از سوی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار می‌شود

نقد و بررسی کتاب «تاریخ اجتماعی رسانه‌ها»

تصویرگری از حکاکی غارها تا کتاب‌آرایی

انسان از گذشته‌های بسیار دور همزمان با کشف آتش و شناخت زغال توانسته است اندیشه‌هایش را به تصویر بکشد زیرا اعتقاد بر این است که انسان ابزارساز عصر حجری، حدود 600 هزار سال پیش دارای تفکر و اندیشه بوده است و با رنگ‌هایی چون سیاه، قرمز و اخرایی آشنا بوده و همواره میل به آراستن خویش داشته است.
کد خبر: ۵۵۶۶۲۴
تصویرگری از حکاکی غارها تا کتاب‌آرایی

کشف اجساد خالکوبی‌شده بر بدن و صورت‌های آرایش‌شده شاهد این ادعاست بنابراین در طول آخرین دوره‌های پارینه سنگی، حدود 20 هزار سال پیش با نخستین آثار هنری انسان بدوی روبه‌رو می‌شویم.

این آثار نقاشی در غارهای معروف و اعجاب‌انگیز آلتامیرا در اسپانیا و لاسکو در فرانسه توجه بسیاری از باستان‌شناسان و پژوهشگران را به خود معطوف کرده و آنان کوشیده‌اند با الهام از این نقاشی‌ها تصویری از زندگی اجتماعی انسان آن روزگار به دست آورند، اما نقاشی‌هایی که در ایران و بخصوص در غارهای لرستان کشف شد، قدیمی‌‌تر از تصاویر غارهای اروپا بوده و به دوران اولیه عصر حجر و به تاریخ 40 هزار سال قبل از میلاد باز می‌گردد؛ به این ترتیب توجه اذهان به تاریخ تصویرنگاری بر پیکره سنگ‌ها و صخره‌ها رنگ و بویی تازه یافت.

حک و کندن این تصاویر در گذرگاه‌ها، آبگاه‌ها و شکارگاه‌ها (حداقل در ایران) و کشیدن نقاشی‌های جدید روی نقش‌های رنگ پریده کهن‌تر و همچنین محتوای غالب نگاره‌ها، نقش جانداران، یا صحنه‌های شکار، گویای آن است که این نقوش اولا توسط شکارگران کشیده شده و ثانیا بیانگر آرزوها و تمایلات انسان‌های ابتدایی برای زایش و افزایش شکار در شکارگاه‌ها، موفقیت در شکار و جسارت آفرینی در نبرد با درندگان بوده است؛ چراکه ظاهراً در نظر انسان عصر حجر میان تصویر و واقعیت تفاوت بارزی وجود نمی‌داشت و آنان با نقش‌آفرینی خود به نوعی جادوگری روی آورده بودند.

این هنر زنده و نیرومند که از جنبش و حرکت لبریز بود، بزودی به سرزمین‌های بسیار دورتر از حدود و ثغور طبیعی ایران سرایت کرد و مورد تقلید بسیار واقع شد و به این ترتیب، به گفته برخی باستان‌شناسان بحق باید گفت که پایه و اساس تصویرگری و نقاشی را ایرانیان در جهان بنا نهاده‌اند.

هزاران سال بعد، زمانی که انسان دوران نو سنگی سکونت در غار را به پایان رسانید، سفال نقش ارزنده‌ای در زمینه استفاده‌های مکرر و روزمره را برای نوشیدن آب، غذا خوردن و ذخیره غذا پیدا کرد.

ساخت سفال و نقاشی روی ظروف گلین همواره یکی از فعالیت‌های هنری اقوام ایرانی بوده است. سازندگان این ظروف سطح بدنه یا داخل آنها را با علائم و نقاشی برای مبادله پیغام‌های خود برگزیدند و انتزاعی‌ترین نقش‌ها که کاملاً جنبه طبیعت‌گرایانه ابتدایی دارند، بر بدنه سفال‌ها نقاشی شدند.

با این خلاقیت، عملاً سفال و عنصر تلفیقی آب و گل وسیله‌ای برای انتقال مفاهیم و اندیشه‌های ذهن انسان می‌شدند و با مطالعه سفالینه‌های منقوش هزاران ساله می‌توان مسیر حرکت و تحول نگارگری را در کنار مفاهیم زندگی روزمره بشر و رسوم و آداب و سنن آنها مشاهده کرد.

پیدایش این گونه ظروف سفالی در نواحی گوناگون ایران از شوش خوزستان، تخت جمشید در فارس، تپه گیان نهاوند، سیلک کاشان، چشمه علی ری، تورنگ تپه گرگان، تپه حصار دامغان، مارلیک گیلان و... همه و همه نشان از به‌کارگیری نقش‌های گوناگون روی ظرف‌هایی با رنگ‌های متفاوت قهوه‌ای، سرخ، سیاه و زرد بوده است.

علاوه بر نقش‌پردازی روی سفال، اقوام این سرزمین که جلوتر از بسیاری از نقاط جهان دارای تمدنی غنی و بی‌بدیل بودند، به اختراع مهرهای ظریفی پرداختند که از آنها در امر تجارت سود می‌جستند.کنده کاری این مهرها که با نقوش دقیق و ظریف روی عقیق، لاجورد، یشم و سنگ‌های دیگر صورت گرفته، از گذشته‌ای کهن از نگارگری ایران روایت دارد.

علاوه بر سفالینه‌ها و مهره‌های منقوش پیش از تاریخی، نقاشی در این برهه از زمان به عنوان عنصری تزئینی در معماری نیز مورد استفاده واقع شد. نقاشی‌های دیواری تپه‌های زاغه در دشت قزوین و هفت تپه خوزستان نمونه‌هایی از این دست‌اند که حامل گفتنی‌های مهمی از تکوین پیشینه تصویرنگاری دیواری است.

همچنین در دوران تاریخی، نقاشی دیواری یا فرسک بسیار متداول شد. با کشف لعاب در هزاره اول قبل از میلاد، روی سفال و آجرهایی که در تزئین معماری به کار می‌رفته‌اند نقش‌های بسیار زیبایی شکل گرفت.

این داده‌های باستانی در جوار حجاری‌ها و نقش برجسته‌های متعدد در پاسارگاد و تخت جمشید،اوج و اعتلای وصف‌ناپذیری از نقاشی و شمایل نگاری را در دوران هخامنشیان عرضه می‌کند. از دوران اشکانیان نیز گچبری رنگی و نقاشی دیواری بسیار اشاعه یافت و بهترین نمونه باقیمانده آن از ویرانه‌های کاخ خواجه در سیستان و شهر باستانی دورا ـ اُروپوس در خاک سوریه به دست آمده است.

با آن که مدارکی اندک از نقاشی و گچبری تزئینی از دوران اقتدار ساسانیان در دست داریم، اما بی‌شک این هنر در آن عصر از ماهیت والای هنری برخوردار بوده و در این عهد، دیوارهای کاخ‌ها با نگاره‌ها آرایش می‌یافت.

در این دوران، علاوه بر نقش‌اندازی روی سفال، ظروف زرین و سیمین، مهره‌های سنگی، حجاری، فرش و منسوجات و تزئینات گچ و گچبری، نقاشی به شیوه موزائیک‌کاری برای مزین ساختن بدنه داخلی کاخ‌ها متداول شد.

همچنین اواخر دوره اقتدار شاهان ساسانی نقاشی به مفهوم نقش اندازی روی زمینه برای بیان اندیشه و القای تعالیم مذهبی بسیار مورد توجه قرار گرفت و تعلیمات مانی، نقاش ایرانی که از راه بصری به صورت نقاشی آموزش داده می‌شد، با رنگ و بوی ایرانی و فلسفه بوداییسم تا قرن‌های متمادی در سرزمین‌های دور و نزدیک آسیای شمال شرقی بر دیوار غارها و پرستشگاه‌ها تجلی یافت و به این صورت مکتب نقاشی ایرانی با نام مانی، در آمیخت و اوراق مزین به نقاشی مکشوفه از تورفان چین مدلل این نکته است.

اما اتفاق مهمی که در صدر اسلام، در سراسر جهان تحت سیطره مسلمانان به وقوع پیوست، تحریم نقاشی، پیکر تراشی (مجسمه‌سازی) و منع نمایش اندام جانداران بود. این ترتیب، در قرون اولین اسلام و عصر خلفای راشدین و سپس دستاویزکنندگان دین از خاندان بنی امیه، نگارگری و نقاشی، کاری ناروا و ناشایست محسوب شد و مسلمانان از این کار بشدت منع شدند.

در این خصوص نظراتی وجود دارد؛ برخی منع تصویرگری و شمایل‌نگاری را به آیات الهی همچون آیه 90 سوره مائده منسوب داشته‌اند. «یا ایها الذین آمنوا انّما الخمر و المیسر و الانصاب و الا زلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوهُ لعلکم تفلحون.»

به نظر مفسران، در آیه شریفه فوق منظور از کلمه «انصاب» سنگ‌های بزرگ یا بتهایی است که اعراب آنها را می‌پرستیدند و برای آنها قربانی می‌کردند و این آیه حکمی درباره حرام بودن نقاشی یا پیکرسازی ندارد. نظریه دیگر که همچون مورد بالا آن را به رویدادهای درون اسلامی نسبت می‌دهند، احادیثی منسوب به پیامبر (ص) مبنی بر تحریم نقاشی موجودات زنده با ساختن از روی آنهاست که مفسران صدر اسلام بر آن راسخ بودند، اما برخی دانشمندان دوران جدید بر آنند پیامبر به نهی نقاشی باور نداشته و تصویرگری در صدر اسلام مباح بوده است و حدیث‌های منسوب به ایشان در این باره صحیح است.

نظریه‌ای برون اسلامی نیز در این خصوص وجود دارد که به قرن 8 میلادی (دوم هجری) و به آیین شمایل‌شکنی «ایکونوکلاسم» در امپراتوری بیزانس و مسیحیت باز می‌گردد. این مذهب توسط لئون سوم امپراطوری بیزانس پدید آمد و در آن، آیین پرستش تصاویر قدیسان و پیکره‌هایشان که بین مردم ساده مسیحی رواج فراوان داشت، حرام شد.

در نتیجه اعتقاداتی بر این است که عقاید فوق از طریق مسیحیان نو مسلمان، در دین جدید رسوخ و اشاعه یافت. در این میان، عده‌ای نیز اعتقاد دارند که اعراب مکروه‌بودن نقاشی را از یهودیان و سامی نژادان به ارث برده‌اند.

به هر حال، تفسیرات تحریم نقاشی تأثیر انکارناپذیری در جهان اسلام داشته و کراهت نقاشی بین بزرگان دین اعم از سنی و شیعه مشترک شد اما به طور کلی از نگارگری ایران در چهار سده آغازین دوره اسلامی اطلاعات کمی در دست است.

مدارک و شواهد باستان‌شناسی در کنار منابع متونی گواهی به موجودیت آن می‌دهند و نقاشی‌ها را نه تنها در کتاب‌های خطی و هنر کتاب‌آرایی، سفال‌ها و کاشی‌ها، فلزکاری، فرش و منسوجات و دیگر آثار ‌ایرانی که حتی در معماری نیز می‌توان مشاهده کرد.

اما با روی کار آمدن سلجوقیان تحول عظیمی در گسترش نقاشی و نگارگری در ایران به وقوع پیوست و با روی کار آمدن هنرمندان بسیار طی قرون متمادی در سراسر کشور سبک‌های متنوعی در عرصه نقاشی پدیدار شد که متخصصان آنها را بر اساس ویژگی‌هایشان به سبک‌ها یا مکتب‌هایی تقسیم کرده‌اند.

مکتب‌هایی چون مکتب عراقی یا مکتب سلجوقی، مکتب ایلخانی (تبریز)، مکتب ایلخانی (شیراز)، مکتب تیموری هرات، مکتب تیموری بخارا، مکتب صفوی تبریز، مکتب صفوی قزوین، مکتب صفوی مشهد، مکتب صفوی اصفهان و در نهایت مکتب زندیه و مکتب قاجار.

به واقع هنرمندان مسلمان ایرانی در همه مکاتب نامبرده همگی از شیوه‌های موروثی قبل اسلام در این سرزمین پیروی کرده و جز به آن اندازه که از نظر تکنیک با هم تفاوت پیدا می‌کنند، پا را فراتر نمی‌ گذاشتند.

به بیان دیگر، هنر اسلامی بخصوص در زمینه هنرهای تزئینی تا حد بسیار زیادی با هنر کهن ایرانی پیوند دارد و از آنجا که میان اندیشه‌های اسلامی و تفکر دینی پیش از اسلام در ایران، از نظر حکمی تباینی وجود نداشت، ایرانیان تمام تجربه هنری‌شان را با دین اسلام پیوند دادند.

قریحه و ذوق هنری در ملت ایران دیرینه است و این نبوغ و استعداد تحت تأثیر خواسته‌های حاکمان فرمانروا در کشور دگرگون می‌شد، بدون آن که حالت ملی و میهنی خود را کاملاً از دست دهد.

بخش ارائه شده کمتر از آن مجال داشت که به بررسی هر چند مختصر درباره مباحث دامنه‌داری چون محتوای نگارگری و نقاشی در جامعه ایرانی طی مدت هزاران سال بپردازد، اما با پیگیری مباحث جسته و گریخته در خصوص این هنر در این سرزمین دیرپای و کهن می‌توان تا حدودی عرصه مساعدی را برای جلب اندیشه و توجه به سمت و سوی سرگذشت نقاشی و تصویرنگاری در فلات ایران و هنرهای مرتبط فراهم کرد و در این مطالب نیت بر این بود که پیش طرحی از تاریخ نگارگری در چارچوبی قراردادی از شرح پیشینه عرضه شود.

مهدیس نجف‌زاده - باستان‌شناس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
محمدحسن
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۸
۰
۰
بنام خدا این مقا له ،هم از نظر فنی وهم از نظر تخصصی و هم از نظر ادبی بسیار عا لی است

نیازمندی ها