یکی از این برنامهها «همگام با جنگ» با اجرای خانم سونیا پوریامین بود که هر شب در ساعتی مناسب ـ قبل یا بعد از پخش اخبار سراسری ـ پخش میشد. نکته جالب اینکه مجری چنین برنامهای که به موضوعی بشدت به روز و جدی همچون جنگ میپرداخت یک خانم بود. همگام با جنگ میکوشید به نوبه خود مردم عادی را ـ یعنی همان کسانی که عموم بینندگان همیشگی تلویزیون را تشکیل میدهند ـ با جنگ آشنا کند، از ضرورتهای تازه بگوید و حال و هوای دوران جدیدی را که در پیش بود با خود به خانهها بیاورد.
آشنایی با مسائل و مشکلات آوارگان جنگی یکی از موضوعهایی بود که این برنامه به آن میپرداخت. همچنین انواع و اقسام کمکهای مردمی که آن سالها از تکتک خانهها با جان و دل روانه جبههها میشد و بدون آنها دفاع کردن در برابر دشمن چیزی کم داشت؛ این کمکها هم روحیهبخش بود و رزمندگان را پشت گرم و امیدوار میکرد و هم اینکه در شرایط اقتصادی دشواری که دولت با آن دست به گریبان بود به هر حال گوشهای از هزینه و تدارکات گسترده جبهه و جنگ را پوشش میداد.
همچنان که اشاره شد انتخاب یک مجری خانم میتوانست به برقراری ارتباط بیشتر و بهتر با زنان و دختران که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند (و در کل با خانوادهها) بینجامد و در نتیجه به رونق برنامه منجر شود که خوشبختانه چنین نیز شد. سونیا پوریامین، مجری و تهیهکننده تلویزیون که اکنون کارشناسی ارشد در رشته پژوهش هنر دارد و همگام با جنگ نخستین برنامهای بود که اجرا کرد. به این ترتیب نامش از نخستین هفتهها و ماههای دفاع مقدس هشت ساله با این برنامه پیوند خورد. پوریامین در خاطرهای از آن سالها و چگونگی ورود به تلویزیون و برنامه همگام با جنگ گفته است: «سال 59 از مدرسه هشترودی با معدل بسیار خوبی دیپلم گرفتم. در همان زمان، انقلاب فرهنگی شد و من نتوانستم به دانشگاه بروم. آن دوران، بیشتر سازمانها آمادگی جذب نیرو را داشتند و فراخوان میدادند، من هم با خواهرم به تلویزیون رفتم. کارهای پژوهشی انجام میدادم تا اینکه مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند کسانی را برای اجرای برنامه انتخاب کنند. من هم به ضرورت تلویزیون و مساله جنگ، همگام با جنگ را که اولین برنامه جنگی بود و آقای ناصر عنصری که خودش هم مجری پخش تلویزیون بود و کارگردانیاش را به عهده داشت، روی آنتن بردم. این برنامه تا سال 63 ادامه داشت؛ من محقق، پژوهشگر و دستیار تهیه برنامهها بودم و اگر لازم میشد برنامهای را هم اجرا میکردم.
***
آن زمان هنوز کسی با پدیدهای به نام ویدئوکلیپ یا نماهنگ چندان آشنا نبود، اما خوب است بدانید در طول روز یا شب (در محدوده زمانی که دو شبکه تلویزیونی برنامه پخش میکردند و از حدود ساعت 5 عصر شروع میشد و تقریبا ساعت آغازین بامداد پایان مییافت) چند بار سرودهای ویژهای که به مناسبت آن رخداد عظیم تولید میشد، به همراه نوحههای مداحان مشهوری مانند صادق آهنگران و غلام کویتیپور روی گزیدهای از صحنههای مربوط به جبهه و جنگ پخش میشدند. این گزیده تصاویر و آثار موسیقی که روی آنها مینشست اگرچه فاصله زیادی با ویدئوکلیپها یا نماآهنگهای امروزی داشتند، اما دستکم میشد آنها را «کلیپواره» به حساب آورد. هرچند که بعدها و از دهه 70 با رونق این پدیده، نماهنگهای اختصاصی فراوانی ـ اتفاقا ـ بر محور جنگ تولید و پخش شدند.
***
یکی از خاطرهانگیزترین تصنیفهایی که همواره با عنوان مخصوص و رایج آن سالها در بین مجریان رادیو و تلویزیون ـ یعنی «سرود» ـ پخش میشد و هنوز هم در مناسبتها به گوش میخورد، «کجایید ای شهیدان خدایی» ساخته استاد هوشنگ کامکار بود. این تصنیف در دستگاه ماهور برای ارکستر بزرگ نوشته و اجرا شد و خوانندهاش دیگر عضو هنرمند خانواده کامکارها یعنی بیژن کامکار بود. طبیعی بود از این تصنیف که ساخت و بنیادی محکم و هنرمندانه (براساس شعری از مولانا) دارد در قالب کلیپوارههای مخصوص آن سالها نیز در تلویزیون استفاده شود. البته اجرای ارکستری این تصنیف (توسط ارکستر سمفونیک تهران به رهبری استاد زندهیاد حشمت سنجری) سال 58 ضبط شده بود، ولی مناسبت محتوایی آن با شرایط جنگ و قهرمانان از خود گذشته آن بر کسی پوشیده نبود و به همین سبب با استقبال زیادی روبهرو شد. کجایید ای شهیدان خدایی بعدها همچنین جزئی مهم از فیلم مستند پل آزادی نیز بود که درباره خرمشهر ساخته شد و تم همین تصنیف نیز بنمایه اصلی موسیقی فیلم (آن هم ساخته هوشنگ کامکار) را تشکیل میداد.
«پل آزادی» با عنوان فرعی «روایت خرمشهر، شهر عاشقان» در ردیف نخستین فیلمها با این موضوع قرار داشت و امروز یکی از اسناد مهم تصویری و سینمایی از زمان جنگ محسوب میشود (فیلم را واحد جنگ تولید سیما تهیه کرده بود و در اقدامی نادر در تاریخ سینمای ایران که کمتر به نمایش آثار مستند روی خوش نشان میدهد ابتدا در سینماها و سپس در تلویزیون نمایش داده شد). کارگردان فیلم مهدی مدنی، فیلمبردارانش فرهاد صبا و محمد داوودی و تدوینگر فیلم حسن قشقایی بودند. به گمانم حوالی نخستین سالگرد آزادسازی خرمشهر (سال 62) بود که پلاکارد نمایش فیلم و پوستر و آگهیهای آن بر سردر سینماهای تهران و روزنامهها دیده شد. از مدتی بعد نیز نمایشهای گاه و بیگاه و پل آزادی از تلویزیون شروع شد که با موفقیت بیشتری نسبت به اکران سینماییاش همراه بود. اما پل آزادی هرچه بود مغتنم شمرده شد و هنوز هم ارزشهای تصویری و تاریخی خود را دارا است.
آن زمان گروه تلویزیونی چهل شاهد نیز با در اختیار داشتن تعدادی فیلمبردار و فیلمساز در همین حدود اسم گروه (40 نفر) به ثبت و ضبط تصویری و مستقیم رخدادهای جنگ مشغول بودند که حاصل کارشان پیوسته از برنامههای مختلف تلویزیونی به نمایش درمیآمد. این گروه البته جدا از خبرنگاران و گزارشگرانی بودند که به صورت روزانه در استخدام سازمان صدا و سیما قرار داشتند و در قالب برنامههای خبری و گزارشی خوراک لازم را درخصوص مهمترین مساله روز کشور و جامعه برای «سیما» تامین میکردند.
علی شیرازی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد