اصطلاح «چشم بسته غیب گفتن» را حتماً همه شنیده اید، شاید به این علت که در زندگی ما ایرانی ها، زیاد پیش آمده است کسی برای مان توضیح واضحات بدهد و کلمه ها را بابت موضوعی که عیان است، حرام کند. فاجعه بارتر اما وقتی است که این اسراف کاری فقط در حوزه کلمات نباشد و برسد به بیت المال و بودجه وزارتخانه ای، در ازای خرید یکسری واضحات در قالب پژوهش، هدر برود.
کد خبر: ۵۹۲۲۳۲
پنجه را گز نمود و گفت وجب!

این همان اتفاقی است که حالا در مرکز مطالعات و پژوهش های راهبردی وزارت ورزش و جوانان افتاده است. محمدتقی حسن زاده، رئیس این مرکز اعلام کرد پسران، بیشتر از دختران و جوان هایی که مدرک تحصیلی شان زیر دیپلم است بیشتر از آنهایی که مدرک تحصیلی شان فوق دیپلم و بالاتر است مرتکب رفتارهای خشن می‌شوند.

او گفته است : خشونت در میان جوان های 19-15 ساله بیشتر از جوانان 24-20 ساله است و جوانان ساکن استان‌های کمتر توسعه یافته، بیشترین و جوانان ساکن استان‌های نیمه توسعه یافته کمترین میزان خشونت را دارند.

گفته‌های حسن زاده، در یک نگاه به نظرتان منطقی می آید اما در حقیقت، طبیعی است که احتمال متوسل شدن به خشونت در مردان به علت قدرت جسمانی و برخی علل روانی از زنان بیشتر است.

طبیعی است که در بسیاری از موارد، وقتی مدرک تحصیلی فردی پایین باشد، کمتر مطالعه می‌کند، علاقه کمتری به یادگیری دارد و بنابر این ممکن است هرگز در طول زندگی راه های کنترل خشم را نیاموزد و آن را به شکل خشونت کلامی یا فیزیکی بروز دهد.

 طبیعی است که جوان ها از 15 تا 19 سالگی که دوره بلوغ شان محسوب می شود، آشفتگی‌های روانی بیشتری دارند و به همین علت شاید پرخاشگری کنند و طبیعی است که هرچه استانی کمتر در جنبه های مختلف توسعه یافته باشد، مسولانش کمتر برای آموزش مهارت های زندگی برای ساکنانش سرمایه گذاری می کنند و به همین علت شهروندان، مهارت هایی همچون کنترل رفتار در شرایط بحران را یاد نمی‌گیرند و در مواجهه با مشکلات زندگی، خشن رفتار می‌ کنند.

البته همه مواردی که گفتیم استثنائاتی هم دارد مثلا ممکن است گاهی دخترانی خشن تر از پسران هم پیدا شوند یا کسانی با مدرک تحصیلی بالا با خشونت رفتار کنند یا برخی جوان هایی که دوره بلوغ شان را سپری کرده اند رفتارهایی خشن تر از نوجوان های در مرحله بلوغ از خود نشان بدهند اما به هر حال همه می دانیم که در بیشتر موارد، همان وضعیت همیشگی که رئیس مرکز مطالعات و و پژوهش های راهبردی وزارت ورزش و جوانان هم به آنها اشاره کرده بر جامعه حاکم است و استثناء ها، از نظر آماری ناچیز است.

حالا یکبار دیگر به گفته های این مسئول فکر کنید! به نظر شما آنچه حسن زاده درباره اش حرف زده، توضیح واضحات نبوده است؟ تا اینجای کار ، با فرض این که او فقط درباره حقایق عیان سخن گفته، می شود به هدر دادن کلمات و اسراف وقت خودش و دیگران،‌ معرفی‌اش کرد اما نکته غم انگیز این است که آنچه رئیس مرکز مطالعات و پژوهش های راهبردی وزارت ورزش و جوانان گفته با استناد به پژوهشی بوده است که در این مرکز وجود دارد و این یعنی، مرکز مطالعات وزارت ورزش و جوانان، بودجه ای را صرف انجام این پژوهش یا خریداری نتایج نهایی اش کرده است!  

به عبارتی دیگر ، این مرکز، بودجه بیت المال را که برای انجام امور پژوهشی در حوزه مشکلات جوانان در اختیارش قرار گرفته، صرف خرید اطلاعاتی دم دستی و پیش افتاده کرده است که هر غیر متخصصی هم آنها را می داند و درد کسی را دوا نمی‌کند.

این پول دور ریخته شده، همان سرمایه‌ای است که باید برای انجام پژوهش های علمی تخصصی و مورد نیاز کشور در حوزه هایی همچون روانشناسی و جامعه شناسی صرف می‌ شد.

اگر این پژوهش مشتی نمونه خروار از پژوهش های خریداری شده بوسیله وزارت ورزش و جوانان باشد، آنگاه می شود نتیجه گرفت که چرا میزان اطلاعات کاربردی در حوزه علوم انسانی در کشورمان به شدت کم و به همان نسبت برنامه ریزی های کلان هم بر مبنای آنها در این حوزه بسیار ناچیز است و چرا خیلی از پژوهشگران حرفه‌ ای و متخصص در کشورمان بیکار مانده‌اند. 

مریم یوشی زاده - خبرنگار جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها