میدانم سال 63 به ایران آمدهاید، چه شد که ترک وطن کردید؟
زمان حکومت کمونیستی در افغانستان، جوانانی که دبیرستان را تمام میکردند باید به خدمت سربازی میرفتند و علیه مجاهدین میجنگیدند. برای همین بسیاری از جوانان افغانستان برای این که به خدمت سربازی نروند، مجبور به مهاجرت میشدند و خانوادههایی که چند پسر داشتند همگی مهاجرت میکردند. البته جنگ و ناامنی سراسری در کشورمان نیز علت دیگری برای مهاجرت بود.
پس شما و خیلی از جوانان افغانستان، سرباز فراری بودید. این مساله مشکلی برای شما به وجود نیاورد؟
نه، وقتی مردم ما به ایران یا کشورهای دیگر میرفتند، دیگر دولت افغانستان با آنها کاری نداشت. ایران و پاکستان آن زمان دو کشوری بودند که به مجاهدین افغانستان کمک میکردند چون در کشور ما دولت وابسته به خارجیها با مردم خودش میجنگید و مجامع بینالمللی از ملت افغانستان در مقابل دولتش حمایت میکرد.
چرا ایران را برای مهاجرت انتخاب کردید و مثلا به تاجیکستان نرفتید؟
انتخاب ایران دو انگیزه داشت، یکی این که ایران کشور همدین و همزبان بود و دوم این که حضرت امام رسما از مجاهدین افغانستان حمایت میکرد و اعلام شده بود که ایران مهاجران افغانی را میپذیرد. در واقع آن زمان ایران با توجه به این که حکومت اسلامی داشت و حامی جریان اسلامگرا در منطقه محسوب میشد، یکی از پناهگاههای عقیدتی، زبانی و سیاسی بود. در آن زمان، تاجیکستان زیر سیطره حکومت کمونیستی بود و به نوعی پایگاه دشمن برای ما محسوب میشد و ایران و پاکستان کشورهایی بودند که امکان مهاجرت به آنها وجود داشت. در آن سالها بسیاری از هموطنان من نگران بودند که اگر به کشورهای اروپایی و آمریکا مهاجرت کنند، فرزندانشان از نظر دینی بیقید بار خواهند آمد. برای همین ما و بقیه هموطنان، ایران را انتخاب کردیم تا اعتقادات اسلامی مان را حفظ کنیم.
چرا به مشهد آمدید؟ اینجا قوم و خویش داشتید؟
مشهد آن زمان یکی از شهرهای مهاجرپذیر بود و نزدیکترین شهر ایران به مرز محسوب میشد. ما در این شهر قوم و خویش هم زیاد داشتیم. از دیرباز هم مردم افغانستان بویژه مردم هرات، روابط اجتماعی و اقتصادی با ایرانیها داشتند و مردم این دو شهر دائم در رفت و آمد و دادوستد با هم بودند.
بعد از ورود به مشهد در کدام محله ساکن شدید؟
محلهای که به آن آمدم به نام عدل خمینی معروف بود، همان بلوار امام خمینی. تا یک سال پیش هم همانجا بودیم.
بعد از 30 سال زندگی در ایران، نظرتان درباره ایرانیها چیست؟
شناخت من از ایران، شناخت پیش از مهاجرت بود چون من از دوران قدیم با محصولات فرهنگی، کتاب و رسانههای ایران آشنا بودم. مردم ایران و افغانستان از نظر فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و زبانی بسیار به هم نزدیکند و اشتراکات زیادی دارند. ما افغانیها، مردم ایران را همیشه مردمی برادر میدانیم.
شما دوست ایرانی دارید؟
بسیار زیاد، حتی دوستان ایرانیام از دوستان افغانیام بیشتر است و از همان سالهای اول مهاجرت با ایرانیهای زیادی اخت شدم.
صمیمیترین دوستان ایرانیتان چه کسانی هستند؟
نزدیکترین دوستان ایرانیام شاعرانی هستند که در جلسات و محافل شعری از حدود سال 65 با هم آشنا شدهایم و زبان فارسی پل ارتباطی ما بوده است. یکی از دوستان ایرانیام محمدحسین جعفریان، شاعر، روزنامهنگار و فیلمساز است، همچنین مصطفی محدثی که دوست دیرینه و سی ساله من است و مجید نظافت، علیرضا سپاهی، محمدرمضان فرخانی و دیگر دوستان شاعر مشهدی که تقریبا با هم رشد کردیم و بزرگ شدیم.
شما اقامت دائم دارید؟
اقامت من یکساله است؛ مثل همه افغانیهایی که در ایران زندگی میکنند. مهاجران افغان هر سال نگرانند که آیا اقامتشان تمدید میشود یا نه و وقتی اقامت تمدید میشود تاحدی به آرامش میرسند.
از این وضع ناراحتید؟
وقتی یک انسان وارد سرزمین دیگری میشود و مدتی از اقامتش در آنجا میگذرد، کمکم به آن سرزمین تعلقخاطر پیدا میکند و این حق اوست که در آن سرزمین اقامت داشته باشد و کسی او را بیرون نکند؛ این دغدغه من است. از این مهمتر کسی که در کشوری دیگر به دنیا میآید و هیچ خاطرهای از کشور مبدا ندارد و همه چیزش در کشور جدید است، انتظار میرود وابسته به کشور جدید تلقی شود و اگر تابعیت نمیگیرد دستکم از حقوق و مزایایی که شهروندان عادی دارند، برخوردار شود، اما چون در ایران این طور نیست مهاجران افغانی از این بابت همیشه در بلاتکلیفی و نگرانی هستند.
اگر یک روز مجبور شوید از ایران بروید، چه حسی خواهید داشت؟
به عنوان کسی که در کشور خودم به عنوان شاعر و نویسنده، شناختهشده هستم، اگر به افغانستان برگردم برایم خوشایند است و شاید هیچ نگرانی نداشته باشم، اما بسیاری از مهاجران افغانی همه ارکان زندگیشان با جامعه ایران گره خورده به طوری که نه در افغانستان کسی را میشناسند، نه زمین یا اموالی در آنجا دارند و نه حتی به محیط آنجا عادت دارند. اگر این نسل از افغانیها به افغانستان برگردند، خیلی دچار سختی میشوند، مثل این که به یک ایرانی بگویند برو در کشوری دیگر زندگی کن. برای همین است که بویژه جوانهای افغانی که مجبور به ترک ایران میشوند، به کشورهای اروپایی میروند چون در آنجا شرایط زندگی و کار بسیار آسانتر است.
همسر شما ایرانی است؟
نه، همسرم افغانی است.
چطور با هم آشنا شدید؟
آشنایی خانوادگی داریم و در ارتباطات ادبی آشناییمان بیشتر شد.
همسرتان شاعر هستند؟
بله، گوینده و تهیهکننده رادیو هم هستند.
چند فرزند دارید؟
سه دختر دارم.
آنها هم در حوزه شعر و ادبیات کار میکنند؟
دختر بزرگترم هم شاعر است، هم داستاننویس و هم نقاش، اما دختر من و فرزندان ما مهاجران که استعدادهای زیادی دارند چون میدانند نمیتوانند از استعدادهایشان استفاده کنند، آینده روشنی برای خودشان نمیبینند. طبق قوانین ایران، ما حق کار در ادارات و دوایر رسمی و غیررسمی را نداریم و این باعث شده استعداد فرزندان ما برای خودشان بماند.
دخترهای شما تا به حال به افغانستان رفتهاند؟
در کودکی بله، اما چون در ایران به دنیا آمدهاند و با محیط اینجا بزرگ شدهاند، زندگی آنها در ایران بسیار آسانتر و طبیعیتر از زندگی در افغانستان است.
اما میگویید اینجا محدود هستید. آیا محدودیتهایی که در ایران وجود دارد تا به حال شما را به فکر ترک ایران نینداخته است؟
مشکلی که مهاجران افغانی دارند، این است که همیشه به آنها از این منظر نگاه میشود که چه کار باید کرد تا آنها از ایران بروند چون سیاست کلی این بوده و همیشه از اعمال محدودیت برای رسیدن به این هدف استفاده شده، رنج سی سالهای بر مهاجران وارد شده است، اما به نظر من میشد این همه رنج و اضطراب بر مهاجران وارد نشود و به جای مشوش کردن آنها از استعدادهایشان استفاده شود. البته بخش عمدهای از هموطنان ما به علت سختیها و مشقتهای موجود، در دهه 70 از ایران رفتند، الان هم به علت شرایط سخت، بسیاری از افغانیها به کشورهای اروپایی مهاجرت میکنند چون در آنجا به مهاجر این طور نگاه نمیشود و دائم به او به چشم کسی که باید برگردد نگاه نمیشود بلکه از استعدادهایشان استفاده میشود.
ما در مشهد مهاجرانی داشتیم که حتی حق مدرسه رفتن نداشتند، اما عدهای از همینها به سوئد رفتند و من از یکی از این خانوادهها خبر دارم که سه فرزندشان مشغول تحصیل در رشته پزشکی هستند، همان بچههایی که در ایران حق مدرسه رفتن نداشتند.
من با حرفهای شما از بعد انسانی کاملا موافقم، اما بپذیرید که وجود مهاجران افغانی مشکلاتی را برای ایران به وجود آورده، حتی برخی از آنها مرتکب جرائمی مثل سرقت، قتل و تجاوز میشوند و محیط را ناامن میکنند و همین است که مردم ایران خواهان بازگشت افغانیها به کشورشان هستند.
من میپذیرم که جرم و جنایت در هر ملتی وجود دارد، اما به نظر من در مورد افغانیها کمی بزرگنمایی شده است، مثل وقتی که «خفاش شب» (قاتل زنجیرهای دهه 70) دست به جنایت میزد و بر سر زبانها افتاده بود که او افغانی است در حالی که بعد مشخص شد او ایرانی بوده است. رسانهها هم در این میان نقش دارند چون مثلا اگر در صفحه حوادث یک روزنامه ده خبر از قتل و غارت و جنایت وجود دارد، شاید یکی از آنها را افغانیها مرتکب شده باشند و بقیه متهمان و مجرمان ایرانی هستند، اما چون در خبر اسم افغانیها نوشته میشود، موضوع به چشم میآید. موضوع دیگر این است که وقتی در جامعهای گروهی از مردم در تنگنا و سختی باشند میزان گرایش آنها به جرائم بیشتر میشود. با این حال آمار دقیقی وجود ندارد که نشان دهد جرائم افغانیها نسبت به جمعیت آنها بیشتر از جرائم ایرانیهاست که تازه اگر این طور هم باشد باید علت مساله بررسی شود. با این همه، مردم ایران به افغانیها اعتماد دارند، کارهایشان را به آنها میسپارند و با آنها ازدواج میکنند.
بله به هر حال در این حوزه، سیاه و سفید به هم آمیخته است. با وجود این وقتی در اخبار حوادث میخوانید یکی از هموطنان شما مرتکب جرمی شده چه احساسی پیدا میکنید؟
احساس بسیار بد، از این بابت که جرمی که او مرتکب شده به حساب همه افغانیها گذاشته میشود.
وقتی میبینید که بیشتر هموطنان شما در ایران شغلهای سطح پایین دارند، آن وقت چه احساسی پیدا میکنید؟
از یک طرف ناراحت میشوم که چرا از استعدادهای مردم ما استفاده نمیشود و از یک طرف احساس غرور میکنم که یک افغانی هیچ وقت دست گداییاش را به سمت کسی دراز نمیکند و همیشه با کار زندگیاش را میچرخاند. ما استاد دانشگاهی در افغانستان داشتیم که بعد از آمدن به ایران نگهبان یک ساختمان شد. او در زبان ترکمنی، محقق و صاحبنظر بود و وقتی به شهرهای ترکمننشین ایران رفت و شناخته شد، کتابهای او را چاپ کردند.
شغل خودتان چیست، همان شاعری و نویسندگی؟
شاعری، نویسندگی، ویراستاری، ارتباط با مجامع ادبی، محافل شعری و مطبوعات ایران و همکاری با فرهنگستان زبان.
از درآمدتان راضی هستید؟
من مهندسی عمران خواندم و اگر قرار باشد درآمدم را با مهندسها مقایسه کنم، خیلی کم است، اما راضیام. کاری میکنم که به آن ذوق و علاقه دارم و در آن موفق هستم.
صاحبخانه هستید؟
بله، چون من و همسرم هر دو کار میکنیم، توانستهایم خانه بخریم، اما بیشتر مهاجران افغانی مستاجر هستند.
با وجود همه بدیها و خوبیهایی که از ایران گفتید، شما همچنان در کشور ما میمانید و ایرانیها را دوست خواهید داشت؟
من ایرانیها را دوست خواهم داشت، هرچند گاهی اوقات تحقیر شدهایم، توهین شنیدهایم یا کتک خوردهایم. ما با ایرانیها احساس اشتراک میکنیم و انتظار داریم آنها هم به ما این طور نگاه کنند.
شما هم چنین تجربههایی داشتهاید؟
برای من اتفاق نیفتاده، اما دوست دارم مردم ایران با مهاجران مهربانانهتر رفتار کنند، هرچند بسیاری از مردم ایران انسانهای بامحبتی هستند.
تا به حال شده وقتی از یک ایرانی برخورد بدی مشاهده کردید و دلتان شکست، طبع شعرتان بجوشد و شعری بگویید؟
همان طور که گفتم من به خاطر فعالیتهای فرهنگیام تجربههای تلخ نداشتهام، اما رنجی را که هموطنانم کشیدهاند، درک میکنم و این موضوع بر شعر من اثر گذاشته است. حاصل این حس نیز در مثنوی بازگشت متبلور شده است. این مثنوی زبان حال خودم نیست، زبان حال گروه وسیعی از مهاجران است. یکی از دوستانم میگوید تو درد مهاجر نداری، اما درک مهاجر داری.
تا به حال شعری درباره ایران گفتید؟
بله، شعر من به عنوان مسافر در کتابهای درسی ایران هم چاپ شده، شعری که برای یکی از شهدای جنگ تحمیلی سرودهام. برای حضرت امام، برای انقلاب اسلامی و بسیاری از مسائلی که در ایران اتفاق افتاده نیز شعر سرودهام. در شعر نسبتا جدید شمشیر جغرافیا هم به بیان اشتراکات زبانی و فرهنگی میان ایران و افغانستان پرداختهام.
چند بیت از این شعر را برای ما میخوانید؟
بادی وزید و دشت سترون درست شد/ طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد/ شمشیر روی نقشه جغرافیا دوید/ این سان برای ما و تو میهن درست شد (اشاره به این که مرزهای دو کشور بر اثر جنگ به وجود آمده است)/ بین تمام مردم دنیا گل و چمن/ بین من و تو آتش و آهن درست شد/ دستی بده، سازی بزن که دیر زمانی است نغمهها/ در دستگاه ما و تو شیون درست شد/ دستی بده که گر چه به دنیا امید نیست/ شاید پلی برای رسیدن درست شد
مریم خباز / گروه جامعه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد