علاقه او به نقشمایه (موتیف) های اسلامی و ایرانی و نمادهای معماری سرزمینمان در اغلب قطعات هنریاش هویداست. امیرحسین دلبری، متولد 1361 سبزوار است و در کارنامه خود، دریافت مدرک دیپلم طراحی جواهرات بینالمللی گوهرشناسی (جمولوژی) و ساخت تکنیک طلا (گلد) از انگلستان را دارد. او تاکنون هشت نمایشگاه انفرادی در گالریهای داخلی و خارجی برپا کرده و در چند نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از کشور شرکت داشته است. این روزها 120 قطعه از تازهترین آثار او همراه رونمایی از کتاب «جواهرات شاعرانه» در گالری روژ میزبان علاقهمندان هنر است.
از کتاب جواهرات شاعرانه که بتازگی از شما به چاپ رسیده بگویید. این آثار مربوط به چه دوره کاریتان است و چه آثاری را در بر میگیرد؟
کتاب جواهرات شاعرانه روایت جواهرسازی معاصر من بین سالهای 87 تا 1392 است که مخاطبان کارهای من با بیشتر کارهایی که بین سالهای 78 تا 90 طراحی و ساخته شده، غریبه نیستند اما ممکن است با کارهایی که بین سالهای 90 تا 92 ساخته شده، قرابت چندانی نداشته باشند؛ چرا که مجموعههای طرح شده در این سالها مرا در نمایش دچار شک کرد و این شک مرا بر آن داشت تا این ساختهها در حجاب بمانند و تنها در نمایشگاههای خارج از ایران رخ بنمایند. درست جایی که پستمدرنیسم و جواهرات معاصر چندان غریبه نبود و مخاطبان من پوستاندازی هنری برایشان پذیرفتنیتر بود، حال آنکه اتفاقات ایران بوی انحطاط جواهرسازی معاصر را قبل از تولد میداد و خواستههای مادی مدگرایان در فقر آگاهی مخاطبان جنبش هنری جدید نگرانکننده بود. جنبشی که در اروپا و آمریکا بین سالهای 1890 تا 1900 میلادی شکل گرفته بود و در ایران هنرمندی جهانی همچون پرویز تناولی در دهه 40 شمسی خشت آن را گذاشته بود، شرایط نامساعدی داشت. استاد تناولی که همیشه پیشرو بوده، سال 88 مجموعه جواهرات خود را به نمایش گذاشت. در آخرین دیدارم با استاد تناولی، ایشان متذکر شد که دیگر جواهری نمیسازد و نظارهگر بودن و شاید انتظارش از حرکتی که با نام جواهرسازی معاصر شروع کرده بود، بر شانههایم سنگینی میکرد. مجموعهای گردهم آوردم از ساختههای خوشنویسی که همگام شده بود با اقبال جهانی خوشنویسی و مکتبی منسوب به سقاخانه و در کنار آن، آثار ماقبل که مهجور مانده بود و آثار مابعد که در حجاب بود، تا نام جواهرات شاعرانه بگیرند.
درباره مشخصات کتاب جواهرات شاعرانه توضیح دهید.
کتاب به همت انتشارات کولهپشتی در قطع خشتی و در 128 صفحه منتشر شده است. لطف استاد آیدین آغداشلو شامل حال من و مجموعه آثار شد تا به مقدمه ایشان مزین شود، اما نشر جواهرات شاعرانه چنان که در گفته آسان مینماید در عمل سهل نبود. در این باب تنها مجموعهای که منتشر شده بود، جواهرات استاد تناولی بود که رضایتی نسبی در نظر ایشان از کیفیت چاپ و گرافیک کتاب نمود نداشت. برای ارائه بهتر، چندین نمونه غیر ایرانی در جواهرات معاصر را بررسی و فرم ارائه در عکاسی و گرافیک را مطالعه و نظر استادان و صاحبنظران را دخیل کردیم. در ارائه آثار برای هر اثر، صفحهای جداگانه در نظر گرفتیم و مانند کتابهای مجموعه مجسمه ابعاد و سال ساخت و جنس هر اثر را ثبت کردیم و درباره هر اثر توضیحی مختصر به فارسی و انگلیسی دادیم تا دوری کرده باشیم از نمایش کاتالوگوار مجموعهها و آشنایی مخاطبان با جواهرات معاصر و دوری از جنبه زیوری و زینتی و تاکید بر جنبه هنری مفهومی آثار.
نمایشگاه حاضر در گالری روژ آثاری را از همین کتاب با همین عنوان در بر میگیرد. نام جواهرات شاعرانه از کجا و با چه ایدهای روی کارها و کتاب شما گذاشته شده است؟
عنوان جواهرات شاعرانه به دلیل تحت تاثیر بودن من از ادبیات در طراحی کارها انتخاب شد. در آثار این مجموعه بیشتر از اشعار استفاده شده و در طراحی آنها بر ارائه تصویری از اشعار سعی داشتم ناشی از برداشت شخصیام باشد از قطعه شعری یا انتخاب مصرعی از بیتی که فرم آن مفهوم کل شعر یا حتی مصرع بعدی را تداعی کند. حتی در آنجا که شعری نوشته نشده و خالی از کلمه و حرفی است فرم سعی بر ارائه برداشت شخصی از شعری یا داستانی دارد. در واقع آنچه در ذهن داشتم ارائه کاری بود شبیه مینیاتورهایی که در دیوان حافظ و کتابهای قدیم چاپ میشد. من سعی داشتم با جواهرات، تصویری ارائه دهم برای اشعاری که دوست داشتم که گاه از خود شعر و خوشنویسی استفاده میکردم و گاه از نقوش ایرانی. ایدهآل من در جواهرسازی معاصر این بود که به جای نگاهی صرفا زیورگونه و زینتی که به صنایعدستی نزدیکتر است، آثاری بسازم که به هنرهای تجسمی و مجسمهسازی نزدیکتر باشد و تنها فرق آن با مجسمه، کاربردی بودنشان باشد و به جای اینکه بر دیوار نصب شود و در کنجی از خانه بنشیند، بدن انسان ویترین آن باشد. در این نمایشگاه از بین 200 اثری که آماده نمایش داشتم فقط به نمایش 120 اثر اکتفا کردم که عموم آنها در کتاب چاپ شده است.
سالهاست در زمینه طراحی و ساخت جواهرات هنری فعال هستید. از سختیهای این هنر بگویید. از کجا شروع کردید و اکنون در کجای این دنیای پر رمز و راز ایستادهاید؟
جواهرسازی معاصر برای من از سال 79 شروع شد. تا قبل از آن، مجموعه ساختههایم را جواهرات هنری مینامیدم. در آن سالها کنار کارهایی که برای بازار در کارگاه پدرم میساختم، کارهایی طرح میکردم و میساختم که عرف بازار نبود و معمولا در آتلیه شخصی برای دوستان و علاقهمندان هنر نمایش میدادم و گاه کارهایی با قیمت نازل میفروختم. بیشتر این کارها از جنس مس یا نقره بود. اما آشنایی من با دوستی که در ایتالیا تحصیل طراحی جواهر میکرد، همه چیز را برایم عوض کرد. آنجا بود که با سبکهای جواهرسازی آشنا و مجذوب جواهرسازی معاصر شدم که دور از مواد و نگاه عامیانه به جواهرات سعی برخلق آثاری هنری داشت که بیشتر به هنرهای تجسمی نزدیک بود تا نگاهی صرفا زینتی. این آشنایی همزمان شده بود با نمایشگاههایی از هنر مفهومی که آن سالها در موزه هنرهای معاصر نمایش داده میشد، اما جای جواهرات در آن خالی بود. در همان سالها وقتی مجموعه آثار استاد تناولی در موزه هنرهای معاصر به نمایش درآمد، مجموعه جواهراتش افکارم را به خود مشغول کرد و عزمم را جزم کردم تا در این راه قدم بگذارم. ابتدا مطالعه روی آثار تناولی و مکتب سقاخانه را آغاز و شروع به ساختن کارهایی کردم که بیشتر ملهم از نقشمایههای ایرانی بود، اما چندان برایم راضیکننده نمینمود. در این سالها مجموعههای مختلفی ساختم که گاه نمایشگاهی از آنها برپا کردم، اما کارهایی که از سال 84 به بعد ساختم برایم راضیکنندهتر بود و مجموعه خوشنویسی با اقبال خوبی در ایران و خارج روبهرو شد.
آنچه بیش از همه در آثار این دوره شما به چشم میخورد، حروف فارسی با استفاده از خط نستعلیق است.
در سالهایی که جواهرسازی کردهام مجموعههای مختلفی را طرح کرده و ساختهام، اما مجموعهای که بیشتر از همه دیده شد و به یاد ماند، خوشنویسیها بود. شاید به این دلیل که آخرین نمایشگاه من در ایران از مجموعه خوشنویسیها بود اما انتخاب خوشنویسی و ادبیات برای طرح کارهایم چند دلیل داشت. بعد از مجموعه نقشمایه (موتیف)های معماری به دنبال فرمی بودم که لایههای مختلف جامعه با آن ارتباط برقرار کنند. در تحقیقاتی که داشتم متوجه علاقه شدید ایرانیان به خوشنویسی فارسی شدم. ایرانیان اگر ظرفی میساختند بر آن نوشتهای حک میکردند، اگر فرشی میبافتند بر گوشهای از آن نوشتهای با تار و پود میبافتند، بنایی اگر میساختند بر کتیبه آن نوشتهای بود، البته نباید فراموش کرد که استفاده از خوشنویسی در هر سطح اجتماعی کاربرد داشت. قشر فرهیخته بر دیوار خانه خود تابلوی نقاشیخط یا خوشنویسی نصب میکرد و در نوع برخورد عامیانه قشری دیگر همچون راننده کامیونها بر پشت ماشین خود شعر یا متنی مینوشتند. اما درباره انتخاب ادبیات و شعر نباید فراموش کنیم که در فرهنگ ما کنایات، اشعار و مثلها جایگاه ویژهای دارند و در هر خانهای حتما دیوانی از اشعار حافظ پیدا میشود و نمیتوان منکر ارتباط عمیق ایرانیان با ادبیات شد.
سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد