اگر درس خوانده بودیم و به موضوعات تسلط داشتیم، رفتن پای تخته و شفاهی امتحان دادن مایه سربلندی بود، ولی اگر درس نخوانده بودیم، حتی اگر معلم پای تخته صدایمان نمیکرد و برای امتحان دادن پشت همان نیمکتی که نشسته بودیم، سرپا میایستادیم باز هم به کم شدن دلهرهمان کمکی نمیکرد.
بعضی از ما قدرت کلام و استدلال خوبی داشتیم و به هر سوال معلم، بهترین جواب را میدادیم و تشویقی که از او میگرفتیم، برای درس خواندن بیشتر ترغیبمان میکرد. بعضی از ما اما چنین قدرتی نداشتیم و وقتی قرار بود به سوالی، پاسخ شفاهی بدهیم، تته پتهکنان و دستپاچه، چند جمله نامفهوم به هم میبافتیم و با دستهایی سرد و رنگ و رویی زرد، سر را به نشانه شرم پایین میانداختیم و چه بد بود، حس گرفتن یک نمره منفی که امتحان شفاهی را پیش چشممان غول میکرد.
این وضع حالا هم وجود دارد، هنوز هم امتحان شفاهی برای عدهای فرصتی برای به نمایش درآوردن تواناییهاست و برای عدهای آزمونی که بسختی میگذرد و مایه خجالت فرد پیش چشم همکلاسیهاست.
با این حال آموزش و پرورش قصد کرده از مهری که در پیش است (مهر 93) امتحانات شفاهی را در مقاطع ابتدایی و متوسطه احیا کند تا شیوههای ارزشیابی دانشآموزان و راههای سنجش پیشرفت تحصیلی آنها تنوع داشته باشد.
کمبود زمان، چالش امتحان شفاهی
از زمانی که نظام 3-3-6 در کشور مستقر شد، یعنی نظام آموزشی به دو دوره ابتدایی و متوسطه تقسیم شد و دوره راهنمایی کنار رفت، کتابهای درسی نیز تغییر کرد تا محتوای آن متناسب با برنامه درسی ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش باشد.
همین موضوع باعث شد کتابهایی با حجم بیشتر از قبل تالیف شود و مفاهیم پیچیدهتری به کتابهای درسی راه یابد. این در حالی بود که استقرار این نظام همزمان بود با تعطیلی روزهای پنجشنبه مدارس در هر دو مقطع که زمان آموزشی را محدود میکرد. البته برای جبران تعطیلی پنجشنبهها به ساعات آموزشی در طول هفته اضافه شد که این اقدام نیز به فشردگی کلاسها و خستگی مضاعف معلم و دانشآموز انجامید.
به هر حال این سلسله اتفاقات باعث شد برخلاف گذشته ـ که چند جلسه پایان سال تحصیلی به مرور کتابهای درسی و رفع اشکال اختصاص مییافت ـ سال تحصیلی برای معلمان و دانشآموزان به سالی پرکار و متراکم مبدل شود که در آن کمتر مجال آزمونهای شفاهی دست میداد.
این موضوع را صادق خرازی، کارشناس آموزش و پرورش نیز در گفتوگو با جامجم تائید میکند و درباره حسنهای شیوه ارزشیابی شفاهی میگوید، روشهای شفاهی توانایی سخن گفتن روان و مناسب در برابر جمع را بالا میبرد و طی آن دانشآموز میتواند افکار و اندیشههای خود را در قالب گفتار بیان کند و از لاک کمرویی بیرون بیاید، ولی تاکید میکند کمبود وقت مانع اصلی اجرای این شیوه در مدارس است.
امتحان کتبی، آزمونی پرطرفدار
برخی طرفدار محض آزمونهای شفاهیاند، مثل کسانی که کلام روانی دارند و نوشتن برایشان کار سختی است و برخی طرفدار محض آزمونهای کتبیاندT چون شفاهی پاسخدادن به سوالات را موجب برهم خوردن تمرکز میدانند و معتقدند اگر دانستهها روی کاغذ نوشته شود، نتیجه بهتری خواهد داشت. این دو گروه البته هر کدام به بخشی از مزایای آزمونهای شفاهی و کتبی اشاره میکنند که در جای خود استدلالهای درستی است، ولی موضوع این است که به صورت تام حق نه با گروه اول است، نه با گروه دوم.
در آزمون شفاهی معلم میتواند از هر دانشآموز یک سوال کند و با این کار، موضوعات درسی را در کلاس برای همه دانشآموزان جا بیندازد. معلم میتواند این کار را به صورت کتبی نیز انجام دهد و به هر دانشآموز یک سوال ویژه بدهد که برخلاف روش قبل، دانشآموزان از پاسخ درست سوالات مطلع نمیشوند. البته دادن یک سوال به هر دانشآموز به صورت کتبی در مدارس مرسوم نیست و معلمان ترجیح میدهند مجموعهای از سوالات مشترک را به همه دانشآموزان ارائه دهند و تفاوتی میان آنها قائل نشوند.
این موضوع تفاوت شیوههای ارزشیابی شفاهی و کتبی را نشان میدهد که رو آوردن به هر کدام، مجموعهای از مزایا و معایب را ایجاد میکند. صادق خرازی، کارشناس آموزش و پرورش میگوید محدودیت آزمون شفاهی این است که قضاوت درباره پاسخ دانشآموز به منعطف یا سختگیر بودن معلم بستگی دارد؛ یعنی این که او عین کلمات کتاب را بخواهد یا رساندن مفهوم توسط دانشآموز برایش کافی باشد. همچنین آزمون شفاهی زمان زیادی نیاز دارد و معلم پس از چند پرسش خسته میشود در حالی که برای امتحانات کتبی زمانی مشخص تعیین میشود و در این مدت همه دانشآموزان سنجش میشوند. به گفته او ایراد دیگر روش شفاهی این است که توزیع پرسشها میان دانشآموزان عادلانه نیست یعنی ممکن است از برخی دانشآموزان سوالات پیچیدهتری پرسیده شود و از عدهای دیگر سوالات سادهتر. این در شرایطی است که چون تعداد سوالات محدود است، اگر قرار باشد از همه دانشآموزان آزمون شفاهی گرفته شود، افرادی که در پایان از آنها پرسش میشود به علت تکرار مباحث، آنها را یاد گرفتهاند و مسلطتر از نفرات اول پاسخ میدهند.
به گفته این کارشناس در روش شفاهی، فرصت پاسخگویی، فکر کردن و یادآوری مطالب نیز اندک است و دانشآموز را دچار اضطراب میکند؛ مخصوصا دانشآموزانی که لکنتزبان و مشکلات گفتاری دارند.
شاید این استدلالها برای روی آوردن به آزمونهای کتبی کافی باشد. چنانچه به نظر میرسد این آزمونها همچنان پرطرفدارتر از نوع شفاهی آن هستند. در واقع آزمون کتبی محاسنی انکار نشدنی دارد؛ ازجمله این که چون دانشآموزان میدانند در چه تاریخی امتحان دارند خود را برای آن آماده میکنند، در حالی که در آزمونهای شفاهی ممکن است افراد غافلگیر شوند. به این ترتیب، امتحان کتبی دانشآموزان را وادار به مرور درس میکند، در حالی که آزمون شفاهی چنین قدرتی ندارد، مگر این که معلم کلاس شیوهاش این باشد که از همه به صورت شفاهی آزمون بگیرد.
حسن دیگر آزمونهای کتبی به قدرت ذهن انسانها مربوط میشود. مغز ما قادر است در عین حال که روی موضوعی تمرکز میکند، به صورت ناخودآگاه، موضوعی دیگر را نیز پردازش کند. به این ترتیب اگر مثلا مشغول پاسخدادن به سوال شماره 4 هستیم، پاسخ سوال قبل از آن را که فراموش کرده بودیم، به یاد بیاوریم.
کتبیها بیعیب نیستند
هر چه از محاسن آزمونهای کتبی بگوییم، دل افراد بیعلاقه به نوشتن که شفاهی پاسخ دادن را ترجیح میدهند، نرم نمیشود. این افراد بیشتر دست روی معایب روش کتبی میگذارند که برخی از عیوبی را که میشمارند نیز بیراه نیست. در مقالهای که دکتر غلامعلی احمدی از کارشناسان نظام آموزشی درباره ارزشیابی از طریق آزمون کتبی نوشته، به برخی محدودیتهای ارزشیابی کتبی اشاره شده؛ روشی که او نامش را ارزشیابی تشریحی یا انشایی گذاشته است.
این کارشناس، وارد شدن قضاوت و سلیقه معلم در تصحیح برگه امتحانی را ازجمله دشواریهای روش کتبی میداند، همچنین وقتگیر بودن تصحیح اوراق، بویژه در کلاسهایی که تعداد دانشآموزان زیاد است. ضعف قدرت نگارش برخی دانشآموزان که نمیتوانند دانستههای خود را بروشنی بنویسند نیز ازجمله معایبی است که این کارشناس به آن اشاره دارد، ضمن این که از دید او آزمونهای کتبی فقط میتواند بخشی از دانستههای دانشآموزان را مورد سنجش قرار دهد.
تلفیق کتبی و شفاهی زیباست
مزایا و محاسن آزمونهای کتبی و شفاهی را که در دو کفه ترازو بگذاریم وزنی تقریبا برابر دارد. به همین علت است که افراد خبره تلفیق این دو روش را میپسندند. خرازی، کارشناس آموزش و پرورش به جامجم میگوید: شیوه ارزشیابی معلومات دانشآموزان در هر درسی باید متفاوت باشد؛ مثلا درس ادبیات فارسی یا زبانهای خارجی نیاز دارد هم به صورت شفاهی و هم کتبی در آن آزمون برگزار شود، ولی درسهایی مثل ریاضی یا فیزیک میطلبد دانشآموزان در آن به صورت کتبی سنجیده شوند.
این موضوع را معصومه قیاسی از معلمان نمونه دوره ابتدایی نیز تائید میکند. او در گفتوگو با جامجم توضیح میدهد آموختههای دانشآموزان را نمیشود فقط از طریق یکی از روشهای شفاهی و کتبی سنجید، بلکه نیاز است همه دانشآموزان با این دو شیوه ارزشیابی شوند. او البته میگوید ارزشیابی توصیفی که چند سالی است در دوره ابتدایی جای نمره را گرفته، این حسن را دارد که هر دانشآموز را از بدو ورود به کلاس مورد سنجش قرار میدهد و تواناییها و قابلیتهای او و نیز ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و عملکردیاش را از زوایای مختلف بررسی میکند. با این حال از نگاه این معلم، ارزشیابی شفاهی و کتبی باید در کنار هم وجود داشته باشد، ضمن این که انجام کارهای گروهی و آزمودن دانشآموزان در قالب کارهای جمعی نیز میتواند روشی مطلوب برای سنجش باشد.
دانشآموزان را باید استاندارد آزمود
امتحان سختسخت یا آزمون آسانآسان هر دو روشی غلط برای آزمودن است. طراحی سوال نوعی تخصص است که اگرچه ابتدای راه آسان به نظر میرسد، ولی کاری است که نیاز به مهارت دارد و لازمهاش دانستن چند نکته مهم است.
یک آزمون کتبی استاندارد، اهداف سوالاتش مشخص است به طوری که قصد گیج کردن آزمونشوندگان را ندارد. همچنین موضوعات مهم در آن مطرح میشود تا از این طریق معلم میزان تسلط دانشآموزان بر موضوعات اصلی کتاب درسی را ارزیابی کند، اگر به این مساله توجه شود آن وقت دیگر سوالاتی که در آن کلماتی مثل چه کسی، کجا و چه زمانی به کار رفته یعنی سوالاتی که مسائل جزیی و کماهمیت را مطرح میکند به آزمونها راه نمییابد. سوالات کتبی باید از نظر نگارشی و رسمالخط نیز درست باشد تا خواندن و درک آن برای همه دانشآموزان میسر باشد. در آزمونهای کتبی، سوالاتی که به پاسخ کوتاه نیاز دارد بر سوالاتی که پاسخ آنها بلند است، ترجیح دارد چون وقتی سوالات کوتاه باشد میتوان تعداد پرسشها را افزایش داد.
طرح چند سوال و دادن حق انتخاب به دانشآموزان برای گلچین کردن سوالاتی که قصد پاسخ به آنها را دارند نیز آزمون را از راه درست منحرف میکند چون در این صورت امکان مقایسه عملکرد دانشآموزان در هر سوال از میان میرود. زمان در نظر گرفته شده برای آزمون نیز باید منطقی و کافی باشد تا دانشآموز یک فرصت برای فکر کردن و یک فرصت برای نوشتن داشته باشد. البته نکته مهم این است که آزمونهای کتبی در همه موارد نباید به کار گرفته شود بلکه در زمانهایی که معلم قصد سنجیدن سطوح بالاتری از یادگیری مثل تجزیه و تحلیل را دارد باید از روش کتبی استفاده کرد. شرط موفق بودن سنجش تجزیه و تحلیل دانشآموزان نیز این است که از آنها بخواهیم درباره تحلیلی که دارند توضیح بدهند و عقاید شخصیشان را با دلیل و سند مطرح کنند.
مریم خباز / گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد