از ابتدای انقلاب تاکنون بارها بر ضرورت وحدت نیروهای سیاسی در کشور تاکید شده و مهمترین این تاکیدات، رهنمودهایی است که امام راحل برای حفظ وحدت کلمه در وصیتنامه خود به آن اشاره کردهاند و پس از ایشان نیز حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب همیشه در همین مسیر حرکت کردهاند.
توصیه به وحدت هرچند آنقدر تکرار شده که بعید است امروز هیچیک از نخبگان سیاسی درباره ضرورت تحقق آن تردیدی داشته باشند، اما سوال اصلی در شرایط فعلی کشور شاید نه درباره چرایی وحدت، که پیرامون چگونگی حرکت به سمت آن است.
وحدت؛ تاکید مردم، انتظار نخبگان
وحدت سیاسی در همه کشورها در دو سطح بهصورت همزمان قابل پیگیری است؛ یکی سطح تودههای مردم و جریانات سیاسی برخاسته از آن و دیگری در سطح نخبگان و مسئولان رده بالای کشوری که البته آنان نیز برآمده از آرای همان تودهها هستند. هرچند کشور ما به دلیل وسعت و قدمت تاریخی که دارد، دارای تکثر قومی، مذهبی و وجود سلایق و فرهنگهای گوناگون است که همه آنها در چارچوب ایران قابل تعریف است، اما این تکثر هیچگاه مانع تحقق وحدت میان تودههای جامعه نبوده است. بر همین اساس، در طول تاریخ پر فراز و نشیب کشورمان، هرچند شاهد انقلابها، تحولات عمیق سیاسی و هجمه خارجی بسیاری بودهایم، اما هیچ مورخی به یاد ندارد در ایران، تودههای مردم بهصورت گسترده و اثربخش رودرروی هم قرار گرفته و بسان برخی کشورها، شعار تجزیه سرداده و ادعای برتری کرده باشند. بیشک کم نبودهاند گروههایی که به دلایلی چون وابستگی به کشورهای خارجی، تندروی سیاسی یا فقدان درکی درست از مفهوم ایران و تاریخ کشور برای ایجاد شکاف داخلی تلاش کردهاند، اما همراهی نکردن تودههای مردم و بویژه همانهایی که این گروهها داعیه حمایت از آنان را داشتهاند، باعث شده حرکتشان بیفرجام بماند.
به این ترتیب، استراتژی وحدت در سطح تودههای مردم در طول تاریخ پی گرفته شده و به لطف همین استراتژی است که ایران امروز با چالشی به نام انشقاق داخلی مواجه نیست. با این حال این وضعیت میان نخبگان سیاسی گاه متفاوت بوده و هرچند نیروهای سیاسی در چارچوب قانون ملتزم به حفظ قواعد بازی سیاسی هستند، اما گاهی عواملی چون فقر فرهنگ سیاسی دموکراتیک، دشمن پنداشتن رقیب، دخالتهای بیگانگان در راستای جنگ نرم و ضعف شخصیتی برخی نخبگان سیاسی تحت تاثیر فضاسازیهای تبلیغاتی باعث دورشدن از مسیر وحدت و افتادن به دام تفرقه سیاسی میشود. نباید از نظر دور داشت اختلافات بین نخبگان سیاسی معمولا بسیار محدود بوده و معمولا در چارچوب نشاط و پویایی فضای سیاسی قابل توصیف است، اما برخی مواقع تنشهای سیاسی در سطح نخبگان به دلیل سرریز به بدنه تودههای حامی، ایجاد چالش کرده است؛ چالشی که مدیریت آن میتواند گاه سخت، پیچیده و زمانبر باشد.
سران قوا، الگویی برای اتحاد سیاسی
به منظور کاهش چنین تنشهایی، معمولا از سران قوا به عنوان الگوهایی برای وحدت نام برده میشود. بدیهی است اگر روسای قوای سهگانه در کشور دائما در سطح رسانهها از یکدیگر انتقاد و همدیگر را متهم کنند - چنانکه طی سالهای قبل شاهدش بودیم ـ نمیتوان از دیگر نخبگان سیاسی یا مدیران در لایههای میانی حکومتی خواست تا جانب وحدت را نگاه داشته و وارد بازی باخت ـ باخت وحدتشکنی نشوند. در همین خصوص سران قوا معمولا نشستهایی را برای وحدت بیشتر برگزار کرده و تلاش میکنند نمونهای از پرهیز از اختلاف با وجود تنوع سلایق باشند؛ وحدتی که حول محور قانون و رهنمودهای رهبر انقلاب شکل گرفته و قوام مییابد.
اولین جلسه از سلسله نشستهای سران قوا در دولت یازدهم، درحالی شهریور سال گذشته برگزار شد که این جلسات به مدت شش ماه برپا نشده بود. با این حال پس از روی کار آمدن حسن روحانی، این جلسات ـ در کنار سایر جلساتی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام که روسای سه قوه دور یک میز مینشینند ـ با نظم بهتری برگزار شده و آخرین نمونه آن برپایی این نشست در دفتر رئیسجمهور همزمان با عید مبعث بود. معمولا بررسی مهمترین مسائل داخلی و خارجی در دستورکار جلسات سران قوا قرار داشته است. حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب تاکنون بارها خواستار وحدت و تشکیل جلسه میان سران قوا شدهاند و در تازهترین فرمایشات خود در جمع کارگزاران نظام فرمودند: همگرایی بخشی و همگرایی قوهای را مهم بشمارید. بنده توصیه مکرر میکنم به مسئولان محترم قوای سهگانه که جلساتشان را به طور مرتب داشته باشند؛ خیلی از مسائل در این جلسات مشترک حل میشود: جلسات دولت و مجلس، جلسات قوه قضاییه و دولت، جلسات قوه قضاییه و مجلس؛ این دیدارها، این تبادل نظرها، این استفاده از نظرات یکدیگر، موجب همافزایی است.
وحدت، مطالبه عمومی از سران قوا
بدیهی است مردمی که معمولا در مناسبتهای مختلف از روز قدس گرفته تا 22 بهمن به خیابان آمده و وحدت خود بر دفاع از آرمانهای انقلاب را به نمایش میگذارند، از سران قوا نیز انتظار دارند از طریق برگزاری جلسات منظم و طرح و رفع اختلافات احتمالی با یکدیگر در این جلسات، مانع از کنایهگویی به یکدیگر در گفتوگوهای رسانهای و سخنرانیهای خود شده و بدنه اجتماعی و گروههای سیاسی حامی را تحریک به منازعه کنند. به عقیده برخی صاحبنظران، برگزاری جلسات منظم میان مقامات رسمی کشور، ازجمله سران قوا میتواند نقش مهمی در وحدت رویه دستگاههای مختلف و جلوگیری از سوءاستفاده افرادی داشته باشد که معمولا تلاش میکنند از فضای به وجود آمده در شکافهای مدیریتی برای تامین منافع شخصی خود استفاده کنند.
طبیعی است اگر این وحدت وجود داشته باشد، آنگاه دیگر از هسته اصلی مدیریت کشور، صداهای متفاوتی به گوش نرسیده و مردم، فعالان سیاسی و مدنی، اقتصادیون و... میتوانند بدون نگرانی از نقض اظهارات یک مقام مسئول توسط مقام مسئول دیگر، برای پیشبرد اهداف خود برنامهریزی کنند.
نشست بهارستانیها و پاستورنشینان گامی به جلو
بدیهی است وقتی جلسات منظم سران قوا بهعنوان الگویی برای نزدیکتر شدن نخبگان سیاسی و مسئولان برگزار شود، در لایههای بعدی امکان هماندیشی نمایندگان مجلس و اعضای کابینه و مدیران ارشد دستگاه قضایی نیز بهوجود آمده و همین مدل و روحیه همگرایی میتواند به سطح میانی و پایینی مدیریتی منتقل شود. در واقع وقتی مسئولان ارشد قوا بر همافزایی و تعامل تاکید میکنند، راه بر مدیرانی که گاه ناخواسته بر طبل تقابل و موازیکاری میکوبند، بسته میشود.
شاید برای نهادینهسازی همین مدل مدیریتی بهمنظور وحدت مسئولان و اجماعنظر میان نخبگان است که مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیس جمهور بتازگی گفته است: «برگزاری نشستهای مشترک میان نمایندگان مجلس و اعضای هیات دولت و رئیسجمهور از مهمترین اعتقادات دولت یازدهم در تعامل حداکثری با مجلس است.» وی افزوده: «تعامل حداکثری دولت و مجلس موجب تسریع در روند امور اجرایی کشور میشود» و یادآور شده است: «از ابتدای تشکیل دولت یازدهم، برنامهریزی مدونی از سوی رئیسجمهور و همچنین وزیران برای دیدار با نمایندگان مجلس به منظور شنیدن سخنان آنان و تسریع در حل مشکلات حوزه انتخابیه اتخاذ شد... عزم بسیار جدی و خوبی در دولت و مجلس برای برگزاری چنین جلساتی وجود دارد.» او به مهر گفته است: «دولت همچنان با قوت به برگزاری نشستهای مشترک با نمایندگان ادامه خواهد داد، زیرا پیشرفت و توسعه کشور را در گرو تعامل و همدلی سه قوه با یکدیگر میداند.»
اینگونه جلسات هرچند ممکن است در ظاهر به خروجی ملموسی نینجامد، اما بیتردید گام مهمی برای نزدیک شدن بیواسطه نخبگان فکری و اجرایی کشور بوده و میتواند برای رفع واگرایی ذهنی آنان موثر باشد.
مدل دیپلماسی خارجی برای همگرایی داخلی
این جمله مشهور وزیر امور خارجه کشورمان بیتردید یکی از مهمترین گزارههای مطرح شده از سوی اوست که «سر میز مذاکره گفتوگو میکنیم، نه در رسانهها.» این همان اصل مهمی است که گاهی شاید باید در سطح سیاست داخلی نیز دنبال شود و از سران قوا گرفته تا وزرا، نمایندگان مجلس، استانداران، قضات عالیرتبه و... بهجای نطقهای آتشین رسانهای و جواب دادن به یکدیگر در تیتر مطبوعات هر روز ـ چنانچه پیش از این انجام میشد و البته این روزها کمتر چنین چالشهایی به چشم میخورد ـ در جلسات خصوصی نسبت به رفع سوءتفاهمات اقدام کرده و در افکارعمومی موضعی واحد ارائه دهند. این البته به معنی نادیده گرفتن سلایق مختلف در سطح نخبگان و رقابت بر سر ایدههای متفاوت نیست، اما نکته مهم اینجاست که محل منازعات سیاسی، عرصه جامعه مدنی شامل احزاب، گروهها و رسانههای غیردولتی است و نه دستگاههای حاکمیتی و تریبونهای رسمی که متعلق به همه مردم بوده و طبیعتا باید تمام دیدگاهها را نمایندگی کند و صاحبان آن از ورود مستقیم به جدالهای سیاسی بپرهیزند.
به این ترتیب در آستانه برگزاری نشستی دیگر میان قوای مجریه و مقننه که قرار است یکشنبه برگزار شود، باید یادآوری کرد ازجمله دندانههای کلید رفع مشکلات مردم، اجماع نخبگان، کاستن از سطح اختلافات، شناخت اولویتهای کشور بهمنظور اتحاد برای رفع آن و کنارگذاشتن موضوعات اختلافبرانگیز غیراولویتدار است که این حاصل نمیشود مگر با همگرایی سران قوا و بدنه مدیریتی دستگاههای مختلف که البته تبدیل آن به یک عرف خدشهناپذیر حاکمیتی، نیازمند راندن تندروها و حاشیهسازان از اطراف نهادهای حکومتی و دستیابی به سازوکاری پایدار برای ثمربخش و غیرتشریفاتی شدن چنین جلساتی بهصورت تدریجی و گام به گام است.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد