امروز روز جهانی کودک است اما...

کودکان کار فردایی ندارند

گروه جامعه - مریم یوشی‌زاده: یکی وزنم را می‌گیرد، دومی به زور توی جیبم آدامس موزی و بیسکویت و چسب زخم می‌چپاند، آن دیگری زیارت عاشورا و آداب نماز غفیله و دعای فرج و نظرقربانی آبی دستم می‌دهد، چهارمی شاخه‌ای مریم و عروسکی پلاستیکی را از لای زیپ نیمه باز کیفم تو می‌اندازد و سرانجام بختم برگ سبز فال حافظی می‌شود توی دستم، حالا من خوشبختم، وزنم متعادل است، سیرم، عروسکی به یاد کودکی دارم و گلی برای روزهای دلتنگی اما آنها هنوز در تاریکی خیابان ایستاده‌اند، لاغر، گرسنه، بی‌آن‌که خواندن و نوشتن بدانند یا کودکی را فهمیده باشند حتی برای ساعتی. امروز روز جهانی کودک است اما برای آنها چه فرقی می‌کند؟
کد خبر: ۲۸۵۹۸۴

آنها همه‌جا هستند، گاهی دستفروش‌های سرگردان در خیابان‌ها می‌شوند و گاهی اگر بخت نیم‌نگاهی به آنها کند و زندگی بگذارد جزیی ناچیز از عزت نفسشان را نگه دارند، کارگر می‌شوند یا خشت زن یا باربر یا کفاش یا سوزن‌دوز یا شاگرد نانوا یا شاگرد تراشکار یا چرخکار یا قالیباف یا... اما همه آنها، چه در خیابان‌ها دستفروشی کنند، چه در کارگاه‌ها و مغازه‌ها کارگری، در 2 چیز مشترکند: اول، عنوان «کودک کار» و دوم، «آینده‌ای ناپیدا.»

قانون و بالای 15 ساله‌ها

مسعوده مشایخ، ‌عضو انجمن دفاع از حقوق کودکان و یکی از پژوهشگران در این زمینه، کودکان کار را از نظر سنی به 2 گروه زیر 15 سال و 15 تا 18 سال تقسیم می‌کند و به «جام‌جم» می‌گوید: از یکسو، کار کودکان کمتر از 15 سال براساس ماده 79 قانون کار جمهوری اسلامی ایران ممنوع است؛ اما این کودکان به کارگماشته می‌شوند؛ از سوی دیگر، ایران پیمان‌نامه جهانی حقوق کودکان را امضا کرده است که براساس آن، کمتر از 18 ساله‌ها کودک محسوب می‌شوند؛ اما قانون آنان را به عنوان کارگر نوجوان شناخته و اجازه کار به آنها داده است؛ در حالی که کار بیشترشان خطرناک و غیرمنطبق بر اصول قانونی است.

بسیاری از فعالان حقوق کودک با استناد به بند یک ماده 32 پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک بر این باورند که کار کودکان 15 تا 18 ساله نوعی بهره‌کشی اقتصادی به حساب می‌آید که ممکن است خللی در تحصیل شان به وجود آورد یا به سلامت آنها آسیبی برساند و بر همین اساس، ممنوع است، اما از آنجا که قانون کار این اجازه را با قائل شدن پاره‌ای تخفیف‌ها و سهل‌گیری‌ها به کارفرمایان داده است، از آن گریزی نیست.

اما در شرایطی که مدافعان حقوق کودک می‌دانند در کودکان بالای 15 تا 18 سال کارگران معمولا از هیچ‌یک از تخفیف‌هایی که قانون کار برای آنها قائل شده بهره‌مند نیستند، اما شرایط کودکان کار کمتر از 15 سال در حدی ناخوشایند است که بیشتر تشکل‌های غیردولتی حمایت از حقوق کودکان بر تغییرآن متمرکز شده‌اند.

حمایت از کودکان کار متولی ندارد

شاید باورنکردنی به نظر برسد اما با وجود غیرقانونی بودن کار برای کودکان زیر 15 سال، هنوز هیچ نهاد یا سازمانی، مسوولیت حمایت و ساماندهی کودکان کار را عهده‌دار نشده است.

سیدحسن موسوی‌چلک،‌ مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره توضیح می‌دهد: بهزیستی، متولی ساماندهی کودکان کار نیست و وزارت کار مسوولیت حمایت آنها را به‌عهده دارد. هیچ کودکی به دلیل کار در کمتر از 15 سالگی به مراکز بهزیستی منتقل نمی‌شود، بلکه آنها را به عنوان کودک بدسرپرست در مراکز بهزیستی نگه می‌داریم.

به گزارش مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی بهزیستی، این سازمان سال گذشته بیش از 10 هزار و 400 کودک خیابان که بیشترشان کودکان کار نیز محسوب می‌شوند، در یکی از 49 مرکزش در سراسر کشور ساماندهی کرده است که حدود 50 درصد از آنها ترک تحصیل کرده‌اند و 76 درصدشان با پدر و مادر زندگی می‌کنند.

براساس این آمار از هر 10 کودک خیابانی که می‌توان آنها را به نوعی کودک کار نیز محسوب کرد 8 نفر روزانه با والدین شان در ارتباطند و شاید به همین دلیل است که بهزیستی در غربالگری 21 روزه‌اش، بیشتر این کودکان را به خانواده بازمی‌گرداند و گروهی را که به تشخیص مراجع قضایی، بدسرپرست شناخته شده‌اند، به مراکز نگهداری از کودکان و نوجوانان بهزیستی ارجاع می‌دهند.

دور باطل

اما هنوز هم بسیاری از فعالان حقوق کودک بر این باورند که چرخه ساماندهی کودکان خیابان به این روش، دوری باطل است. اگرچه مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی بهزیستی تصریح می‌کند؛ مراجع قضایی وضعیت کودکان کار را دقیقا بررسی می‌کند تا از بازگشت دوباره بدسرپرست‌‌ها به کانون خانواده جلوگیری کنند، اما بررسی‌های میدانی و گفتگو با کودکان دستفروش نشان می‌دهد بیشتر آنها دست‌کم یک بار دستگیر، سپس به واسطه درخواست پدر، از بهزیستی تحویل گرفته شده‌اند و بار دیگر به خیابان باز گشته‌اند که این نشان می‌دهد قضات در صدور حکم بد سرپرستی، گشاده دست نیستند.

مشایخ با ابراز ناخوشنودی از ضعف قوانین در قبال کودکان تاکید می‌کند: قانون باید در قبال والدینی که کودکانشان را وادار به کار می‌کنند، جدی‌تر برخورد کند، اختیاراتشان را در ارتباط با فرزندانشان محدود کند و حتی جریمه‌ای برای آنها در نظر بگیرد.

این پژوهشگر اضافه می‌کند: گرچه ثابت کردن این مساله دشوار است؛ ولی وقتی کودکانی را می‌بینم که تا دیر وقت در خیابان ساز می‌زنند و شب با آژانس به خانه برمی‌گردند، شک می‌کنم که احتمالا باند‌هایی بزهکار و غیرنیازمند از معصومیت و کودکی آنها برای کسب درآمد سوء استفاده می‌کنند!

وزارت کار، کاری ندارد

موسوی چلک، وزارت کار را مسوول ساماندهی کودکان کار می‌داند؛ اما مسعود کاظم‌زاده، مدیرکل امور اجتماعی و سهام وزارت کار ضمن سلب مسوولیت از وزارتخانه‌اش در قبال کودکان دستفروش، اظهار می‌کند: وزارت کار فقط کودکانی را که در بنگاه‌های اقتصادی مشغول به کارند، شناسایی می‌کند اما ساماندهی این کودکان نیازمند همکاری مجموعه‌ای از سازمان‌ها و نهاد هاست.

او با ذکر مثالی در این‌باره به توضیح بیشتر می‌پردازد: وقتی بازرسی، کودک کمتر از 15 سالی را در کارخانه آجرپزی شناسایی می‌کند که صاحبکار در ازای کارش، به او سرپناه داده است، آیا با جریمه نقدی صاحبکار و بیکار کردن آن کودک، مشکل حل شده است؟ آیا در چنین مواردی، رفع مشکلات اقتصادی این خانواده در اولویت نیست؟

مدیرکل امور اجتماعی و سهام وزارت کار همچنین در پاسخ به این که بازرسان اداره کار دیر به دیر به بنگاه‌های اقتصادی سرکشی می‌کنند، به شمار اندک بازرسان وزارتخانه‌اش اشاره می‌کند و می‌پرسد: مگر وزارت کار چند بازرس دارد که بتواند هر روز آنها را به این بنگاه‌ها اعزام کند؟

این پایان فرق دارد

پایان‌بندی این گزارش، احتمالا باید مانند همه گزارش‌های دیگری که درباره کار کودکان نوشته شده‌اند، با نتیجه‌گیری همراه شود از مجموع گفته‌های مسوولان وزارت کار و بهزیستی و سازمان‌های غیردولتی که نشان می‌دهد هنوز هیچ نهاد یا سازمانی در قبال قانون ممنوعیت کار کودکان کمتر از 15 سال، اقدامی جدی نکرده است و ...

اما پایان گزارش ما به مناسبت روز جهانی کودک با گفتگوی من و حسین 7 ساله تمام می‌شود که آدامس‌های موزی‌اش دم غروب روی دستش مانده بود.

حسین آقا! تو وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه کار کنی؟

می‌خوام با نازی که فال می‌فروشه عروسی کنم، بعدش من و نازی و بچه‌هامون، باز هم بیاییم اینجا گل و آدامس بفروشیم.

دکتری بهتر از آدامس فروشی نیست؟

بابام گفته معلم‌ها خوابند واسه همین من نمی‌رم مدرسه که سواد دار بشم. دکتر که بی‌سواد نمی‌شه.

بابات چیکاره است؟

بابام معتاده. کاپشن من رو هم برد فروخت، باهاش مواد خرید. من الانه سردمه. پول‌های من رو هم می‌گیره. می‌خوام یه روز فرار کنم ولی دلم واسه مامانم و آبجی‌هام می‌سوزه.

یه آرزوی خیلی خیلی بزرگ می‌کنی؟

(چشم‌هایش را می‌بندد، چند لحظه فکر می‌کند و همان‌طور چشم بسته می‌خندد.)

می‌شه همه آدامس‌هام رو بخری خاله؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها