این جنگ قدرت در نیم قرن اخیر پیچیدگیهای بیشتری یافته که یکی از دلایل آن دخالت قدرتهای فرامنطقهای است. جذابیتهایی که در این منطقه برای قدرتهای جهانی وجود دارد موجب تعمیق شکاف میان کشورهای منطقه نیز شده و در صفبندیهای سیاسی خاورمیانه اثر گذاشته است. علاوه بر این، کشورهای منطقه نیز به دنبال کسب منافع بیشتر، نزاعی پنهان و آشکار را در دستور کار داشتهاند که در مواقعی این کنشها به جنگافروزی در منطقه شده است. جنگ تحمیلی از سوی عراق به ایران و ماجراهای عراق و سوریه در سالهای اخیر تنها دو نمونه از شدتگرفتن آتش اختلافات کشورهای منطقه است. به طور مشخص در این دو نمونه نقش اعراب در حمایت از نیروهای متخاصم به روشنی دیده میشود. حمایتی که دلایل متفاوتی برای هر یک از کشورهای عرب در منطقه دارد، ولی یک نقطه مشترک در آن خودنمایی میکند و آن، ایرانهراسی القا شده به سران این کشورها پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
افسار افراطگرایی عربی در دستان صدام
سال 59 که صدام موقعیت را برای گسترش مرزهایش فراهم میدید با دمیدن در آتش جنگ، معادلات منطقهای را دچار دگرگونی کرد. به دنبال آن کشورهای عربی بجز سوریه و لیبی در صف حامیان صدام برآمدند و این را واکنشی به پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه قلمداد میکردند. به اعتقاد تحلیلگران، عصبیت یا به نوعی ناسیونالیسم عربی که صدام از آن برای کشاندن اعراب به جبهه خود نهایت استفاده را برد یکی از مهمترین عواملی بود که باعث شد کشورهای منطقه به دور از آیندهنگری پا در میدان جنگافروزیهای صدام بگذارند.
شاید این تنها اردن بود که آشکارا در صف حامیان صدام درآمد و حمایت رسمی خود را به عنوان نخستین کشور عربی از اقدامات صدام در جنگ علیه ایران اعلام کرد، ولی حامیان به ظاهر بیطرف دیگر در این میدان نتوانستند نشانههای حمایت، طرفداری و کمک خود را به او پنهان کنند. قطر، عمان، امارات عربی متحده، بحرین، عربستان و حتی مصر و کویت کشورهایی بودند که در صف حامیان بغداد قرار گرفته و در برهههای مختلف به کمک این کشور شتافتند. مصر که تا آن روز به دلیل پشتیبانیاش از اسرائیل هیچ رابطه دیپلماتیکی با ایران و عراق نداشت به سبب احساس خطر از گسترش مدل انقلاب اسلامی و دستیابی به منافع اقتصادی در کنار عراق قرار گرفت.
این کشورها با در اختیار داشتن منابع نفت و گاز، بیشترین کمکهای مالی را به صدام کردند. اسیرانی که نیروهای ایرانی از جبهه عراق گرفتند نشان میداد کشورهای مختلف عربی علاوه بر کمک مالی از اعزام نیروی انسانی به جبهه بغداد نیز دریغ نکردند. این پشتیبانی به همین موارد ختم نشد و استفاده بغداد از آسمان کشورهای منطقه و پایگاههای هوایی آنها برای حمله به اهداف خود در خاک ایران بخش دیگری از این حمایتها بود. علاوه بر این ارسال سلاح به جبهه صدام و ارائه مشاورههای نظامی به او روی دیگری از همکاریهای کشورهای عربی با عراق بود.
عربستان نیز با فروش نیابتی نفت عراق و در اختیارگذاشتن لولههای انتقال نفت و گاز خود کمکهای شایانی به صدام کرد. همه اینها گواه حمایتهایی است که حدود یک دهه به افراطگرایی در منطقه به سردمداری صدام دامن زد. این تندروی حتی دامن برخی کشورهای عربی را نیز گرفت که حمله صدام به کویت یکی از نمونههای آن است.
استمرار حمایت اعراب از تندروی در منطقه
سکوت اعراب در برابر افراطگرایی و پشتیبانی از آن آتشی را در منطقه روشن نگه داشته است که مردم این کشورها نخستین قربانی آن بودهاند. داعش نمونه دیگری از این دست است؛ گروهکی که در سکوت کشورهای عربی شکل گرفت و با دلارهای نفتی آنها رشد کرد و حالا مهمترین عامل برهم خوردن ثبات و گسترش ناآرامی در خاورمیانه شده است. سکوت و حمایت کشورهای عربی از پدیده داعش در ادامه همان سیاستهایی تحلیل میشود که به پشتیبانی اعراب از صدام ختم شد. داعش در سایه رقابتهای استراتژیک کشورهای منطقه قد کشید و به نظر میرسد تا این رقابتها به بلوغ دیپلماتیک نرسد میدان فعالیت چنین گروههای تندرویی فراهم خواهد بود.
عربستان و قطر نقش زیادی در قدرتگرفتن داعش ایفا کردند. آنها که گمان میکردند اقدامات این گروهک به تغییر معادلات منطقهای به نفع آنان میانجامد با سکوت خود در شروع فعالیت داعش در سوریه و بعد عراق، زمینه را برای توسعه دامنه اقدامات آنها فراهم ساختند. توجه دادن مسئولیت بحران سوریه و عراق به شخص اسد و مالکی به جای اعلام موضع در برابر کشتار مردم این دو کشور و اقدامات وحشیانه تکفیریهای داعش این فرصت را به این گروهک داد تا جای پای محکمتری را در منطقه برای خود دست و پا کند.
عقبه فکری عقیدتی داعش با سلفیگری پشتیبانی میشود که پایگاهی جدی در کشورهای عربی منطقه دارد. این موضوع جذب نیرو از اعراب را توسط این گروهک سرعت بخشید و حاشیه امنی را در خاورمیانه برای داعشیها رقم زد. حاشیه امنی که البته برای اعراب نیز بیفایده نخواهد بود و تضعیف عراق و سوریه را به دنبال خواهد داشت. بحران این دو کشور از سوی اعراب در راستای منافعشان ارزیابی میشود و به همین دلیل از تندروی داعش استقبال کردند.
***
تندروی کشورها و گروهکهای مختلف در خاورمیانه ریشههای متفاوتی دارد، ولی آنچه به این موضوع دامن میزند سکوت و همراهی کشورهای منطقه است. ناگفته پیداست تندروی و جنگافروزی، حتی اگر در کوتاهمدت به تامین منافع برخی کشورها بینجامد در درازمدت به نفع هیچ یک از کشورهای منطقه نیست.
تجربه نشان داده است ثبات و امنیت در خاورمیانه مهمترین پارامتری است که در مناسبات منطقهای و فرامنطقهای برای کشورها امتیاز میآفریند، غفلت از این اصل همواره پیچیدگی غیرقابل پیشبینی در معادلات منطقهای به وجود آورده که مشکلات آن دامن اعراب را نیز گرفته است.
حسین اسماعیلی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد