به گزارش دویچه وله، اغلب آلمانیها هانهلوره کهل را با یک لبخند مصنوعی و ظاهری مرتب و شیک به یاد میآورند. شخصیت او به عنوان همسر صدراعظمی که وحدت شرق و غرب آلمان را ممکن ساخت، همواره در سایه شخصیت این سیاستمدار قدرتطلب که ۱۶ سال سیاستهای داخلی و خارجی این کشور را تعیین کرد، قرار داشت. رسانههای آلمان از این جهت به هانهلوره کهل، "زنی در کنار او" لقب داده بودند.
"زنی در کنار او"، همچنین عنوان کتابی است که چندی پیش به قلم هریبرت اشوان، روزنامهنگار سرشناس آلمانی به بازار آمده است؛ کتابی که در زمان کوتاهی به پرفروشترین کتاب این کشور تبدیل شد، هر چند خانواده کهل، از جمله والتر و هلموت کهل، از انتشار آن چندان خشنود نیستند. والتر کهل در این باره میگوید: «این کتاب حاوی جزئیاتی از زندگی خانوادگی ماست که نمیبایست آشکار میشدند.»
"سوء استفاده از اعتماد"
هانهلوره کهل در سال 1933 در خانوادهای ثروتمند در ایالت زاکسن آلمان متولد شد. پدرش، مردی جاهطلب و کارآمد بود. او در سال 1934 پس از آن که به عضویت حزب ناسیونال سوسیالیسم (نازی) آلمان درآمد، به مدیریت یکی ازکارخانههای اسلحهسازی این کشور گماشته شد.
هانهلوره کهل و مادرش که در شرق زندگی میکردند، در پایان جنگ جهانی دوم از چنگ سربازان روسی به غرب گریختند. این واقعیتهای تلخ را میتوان در کتابهای تاریخ خواند. آنچه در این کتابها ثبت نشده، این است که در همین اوان، سربازان روسی به هانهلوره که 12 سال داشت، تجاوز کردند و او را "مثل کیسهای سیمان از پنجره اتاق به بیرون پرتاب کردند." این روایت را هریبرت اشوان در کتاب "زنی در کنار او" نوشته است و معتقد است که "سراسر زندگی هانهلوره کهل تحت تأثیر این رویداد فاجعهبار قرار داشت."
اشوان در این کتاب تأکید میکند که شرح این ماجرا را خود از زبان هانهلوره کهل، شنیده است. اشوان معتقد است که بازگویی این داستان از سوی خانم کهل، نشاندهنده "نیت او برای انتشار آنها" بوده است. او مینویسد: «هانهلوره کهل میدانسته که من روزنامهنگارم، فیلم میسازم و کتاب مینویسم. از این رو میخواسته که این رویدادها برملا شود.»
والتر کهل، پسر بزرگ کهلها از اشوان به دلیل "سوءاستفاده از اعتماد" مادرش انتقاد میکند و میگوید: «مادرم از تجربههای خود در دوران جنگ، برای ما تعریف میکرد و من میدانم که او هرگز نمیخواست آنها را منتشر کند.»
بازگویی داستان در حال گردش
هریبرت اشوان در سالهای دهه 90 هنگامی که نگاشتن کتاب زندگینامه هلموت کهل را بهعهده گرفته بود، مدتی به خانه کهلها رفت و آمد داشت و با همسر صدراعظم پیشین، اغلب به گفتوگو میپرداخت. او در این باره مینویسد: «ما اغلب شبها به گردش میرفتیم. چون خانم کهل به خاطر آلرژی که داشت، از گردش در نور روز پرهیز میکرد.» به گفته اشوان، هانهلوره کهل "که زنی باهوش و شوخ طبع بود"، در یکی از این راهپیماییهای شبانه راز زندگی خود را با او درمیان گذاشته بود.
نویسنده کتاب "زنی در کنار او"، سپس به بازگویی مراحل مختلف زندگی این "بانوی اول" سیاست آلمان در دهههای هشتاد و نود میپردازد. از جمله مینویسد که رسانههای آلمان، به او لقب "باربی عفیف" فالز (ایالتی در آلمان) داده بودند که در "خانه و پای چراغ خوراکپزی"، وسایل راحتی همسر قدرتمندش را فراهم میآورد.
هانهلوره کهل واقعاً بهخاطر هلموت کهل، هنگامی که در ماه ژوئن 1960 به همسری او درآمد، از زندگی شغلی خود دست کشید. پیش از آن میبایست به خاطر تأمین زندگی خود و مادرش، پس از فوت پدر، تحصیل در رشته ترجمه و منشیگری را کنار بگذارد. ولی پس از چندی درس خواندن را دوباره از سر گرفت و تا پایان به آن ادامه داد و سرانجام به عنوان منشی مخصوص زبانهای انگلیسی و فرانسه به استخدام شرکت صنایع شیمیایی "باسف" درآمد.
آشنایی هانهلوره کهل با این دو زبان بینالمللی گفتگو با سران کشورهایی که با هلموت کهل ملاقات میکردند، آسان ساخته بود؛ او گاهی در نقش مترجم همسرش که با این زبانها آشنایی نداشت، عمل میکرد. هانهلوره کهل در سالهای دهه 80 تصمیم گرفت در "امور خیریه" به فعالیت بپردازد و هدایت سازمان کمک به بیمارانی که از ناهنجاریهای مغزی رنج میبردند، به عهده گرفت.
انگیزه خودکشی و واکنش هلموت کهل
هریبرت اشوان، پس از آن که زندگی هانهلوره کهل را تا هنگام خودکشی او در سال 2001 بازگو میکند، به علتهای احتمالی انتحارش نیز میپردازد و در مورد این که تنها "عذاب تحملناپذیر ناشی از حساسیت نسبت به نور"، انگیزه او برای پایان دادن به زندگی خود باشد، تردید نشان میدهد. هانهلوره کهل، در آخرین نامه خود، این علت را سبب "بریدن از زندگی" عنوان کرده است.
هریبرت اشوان، ریشه "عذاب" کهل را در دوران فاجعهبار کودکی او جستجو میکند: «این زن را تنها هنگامی میتوان فهمید و تعریف کرد که آدم بتواند بفهمد که چه دردها و رنجهایی بر آن دختر دوازده ساله رفته است؛ رنجهایی که هم از نظر روحی و روانی وهم از نظر جسمی بر او تأثیر گذاشتهاند. تنها در این صورت است که میتوان او را درک کرد.»
هلموت کهل، ولی با این نظر موافق نیست. او، بهطور کلی، انتشار این کتاب و بحث درباره چرایی و چگونگی خودکشی همسر خود را "نا مناسب" ارزیابی میکند و با انتشار بیانیهای رسمی مینویسد "به نمایش درآوردن و به معرض فروش گذاشتن" زندگی خانوادگی کهلها را "نامناسب" میداند و میافزاید: «از آن گذشته بسیاری از نکات مهم مندرج در کتاب با واقعیت همخوان نیست.»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
تهیهکننده، نویسنده و بازیگران مجموعه شبکه سه، از چالشهای تولید یک قصه اجتماعی میگویند
در گفتوگو با یک جامعهشناس، تهدیدات و فرصتهای هوش مصنوعی برای خانوادههای ایرانی را بررسی کردهایم
سعید شیخزاده در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد