ایران و مساله کردها در ترکیه

خیزش کردهای ترکیه علیه دولت این کشور در نیمه اول دهه 1300 خورشیدی به یک بحران خطرناک برای دولت ترکیه تبدیل شد و دولت ترکیه نیز تلاش کرد در راستای سرکوب کامل شورشیان کرد، همراهی و همکاری دولت ایران را به دست آورد. برای نیل به این هدف ترکیه تلاش می‌کند با اعمال فشارهای مستقیم و غیرمستقیم دولت ایران را به همکاری در سرکوب کردها وادار کند. متقاعد کردن دولت ایران به خلع‌سلاح کردهای ایرانی یکی از اهداف دولت ترکیه بود. در چنین شرایطی، شورش کردها علیه ترکیه، ابـعــاد به مراتب گسترده‌تری ‌یافت.
کد خبر: ۶۷۳۴۲۲
ایران و مساله کردها در ترکیه

سال 1305 خورشیدی، شورش کردها در آرارات به رهبری بروحسکی تللو رو به اوج گذاشت و با پیروزی پیاپی کردها بر ترک‌ها همراه شد.

این وضعیت زمینه را برای ایجاد یک تشکل فراگیر مخالف دولت ترکیه با محوریت شورشیان کرد آرارات فراهم کرد. در زمستان 1305 خورشیدی، داشناک‌های ارمنی و طرفداران سلطنت منقرض شده عثمانی با کردهای ترکیه مساعدت کرده و با پشتیبانی مادی و معنوی از آنان به ایجاد یک تشکل فراگیر کرد برای مدیریت شورش علیه دولت ترکیه یاری رساندند. در مرداد 1306، فعالان سیاسی کرد ترکیه در بحمدون لبنان گرد هم آمده و ضمن اعلام انحلال کلیه گروه‌های کرد، تشکیل سازمان «خویبون» را با هدف مبارزه تا اخراج آخرین سرباز ترک از کردستان اعلام کردند.

کمیته اجرایی خویبون، بروحسکی تللو را به عنوان رهبر تشکیلات کشوری شورش آرارات و احسان نوری‌پاشا، افسر کردتبار سابق ارتش ترکیه را به فرماندهی کل ارتش کردستان و در حقیقت فرماندهی نظامی شورش آرارات منصوب کرد. به دنبال تشکیل کمیته خویبون، شورش آرارات ابعادی گسترده و منطقه وسیعی از حوزه آرارات تا کوه‌های تندروک و آلاداغ، گردنه میلیش، ارجیش و زیلان و آباقا، بارگیری و دیادین را دربرگرفت. ارتش ترکیه در یورش‌های مختلف به قشون کردها شکست خورد و با بر جای گذاشتن تلفات بسیار زیاد، وادار به عقب‌نشینی شد. شورش کردها در آرارات، بازتاب جهانی و منطقه‌ای‌ گسترده‌ای پیدا کرد. نمایندگی‌های کمیته خویبون به صورت آشکار و پنهان در ایالات متحده آمریکا، فرانسه، سوریه، عراق و ایران با همراهی داشناک‌های ارمنی به فعالیت پرداختند. شورش در آرارات همچنین بر سیاست خارجی شوروی، انگلستان و ایران نیز تاثیر گذاشت. دولت شوروی، شورش آرارات را برخاسته از سیاست‌های امپریالیستی انگلستان تلقی کرده و ضمن پشتیبانی کامل از دولت ترکیه، تلاش کرد با داشناک‌های ارمنی فعال در قلمرو شوروی و نیز کردهای ساکن در این کشور بشدت برخورد کند. سیاست دولت شوروی همچنین همراهی کامل با ترکیه در راستای زیر فشار قرار دادن ایران برای همکاری در سرکوب شورشیان آرارات بود. دولت انگلیس در برابر شورش کردها، سیاست تقریبا بی‌طرفانه‌ای را در پیش گرفت. در این زمان از آنجا که سرکوب شورش کردها در عراق و بویژه سرکوب خیزش شیخ‌محمود برزنجی در اولویت سیاست خارجی انگلستان قرار داشت، دولت انگلیس از سویی تلاش داشت مانع تأثیرگذاری فعالیت‌های خویبون در کردستان عراق شود و از سوی دیگر قصد داشت سیاستی اتخاذ نکند که خویبون را به دشمنی با انگلستان و در نتیجه اتحاد با شیخ‌محمود وادارد. بر این اساس، دولت انگلیس نه از شورش آرارات پشتیبانی می‌کرد و نه دولت ترکیه را در سرکوب این شورش مورد حمایت قرار می‌داد. با وجود این، دولت انگلیس همواره از سوی دولت‌های شوروی و ترکیه به پشتیبانی از شورشیان آرارات متهم می‌شد و حتی دولتمردان و مقامات ایرانی نیز به نقش انگلیس‌ها در حمایت از شورش آرارات بشدت مشکوک بودند. بجز دولت‌های شوروی و انگلیس، ایران نیز باید به این شورش توجه می‌کرد. شورش آرارات و واکنش دولت ترکیه به این شورش، امنیت و تمامیت ارضی ایران را در معرض تهدید قرار داد و بر چگونگی حل اختلافات ارضی ایران و ترکیه نیز تاثیر گذارده و سرانجام نیز منجر به تجزیه بخش‌های مهمی از خاک ایران شد. با توجه به اهمیت آثار شورش آرارات بر منافع ملی و تمامیت ارضی دولت ایران، این دولت نمی‌توانست نسبت به شورش یادشده، بی‌تفاوت بماند، بلکه ناگزیر از اتخاذ یک سیاست مشخص در برابر شورش آرارات بود. در این میان، هم دولت ترکیه و هم کمیته خویبون تلاش کردند دولت ایران را در شورش آرارات با خود همراه نمایند.

دولت ترکیه از دولت ایران توقع داشت براساس قرارداد ودادیه و تأمینیه ایران و ترکیه مصوب اول اردیبهشت‌ 1305 و حتی فراتر از تعهدات این قرارداد، به همکاری با ترکیه در سرکوب شورش کردها یا بنا به تعریف ترکیه به تأمین حدود بپردازد. دولت ترکیه حتی برای وادار کردن ایران به تامین حدود، از حل اختلافات ارضی خودداری کرده و حل این اختلافات را منوط به تامین حدود می‌کند. ترکیه برای وادار کردن ایران به همکاری موردنظرش، پروتکل 1913 اسلامبول را رد کرده و به این ترتیب، بر عدم اعتبار سرحد ایران و ترکیه تاکید کرد. پروتکل اسلامبول از آنجا که بوسیله مجلس شورای ملی ایران و مجلس قانونگذاری عثمانی تصویب نشده بود، فاقد اعتبار قانونی بود، اما مرز ناشی از پروتکل یاد شده، در قسمت عراقی مرز به زیان ایران و در قسمت ترکیه‌، به سود ایران بود. بنابراین رد پروتکل اسلامبول به وسیله دولت ترکیه به زیان ایران بود و می‌توانست نشان‌دهنده تهدید تمامیت ارضی ایران توسط دولت ترکیه باشد. این موضوع حتی برای دیپلمات‌های انگلیسی نیز آشکار شده بود. چنان‌که سفارت انگلیس در ترکیه در گزارشی در بهمن‌ 1306 به وزارت امور خارجه انگلیس ضمن اشاره به این نکته که دولت ترکیه پروتکل 1913 را قبول ندارد، ابراز می‌دارد این دولت، تا حدودی ادعاهای زمان جنگ خود نسبت به قلمرو ایران در آذربایجان را از نو مطرح کرده است. برای دیپلمات‌های ایرانی نیز آشکار بود که دولت ترکیه تا پیش از این که دولت ایران را به تامین حدود بر مبنای دیدگاه‌های ترکیه وادار نکند، از حل اختلافات ارضی خودداری خواهد کرد.

محمدعلی فروغی سفیر فوق‌العاده ایران در ترکیه در گزارشی که در آذر 1306 به وزارت امور خارجه ارسال می‌دارد، به این موضوع اشاره کرده و آمادگی دولت ترکیه برای حل‌وفصل اختلافات ارضی با ایران را منوط به تامین حدود میان ایران و ترکیه می‌داند. فروغی در این گزارش به نگرانی مقامات ترکیه از عدم همکاری ایران در تامین حدود، اشاره کرده و تصریح می‌دارد:

عقیده ترک‌ها، این بوده و هست که دولت ایران نمی‌خواهد در تامین حدود با آنها همکاری کند و نسبت عهدشکنی که به ایران می‌دهند، به این نظر است.

فروغی در ادامه گزارش، تصریح می‌کند مساله حل اختلافات ارضی ایران و ترکیه منوط به همکاری ایران درباره تأمین حدود بوده و در این باره ابراز می‌دارد:

اصل این است که در باب خود سرحد، ترک‌ها موافق شوند و احتمال می‌دهم اگر در باب تأمین حدود و تصفیه اکراد، از ما روی موافقتی ببینند، کار خیلی آسان می‌شود.

فروغی در گزارش دیگری که در همان دوران به وزارت امور خارجه ارسال می‌کند به مذاکراتش با توفیق رشدی‌بیگ، وزیر امور خارجه ترکیه اشاره کرده و می‌نویسد، وزیر خارجه ترکیه صراحتا اظهار داشته که تا تامین حدود روشن نشود، حل‌ و فصل سایر مـــوارد از جمله تعیین حدود، میسر نخواهد بود. فروغی به نقل از توفیق رشدی‌بیگ می‌نویسد:

برای ما مطلب مهم این است که حدود ما تأمین شود و مجبور نباشیم آنجا قشون زیاد نگاه داریم و مخارج گزاف کنیم و می‌خواهیم ببینیم شما در این باب با ما همراهی می‌کنید یا نه؟

در چند سالی که ترکیه به ایران برای همکاری در سرکوب شورشیان آرارات فشار وارد می‌کرد، شورشیان آرارات و کمیته خویبون نیز بیکار ننشستند و به هر اقدامی برای ترغیب دولت ایران به پشتیبانی از شورش آرارات مبادرت کردند که در ذیل به تفصیل این تلاش‌ها نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

این تلاش‌ها در سرتاسر دوران شورش آرارات یعنی از 1305 تا 1309 خورشیدی ادامه می‌یابد. جدای از تلاش‌های شورشیان کرد و هم‌پیمانان ارمنی آنان برای متقاعد کردن ایران به پشتیبانی از شورش آرارات، موضوع پشتیبانی از شورش آرارات در میان دولتمردان و نخبگان سیاسی و فکری ایران نیز مطرح بود و برخی اقدامات دولت ترکیه نیز چنین موضوعی را تقویت می‌کرد.

دولت ایران در سال‌هایی که شورش آرارات در جریان بود، از سویی برای همکاری با دولت ترکیه در راستای سرکوب شورش آرارات زیر فشار بود و از سوی دیگر نیز از طرف شورشیان کُرد و برخی نخبگان سیاسی و فکری ایران برای پشتیبانی از شورش آرارات تشویق می‌شد

از دیدگاه برخی دولتمردان و نخبگان سیاسی ایران و نیز در نظر بعضی سران شورشیان آرارات، پشتیبانی از شورش آرارات و کمیته خویبون، جدای از این‌که می‌توانست پاسخی به تهدیدات ترکیه بوده و مانع ایجاد اختلاف میان ایران و کردهای ترکیه شود، می‌توانست در راستای تشکیل یک موجودیت سیاسی دوست و متحد ایران در همسایگی ایران یاری‌رسان باشد. از این‌رو، پشتیبانی از شورش آرارات در چارچوب پیوند‌های فرهنگی و تاریخی ایران با کردها نیز قابل بررسی بود. دکتر محمود افشاریزدی در تیر 1304 در مقاله‌ای که در مجله آینده انتشار داد به این موارد اشاره کرده و می‌نویسد:

برای ما هیچ مضر نخواهد بود اگر روزی کردستان عثمانی مستقل شود و بین ما و دولت ترک، یک دولت کوچک ایرانی‌نژاد در آن حدود، فاصله باشد. به همین لحاظ تأسیس دولت ارمنستانی در شمال غربی مملکت ما که کنگره صلح [پاریس] در نظر داشت، ما را به کلی از عثمانی جدا می‌کرد و تا یک اندازه از خطر زرد فارغ می‌ساخت.

بجز محمود افشار، یکی دیگر از شخصیت‌های ایرانی که با توجه به پیوند‌های ایران با کردها، خواستار پشتیبانی از شورشیان کرد بود، اعتلاءالملک خلعتبری بود. وی در گزارش‌های متعدد خود با اشاره به هم‌نژادی و همخونی ایرانی‌ها و کردها ضرورت پشتیبانی از شورش کردها علیه ترکیه را مطرح می‌کند.

افزون بر نخبگان سیاسی و فکری ایرانی، سران شورشیان آرارات نیز در تلاش بودند تا بر پیوند خود با ایران تأکید ورزیده و به این ترتیب پشتیبانی ایران را در مبارزه علیه دولت ترکیه به دست آورند.

به هر روی، دولت ایران در سال‌هایی که شورش آرارات در جریان بود، از سویی برای همکاری با دولت ترکیه در راستای سرکوب شورش آرارات زیر فشار بود و از سوی دیگر نیز از طرف شورشیان کُرد و برخی نخبگان سیاسی و فکری ایران برای پشتیبانی از شورش آرارات تشویق می‌شد. در این سال‌ها، دولت ایران نسبت به شورش آرارات، سیاست بی‌طرفی داشت. گاه اقداماتی برای جلب اعتماد ترکیه انجام می‌داد و گاه نیز به مذاکرات محرمانه‌ای با سران شورشیان آرارات می‌پرداخت و به احسان نوری‌پاشا نیز کمک‌هایی می‌کرد؛ کمک‌هایی که بیشتر جنبه‌های ارتباطی داشت و فاقد هرگونه ویژگی نظامی بود.

اما سرانجام دولت ایران در 1309 خورشیدی با خواسته‌های ترکیه موافقت کرده و با اجازه به قشون ترکیه برای عبور از خاک ایران، در عمل زمینه سرکوب کامل شورش آرارات را فراهم ‌کرد.

در میانه‌های شهریور 1309، قشون ترکیه با عبور از خاک ایران و اشغال مناطق: آیوبیگ‌شیله، توژیک، سلطان‌تپه و قله آرارات (آغری) کوچک در خاک ایران به پشت مواضع شورشیان آرارات ‌رسید و پس از نزدیک به 20 روز جنگ شدید، مقاومت کردهای آرارات درهم شکسته و قشون ترکیه بر کل منطقه‌ای که در تصرف شورشیان بود، مسلط شد.

گروه‌هایی از باقیمانده‌های نیروهای شورشی آرارات به ایران گریختند و این موضوع به درگیری‌‌ها و نبردهای نظامی میان قشون ایران و عشایر کُرد ‌انجامید و در نیمه دوم 1309 و سرتاسر 1310، آشوب، مناطق کردنشین ایران در مرز ایران و ترکیه را فرامی‌گیرد. البته دولت ایران سرانجام شورش و آشوب را سرکوب کرده و به احسان نوری‌پاشا نیز پناهندگی داد، اما این رویدادها، به امکان پیوند میان ایران و کردهای ترکیه لطمه‌زده و قدرت دولت ترکیه را در برابر ایران افزایش داد. بخش‌هایی از خاک ایران نیز که برای سرکوب شورش آرارات به طور موقت در اختیار قشون ترکیه قرار گرفته بود، در اشغال ترکیه باقی ‌ماند و سرانجام نیز به مالکیت ترکیه در‌آمد. به این ترتیب از همکاری ایران با ترکیه، تقریباً چیزی جز ضرر و زیان عاید ایران نشد، اما چرا دولت ایران با وجود تلاشی که به حفظ بی‌طرفی در برابر شورش آرارات داشت سرانجام با خواسته‌های ترکیه موافقت ‌کرد؟ به نظر می‌رسد پاسخ به این پرسش را باید در تحولات 1308، عدم موفقیت کمیسیون تحدید حدود ایران و ترکیه در این سال و نیز زد و خوردهای مرزی و تجاوزهای نظامی ترکیه همزمان با فعالیت کمیسیون تحدید حدود جستجو کرد.

حسین اخوان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها