در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
جکسون حتی از این هم فراتر میرود و عدالت در آمریکا را در مقایسه با عدالت اسلامی زیر سؤال میبرد. او معتقد است قانون در آمریکا فقط تماس محدودی با اجرای وظایف اخلاقی دارد، یعنی یک شخص آمریکایی در همان حال که ممکن است یک فرد مطیع قانون باشد، ممکن است از حیث اخلاقی فردی پست و فاسد باشد، ولی عکس آن، در قوانین اسلامی، سرچشمه و منبع قانون، اراده خداست؛ ارادهای که به رسول او محمد(ص) مکشوف و عیان گردیده است. این قانون و این اراده الهی، تمام مؤمنان را جامعه واحدی میشناسد. همچنین به عقیده جکسون نمیتوان تئوریها و نظریات سیاسی یا قضایی را از تعلیمات پیامبر تفکیک کرد؛ تعلیماتی که طرز رفتار را نسبت به اصول مذهبی و طرز زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی همه را تعیین میکند.
این تصویری از مساله حقوق بشر در اسلام است که از نگاه یک سیاستمدار غربی بیان شده و طبعاً تنها قطرهای از دریای اصول و قوانین اجتماعی اسلام است که اگر بدرستی درک و اجرا شود میتواند به خلق جهانی دیگرگونه از نظر حقوق انسانی و عدالت اجتماعی بینجامد. منظور از درک و اجرای درست، تأکید و تکیه بر اسلام نابی است که پیراسته از شائبه نفسانیت باشد. یعنی تبری جستن از اسلام وارونه و ظالمانهای که این روزها نمونه روشن و آشکار آن را میتوان در تروریستهای تکفیری منطقه مشاهده کرد. اسلامی که از قرآن کریم فقط تفسیری غلط را میشناسد و بر تکرار مکرر آن اصرار میورزد. آن هم نه حتی با تفسیر به رأی، که با تفسیر به نفس که محتاج اقامه دلیل و برهان هم نیست.
اسلام، آیینی است که نه تنها به حقوق مدنی انسانها که به کرامت ذاتی بنیآدم معتقد است. یعنی مرتبهای بالاتر از حقوق مدنی که ابتنایش فقط به قانون و قاعده ناگزیر بشری نیست، بلکه بازگشت دارد به مزیت ذاتی مخلوقات انسانی فارغ از اقتضائات زندگی مدنی و روابط اجتماعی. از میان متفکران اسلامی، شهید مطهری که به حقوق فطری و طبیعی انسان از منظر دین مبین اسلام باور دارد، در مسیر دفاع از کرامت ذاتی انسان حتی به تبیین و اثبات برخی حقوق قبل از ایمان پرداخته، با این استدلال که هر استعداد طبیعی مبنای یک حق طبیعی است و یک سند طبیعی برای آن به شمار میآید مثلاً فرزند انسان حق درس خواندن و مدرسه رفتن را دارد، اما بچه گوسفند چنین حقی ندارد، چرا؟ چون استعداد درس خواندن و دانا شدن در فرزند انسان هست اما در گوسفند نیست و دستگاه خلقت این سند طلبکاری را در وجود انسان قرار داده و در وجود گوسفند قرار نداده است، چنین است حق فکر کردن و رأی دادن و اراده آزاد داشتن. (مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 144)
علامه محمدتقی جعفری در کتاب «حقوق جهانی بشر» با مقایسه اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق انسان از منظر اسلام، بر آن است تا برتری قوانین حقوقی دین را بر قوانین حقوقی برساخته بشر تبیین کند. از این گذشته استدلال پیشینیتری نیز بر لزوم سوق یافتن قوانین حقوقی بشر به سمت و سوی احکام دینی و اسلامی عرضه میکند. به عقیده علامه جعفری یک عامل بسیار اساسی یا یک استعداد پایدار میتواند همه انسانها را با یکدیگر هماهنگ کرده و آنها را با تساوی داشتن در صدها نیرو و فعالیت و پدیده مشترک، در یک نظام حقوقی جهانی متحد کند. به عبارت دیگر، اگر ما بتوانیم انسانها را بر حسب وجدان، عقل عملی و فطرت، مورد درک و دریافت قرار بدهیم، بیتردید خواهیم دید اندیشههای لطیف فلسفی و باورداشتهای متعالی مذهبی به عنوان عالیترین مبانی هماهنگی و اتحادهای بشری قابل پژوهش و تحقیق قرار میگیرند. (حقوق جهانی بشر، تحقیق و تطبیق در دو نظام: اسلام و غرب، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1385)
آنچه در جهان امروز محل تأمل بسیار است، دشمنی آشکاری است که پرمدعاترین کشورهای جهان در زمینه مدنیت، قانون و حقوق بشر یعنی آمریکا، انگلیس و دیگر همتایان غربی آنها با جهان اسلام و مسلمانان دارند. این دشمنی عیان و بیشرمانه که حتی به پنهان کردنش نیز همتی نمیگمارند از کجا سرچشمه میگیرد؟ مگر نه اینکه اسلام، مترقیترین آیین حقوقی جهان را داراست و خود آنها نیز به آن معترفند؟ مگر نه اینکه باور به کرامت ذاتی انسان، جایگاه حقوقی او را فراتر از قانونمداریهایی میبرد که عمدتاً با اکراه و اجبار توأم هستند نه با عشق و علاقه راستین به حرمت انسان؟ پاسخ را میتوان در این بخش از سخن منقول از رابرت جکسون یافت که تصریح میکند: «نمیتوان تئوریها و نظریات سیاسی یا قضایی را از تعلیمات پیامبر تفکیک کرد؛ تعلیماتی که طرز رفتار را نسبت به اصول مذهبی و طرز زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی همه را تعیین میکند.» به بیان دیگر، عدم التزام قدرتهای جهانی به اعلامیه حقوق بشر به طور خاص در مواجهه با جهان اسلام را میتوان ترس از مستحیل شدن قدرت پوشالیشان در نظام سیاسی و اجتماعی کاملی دانست که در دین مبین اسلام نه تنها عرضه شده، بلکه بر اجرای عملی آن نیز تأکید و توصیه فراوان شده است. جهان به دنبال آن نیست که عدالت را تحقق ببخشد، بلکه در مسیر قدرت گام برمیدارد و پیداست که در زمانه کنونی با دم زدن از حقوق بشر بیشتر میتوان بر اریکه قدرت باقی ماند تا با کوبیدن بر طبل خودکامگی و استبداد، اما همیشه پاشنه آشیلی هست که نقاط ضعف را برملا میکند. پاشنه آشیل ریاکاریهای سیاسی سیاستمداران جهانی، مواجهه با اسلام است. آنها میتوانند همواره دم از حقوق بشر بزنند و در باب کرامت و اخلاق و عدالت اجتماعی پرگویی کنند، اما به اسلام که میرسد دیگر از این تظاهرهای دروغین، کاری ساخته نیست.
اینجا دیگر مجالی است که باید با چنگ و دندان، قدرتی را که در دست دارند بچسبند حتی اگر به قیمت قتل و غارت و جنایت و حمایت از تروریسم باشد. اینجا نمیتوانند ریسک کرده و خطر کنند و همچنان دم از مردمسالاری و حقوق بشر بزنند. چه اینکه احتمال غلبه تفکر اسلامی در جهان اگرچه در نظرشان کمرنگ باشد، ولی محتمل است و نتایج مترتب بر این پیروزی احتمالی در نظرشان آنچنان عظیم و ناگوار است که ترجیح میدهند در راه جلوگیری از تحقق آن، قسم روباهی را که خوردهاند فراموش کنند و به ناچار دمخروس را عیان نموده و رسوایی آشکار را به جان بخرند.
جهان اسلام که امروز نماد روشن آن غزه است، از آن رو مورد تجاوز قرار میگیرد که خواهان عدالت راستین است و از آنرو آماج تهمتهای ناروا و دروغین حامیان جهانی متجاوزان قرار میگیرد که سردمدار حقوق بشری فراتر از برساختههای قانونی جهان غرب است. همچنانکه «قتل علی لشده عدله» (علی را به جرم عدالتش کشتند)، جهان اسلام نیز از دیرباز تا هماکنون قربانی آرمان عدلی است که امیرالمؤمنین(ع) اسوه تمامنمای آن بوده و هست. آرمان عدلی که دربردارنده بالاترین و والاترین حقوق جهانی بشر است و تا همیشه نیز خواهد بود. چه «و العاقبه للمتقین» و «نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین.» عاقبت از آن پرهیزگاران است و اراده الهی بر آن تحقق یافته که بر مستضعفان در زمین منت نهاده شود و ایشان پیشوایان و وارثان زمین قرار گیرند.
آزاد جعفری / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
یک تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل امنیت دفاعی در گفتگو با جام جم آنلاین: