همه اینها مسائلی است که بزودی آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد، زیرا مسائلی فوقالعاده مهم است. ما قبل از اینکه به آینده فکر کنیم باید مرحله قبل از جنگ غزه را مورد بررسی قرار دهیم و اولویتهای جدید خود را که بیشک محور اساسی آن ملت فلسطین خواهد بود، تعیین کنیم.
نظر شما درباره مهاجرت برخی جوانان و خانوادههای غزهای به خارج چیست؟
فلسطینیها پس از جنگ لبنان، خاک این کشور را ترک کردند و بعد از جنگ سوریه نیز همین رویکرد را در پیش گرفتند و حتی بعد از جنگ خلیجفارس هم با ترک عراق، همین سیاست را تکرار کردند. بنابراین، مهاجرتهای بزرگ، پیامد و نتیجه جنگهاست، زیرا این جنگها باعث تغییر ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میشود. به نظر من فلسطین به همه این فرزندان خود نیاز دارد و با این مهاجرتها به خارج، حجم زیادی از منابع انسانیمان را از دست میدهیم. ما نهتنها از مهاجرت این افراد به خارج حمایت نمیکنیم، بلکه باید بشدت جلوی چنین پدیدهای را بگیریم. واقعیت این است که بسیاری از این افراد بیش از اینکه در داخل غزه مشغول به کار باشند، به صورت قاچاقی در بندر عریش مصر فعالیت میکردند.
من نمیدانم چطور یک نفر میتواند از باریکه غزه خارج شده و از طریق دریا راه مهاجرت به خارج را در پیش بگیرد، اما هیچکس جلوی او را نگیرد؟ درباره بندر عریش نیز باید بگویم که کشتیهای متعددی از این بندر حرکت میکند که برخی از آنها فلسطینیان ساکن باریکه غزه را که قبلا به عریش نقل مکان کردهاند، به مقصد کشورهای دیگر انتقال میدهد. ما خواهان تلاشها و همکاریهای گسترده برای مقابله با این پدیده هستیم. در کل، مهاجرت فلسطینیان به مساله فلسطین و آینده فلسطینیان و حتی پایبندی ملت فلسطین به اصول و آرمانهای اساسی خود ضربه میزند.
بنابراین، نمیتوانیم در برابر افزایش موج مهاجرت فلسطینیان به خارج ساکت بنشینیم؛ اما شکی نیست که راه مقابله با این پدیده، بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
روزنامه الدستور / مترجم: یوسف رضازاده
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد