نگاهی کوتاه به 3 نمایش جشنواره تئاتر ماه

از داستان‌های تکراری تا اجراهای متفاوت

در یک ارزیابی اجمالی از نمایش‌های روی صحنه رفته در روزهای ابتدایی جشنواره تئاتر ماه، سراغ 3 اثر رفته‌ایم که به لحاظ موضوعی و اجرایی تفاوت‌های زیادی با یکدیگر دارند. «مجلس شبیه در ذکر محرم‌نامه مرارت پرزاد بانوی غدیر» عنوان نمایشی است نوشته و کارگردانی محمد خراط‌زاده که روز اول جشنواره در تماشاخانه مهر به اجرا درآمد.
کد خبر: ۲۸۸۷۸۷

اگرچه بازی پردیس افکاری که نقش پرزاد، کنیز به اسارت درآمده ایرانی در صدر اسلام را بازی می‌کند، یادآور بازی در نمایش‌های اساطیری و متون کهن تاریخی است که در گذشته‌های دور از او دیده‌ایم، اما در نهایت حاصل این اجرا و آنچه در مقابل دیدگان تماشاگران خلق می‌شود، مجموعه‌ای ناهمگون است که انتظار مخاطبان را برآورده نمی‌کند.

خراط‌زاده با وام گرفتن از الگوهای متداول و شیوه نمایش ایرانی، روایت تازه‌ای را ساخته است که ابتدا امید بسیاری ایجاد می‌کند که متاسفانه در ادامه منجر به برداشتی سطحی و معمول از وقایع تاریخی اسلام می‌شود که چندان باورپذیر هم نیست. در این اجرا نه تنها تماشاگر چیزی از بازی سازی، تصویر خلاقه و زیبایی‌های بصری مشاهده نمی‌کند، بلکه شیرینی وقایع تاریخ اسلام نیز به واسطه زبان سنگین نمایش از بین می‌رفت و به مخاطب منتقل نمی‌شود.

گروه بازیگرانی که در یکدستی کارشان فاصله‌ای ژرف دیده می‌شود، بیان ضعیف برخی از آنان، تحول شتابزده جلاد، اضافه بودن حضور نگهبان گوژپشت، سرنوشت نامعلوم همسر پرزاد که معلوم نیست چرا آورده و سپس آزاد می‌شود و... همه و همه مواردی اند که از این کار، نمایشی سست می‌سازد.

یکی از اجراهای روز دوم جشنواره تئاترماه، نمایشی بود با عنوان «بی تو مهتاب شبی» نوشته و کار سیدعلی موسویان که سرگذشت خانواده‌ای را که فرجامی تلخ دارند، روایت می‌کرد. عزت پسر بزرگ خانواده به جرم قتل دوستش ناصر محکوم و اعدام می‌شود، قتلی که او مرتکب نشده و گناه خواهر را به گردن گرفته است و... باقی داستان هم به همین سبک و سیاق ادامه پیدا می‌کند.

به رغم ماجرای کلیشه‌ای داستان، با جلو رفتن نمایش، بازی روان بازیگران، تیپ‌سازی‌های شیرین و دوست داشتنی، ریتم مناسب، همچنین اضافه کردن برخی تکنیک‌های اجرایی تجربه‌ای جذاب و لذت بخش و تاثیرگذار برای مخاطب ایجاد می‌کند که آسوده می‌تواند با خنده‌ها و گریستن‌های متناوب در جای جای اجرا خود را با کار همراه کند. در این نمایش قصه چون ساده و انسانی است بخوبی پیش می‌رود و آدم‌هایش مشکلاتی دارند که برای همه ما آشناست.

نمایش «سرود سرد خاکستر» نوشته حمیدرضا نعیمی با کارگردانی مشترک نعیمی و سیامک موحدی در سومین روز از جشنواره تئاترماه اجرا شد.

قصه سیال ذهن این نمایش روایت مقاومت و ایستادگی مرد رزمنده‌ای است که در زمان جنگ در جبهه‌ها حضور داشته و حالا برای پاسداری از ارزش‌هایی که سال‌ها برای آن جنگیده در پاسگاه منطقه‌ مرزی «فکه» نگهبانی می‌دهد. در کنار قصه جمشید، این نظامی سلحشور، چند قصه موازی در فضایی بدون زمان، روایت می‌شوند که به لحاظ مفهومی و مناسبات و روابط انسانی به هم مربوط هستند. در ساختار غیرخطی و سیال ذهن اثر، مرکز ثقل خاک فکه است و گویی مرکز همه وقایع هستی آنجاست و همه روایت‌ها از آنجا کلید می‌خورد و به مکان‌ها و فضاهای دیگر تسری می‌یابد. همه اشخاصی که پیرامون این دایره و در جاهایی مثل قهوه‌خانه، زندان، خرابه، تراس خانه، حضور دارند، آزادانه در این مرکزثقل حاضر می‌شوند و آدم‌های اصلی دایره فکه نیز در مکان‌ها اطراف نفوذ کرده و در پیشبرد قصه با دیگران همراهی می‌کنند.

«سرود سرد خاکستر» در میان نمایش‌های اجرا شده در جشنواره تئاترماه از الگوی روایی دیگرگونه‌ای برخوردار است و تماشاگران پیگیر جشنواره را با اجرایی متفاوت روبه‌رو می‌سازد.

نعیمی در آغاز کار با خلق فضایی خشک از طریق نشان دادن مقررات سخت نظامی و ایجاد موقعیت‌های شیرین با استفاده از حضور سربازی که در مقابل این مقررات دست و پاگیر کلافه شده است، مخاطبش را با خود همراه می‌کند، سپس آهسته آهسته قصه‌اش را طرح می‌کند و بدین سان است که نقل ناگفته‌های جنگ در اثر او، مثل دیگر نمونه‌ها دچار کلیشه‌ و شعار نمی‌شود.

در مجموع «سرود سرد خاکستر» نمایشی موفق است که بیشتر موفقیتش را باید مدیون ساختمان نمایشنامه دانست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها