در ابتدا میخواهیم نقبی به گذشته بزنیم. در دوره قبلی بازیهای آسیایی در قطر شما هم از جمله مدعوین حاضر در بازیها بودید و با توجه به موقعیت متزلزل مدیریت فدراسیون وقت، این فرضیه قوت گرفته بود که شما گزینه قوی سازمان برای جانشینی صمد ولیزاده در ووشو هستید. به نظر میرسد استارت حضور شما در این رشته از همان جا زده شده، اینطور نیست؟
من در دوحه 2006 به عنوان مهمان حضور داشتم. در آن زمان مدیرکل ورزش وزارت نفت بودم و با توجه به تعاملات بسیار مثبتی که با سازمان تربیت بدنی داشتیم مهندس علیآبادی، وزیر وقت نفت را به بازیهای دوحه دعوت کرده بود که به دلیل مشغله کاری و اجلاس اوپک، وزیر نفت نتوانست به دوحه برود و این ماموریت را به من داد. البته روزی که بازیهای ووشو شروع شد به تهران برگشتم. در آنجا صمد ولیزاده، رئیس فدراسیون ووشو طی صحبتی با من اشاره داشت به اینکه شنیده است، من جایگزین او در فدراسیون میشوم. اما چون براستی صحبتی با من نشده بود آن را تکذیب کردم. به خاطر این شایعه و برای اینکه حضورم بار ذهنی منفی برای ووشو نداشته باشد 4 روز زودتر به تهران برگشتم. به هر حال دیدن بازیهای آسیایی تجربه خیلی خوبی بود، هر چند که حضور در گوانگجو با توجه به مسوولیتم در ووشو، وضعیت کاملا متفاوتی بود
. خب حالا چطور شد که مسوولیت این رشته را بر عهده گرفتید؟اسفند 85 بود که محمد آخوندی مدیرکل وقت روابط عمومی سازمان تربیت بدنی با من تماس گرفت و گفت مهندس علیآبادی میخواهد شما را ببیند. آن موقع پیشنهاد فدراسیون کونگفو را به من دادند که من به دلایلی نپذیرفتم. تشکر کردم و در نهایت اردیبهشت 86 پیشنهاد فدراسیون ووشو به من شد که پذیرفتم
. قبل از حضور شما در فدراسیون ووشو ثبات مدیریتی چندانی وجود نداشت و ظرف چند سال شاهد حضور الیاس حضرتی، بهزاد کتیرایی و صمد ولیزاده به عنوان روسای این فدراسیون بودیم. اما با حضور شما ووشو رفتهرفته به ثبات لازم رسید. شاید به این خاطر که شما از خانواده ورزش رزمی بودید و به مسائل اشراف داشتید. سوال این است که اصولا با چه رویکردی کار خود را در ووشو آغاز کردید که به موفقیت بزرگ در گوانگجو ختم شد؟ قبل از هر چیز لازم است مقدمهای را عرض کنم، اعتقاد دارم همان طور که شکستهایمان را تحلیل میکنیم باید موفقیتهایمان را نیز تحلیل کنیم و به عنوان یک الگو از آن استفاده کنیم تا موفقیتهای بعدی حاصل شود. من این شانس را داشتم که چند ماه بعد از بازیهای آسیایی دوحه مسوولیت را برعهده گرفتم و این وقت را داشتم که 5/3 سال برای بازیهای آسیایی گوانگجو برنامهریزی کنم. همان روزی که آمدم به گوانگجو فکر میکردم و خوشبختانه وقت لازم در اختیارم قرار داشت که برنامههای مورد نظرم را برای این بازیها پیاده کنم. این خیلی مهم است که بلافاصله بعد از هر دوره بازیهای آسیایی برای دوره بعد برنامهریزی کرد، چرا که بعد از هر دوره بازیهای آسیایی و المپیک لازم است که عملکرد فدراسیونها بازنگری شود تا در صورت نیاز به تغییر مدیریت این کار صورت گرفته و ورزش با انسجام و افکار و تدبیر بهتری برای موفقیت به جلو قدم بردارد. بنابراین چون نگاهم به بازیهای آسیایی بود برنامهریزی هدفمندی را آغاز کردیم و با توجه به اینکه شرایط بازیهای آسیایی با رقابتهای جهانی و رقابتهای قهرمانی قاره کاملا متفاوت است، برنامههای خود را با نگاه به گوانگجو تدوین کردیم. زمانی که من ریاست این فدراسیون را برعهده گرفتم ووشوی ایران در مجموع 4، 5 قهرمان داشت که همیشه این نفرات مدالهای ما را کسب میکردند مثل اوجاقی، میرمیران، شعبانی، نوروزی و جعفری. در واقع 90 درصد مدالها را از سال 1993 که ایران در رقابتهای جهانی و از سال 96 در رقابتهای قهرمانی آسیا شرکت کرده بود تا سال 2007 همین نفرات کسب کرده بودند. ضمن اینکه این نفرات پا به سن گذاشته و در مرز بازنشستگی قرار داشتند. شعبانی هم امکان ادامه حضور در سنگین وزن را نداشت. در این میان اوجاقی هم درگوانگجو 35 ساله میشد و نمیتوانستیم فقط روی یک مدال حساب کنیم. ازطرف دیگر پشتوانهسازی در ووشو جدی گرفته نشده بود و با چنین اوضاع و احوالی ما نیاز داشتیم که روی جوانان سرمایهگذاری کنیم.بنابراین خیلی سریع تیم ملی جوانان را شکل داده و با استخدام مربیان چینی به این تیم بها دادیم. اردوهای خوبی برای آنها در نظر گرفتیم و از دل این تیم جوانان پس از یکی، دو سال تیم بزرگسالان را استخراج کردیم. امروز متوسط سن بازیکنان تیم ملی 21 سال است.
دومین نکتهای که در دستور کار قرار گرفت توجه به 2 ظرفیت خالی در ووشو بود. 2 خلأیی که از ظرفیت مدالآوری ما به شدت کاسته بود، یکی از این بخشها بانوان بود. در نتیجه توجه بسیار ویژهای به بانوان کردیم و حتی در برخی مواقع امکانات بیشتری نسبت به آقایان به آنها اختصاص دادیم و ثمره این نگاه را هم در گوانگجو همگان دیدند. یعنی هر دو نماینده ما در بخش ساندا بانوان صاحب مدال شدند. ضمن آنکه اولین مدال تاریخ بازیهای آسیایی ایران در بخش بانوان را خدیجه آزادپور کسب کرد. فکر میکنم این اتفاق جهش بزرگی در کل ورزش بانوان ایران ایجاد خواهد کرد و در واقع یک نقطه عطف است. فراتر از این حتی این طلا میتواند در سطح کشورهای اسلامی منطقه یک نقطه عطف تلقی شود
.دومین ظرفیت خالی ما بخش تالو (اجرای فرم) بود. ووشو ایران تا سال 2007 هیچ جایگاهی در تالو نداشت، در نتیجه در این بخش هم سرمایهگذاری کردیم. اردوهای زیادی در چین بر پا کردیم و با استخدام مربیان چینی تالو فیلد (تشک تالو) را به ایران وارد کردیم. چرا که پیش از آن ما جایی که به صورت استاندارد بتوانیم روی آن کار کنیم نداشتیم، به هر حال تالو هم به جایی رسید که اولین مدال کاروان ورزش ایران در گوانگجو توسط احسان پیغمبری کسب شد. البته این اولین مدال تاریخ ووشوی ایران در تالو بازیهای آسیایی هم بود، ضمن اینکه میتوانستیم یک مدال نقره هم توسط فرشاد عربی کسب کنیم که این مدال را بر اثر یک حادثه از دست دادیم، نه نمایش ضعیف این بازیکن
.نکته جالب توجه درباره ووشوی ایران اینکه ما به طور سنتی در سنگین وزن صاحب مدال میشدیم، اما این دوره ووشو سنتشکنی کرد و در میانوزن هم مدالهایی کسب کرد، ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
همین طور است، گر چه ما در مسابقات قارهای و جهانی ووشو 11 وزن داریم اما ما به طور سنتی در سنگینوزن و توسط ووشوکارانی که به آنها اشاره کردم صاحب مدال میشدیم. این در حالی است که در بازیهای آسیایی شرایط متفاوت است و پیکارها تنها در 6 وزن برگزار میشود، بنابراین در چنین حالتی ووشوی ایران در گذشته مجبور میشد افراد بیتجربه و تازه کار را به بازیهای آسیایی اعزام کند، این در حالی است که بازیهای آسیایی جای کم تجربهها نیست و مصداق آن را در دوحه 2006 دیدیم. ما برای رفع این مشکل یک ریسک بزرگ انجام دادیم و در رقابتهای جهانی 2009 کانادا در 6 وزن میانوزن و سبکوزن با نگاه به گوانگجو ورزشکارانمان را اعزام کردیم. به دیگر سخن رقابتهای جهانی و آسیایی را قربانی گوانگجو کردیم چرا که در سنگین وزن شانس کسب مدال با توجه به تعداد شرکتکننده کمتر، راحتتر بود. خوشبختانه در همین اوزان هم در جهانی ملیپوشان ما خوش درخشیدند و نایب قهرمان جهان شدیم. در گوانگجو نیز تیم ما با وجود جوان بودن با تجربه بود، چرا که در جهانی 2007 و 2009 و آسیایی 2008 شرکت کرده بود. گفته میشود کرسی ووشوی ایران در فدراسیون جهانی در موفقیت این رشته در گوانگجو بی تاثیر نبوده است، با این نظر موافقید؟این هم حرف درستی است. هیات رئیسه ووشوی آسیا سال 2008 باید برای ووشوی گوانگجو به جمعبندی میرسید. در آن اجلاس چینیها اعلام کردند که رایزنیهای لازم را صورت داده و قرار است 4 مدال طلا بیشتر از دوره گذشته بازیهای آسیایی به ووشو تعلق بگیرد. آنها میخواستند این 4 مدال به تالو اضافه شود که خود قدرت مطلق آن هستند، اما ما پیشنهاد دادیم که از این 4 مدال 2 مدال را به ساندای بانوان اضافه کنیم چون اصولا ساندای بانوان در بازیهای آسیایی حضور نداشت. دومین پیشنهاد ما این بود که تاکید داشتیم در اوزان آقایان جابجایی صورت بگیرد. بدین معنی که در دوحه اوزان 52، 56،60، 65 و 70 بود و ما پیشنهاد کردیم وزن 52 حذف شده و وزن 75 کیلو اضافه شود که در نهایت پیشنهادهای ما تصویب شد. ما با این کار در بخش ساندا شانس یک مدال را برای خودمان ایجاد کردیم. به هر حال در این اجلاس ما از قدرت خود استفاده کردیم و بر اساس توانایی خودمان ترکیب اوزان را شکل دادیم. بنابراین کرسیهای بینالمللی باید برای ما این خاصیت را داشته باشند، در غیر این صورت کرسیهای تشریفاتی به کارمان نمیآید.
در سالهای اخیر شاهد راهاندازی لیگ ووشو بودیم و به نظر این اتفاق هم نقش قابل توجهی در موفقیت گوانگجو داشت؟
راهاندازی لیگ باعث شد ووشو کاران ما وارد کوران مسابقات مختلف شوند و تمریناتشان مداوم و منظم باشد. ضمن اینکه به لحاظ اقتصادی هم لیگ به نفع آنها شد. با قاطعیت میگویم یکی از عوامل جدی موفقیت ما در گوانگجو همین داشتن لیگ بود
.به حضور مربیان چینی در تیمهای ملی ایران اشاره کردید، اتفاقی که با انتقاداتی هم همراه بود اما در نهایت فدراسیون خواسته خود را اجرا کرد
.بله در بخش ساندا مخالفتهایی با این حضور وجود داشت چرا که منتقدان معتقد بودند ما در بخش ساندا نیازی به مربیان چینی نداریم، در حالی که ما برای شکست دادن چینیها ناگزیر بودیم با علم آنها آشنا شویم
.خود چینیها چطور حاضر شدند مربی در اختیار ایران بگذارند؟
با رایزنیهای لازم موفق به این کار شدیم. آخر آنها هنوز ما را تهدیدی برای خود به حساب نمیآوردند. مربیان چینی به ما کمک زیادی کردند، در عین اینکه یک سازمان مدیریتی منسجم در فدراسیون پشتیبان همه این شرایط بود.راهاندازی آکادمی ووشو در مجموعه ورزشی آزادی هم از جمله اقدامات زیربنایی فدراسیون بود که دست شما را بازگذاشت تا برنامههای خود را تمام و کمال به اجرا بگذارید و جالب اینکه برای ساخت این مجموعه با مشکل مالی مواجه نشدید
.با توجه به اینکه سازمان تربیت بدنی زمینهایی را در مجموعه ورزشی آزادی در اختیار 14 فدراسیون گذاشت، ما بدون آنکه بودجه خاصی را در این زمینه دریافت کنیم شروع به ساخت این آکادمی کردیم. ما به این آکادمی نیاز مبرم داشتیم، از یک طرف در تهران جایی برای آمادهسازی بانوان ملیپوش نداشتیم و از طرف دیگر ملیپوشان مرد نیز در کنار کاراتهکاها، کبدیکارها و غیره به تمرین میپرداختند و تمرکز لازم را نداشتند. افتتاح این آکادمی که همزمان شد با آغاز اردوهای گوانگجو در اردیبهشت 88، این اجازه را به ملیپوشان ما داد که با تمرکز کامل خود را برای این بازیها آماده کنند. در کنار اردوهای داخلی، برنامههای تدارکاتی خارج از کشور زیادی برای ملیپوشان در نظر گرفتیم مثل اردوی لهستان، اردوی ترکیه و دو اردو در چین. یک اردوی 21 روزه در رشته ساندا و یک اردوی 45 روزه در بخش تالو در چین ترتیب دادیم و از حریفان چینی آنالیز دقیقی به دست آوردیم. بدون اینکه آنها متوجه شوند حتی از مسابقات انتخابی تیم ملی چین فیلمبرداری کرده و حریف را به طور دقیق آنالیز کردیم؛ اتفاقی که تاکنون در هیچ رشتهای نیفتاده است. هر چند چینیها بعدها متوجه این کار ما شدند اما دیگر کار از کار گذشته بود و آنها نمیتوانستند هیچ کاری بکنند
.بیحاشیه بودن هم از مهمترین عوامل موفقیت ووشو به حساب میآید. آن هم در شرایطی که حاشیه همیشه در ورزشهای رزمی و از جمله ووشو وجود داشته است
.مدیریت انسانی، سختترین کار مدیریتی در ایران است. از بین بردن حاشیهها و پیشگیری از آن هم یکی از ویژگیهایی بود که برای مدیریت ما ایجاد شد. ما از ابتدا سعی در جمع کردن حاشیهها کردیم و خوشبختانه حاشیهها به خوبی جمع شد و حتی حاشیههای جدید را در نطفه خفه کردیم. ملی پوشان ما 7 ماه کنار هم بودند و نه تنها ایجاد مشکلی نکردند بلکه به معنای واقعی یک تیم بودند و با هم هماهنگی کاملی داشتند. وجود همین روح تیمی، کمک شایانی به ما کرد و اجازه داد براحتی تصمیم بگیریم چه اوزان و نفراتی را راهی گوانگجو کنیم تا بهترین نتایج برایمان رقم بخورد. مثلا حضور قلیپور در وزن 75 کیلوگرم چینیها را کاملا شوکه و غافلگیر کرد، چون آنها کاملا این ورزشکار را میشناختند و با توجه به فیزیک او، روی تنها کسی که برنامهریزی نکرده بودند همین قلیپور بود که با حدود 193 سانتی متر قد، وزنی حدود 90 کیلوگرم دارد و اصلا چینیها نمیتوانستند تصور کنند ایران در 75 کیلو، او را به میدان بفرستد. این در حالی بود که ما آنالیز بسیار دقیقی از حریفانمان از جمله چینیها داشتیم. برخورداری از این اطلاعات، شگفتی بزرگ گوانگجو را توسط قلیپور رقم زد.
او در برابر حریفی از چین قرار گرفت که تنها گوانگجویی تیم چین بود و یک سالن پر از هوادار دوآتشه به علاوه حمایت داور مسابقه را نیز با خود داشت. در چنین شرایطی، حریف چینی راند اول را برد ولی در دو راند بعدی، قلیپور توفانی به پا کرد و همه معادلات را به هم ریخت. او در حالی که حتی داور مسابقه 6 امتیازش را از روی تابلوی نتایج پاک کرده بود، صاحب پیروزی شد! اتفاقی که افتاد این بود که چینیها بعد از 20 سال در یک وزن بدون طلا مانده بودند، آن هم در خانه. این رویداد مهم را میتوان نقطه عطفی در ووشوی جهان دانست. البته در سالهای پیش، اوجاقی و آقایی هم چینیها را برده بودند اما آن دو پیروزی، ابعاد اتفاق امسال را در بازیهای آسیایی نداشت
.وجود روح بالای تیمی منحصر به قلیپور نبود و دو چهره طلایی دیگر ما هم فقط برای قهرمانی به گوانگجو رفته بودند و کوچکترین تردیدی در این راه نداشتند. خدیجه آزادپور سختترین حریف خود را که اهل ویتنام بود در همان مراحل حذفی اولیه برد، در حالی که محسن محمدسیفی با قویترین رقیبش در فینال روبهرو شد و در نیمه نهایی اجازه کوچکترین عرض اندامی به حریف خود نداد
.فکر میکنید گریه محمد سیفی بر روی سکوی قهرمانی به خاطر مظلومیت ووشو بود؟
این گریه از سر خوشحالی بود، چون آنها زحمت زیادی کشیده بودند و پس از تحمل زجری 5/2 ساله، به آرزوی خود رسیدند. به هر حال ووشو ورزشی المپیکی نیست و مهمترین رویداد آن در سطح جهان همین بازیهای آسیایی است. قهرمانی بازیهای آسیایی حتی از قهرمانی جهان هم با ارزشتر است. با این اوصاف، من هم در آن دقایق منقلب بودم و اعطای مدال طلا به قهرمانمان را افتخاری بزرگ برای خود میدانم. در آن لحظات سعی کردم احساساتم را مدیریت کنم ولی در خلوت خیلی گریستم.
شما در گفتوگوی قبلیتان با ما، چنین میزانی از موفقیت را متصور نبودید.
کسب 3 طلا را خوشبینانهترین افراد هم متصور نبودند. قول یک طلا، یک نقره و یک برنز، بالاترین حد وعدههای ما بود. به همین دلیل دوستان ما در سازمان تربیت بدنی میگفتند: شما معادلات ما را به هم ریختید. کاش همیشه معادلات اینگونه به هم میریخت. با کسب آن افتخارات کاروان ایران در بازیهای آسیایی بعد از چندین روز ناکامی، شخصیت برندهای پیدا کرد
.استفاده بجا از اوجاقی، نقش شایانی در این موفقیت داشت. این را ملیپوشان فاتح هم بر زبان میآورند. شما به خوبی توانستید همان نقش مثبتی را که از او به عنوان یک ورزشکار انتظار داشتید، به عنوان عضوی از کادر فنی به دست آورید
.حضور اوجاقی به عنوان مدیر فنی تیم ساندا (مبارزه) قوت قلبی برای بچههای ما بود. هم او و هم فتحی (مربی تیم) تجربه حضور در بازیهای آسیایی را داشتند و علاوه بر انتقال عالی تجربههای خود به ملیپوشان جوانمان، تیم را به خوبی مدیریت کردند.
البته ابتدا قرار بود اوجاقی به عنوان یک ورزشکار در بازیهای آسیایی حضور داشته باشد ولی متاسفانه او آسیب دید و نتوانست در 2 مسابقه انتخابی شرکت کند. ما هم چون نمیخواستیم خللی در قواعد و ضوابط به وجود آید از او در این پست استفاده کردیم؛ قواعد و قوانینی که مورد پذیرش اوجاقی هم بود و ما نمیخواستیم به خاطر افراد آنها را تغییر داده و زیر پا بگذاریم
.با این موفقیت میتوان انتظار داشت که مخاطبان شما در سطح کشور از یک سو بیشتر شده و از سوی دیگر، چینیها هم در عرصههای جهانی و آسیایی، ووشو ایران را به عنوان یک حریف جدی مورد توجه قرار دهند. چه خواهید کرد تا از یکسو پاسخگوی خیل انتظارها در داخل باشید و از سوی دیگر نیز پا به پای چینیها رقابت کنید؟
قطعا با اقبال عمومی وسیعی روبهرو خواهیم شد، چون گوانگجو نقطه عطفی برای ما بود و درهای زیادی را برایمان باز خواهد کرد. چینیها تا به حال برای گسترش ووشو کمکهای زیادی به ما کردهاند ولی از این پس اینگونه نخواهد بود. زمزمههایی شنیدهام مبنی بر اینکه چینیها دیگر به ما مربی نمیدهند یا مربیانی خواهند داد که تمام تواناییهایشان را بروز ندهند و حتی اطلاعات ما را با خود ببرند. یکی از کارهایی که ما از قبل انجام دادهایم قرار دادن مربیان ایرانی در کنار مربیان چینی بوده است. الان تیم جوانان ما با مربیان ایرانی کار میکند و نتایج این تیم در رقابتهای سنگاپور این اجازه را میدهد که در مورد عملکرد مربیان ایرانی صاحب ارزیابی واقعبینانهتری شویم و چه بسا آنها را جایگزین چینیها کنیم.
از نحوه تمرینات سرمربی چینی، فیلم هم تهیه کردهاید؟
بله برنامههای او ضبط شدهاند. اوجاقی هم مرتب در کنارش حضور داشته است و حتی سعی شده در برخی جاها به صورت تلفیقی عمل کرده و از نقاط قوت منحصر به فرد خود و مربیان ایرانی بهره ببریم. به هر حال باید با زیرکی و هوشمندی کار را پیش ببریم و بعد از مسابقههای قهرمانی جوانان آسیا در مورد مربیگری تیم ملی صحبت کنیم. حفظ جایگاه فعلی نیازمند کار بسیار بیشتر و امکانات بالاتری است و سازمان و کمیته باید کمک خود به این رشته را چند برابر کنند.
یکی از قهرمانان، ضمن تشکر از پرداخت منظم حقوق ماهیانهای که برایشان در نظر گرفتهاید از رقم نازلی صحبت کرده بود که حتی نسبت به رشتهای چون دوومیدانی هم خیلی پایینتر به نظر میرسد! فکر نمیکنید باید با افزایش این میزان، انگیزه آنها را برای تلاش بیشتر دوچندان کنید؟
ما در این زمینه واقعا در حد توانمان تلاش کردیم. هر چند 400 هزار تومان در ماه حقوق بالایی نیست ولی این میزان را به همه اردونشینان تیم ملی پرداخت کردهایم. اینکه مکانیسمهای بعدی ما در این زمینه چگونه باشد باید راجع به آن فکر کنیم چون هر حرکت ناپختهای در این زمینه تبعاتی دارد.
فکر نمیکنید لازم باشد دریافتیهای متفاوت و متناسبی برای افتخار آفرینان ووشو در نظر بگیرید؟
این تلقی را ندارم چون به شدت با بازیکنسالاری مخالفم و فکر میکنم لحظهای که بخواهیم بین ورزشکارانمان فرق بگذاریم ابتدای راه سقوطمان است. بچههای ما حتی با همین شرایط هم قدرشناس و سختکوش هستند و مدیریت ما همین سخت کوشی را میطلبد.
اما این توجه که به معنای بازیکن سالاری نیست و هر کس میتواند بکوشد تا به آنان برسد.
قبول، اما ما باید با موجودیت فعلی خود به لحاظ مالی تصمیمگیری کنیم تا بتوانیم پاسخگوی انتظارها باشیم. ضمن آنکه حرفم این است که هیچ قهرمانی در ووشو نمیتواند خود را لای پر قو ببیند.
در پروسه 5/3 ساله فعالیتی شما، تغییراتی در مدیریتهای ورزش به وجود آمد که چالشهایی را نیز به همراه داشت، از جمله بحث مدیران دو شغله که برای شما هم مساله آفرید. جدا از این مساله هیچگاه فکر نکردید که ممکن است رئیس جدید سازمان شما را نخواهد؟
تغییرات مدیریتی هیچ خللی در کار ما ایجاد نکرد چون سعیدلو خیلی زود به ارزیابی درستی از عملکرد ووشو دست یافت. به خاطر میآورم درست 3 روز بعد از آنکه تیم ملی ما نایب قهرمان ووشو جهان شد وکیلم به من اطلاع داد که تنها 3 روز فرصت دارم تا از یکی از مدیریتهایم (مدیریت ورزش وزارت نفت و ریاست فدراسیون ووشو) استعفا دهم و گرنه موضوع جنبه کیفری پیدا خواهد کرد.
در آن مقطع نزد سعیدلو رفتم و پس از تسلیم استعفایم به او گفتم انگیزهام را در این شرایط از دست دادهام. سعیدلو هم به خاطر اینکه مشکل قانونی حل شود استعفایم را پذیرفت و بعد از گذشت 10 روز از من خواست به عنوان سرپرست فدراسیون ادامه همکاری دهم. به هر حال معتقدم این مسوولیتها تکالیف ما هستند و باید تا موقعی که هستیم به تکلیف خود به درستی عمل کنیم.
فکر نمیکنید که تمایز اوزان در رقابتهای جهانی و بازیهای آسیایی، مشکلساز است و این روند شرایط سختی را به ووشوکاران تحمیل میکند؟
در مسابقههای جهانی و قهرمانی آسیا به دلیل آن که مدالهای بیشتری توزیع میشود محدودیتی در اوزان وجود ندارد، ولی در بازیهای آسیایی در بخش مردان تنها 5 وزن از 11 وزن ووشو و در رقابتهای خانمها تنها 2 وزن وجود دارند. مثلا قلیپور در رقابتهای جهانی در وزن 85 کیلو گرم طلا گرفت و در بازیهای آسیایی همانطور که گفتم ناچار شد به 75 کیلو گرم که بالاترین وزن این بازیها بود بیاید. فکر میکنم همین عامل هم در نهایت کاملا به نفع او تمام شد چون در ووشو تنها یک بار وزنکشی میشود و رقابتها نیز در یک روز برگزار نمیشود. قلیپور با همین شرایط در روز مسابقه با حریف چینی وزن بدنش 85 کیلو شده بود. همین شرایط برای محمد سیفی و آزادپور هم به وجود آمد. بین زمان وزنکشی تا شروع مسابقههای ووشو حدود 36 ساعت فاصله وجود دارد و با توجه به اینکه در رشته ما برای هر شرکت کننده تنها یک مسابقه در روز برگزار میشود توانستیم به خوبی از این مزیت نسبی بهرهبرداری کنیم که در این راه حضور متخصص تغذیه هم کمک شایانی به ما کرد.
وقتی قهرمانان ما به مدال طلا میرسیدند، بیش از همه شادی در چهره مربیان چینی نمایان بود و کاملا مشخص بود که آنها هم خود را جزیی از تیم ایران میدانستند. چگونه با مربیان چینی به چنین تعاملی رسیدید؟
همانطور که گفتید به نحوی با مربیان چینی همکاری کردهایم که آنها نسبت به فعالیت خود تعصب پیدا کردهاند و خود را عضوی از خانواده ووشو ایران میدانند. وقتی در گوانگجو توانستیم چینیها را ببریم سرمربی چینی ما خوشحالترین آدم بود در حالی که وقتی او تازه به ایران آمده بود حتی حاضر نمیشد در بازیهای ایرانیها با هموطنانش روی صندلی مربیگری بنشیند. ما در این سالها همه گونه امکانات را برایشان فراهم کردیم، آنها هم انسانند و طبیعی است واکنش مناسبی نشان دهند
.برنامهریزی شما برای 4 سال بعد چیست؟
ما همین روزها جوانان خود را در رقابتهای سنگاپور و سپس ملیپوشانمان را در جامجهانی چین شرکت میدهیم. در پایان این دو رویداد، برنامه خود برای بازیهای آسیایی 2014 کرهجنوبی تدوین خواهیم کرد که البته آن برنامه باید خیلی دقیقتر از برنامه گوانگجو باشد. به خاطر اینکه در این زمینه دارای تجربه خوبی هستیم و باید به گونهای حرکت کنیم که از جایگاهمان در ووشو جهان و آسیا به خوبی دفاع کنیم.
از بدو ورود خود به این رشته نیم نگاهی نیز به کسب کرسیهای قارهای و جهانی داشتید و به موفقیت رسیدید. این راه را چطور رفتید؟6
ماه پس از آمدنم به فدراسیون ووشو عضو هیاترئیسه فدراسیون جهانی شدم چون قبل از ورودم به این فدراسیون با ووشو بیگانه نبودم، سالها قلم زده بودم و در کنار آن به عنوان یک ورزشکار کار کرده بودم. ضمنا به رقابتهای جهانی سال 2004 میانمار به عنوان خبرنگار و 2005 ویتنام به عنوان پزشک اعزام شده بودم.بنابراین شناسایی خوبی از عناصر قدرت در این رشته داشتم و با استفاده از حمایتهای مسوولان و نیز یکی دو عضو کمیته ببنالمللی المپیک و شورای المپیک آسیا به من فضای کار داده شد. حتی در انتخابات جدید کنفدراسیون ووشوی آسیا، جانشین وانگ شیائو لینگ که دبیر فدراسیون جهانی است در پست نایب رئیسی کنفدراسیون ووشو آسیا شدم. در حقیقت او با حضور من، از پست آسیایی خود کناره گیری کرد.
آینده ووشو ایران را چطور میبینید؟
آینده ووشو را روشن میبینم. سال2008 که پنجم جهان شدیم دچار اشتباه شدم و گفتم این عنوان سقف ووشو ایران است در حالی که امسال نایب قهرمان جهان شدیم و مشخص شد آن حرف غلط بوده است. بیشک این موفقیتها در ووشو پایان راه ما نیست.به هر حال ووشو تلفیقی از فنون مختلف است و تکنیکهای بوکس، تکواندو، جودو و... را در خود میبیند که این میتواند فاکتوری مثبت برای ووشو کاران ایران به حساب آید.
حتی بخش تالو در این ورزش وجود دارد که بخش نمایشی رشته ماست. خیلیها میگفتند ما در این بخش نمیتوانیم به موفقیت شگرفی برسیم چون شباهتی به ژیمناستیک دارد که در کشور ما پیشرفتی نکرده است، در حالی که ما این فرض را رد کردیم چون خوشبختانه کشور ما اقلیمهای مختلف با نژادهایی متفاوت دارد که هر کدام دارای تواناییهایی منحصر به خود هستند. امسال کاری پژوهشی در زمینه یافتن شاخصهای استعدادیابی در ووشو را در دست گرفتهایم که پس از اتمام، قصد رسانهای کردنش را نداریم و میخواهیم به عنوان ابزاری سری در مدارس خود به کار گیریم و استعدادهای برجسته را کشف و سپس تربیت کنیم
. آیا شما هم بر این نظرید که کونگفو باید از ووشو جدا باشد؟این بحث قدیمی است. خوشبختانه در کونگ فو به این نتیجه رسیدهاند که اسم این ورزش را تغییر دهند و توآ را که نامی ایرانی است جایگزین آن کنند. این ورزش از ایران به سایر نقاط جهان رفته است و دستکم خودمان باید نام واقعی ورزش خود را درست بگوییم
.و در پایان
....لازم است از سازمان تربیت بدنی و از کمیته ملی المپیک تشکر کنم، چون حرکت ویژه سعیدلو در دیدار با ووشوکاران، تاثیر مشخصی در عملکرد ملیپوشان ما داشت.
او با گفتن این جمله که گوانگجو ایستگاه آخر دنیا نیست و ما انتظار مدالآوری از شما نداریم، فشار روانی را از دوش ورزشکاران قبل از شروع بازیها برداشت.
سعیدلو با عنوان کردن این مطلب که تلاش شما تا سرحد توان برای ما حائز اهمیت است و نه مدالآوریتان و همچنین پرداخت هدیههای 5 میلیون تومانی به هر یک از ملیپوشان و کادر فنی، نقش بالایی در ارتقای روحی ورزشکاران داشت.
شاید آن 5 میلیون تومان وجه زیادی نباشد ولی درست موقعی پرداخت شد که نقش بسیار با ارزشی داشت. من بعد از کسب طلاهای ورزشکارانمان به هر نفر 3 هزار دلار پاداش دادم که در مقابل جوایزی که بعدا به آنها داده میشود ارزشی ندارد ولی چون درست پس از کسب مدال بود ابعاد روانی خوبی برای ورزشکاران داشت
.حجت اله اکبر آبادی - مجید عباسقلی / گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: