در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
فرخ یکدانه که پیش از این مجموعههای موفق انیمیشن همچون دانشمندان بزرگ، شبهای شیرین و قصههای جور واجور را نوشته و کارگردانی کرده، بر جزئیات تاکید زیادی دارد و همواره سعی داشته در کارهایش استانداردهای لازم را رعایت کند؛ از شخصیتپردازی، داستاننویسی، طراحی سبک بصری و«لی اوت» گرفته تا جانبخشی، تدوین، دوبله، موسیقی و صداگذاری. به بهانه پخش «مهارتهای زندگی» از شبکه پویا، گفتوگویی با فرخ یکدانه کارگردان این مجموعه انیمیشنی انجام دادهایم که در زیر میخوانید.
چه شد که موضوع مهارتهای زندگی را انتخاب کردید؟
زمستان سال 90 برای شروع یک مجموعه جدید طرحهایی با محوریت آداب معاشرت و زندگی ایرانی به «صبا» ارائه دادیم که البته بعد از چند نشست و رایزنی قرار شد روی موضوع «مهارتهای زندگی» بهعنوان مبحثی کلانتر با راهکارهایی برای بهبود سلامت تعاملات اجتماعی در دنیای امروز کار شود.
ممکن است بیشتر درباره این مهارتها توضیح دهید؟
حدود سه دهه است در بسیاری از کشورهای جهان، بخصوص کشورهای در حال توسعه، روی آموزش مهارتهای زندگی تاکید میشود، زیرا با تاثیر بر خودسازی میتوانند نقش موثری در ایجاد روابط صحیح انسانها با یکدیگر داشته باشند و در نهایت از حجم چالشهای بیهوده در زندگی روزمره بکاهند. مهارتهای زندگی مهارتهایی است که برای افزایش تواناییهای روانی ـ اجتماعی آموزش داده میشود و فرد را قادر میکند به طور پایدار و موثر با چالشهای زندگی روبهرو شود بدون آنکه انرژی زیادی صرف کند.
هدفتان از آموزش مهارتهای زندگی چه بود؟
هدف از آموزش مهارتهای زندگی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، تصمیمگیریهای صحیح و حل تعارضها و کشمکشها بدون توسل به اعمالی است که به خود فرد یا دیگران صدمه میزنند.
امروز آموزش مستقیم مهارتهای زندگی بهعنوان بخشی مهم و کلیدی در جامعهپذیری افراد در سراسر دنیا مطرح است.
در ایران نیز طی سالیان اخیر شاهد فعالیتهای جدی و گسترده برای آموزش مؤلفههای مهارتهای زندگی در سطح آموزش و پرورش، رسانههای گروهی و... بودهایم. همین جریان برای ما نیز انگیزه ایجاد کرد تا به پشتوانه 20 سال تجربه در زمینه ساخت انیمیشنهای آموزشی به فکر تولید مجموعهای برای آموزش مهارتهای زندگی با تکنیک اثرگذار و پرمخاطب انیمیشن بیفتیم.
چرا این مجموعه را در250 قسمت ساختید؟
مهارتهای زندگی زیرشاخههای بسیار متنوع و متعددی دارد. از آنجا که متخصصان امر، رفع کامل مشکلات رفتاری را در گرو آموزش تمام موارد و مصداق مهارتهای زندگی آن هم به صورت مداوم دانستهاند، این مجموعه ذاتا باید پر تعداد و برای پخش هر روزه ساخته میشد.
با احتساب تعطیلات رسمی و ماههای حرام که این برنامه به دلیل دستمایههای طنزآمیز امکان پخش در آن ایام را ندارد، مهارتهای زندگی برای250 قسمت پیشبینی شد. لازم بود کار با سرعت زیاد تولید شود تا از پخش عقب نمانیم و باید بگویم بزرگترین چالش ما در این میان حفظ کیفیت بود. ما با یک حساب سرانگشتی باید 100 دقیقه در ماه تولید میکردیم که این برای خود ما هم رکورد بزرگی بود.
شخصیتها و کاراکترهای داستان چطور طراحی شدند؟ شخصیتهای ثابتی دارید یا در هر قصه عوض میشوند؟
از آنجا که نیاز بود درباره مهارتهای زیادی داستان داشته باشیم، استفاده از چند کاراکتر محدود که در هر قسمت به دلیل مهارت نداشتن در یکی از زمینهها سوژه کار باشند، باورپذیری را با مشکل مواجه میکرد. در ابتدا ما محدوده سنی را در نظر گرفتیم که قابلیت آموزشپذیری را داشته باشند. یعنی محدوده 7 تا 14 سال که گروه کودک و نوجوان را شامل میشود. البته گروه سنی زیر هفت سال به دلیل اینکه هنوز وارد تعاملات اجتماعی نشده و قدرت درک بسیاری از مباحث مهارتی را ندارد در نظر گرفته نشد. بهتر بود برای همذاتپنداری مخاطبمان، دو شخصیت اصلی از دو طیف سنی و با جنسهای متفاوت داشته باشیم. دختربچهای در سال آخر دبستان و پسربچهای کلاس اولی. خواهر و برادری که بعدا مهسا و دانا نام گرفتند. آنها با پدر و مادرشان در خانه پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند. پدر مهندس الکترونیک است و دائم دل و روده وسایل را بیرون میریزد که البته ناخواسته به بچهها امکان میدهد در عین این که کنجکاویشان برطرف میشود، پرسشهایی هم در ذهنشان ایجاد شود و به دنبال پاسخ آنها بروند. مادر دبیر ادبیات است که خواستهام او را از کلیشه مادری که دائم در آشپزخانه است، دور کنم. پدربزرگ خلبان بازنشستهای است که به اقتضای سنش دنیا را دیده، تجربیات زیادی کسب کرده و حرفهای زیادی برای گفتن دارد، اما مادربزرگ با اینکه خانهدار است بسیار به کامپیوتر، اینترنت و خلاصه فناوری روز علاقهمند است، اطلاعات زیادی دارد و البته فوتبال را هم دنبال میکند. سعی کردیم شخصیتها جذاب و دوستداشتنی باشند. دانا پسری بازیگوش است و عاشق دایناسور ولی همواره تصمیمات عاقلانهای میگیرد. در مقابل مهسا که اسکیت سوار ماهری است، همیشه بین درست و غلط میماند و در گفتوگو و تعامل با دیگران جواب را مییابد. بچهها، دوستان هممحلی و همشاگردیهایی هم دارند که بیشتر آنها در مجتمع روبهروی خانه پدربزرگ زندگی میکنند و در هر قسمت ممکن است نقششان پررنگ شود. من وقتی فیلمنامهها را بازنویسی میکنم، ممکن است دیالوگها و شوخیهایی با توجه با این دانستهها به داستان اضافه کنم که واقعا هم به دل مینشیند، چون برای مادران و پدرانی که به همراه فرزندانشان کار را میبینند، آشناست. در کل به عقیده من داشتن بچه برای کسی که برای کودکان کار میکند منبع و الهام بزرگی است.
نکات زیادی در خلق شخصیتها نیز در نظر گرفته شده مثلا همانطور که گفتم مهسا اهل ورزش است و اکثرا اسکیت به پا دارد چون میخواستم او بهعنوان نماینده دخترها از حالت رخوت دربیاید. البته حرکت او با اسکیت اکشن خوبی به داستانها که در مواردی دیالوگ محور هستند، میدهد. در ضمن استفاده از اسکیت، جذابیت زیادی در داستانهای ما که منطقی واقعگرایانه دارند، ایجاد میکند. امروزه تاکید میشود کودکان ساعات بیشتری را با پدربزرگها و مادربزرگهایشان بگذرانند چون برای هر دو طرف مفید است. بچهها به بزرگترها انگیزه زندگی میدهند و روح آنها را سرشار از احساسات مثبت میکنند و بزرگترها هم انبوهی از تجربیات خود را به بچهها منتقل کنند. با توجه به این موضوع و مشکلات مربوط به تهیه مسکن، تصمیم گرفتم که این خانواده کلا در خانه پدربزرگ و مادربزرگشان زندگی کنند. در بسیاری از قسمتها اعضای خانواده در کنار هم غذا میخورند، با هم حرف میزنند و شبهای گرمتری را سپری میکنند و این به داستانهای ما پتانسیل زیادی میدهد.
در جایی از صحبتهایتان اشاره کردید که در کارهای قبلیتان خیلی از بخشها را خودتان انجام میدادید؛ در انیمیشنهای خارجی، تیتراژها پر از اسم است. آیا اینکه خودتان چند کار را انجام میدهید به کیفیت کار ضربه نمیزند؟
البته این تیتراژهای طولانی که شما به آن اشاره میکنید مربوط به انیمیشنهای بلند و سینمایی است. در سریالها، تیمها کوچکترند. مثلا در باباسفنجی هم این تعداد اسم که شما میگویید، نمیبینیم. ولی در کل تعداد زیاد عوامل به دلیل تفکیک تخصصهاست و این باید توجیه اقتصادی داشته باشد. در انیمیشنهای بزرگ و پرهزینه مثل کارهای دیزنی، گاهی طراحان لباس، جنگافزار و مدل مو هم در طراحی یک کاراکتر نقش دارند. کار بزرگ است و ممکن است ارتقای کیفیت هر بخش به صورت پلهای و توسط افراد گوناگون انجام شود. از طرفی هرچه کار طولانیتر باشد برای اتمام آن در زمان کوتاهتر، از افراد بیشتری استفاده میشود. البته برای حصول کیفیت بسیار بالا نمیتوان زمان را از یک حد کوتاهتر کرد. در مقابل نیروهای ما مجبورند به دلیل کمبود بودجه گاهی چند کار را همزمان انجام دهند و اگر دغدغه حفظ کیفیت وجود داشته باشد گروه تولید فشار زیادی را تحمل میکند. این مشکلات دستاندرکاران حرفه انیمیشن را در کشور ما از رمق انداخته است.
به نظرتان چه راهکاری برای حل این مشکل وجود دارد؟
راه یافتن به بازار جهانی. در دنیا ساز و کار سازمان یافتهای برای پخش فیلم و انیمیشن وجود دارد؛ میتوان کارها را به شبکههای متعدد تلویزیونی فروخت یا در سینماهای زیادی پخش کرد. گاهی محصولاتی مثل عروسک، تیشرت یا نوشتافزار که با تصویر شخصیتهای انیمیشن به بازار عرضه میشوند به اندازه خود انیمیشن فروش دارند و ما از این بازار نیز بهرهای نمیبریم. گرچه ورود به این بازارها در شرایط کنــونی براحتی امکانپذیر نیست، ولی حتی برداشتن قدمهای اول در این راه میتواند جان و انگیزه تازهای به جریان انیمیشن ایران بدهد.
در همسایگی ما چند کشور فارسیزبان وجود دارد که میتوانیم از ظرفیت آنها برای مبادله این آثار استفاده کنیم.
دقیقا همینطور است. اتفاقا چون مجموعه انیمیشن مهارتهای زندگی براساس فرهنگ و باورهای شرقی تولید شده نهتنها میتواند مورد استفاده این کشورها قرار گیرد، بلکه با یک دوبله خوب برای دیگر کشورهای منطقه نیز قابل استفاده است.
رضوان اناری
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
صادق ورمزیار در گفتوگو با جامجم مطرح کرد
روح الامینی در گفتوگوی تفصیلی با «جامجم»:
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد