گفت​وگو با دکتر محمدمهدی فرقانی و دکتر امیدعلی مسعودی

نقش‌ها جابه جا شده‌ است

روزنامه‌نگاری سیاسی از آن منظر عنصری مهم در حوزه رسانه محسوب می‌شود که از یک سو با زیرساخت‌های سیاسی کشور در ارتباط است و از سوی دیگر از ظرفیت‌ها و توانایی‌های رسانه‌ای بهره می‌برد.
کد خبر: ۶۷۴۰۳۶
نقش‌ها جابه جا شده‌ است

چنین است که این نوع روزنامه‌نگاری، هم از آسیب‌های سیاست‌ورزی در امان نیست و هم از معضلات کم‌تجربگی رسانه‌ای.در کشور ما برخی مشکلات تاریخی در کنار تجربه اندک، غیرمداوم و غیرنهادینه روزنامه‌نگاری باعث شده است روزنامه‌نگاری سیاسی حواشی بسیاری داشته باشد؛ از تذکر و تکذیبیه و شکایت‌های متداول گرفته تا توقیف و برخوردهای قضایی با اصحاب مطبوعات.

با این همه به نظر می‌رسد که می‌توان با استفاده از تجربه دیگر کشورها و با تکیه بر ظرفیت‌های داخلی، حداقل بخشی از چالش‌های کنونی را در این عرصه کاهش داد؛ هرچند چگونگی تحقق این هدف، نیازمند اصلاح برخی رویه‌های موجود، چه در عرصه حاکمیتی و چه در حوزه روزنامه‌نگاری است.

دکتر محمدمهدی فرقانی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در همین خصوص در گفت‌وگو با روزنامه جام‌جم تلاش کرده راهکارهایی را برای گذار از چالش‌های پیش روی روزنامه‌نگاری سیاسی در ایران ارائه دهد. او که از سال 78 تا 82 رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه بوده و پس از آن تا سال 86 ریاست دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه را در اختیار داشته، مشکلات فعلی در حوزه رسانه‌ها را ناشی از نوعی آشفتگی نقش نهادهای اجتماعی و سیاسی در کشور می‌داند که محصول توسعه‌نیافتگی سیاسی است.دکتر امیدعلی مسعودی، مدرس علوم ارتباطات در دانشگاه و رئیس پیشین دانشکده ارتباطات دانشگاه سوره هم دراین باره معتقد است که مشکلات کنونی روزنامه‌نگاری سیاسی در کشورمان بیش از هر چیز ریشه در بی‌اعتمادی تاریخی ایرانیان به احزاب دارد. او در گفت‌وگو با روزنامه جام‌جم، ایجاد تشکل‌های صنفی و آموزش حرفه‌ای روزنامه‌نگاران را از مهم‌ترین راهکارهای تقویت روزنامه‌نگاری سیاسی در کشورمان می‌داند.

گفت و گو با این دو مدرس علم ارتباطات را همزمان با روز ارتباطات و روابط عمومی بخوانید.

روزنامه‌نگاری سیاسی در ایران سال‌هاست که هم برای اصحاب مطبوعات و هم برای دولت‌ها و فعالان سیاسی حاشیه‌ساز بوده است. با وجود تجربه طولانی کشورمان در حوزه ارتباطات نوین، به نظر شما چرا هنوز در این عرصه با چالش روبه‌رو هستیم؟

وقتی می‌گوییم روزنامه‌نگاری سیاسی، باید تعریف خود را از این نوع روزنامه‌نگاری ارائه دهیم. یک تعریف از روزنامه‌نگاری سیاسی این است که مالکیت و مدیریت رسانه‌ها در اختیار دولت یا حاکمیت است. بنابراین انتظار این است که تنها یک گفتمان که در سطح حاکمیتی تولید می‌شود، به لایه‌های اجتماعی منتقل شود. پس در چنین فرآیندی، رسانه ابزاری در اختیار ساخت سیاسی است تا حاکمان از آن استفاده کنند.

نگاه دوم به روزنامه‌نگاری سیاسی ناشی از نوعی استبدادزدگی است. روزنامه‌نگاری سیاست‌زده بیش از آن‌که در پی شناخت و تحلیل سیاسی باشد، در خدمت منافع سیاسی گروه‌ها و جناح‌هاست و بنابراین ورای نقش حرفه‌ای خود، منویات آنها را پیگیری می‌کند. بنابراین چنین تعریفی از روزنامه‌نگاری، رسانه را نه در خدمت بیان حقیقت که در خدمت جعل حقیقت قرار می‌دهد تا منافع گروهی خاص تامین شود.

همین طور که می‌بینید هر دو تعریف از روزنامه‌نگاری سیاسی، شرایطی آسیب‌زا را بر رسانه‌ها تحمیل می‌کند.

بنابراین بحران اعتماد مخاطب به رسانه از میان چنین تعریف‌هایی به‌وجود می‌آید؟

بله؛ وقتی روزنامه‌نگار در خدمت جعل خبر، تهمت، توهین و برچسب زدن به این و آن قرار می‌گیرد، پیامد آن، فریب مخاطب و در نتیجه بحران اعتماد است. رسانه‌ای که چنین مسیری را در پیش می‌گیرد، به خاطر رسیدن به هدفی که مفروض دارد، پا روی فلسفه شکل‌گیری مطبوعات و رسانه‌ها می‌گذارد. بنابراین بدیهی است که ما بیش از آن‌که با منافع ناشی از فعالیت مطبوعات روبه‌رو باشیم، با پیامدهای منفی آن روبه‌رو می‌شویم.

فکر می‌کنید دلیل اصلی این نوع تعاریف انحرافی از روزنامه‌نگاری سیاسی چیست؟ چرا با وجود پیامدهای ملموس منفی که شاهدش هستیم، باز هم این مدل روزنامه‌نگاری سیاسی جریان دارد؟

دلیلش این است که هیچ چیز سرجای خودش نیست. تکلیف ما در فضای رسانه روشن نیست و رسانه مجبور می‌شود به حوزه‌های غیرمرتبط با کارکردهایی که دارد ورود پیدا کند. این همان مشکلی است که هم در مطبوعات و خبرگزاری‌ها می‌بینیم و هم حتی در رسانه ملی.

دلیل این آشفتگی کارکردی که اشاره می‌کنید، سیاسی است یا رسانه‌ای؟ در کتاب ارتباطات سنتی شما آمده، بخشی از مشکل به این دلیل است که رسانه‌های مدرن ما برآمده از ارتباطات سنتی در جامعه ایرانی نیستند...

هر دو عامل دخیل است؛ هم سیاسی و هم رسانه‌ای. با این حال همان طور که اشاره کردید این آسیب، ریشه‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی هم دارد. توجه کنید ساخت قدرت در ایران به لحاظ تاریخی، استبدادی بوده است. در همین راستا نوع نگاه حاکمیتی به رسانه‌ها آمرانه، از بالا به پایین و براساس اراده معطوف به قدرت بوده و رسما هم اعلام می‌کرده‌اند که برای ممالک محروسه روزنامه منتشر می‌کنند. این وضعیت سیاسی ایران بوده از نظر ساختار سیاسی. از آن طرف شما می‌بینید در میان روزنامه‌نگاران از «باختر امروز» دکتر فاطمی گرفته تا «مرد امروز» محمد مسعود، همه درگیر دعواهای سیاسی بودند. چرا این وضعیت وجود داشته؟ دلیلش توسعه‌نیافتگی ایران از نظر سیاسی است.

به دلیل عدم توسعه سیاسی در ایران، ما افتراق‌یافتگی سیاسی را تجربه نکرده‌ایم. یاد نگرفته‌ایم هر نهادی کارکرد خود را داشته باشد. حزب جای خود باشد، انجمن صنفی جای خود باشد، روزنامه کار خود را بکند و رسانه دولتی هم وظیفه خود را انجام دهد. چون این تفکیک نهادها به رسمیت شناخته نشده، همه به جای دیگری انجام وظیفه می‌کنند. روزنامه گاهی تبدیل به حزب می‌شود و انجمن‌ها کار رسانه‌ای انجام می‌دهند. این به‌هم‌ریختگی از تبعات توسعه‌نیافتگی سیاسی است. وقتی وضع این می‌شود، رسانه‌ها تلاش می‌کنند حتی اصول معطل مانده قانون اساسی را هم اجرا کنند...

این آشفتگی که اشاره می‌کنید امروز در فضای رسانه‌ای ما کاملا محسوس است. با این حال سوال اینجاست که راهکار شما برای پایان یافتن این مشکلات با همه پیشینه‌های تاریخی و ریشه‌های ساختاری و فرهنگی که دارد، چیست؟ ما تا چه زمانی باید شاهد چنین مشکلاتی باشیم؟

ما یکصد سال است که در حال گذار هستیم. با این حال اگر دقت کنید، خواهید دید مسائل امروز ما همان مسائل صد سال قبل است. بنابراین یکشبه نمی‌شود بر این مشکلات غلبه کرد. فرهنگ آمریت در کشور ما ریشه دوانده و به فرهنگ غالب تبدیل شده است. این فرهنگ قائل به تفکیک نقش‌ها و کارکردها نیست. نمی‌تواند نقش‌های نظارتی و نقادی را بپذیرد. برای همین است که برخی به چشم یک بلندگو به رسانه نگاه می‌کنند که به طور ابزارگونه فقط صدای واحدی را منتقل کند. برای همین هم نه به‌خاطر خطای رسانه‌ای، بلکه به دلیل عمل نکردن رسانه به برخی تلقی‌ها شاهد برخورد با مطبوعات هستیم. سوالم این است که آیا برای مجازات یک رسانه حتی اگر خطایی هم کرده است، باید آن را تعطیل کرد؟

به هر ترتیب من فکر می‌کنم تا زمانی که شاهد به هم ریختگی مرزها هستیم و هیچ نهادی از نظر کارکردی سر جای خود قرار ندارد، شاهد چنین وضعیتی خواهیم بود و برای بیرون رفتن از چنین چالشی باید زیرساخت‌هایی که اشاره کردم، اصلاح شود.

دکتر امیدعلی مسعودی از برخورد دوگانه با مطبوعات انتقاد می‌کند
نظارت به اصحاب رسانه واگذار شود

همواره با رونق گرفتن بحث‌های سیاسی در کشورمان، شاهد آسیب‌هایی در حوزه روزنامه‌نگاری سیاسی هستیم، به‌گونه‌ای که با تکذیبیه‌ها، تذکرها و بعضا توقیف مطبوعات همراه است. سوال من این است که به نظر شما مهم‌ترین دلیل مشکلات به‌وجود آمده در عرصه فعالیت روزنامه‌نگاری سیاسی چیست؟

برای توضیح آسیب‌هایی که اشاره می‌کنید، باید به این نکته مهم توجه کرد که متاسفانه در کشور ما مرز میان روزنامه حزبی و غیرحزبی مخدوش شده و فقدان سنت حزبی نهادینه شده در ایران، روزنامه‌نگاری ما را نیز با مشکلاتی روبه‌رو کرده است؛ البته این‌که چرا با وجود قدمتی که فعالیت‌های حزبی در ایران از مشروطه به این سو داشته، چنین فعالیت‌هایی نتوانسته قوام بیابد، دلایل فرهنگی و تاریخی دارد، با این حال باید به این نکته توجه کرد که مشکلات ناشی از ضعف نظام حزبی در کشورمان و عمل نکردن احزاب به وعده‌هایشان در گذشته، باعث شده تا اقبال مردم به نوشته‌های حزبی و سیاسی نیز کاهش پیدا کند. بنابراین با وجود نفوذی که محافل سیاسی در کشور ما دارند، ایران مانند دیگر کشورها دارای یک سازمان حزبی پیش‌بینی‌پذیر که فعالیت‌هایش محدود به ایام انتخابات نبوده و همواره پاسخگوی مطالبات عمومی باشد، نیست.

مشکل وقتی در ایران ریشه‌های عمیق‌تری به خود می‌گیرد که برخی، فعالیت حزبی را کنش غربی معنا کرده و از آن فاصله می‌گیرند. به همین دلیل گروه‌های سیاسی در دوره‌های محدود انتخاباتی سراغ مطبوعات می‌آیند تا از اعمال قدرت آنها در میان افکارعمومی استفاده کنند، اما پس از آن چون نهاد سیاسی دائم و دیرپایی وجود ندارد، حمایت از چنین مطبوعاتی متوقف می‌شود. برای همین است که مطبوعات سیاسی در کشورمان فقط در اوج بحران‌ها و منازعات سیاسی به میدان می‌آیند.

با توجه به سابقه تاریخی مشکل‌آفرینی که اشاره کردید، برخورد حاکمیت را با رسانه‌های سیاسی در کشورمان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه در کشور ما برخورد دوگانه با مطبوعات صورت می‌گیرد و نوعی ناهماهنگی وجود دارد. معمولا دولت‌ها برخورد یا حمایت خود از مطبوعات سیاسی را به‌گونه‌ای سامان می‌دهند که در جهت سیاست‌های دیگر قوا نیست؛ این درحالی است که در دیگر کشورها مطبوعات را رکن چهارم قلمداد کرده و در کنار سه رکن دیگر قرار می‌دهند؛ اما در ایران به دلیل بیم و امیدهای تاریخی متاسفانه نگاه یکدستی به مطبوعات وجود ندارد. بنابراین من فکر می‌کنم تنها با ایجاد و تقویت تشکل‌های صنفی و تشکیل شورای عالی مطبوعات ـ با حضور نمایندگانی از مطبوعات و قوای دیگر ـ است که می‌شود به حیات مطبوعات سیاسی کمک کرد و مانع از پیگیری سیاست‌های دوگانه در این مسیر شد.

یعنی شما فکر می‌کنید با کمک کردن به مطبوعات سیاسی برای ادامه حیات، اندک‌اندک آسیب‌های موجود در حوزه روزنامه‌نگاری سیاسی نیز کاهش می‌یابد؟

اگر روزنامه‌ها در چارچوب قانون کار کنند، بله؛ اما اگر فعالیت آنها در چارچوب قانون و مبتنی بر اخلاق حرفه‌ای نباشد، نمی‌توان گفت به صرف این‌که ما نیاز به حیات مطبوعات سیاسی داریم، نباید برخوردی صورت گیرد. به نظر من، رعایت قانون، مطبوعه سیاسی و غیرسیاسی نمی‌شناسد.

با این حال برخی صاحبنظران تاکید می‌کنند که تعطیلی مداوم مطبوعات و پایین آمدن میانگین عمر رسانه‌ها در ایران باعث نوعی بی‌تجربگی حرفه‌ای می‌شود که این خود مشکل‌آفرین است.

به‌نظر من دولت باید نظارت بر مطبوعات را برون‌سپاری کند و امر نظارت بر دوش روزنامه‌نگاران قرار گیرد؛ البته قوه قضاییه وظیفه نظارتی خود را دارد که نمی‌توان آن را در نظر نگرفت، اما دولت می‌تواند نظارت بر رسانه‌ها را به اصحاب رسانه واگذار کند و این تجربه‌ای است که در دیگر کشورها نتیجه داده است.

در کشور خودمان هم بسیاری از اصناف و اقشار فعالیت‌های نظارتی خود را دارند و مثلا دولت مستقیما به موضوعات صنفی مربوط به پزشکان یا کانون وکلا ورود پیدا نمی‌کند. بنابراین نوعی نظارت درونی و صنفی می‌تواند ضامن حفظ اخلاق حرفه‌ای باشد. با این حال ما شاهد خلأ قانونی در حوزه مطبوعات هستیم و با وجود گام‌هایی که برای اصلاح این وضع در دولت قبل و مجلس برداشته شده، معلوم نیست فرجام این برنامه‌ریزی‌ها به کجا رسیده است.

باز هم تاکید می‌کنم که برون‌سپاری، باید اساس تدوین نظامنامه رسانه‌ای باشد و در صورتی که این امر مورد توجه قرار گیرد، مشکل توقیف مطبوعات هم حل می‌شود. باید دقت کنیم که سرمایه‌گذاری در حوزه رسانه سودآور نیست و به همین دلیل توقیف مطبوعات برای سرمایه‌گذاری‌های موجود ایجاد مشکل می‌کند و به همین‌ دلیل باید با رعایت دقیق نظامنامه‌ای که با مشارکت مطبوعاتی‌ها باید تدوین شود، مانع از بروز چنین مشکلاتی شد.

اجازه بدهید که بازگردیم به پرسش اول؛‌ با توجه به همه زمینه‌های تاریخی روزنامه‌نگاری سیاسی در ایران که اشاره کردید، فکر می‌کنید روزنامه‌نگاران سیاسی باید چه خلأهایی را در کار خود از بین ببرند تا مشکلاتی که شاهد آن هستیم، کاهش یابد؟

‌آشنا نبودن تحریریه برخی مطبوعات سیاسی با قانون مطبوعات و فقدان آموزش حرفه‌ای از مهم‌ترین مشکلات پیش‌روی روزنامه‌نگاری سیاسی در کشور است. مثلا برخی روزنامه‌نگاران به این اصل بدیهی توجه نمی‌کنند که براساس قانون، جوابیه به یک گزارش مندرج در یک رسانه باید حتما به چاپ برسد. مشکل این است که بیشتر روزنامه‌نگاران سیاسی ما در اصل مقاله‌نویس هستند و تجربه‌ای در حوزه خبر و گزارش‌نویسی ندارند و به همین دلیل کمتر اصول خبرنگاری را رعایت می‌کنند.

یک مشکل دیگر در ساحت روزنامه‌نگاری سیاسی نیز فقدان امنیت شغلی روزنامه‌نگاران است؛ این مشکل آن‌قدر جدی است که برخی روزنامه‌نگاران در دو یا سه رسانه کار می‌کنند و برخی، متاسفانه صبح در یک روزنامه اصولگرا قلم می‌زنند و عصر در یک روزنامه اصلاح‌طلب می‌نویسند. این از نظر شرافت مطبوعاتی قابل‌پذیرش نیست. همچنین برخی روزنامه‌های سیاسی ما در قالب خبر، آگهی چاپ می‌کنند که خود، باعث بی‌اعتمادی می‌شود.

بنابراین من فکر می‌کنم روزنامه‌نگاران سیاسی برای این‌که اعتماد عمومی مخاطبان خود را بالا ببرند، باید ضمن تشکیل تشکل‌های حرفه‌ای، توجه جدی به آموزش مداوم و رعایت قانون داشته باشند تا در نتیجه رعایت این مسائل، اثرگذاری رسانه‌های سیاسی نیز افزایش پیدا کند.

مصطفی انتظاری‌هروی ‌/‌ گروه سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها