و راه فروغی همان راه دل و دین و فکر و گوشسپاری به قدرت کافر و ظالم غرب ' به قدرت متفرعن ومستکبر جهانی ' به خدمتگزاری و بردگی و اجرای فرامین ارباب.
این تفکر امروز در میان غرب پرستان ایرانی شیوع دارد و با قهرمان نجات ایران جلوه دادن فروغی ' میکوشند کاریکاتور این الگو را تحقق بخشند. یک رضاخان با نقاب نولیبرالیسم غربگرا و حتی یک عمامه سفید و پاک نمای یک روحانی همراه یک فروغی نه الزاما یک فرد بلکه یک جبهه غربگرای رفرمیست ' یک حزب و مجموعه نخبگان گوش بفرمان غربی سازی که دانش و مدرک تحصیلی به آنان در خیانت مشروعیت و اقتدار و قدرت اغوا میبخشد تا نهان کنند که دانشمند میتواند یک جانی و خائن باشد و صرف هوش و قوای مغزی دال بر تقوا و حقانیت و عقل و سلامت و ایمان و عدالت و خدمت به ملت نیست. چنان که در مورد فروغی نبود.
موضوع بس فریب دهنده و مضحکه بزرگ آن است که استعمار انگلیس و سرمایه جهانی یهودیت منادی مدرنیت همه تلاشش را برای نابودی اصالت و قدرت و موفقیت یک انقلاب مشروطه با رهبری سالم و ملی عالمان اسلام بکار گرفت و جامعه مستقل ایران را به هرج و مرج کشاند ' آن گاه برای پدید آوردن یک نظام پیرامونی دست نشانده خائن ' فروغی ماموریت یافت که سلطنت کودتایی و خدمتگزار پهلوی را از الف تای تحت سرپرستی و هدایت تاسیس و در مسیر اجرای منویات عالیه مستکبران و اسلام زدایی مدیریت کند. او نخست وزیر اول و آخر حکومت رضا خان و محلل جانشینی فررند دست و پاجلفتی رضاخان و تاجگذاری پدر و پسر بود.
☆☆☆☆
اجازه دهید جزء به جزء تضاد زندگی و راه و رشد و تفکر و عمل این دو را در بررسی تطبیقی واکاوی کنیم. تا روشن شود تنها بیان زبانی فریبناک در ستایش حاج قاسم ' فایدهای به ساختن ایران نمیرساند و باید قلب ' نگاه ' باور ' تفکر عمل و ارکان وجودی کنش سلیمانی را پیشه کرد. ورنه همین امروز بسیاری از غربگرایان و قشر متصل به الیگارشی نوکیسه که در عمل راه فروغی را میروند در کلام بیشترین ستایش را فریبکارانه از حاج قاسم بر زبان جاری میسازند. پس ببینیم فروغی کی و حاج قاسم چه کسی بود و هستی شناسی و مدی ه شناسب هریک با چه مشخصههایی تعریف میشود؛ و آنان که محمد علی فروغی را منجی ایران مینامند چه دروغی را بخورد ملت میدهند و چگونه تصویری را نشر میدهند که غارتگران ایران از خدمتگزار خود میسازند؛ و همینان در انزجار از راه حاج قاسم او را مسئول ویرانیها و گسست از ربوبیت غرب و مایه فشارها معرفی میکنند. البته انان هنوز جرئت ندارند بگویند حاج قاسم جز سرباز وفادار امام خمینی ره و رهبر معظم کاری سرخود انجام نداد. حال به جرییات راه متصاد حاج قاسم و فروغی بپردازیم:
محمدعلی فروغی در سال ۱۲۵۴ شمسی در خانوادهای از طبقه ثروتمندان تاجر زاده شد. پدر بزرگش محمد مهدی اصفهانی ' دو ویژگی داشت. تاجری بود که بین ایران و هندوستان در آمد و شد بود و نیز تجارت تریاک میکرد. معروف به ارباب بود و در تاریخ و گفته تاریخنویسان و افراد موثق نقل شده که رواج تریاک در اصفهان بر عهده او بود؛ و دومین ویژگیش آن بود که یهودی بود و تمایلی به افشای نژاد و مذهبش نداشت و مردم او را مسلمان میپنداشتند. پسر او محمد حسین ' پدر محمد علی فروغی ادیب و شاعر و از مترجمان اواخر دوره ناصری تا اوایل انقلاب مشروطه بود. او مداح ناصرادین شاه بود و با اشعار چاکرانه در مدح شاه به دربار نفوذ کرد و لقب ذکاء الملک (اول) را از آن خود کرد. اوعلاقمند به فرهنگ غرب و ترویج آن بود. محمد علی تحت نظارت شدید پدر تربیت شد. سرشت تفکر سیاسی و فکری او با تعالیم پدر قوامیافت. جایگاه فرهنگی و طبقاتی و باورهای یهودی خصوصا در امر نفوذ در ساختار قدرت و شکل دادن به آن بر اساس خواست باطنی یهود از ویژگیهای این قوم یهودایی است. محمد علی ستاره درخشان امجام این تکلیف در ایران باید بشمار آید.
☆☆☆☆☆
قاسم اول فروردین ۱۳۳۵ شمسی ' حوالی قنات ملک ' از توابع روستای رابر کرمان ' به دنیا آمد. پدرش مشهدی حسن فردی مومن اهل نماز و روزه و خمس و زکات ' مشهور به مراعاتشدید و دقیق حلال و حرام ' معتمد و مورد احترتم و وثوق مردم بود و مادرش نیز زنی ساده
' عفیف و متدین. گفته شده نسبش به بزرگی از منطقه فارس میرسد که با نادر شاه در لشکر کسی به هند همراه بود و در هنگام بازگشت در کرمان ساکن شد. اما روزگار قاسم در کودکی با مشقت و فقر سپری شد و برای امرار معاش کل خانواده یخت کار میکردند و دارایی چندانی نداشتند. طفولیتش پیش از رفتن به دبستان ' در کوچ بین مناطق گرمسیر و سردسیر استان کرمان و با شیوه زندگی عشایری سپری شد.
حاج قاسم در باره این دوران از زندگی خود در خودنوشت ناتمامی که پس از شهادتش بوسیله دخترش زینب منتشر شد و نام: من از جیزی نمیترسیدم گرفت ' مینویسد: "عاشق فرا رسیدن بهار بودم ' زمستان بسیار سخت بود. پیراهن پلاستیکیکه به ان بشور بپوش میگفتیم ' بدون هر زیر پوشی یا روپوشی ' به تن ما بود. بعضی وقتها از شدت سرما چادر شب یا همان چادر مادرمان را دورمان میگرفتیم. مادرم چادر قد خودش را دور سرم محکم میبست تا به تعبیر خودش باد تو گوشهایم نرود. از شدت سرما دائم در حال دندان گریچ (خوردن دندانها به هم از سرما و دندان قروچه) بودیم.
مادرم زمستانها مقداری مائده خشک شده که مثل سنگ بود (شلغم پخته خشک شده) به ما میداد. جویدن شلغم نصف روز طول میکشید. عمدتا زمستانها من و خوهر و برادرانم سیبو (سیب زمینی) زیر آتش چال میکردیم ' میپختیم و میخوردیم. از همان ابتدای کودکی حالتی از نترسی داشتم
ده سالم بود تابستان بود. مدرسه تعصیل بود. فصل دروکردن قبل ثبحتا قبل از غروب آفتاب بود. پدرم یک گاو نر شاخ زن داشت. همه از او میترسیدند. مرا سوار بر این گاو کرد که بروم به ده دیگر که ۱۵ کیلومتر با ما فاصله داشت و سرسبزتر بود و خانه عمهام همانجا بود. گاو مغرور ' حاضر به فرمانبری نبود. با سر خود به پاهای کوچکم میکوبید. من این بیابان را تنها ' یوار بر این حیوان خطرناک تا ده عمهام رفتم. "
نو جوانی و جوانی حاج قاسم سلیمانی هم در همین حال و هوا گذشت. او در همان نوشتار اتو بیوگرافیکش نگاشته:
پدرم اهل نماز بود. در آن وقت آنجا چند نفر نماز میخواندند، اما پدرم به شدت تقید به نماز اول وقت داشت. نماز صبح را از روی ستاره و نماز ظهر را از روی سایه تشخیص میداد. همانگونه که به نماز تقیّد داشت حلال و حرام هم همینگونه بود. همه عشیره مان او را به درستی میشناختند. آن وقتها ایشان به مشهد رفته بود و به " مشدی حسن" مشهور بود و زکاتش را چه در گندم و چه در گوسفندها به موقع به سید محمد میداد.
پدرم ۹۰۰ تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود. بدهی پدرم مرا بیشتر از مادرم نگران کرده بود. تصمیم گرفتم به شهر بروم کارکنم به هر قیمتی قرض پدرم را ادا کنم. پدر و مادرم هر دو مخالف بودند. (حدود سیزده چهارده ساله بود رفت و ۹ ماه کارگری ساختمان و شاگرد بنایی و کارگری هتل کرد. دین پدر را ادا کرد و مانع رفتنش به زندان شد. ضمنا هم درس خواند و هم در ورزش باستانی و کاراته آموزش دید) ..
او در خود نوشتارش ' تاکید کرده در ۲۰ سالگی با سیاست انقلابی ومعترض امام آشنا شد. او از نوجوانی روحیه ظام ستیزی داشت. دوستان و نزدیکان سالهای ده دوازده سالگیش تایید میکنند ' اخلاقی پیامبر گونه داشت و در هر کاری خدا ترس بود و از گناه و بدکاری گریزان:
" سال ۵۵ بود به پیشنهاد احمد پایم به مسجد قائمباز شد. آقای حقیقی آن جا آموزش قرآن میداد. بشدت تحت تاثیر صحبتهای او بودم. آرام آرام روح و غیرت مذهبی در وجودم در حال شکل گرفتن بود.
محرم سال ۵۵ اولین در گیری با پلیس را تجربه کردم. روز عاشورا بود. معمولا در این وقت به امام زاده سید حسین جوپار (شهری ییلاقی در بخش مرکزی کرمان) میرفتیم. برای سر زدن به دوستم ' به هتل کسری آمده بودم. هوا گرم بود هر دوتا از پنجره ساختمان ' پایین را نگاه میکردیم. آن طرف خیابان در مقابل ما شهرداری و شهر بانی کرمان بود؛ و دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملاوبلند در پیاده رو در حال حرکت بود که در آن روزها امری طبیعیربود. در پیاده رو یک پاسبان شهر بانی به او جسارت کرد. بدون توجه به عواقب کار تصمیمبه برخورد با اوگرفتم. به سرعت از پلههای هتل پایین آمدم ' آنقدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم اهمیتی نداشت. باچند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی اش فوران زد پلیس راهنمایی سوت زد دو پاسبان به سمت ما دویدند و ما بسرعت فرار کردیم. زدنپاسبان شهربانی مغرورم کرد. حالادیگر از چیزی نمیترسیدم "
او در حالی به انقلاب اسلامی پیوست که دبیرستان را به اتمام نرسانده بود. زین پس دانشگاه عظیم ' الهی و آزمونگاه ایمان به قیمت نرگ و زندگی ' جبهههای دفاع مقدس شد. درسهای معرفتی و تزکیه نفس و تقویت ایمان مقدم به تبدیل شدن به فرماندهی بزرگ و قهرمان جنگ اهمیت داشت. ایمان و عقل و تفکر سالم و عمل صالح و شجاعت وافر کلاس تربیت
الهی اوبود. روح فدطمی و حسینی و ارتباط بادخاندان نبوت و عصمت در جبهههای دفاع مقدس در او شعله ور گشت و او رادقرین اندیشیدن جدی و عمیق و نعطوف به عالم غیب نمود. محصول اندیشیدن و عمل و ایمانش ' روشنایی عقل بود. ' بصیرت ' جهان شناسی ' تشخیص جنس ظالمانه نظم موجود جهانی ' اهمیت مقاومت و پایداری ' آشنایی عمیق با دشمنان خونی و فریبکار استقلال و آزادی ایران ' و شناخت جریانهای نفاق ' از منافقان تا نیروهای نقابدار درک درست از توطئه برای تجزیه ایران و نیروهای تجزیه طلب تحت آموزش شیطان بزرگ و داناییهای بی بریلی نصیبش کرد و روح او دا رشد داد. رهبر معزز تاکید میکنند در دوران دفاع مقدس سجایای حاج قاسم درخشید " او شجاع بود. مومن بود ' مسئولیت پذیر بود ' خطر پذیر بود. ' با هوش بود. عاقل بود "
جهاد در راه خدا او را بالا برد. تربیت الهی جهادی و انقلابی او تکمیل گشت.
☆☆☆☆☆
جوانی فروغی
فروغی جوانی خود را در مقام خدمتگزار دربار قاجار و در اصل تحت تربیت پدر یهود ' در خدمت یهودیت جهانی و روتچیلدها و انگلیس و در مسیر نوکری اجنبی طی کرد. در دوران مظفری پدرش ریاست مدرسه علوم سیاسی مشیرالدوله شخصیت انگلیسی و فراماسونی قجر را به عهده داشت و او مدرس و معاون پدر بود. کارش تربیت رجال سیاسی آینده از میان فرزندان طبقه اشراف حاکمبود. در این مدرسه محصلان با آموزشها و پایبندیها و روحیه و فرهنگ فراماسونی پرورش مییافتند. درخشش فروغی به سبب فطانت و قوای مغزی و هوش او بود. قدرتهایی که در خدمت خدمت به اجنبی علیه ایران و اسلام قرار گرفت. او پیشتاز دانشمند خائن به استقلال و آزادی و خدمتگزار وابستگی به اربابان استعمارگر و سلطه جو محسوب میشود. درست برعکس حاج قاسم که سرباز حزب خدا و فرمانده مقاومت بزرگ علیه سلطه کفر و سرمایه جهانی یهودیت صهیونی و قدرت فرعونی و استکباری شیطان بزرگ و پیشران استقلال و آزادی اسلامی و عدالتخواهی و پیشرفت حقیقی مستضعفان تربیت شد.
☆☆☆☆
پرورش در دومکتب
پرورش حاج قاسم در مکتب اسلام و در دانشگاه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و تحت پرورش امام خمینی ره و امام خامنهای دامت برکاته ' رخ داد. او در توفان بیداری اسلامی و استقامت بر اساس این بیداری پرورده و آبدیده و فرمانده شد. او تا اعماق قلب مومن و عبد و عاشق خدا و اهل البیت علیهم السلام گشت و به چنانبصیرتی مساح شد که انواع دامچالهای فکری و عملی شیطان بزدگ نتوانست او را از صدق و اخلاص بیاندازد و از پرتگاه نفسانیت و قدرت طلبی به قیمت خیانت به مردم و قدرت طلبی به دوزخ خیانت به مردم و دروغ و فریبکاری ساقط کند. همه مشخصههای فرماندهی او چه ارزشهای محتوایی و اخلاقی و اعتقادی منش فرماندهی و چه ویژگیهای ساختاری و روش شناسی میدانی و روح مردمی و جهادی و مردم دوستانه اش وپیشاپیش سربازان خرکت کردنش منبعث از همین ایمان قلبی و پرورش مردمی و حلالکاری و خداترسی بود و انجام دستورات قرآن و عترت بود. این یجایا او را فرمانده شجاع وجهانی دفاع از اسلام و ایران کرد که استکبار جهانی را لرزاند و بر توطئه هایش فائق آمد. عالمغیب حامی او و درخشش روح پاکش وضامنپیروزی هایش بود.
در برابرش پرورش فروغی در مکتب غرب مدرن ' ماکیاولیسم و چاکری قدرت ظالم ' موازین یهودیت زراندوز و نهان کار و خواستهای ضد ملی فراماسونری و استعمار انگلیس شکل گرفت. ذکاء و هوش عالی و تواناییهای دهنی و فکری او ' او را طعمهای مناسب برای استعمار و غارتگران جهانی ایران کرد. او را برای خیانت پرورش دادند؛ و او به وجه احسن ادای دین کرد و به شیطان خدمت نمود. فرق است بین سلیمانی استوار و پایدار بر صراط مستقیم و عمل صالح مایه خشنودی خدا تا شهادت و دانشمند سیاهکار و هوش جهنمی فروغی راهی در مسیر سربلندی ایران و اسلام و راهی در مسیر ذلت بردگی وو اسلام زدایی و خیانت به ملت و خدمت به اشرافیت چپاولچی و برده داران غارتگر است که امروز هم چنین راهش را غرب پرستان کنونی ادامه میدهند. او در خدمت به منافع اجنبی چیزی کمنگذاشت و به مقام استاد اعظم لژ بیداری پس از فراموشخانه استادش ملکم خان رسید. بیداری او ' بیداری اغوای شبطانبود تا به ملت تزریق کند مقاومت و دین و عقل و آگاهی ارزشی ندارد و دریابد که جز بردگی چارهای نیست و برای دو روز دنیا هر ناموس فروشی و ذلت و بهیمیتی را بپذیرد؛ و این همان خط یهود در نفوذ فرهنگی در همه اقوام است؛ و تردیدی نیست این همه اشاعه فرهنگ ذلت یکنقشه یهودی / استعماری بود.
ادیب الممالک در شعر مشهورش در افشای فروغی سروده:
جهود زاده بی سواد و بی فروغش دان
که هم به مغز زکام است و هم به ملک ذکاست.
در سال ۱۳۲۰ این بیت را در باره او سرود:
جهودی آمد خر راگرفت و گشت سوار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کرد.
ملک الشعراء در معرفی او سرود:
شاها کنم از خبث فروغی حیرت
خون میکند این جهود ناکس جگرم
☆☆☆☆
در استاد وزارت خارجه انگلیس آمده:
ذکاءالملک فررند میرزا محمد حسین از شعر اصفهان و از خانواده یهود ' است. "
لرد کرزن وزیر خارجه انگلیس در پاسخ سر پرسی کاکس ' سفیر کبیر انگلیس مینویسد:
فروغی از دوستان ماست و میتوان به او کاملا اعتماد کرد. "'
چرچیل با اشاره به فروغی در فصل ششم خاطراتش مینویسد:
با روی کار آوردن یک حکومت دوست در تهران به اهداف خود دست یافتیم. "
فردوست در کتابش ظهور و سقوط حکومت پهلوی تاکید میکند:
یکی از واسطههای مهم رضا خان و انگلیس و شاید مهمترین آن هامحمد علی فروغی بود که در صعود رضا به سلطنت و سپس صعود پسرش محمد رضا نقش مهمی داشت. "
دکتر علی تقوی جامعه شناس و استاد دانشگاه یاد آوری میکند:
فروغی بود که با خیانتهای خود عامل اصلی تولد رژیم پهلوی و تداوم آن پس از رضا خان گردید. "
☆☆☆☆
خان ملک ساسانی مینویسد:
خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم (در مدرسه علوم سیاسی مشیرالدوله) و گفتوگو از مستعمرههای انگلیس بود که آیا خود اهالی قادر به اداره کردن مملکت خود هستند؟
میرزا محمد علی فروغی ذکاءالملک گفت: آقایان شما هیچ سرداری برای دوختن به خیاط دادهاید؟
همه گفتند: آری
گفت: خیاط برای سرداری آستین گذارده؟
همه گفتند: البته
گفت: وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به خانه آوردید ' آستینها تکان میخورد؟
گفتند: نه
گفت: پس چه جیز لازم بود که آستینها را به حرکت در آورد؟
شاگردان گفتند: دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد.
جناب فروغی فرمود: مقصود من همین بود که بدانید ایران شما آستین بی حرکت است که تا دست دولت انگلیس در آننباشد ' ممکن نیست تکان بخورد! "
فروغی درسهای استاد خود استاد اعظم فراماسونری سازمان مخفی یهود' یعنی ملکم خان را به شاگردانش نی ِموخت، اما شهید سلیمانی درسهای قرآن حکیم و حسین عزیز علیه السلام و انقلاب اسلامی و امام خمینی ره و امام خامنهای را به ملت ایران با جانش یاد اوری میکرد.
درس ملکم خان نوکر و کارگزار انگلیس این بود:
" ایران دویست سال باید در اختیار انگلیس قرار گیرد تا آباد شود"!
و محمد علی فروغی در اجرای این درس و خدمت گزاری کمنگذاشت.
حسین مکی در تاریخ بیست ساله مینویسد:" یکی از مهرههای شطرنج سیلسی ایران در دوران مشروطیت و انقراض سلسله قاجار و روی کار آوردن رضا پهلوی ' میرزا محمد علی خان فروغی ' ذکاءالملک بوده است. او یکی از فراماسونهای باهوش و تحصیل کرده و دانشمند و صاحب تاُلیفات در ادبیات و حکمت و فلسفه میباشد؛ و از جمله افرادی است که همواره مجری سیاست انگلیس در ایرانو مورد حمایت و اعتماد آنها بوده است.
☆☆☆☆
با این اسناد وزارت خارجه انگلیس و و مدارک انکار ناپدیر و شهادت مردان سیاست و علم و ادب و مژوهش در باره ماهیت خیانت کار و وطن فروش فروغی دفاع و تبایغ و الگو سازی از او بوسیله سران اصلاحات غربگرا حیرت انگیز و حتی دهشتبار است.
آنان بخشی از قدرتمندان دروج حاکمیت و در اجتماع سیاسی فعال دارای رسانه و نفوذ و مقامات عالیه و ترویج فکر در کنون ما هستند که بی پرده در خدمت ذلت و بندگی اجانب قرار دارند به این بهانه ابلهانه که فروغی ایران را خفظ کرد
مثل آن است که بگوئیم اربابان ابن کارگزاران اجنبی ایران را خفظ کردند. آنان حفظ نکردند بلکه غارت کردند و تنها راه حفظ ایران راه سلیمانی ' راه مقاومت علیه عادتگران خارجی و همدستان داخلی آنان بود و است. نه راه بده برهی فروغی و سریع القلم و ظریف و روحانی و؛ که در واقع راه نوکری و نابودی ایران است.
☆☆☆☆
در برابر اقدامات آرای فروغی ' عمل و باور و تفکر و عملیاتمقاومت جهانی ضدپاسیفییتی و تروبج یورشی مقاومت و تبلیغ و تهاجم بیدارگر حاج قاسم سلیمانی و اتحاد استقامت منطقهای و سازماندهی محور مقاومت و افشاگری وترویج روحیه ایمان وپایداری قرار دارد.
حاج قاسم برای ما نامی در کتابهای استراتژی نوی دفاعی و تاریخ نیست. او در ما و ما با او زیستهایم و شاهد بودهایم و علم ما به راه او در عرصه تفکر و عمل جزء رندگی و تجربه روزمره و مشاهدات عینی ماست. فعالیت درس آموز و شیوه و حقیقت عملیات او در انقلاب و مقابله با تجزیه طلبی و نفاق تروریستی و در شرق ایران و در کردستان و دفاع نقدس و جبههها و یاری گری مردمی و در بحرانها و فجایع طبیعی مثل زلزله و سپس در فرماندهی نبوغ آسا علیه توطئه آمریکا در جهاد مقاومت در افغانستان و عراق و سوریه و فلسطین و کردستان عراق و لبنان و حزب الله و انصارالله و. جزیی از پرورش و تربیت ملت و فرهنگ ملی مقاومت بدل شده و ضد مقاومت در برابر این شکوه راه حق علیه باطل هر تلاش مخالفی که کرد بیشتر خود را رسوا نمود. او ضمن مرورش در میدان عمل به دانش و آموزش و علم و تخصص دانشگاهی، اما ضد آموزهای استعماری علم مدرن ' بها میداد. شناخت همه علم غرب را ضروری میدانست، اما مصرف کننده کور و کر آن علمنبود و متبع اصلی او علم قرآن و عترت و تعقل سالم و تجربه و قدرت تحلیلی و اتکا به اطلاعت زنده و واقعگرایانه بود. در دوران دفاعدمقدس و بعد از جنگ تخصیلات خود راوتکمیل کرد و در رشته پژوهشهای علوم اجتماعی و یپسرفلسفه و حکمت اسلامی به تحصیلات عالی پرداخت و با همه ازدحام مشغلههای نظامی و سیاسی جهانی دست از آموختن نشست
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. قبلا در جنگ عراق با ایران ' فرمانده نیروهای سپاه کرمان و از فرماندهانوالفجر هشت و کربلای چهار و پنج بود. بارها تا شهادت مجروح شد و سرنوشت او شهادتی دیگر بود. پس از جنگفرماتده لشکر ثارالله بود و در شرق ایران میردزیهای بزرگدر مبارزه با دشمنان امنیت ملی بدست آورد. به عنوانفرماندهونیروهای قدس سپاه پاسداران نقش بی بدیل در و مهمی در تقویت معنوی و مادی و قدرت نظامی ایفا کرد. تقش او در احیای رکح سلحشوری و سازماندهی نبوغ آنیز خزب الله لبنان و مقاومت فلسطین از یاد نرفتنی است مکتب نظامی و دفاع جنگهای غیر منظم او در جهان تدریس میشود. در دفاع جهان اسلام علیه اسراییل در تشکل گروههای شبه تظامی عراق و سوریه در نابودی یک طرح جهانی آمریکا علیه اسلام و نابودی داعش حاج قاسم برای همیشه و به طور نازدودتی مشت استکبار را به خاکرساند و کینه کثیقترین رهبر تجاوز و چپاول شیطانی ترامپ و نتانیاهو از او افتخار او ونشان عظمت کسی است که آنان را ذلیل کرد و اسلام را عزت بخشید. او راه نجات عزت و عدالت و ایاقلال و آرادی وپیشرفت جهانی اسلام و ایران را تثبیت و به روشنی تصویر کرد.
شهادت او در ۱۳دی ۱۳۹۸ جهان را بیدار کرد.
☆☆☆☆
در برابر این راه سلیمانی که راه اصیل قرآن و عترت وپیروی ناب خط امامخمینی ره و امام خامنهای در دفاع از اسلام و ایران و ملت و مستضعفان و محرومان و مروم زحمتکش و کوخ نشینان و نقش حقیقی منجی و نجات بخش ایران و تجلی شکوهمند اسلام و راه حق و حیات ریشه دار ایران عزیز ' است، راه محمد علی فروغی و پیروان او راه خیانت و بندگی و بیعدالتی و ظلم به مردم شریف ما این مستصعفان بزرگوار و فشار بر گرده محرومان و له کردن انان به سود الیگارشی فاسد و وابسته به استکبار است.
۱_ ارباب و ولینعمت سلیمانی مردم بود و ولینعمت فروغی یهودیت جهانی و انگلیس. محمد علی فروغی در سن ۳۲ سالگی لژ بیداری فراماسونری را در ایران برای مدیریت حکومت تاُسیس کرد تا ملت را بیدار کند نسبت به این دروغ که تنها راه نوکری و وابستگی به غرب و انگلیس است.
۲_فروغی لقب و مقام استاد اعظم فراماسونری در ایران و ' ریاست سازمان مخفی یهودیت صهیونی را بدست آورد تا مردم ایران را اسیر دشمن کند. اما سلیمانی فرمانده جهانی مقاومت به مردمایرانشرافت قدرت اتکا به خود و توانیابی برای ساختن ایران مستقل بخشید. او خورشید آسمان پیروان ولایت مولا علی و امام حسین علیهم السلام شد.
اما فروغی به لقب چراغدار و استاد اعظم فراماسونری "مفتخر"! گشت و با تقی زاده و حسن پیرنیا و محمود جم و علی منصور و. گروه ننگین خیانت به مردم و خدمت به فراماسونری را تشکیل داد.
۳_ فروغی در بنا نهادنو استقرار و ضمانت موجودیترژیم کودتایی و دست نشانده و فاسد و خائن پهلوی نقش اول را ایفا کرد ' رژیمی دارای وابستگی بنیادین به سرمایه داری جهانی که آخرین توانهای استقلال اقتصادی اش در صنعت و کشاورزی و فرهنگ حاکم نابود شد و او الگوی خیانت روشنفکری وابسته ایران شد.. اما حاج قاسم در حفظ شریفترین حکومت جهان پس از ائمه اطهار علیهم السلام و در راه نفی تبعیض و ظلم بر محرومان ایران در راه دادگری و آبدانی ایران و مقابله با درندهترین نظام فرعونی متجاوز و فاسدترین حکومتهای خونخوار غارتگر ایران و جهان اسلام جان فدا کرد.
۴_ فروغی نقش اصلی در تحمیل دیکتاتوری موحش دزد رضا خان بر ملت مظلوم داشت. مدرنیزاسبون در خدمت غرب و شیطان بزرگ عصرش ' جز استبداد و فشار بر مخرومان و آزادیخواهان نتیجهای نداشت
این ساختاری بود که فروغی تاسیس کرد. حاج قاسم برای تحقق ساختار مستقل پیشرفت ملی و قطع دست اجانب و بزرگترین فرعون زورگو در خدمت زرپرستی یهوداییی سرمایه جهانی جهانخواره ' جهاد کرد ومیراثی محو نشدنی برای بشریت و تحقق آزادی واقعی بجا نهاد.
۵_ نطق فروغی در تاجگذاری رضا شاه در حقیقت پلتفرم و طراحی و خط دهی اهداف فراماسونی و درس آموزی به رضا شاه و کارگزارانش در باره ارکان وظایفشان است:
الف. تخریب فرهنگ و تاربخ اسلام و ایجاد شالوده جدید دلخواه استعمار انگلیس و غرب
ب. ترویج شوونیسم شاهنشاهی و باستانگرایی ارتجاعی ضد اسلام و وانموده دروغین تقابل اسلام با ملی گرایی ایرانی و وطن دوستی
ج. وانموده دروغین این که سلطنت بی اصل و نسب کودتاچی قراق وارث تاج و تخت کیانیان و پادشاهی پاکزاد و ایران نژاد است! و این عین کلمات فروغی است!
د. رضا شاه مستبد و دزد اموال مردم ناجی (منجی) ایران و وارث کوروش و داریوش و پادشاهان استقلال طلب قدرتمند و صاحبان امپراتوری بزرگ است. در حالی که تاجگذاری رضاشاه و آب خورون او هم بنا به دیتور انگلیس و با واسطه فروغی صورت میگرفت و فروغی خود بیش از هر کس حقیقت را میدانست.
ه. در این نطق آنچه جایی نداشت و تکالیف اسلام و هدایت قرآن و عترت بود.
و. این نطق بیانیه مدرنیزاسیون فاجعه بار غربگرا و توسعه برای منافع غرب درایران و ایران را دراختیارنگلیس نهادن بود
۵. با ابن تاجگذاری نظام پهلوی وارد کنش غربی سازی خشن و تاسیس نهادهایی بود که کاملا در خدمت منافع غرب باشند و عمل هویت زدایی آغاز شد
۶. کشتار برای کشف حجاب ' دانشگاهی مقلد غرب و تامبنکننده نیازهای دگرگونی بسود غرب و ارتشی سرکوبگر جنبشهای اصیل ملی' زیر ساختهای در خدمت تنگلیس همان طور کهوچرچیل در خاطراتش اشاره کرد مثل راه شمال _جنوب و راه آهن مورد نیاز انگلیس
۷. نشر ظواهررفساد انگیز تمدن اروپایی و تقلید از ترکیه که نماد سرسپردگی و آرزوی غربی سازی بود.
☆☆☆☆
در برابر این خدمت انگلیس و ننگ وابستگی برای ایران و ضدیت با اسلام فروغی ' حاج قاسم فرمانده اجرای خط امام ' خط باعظمت و مجلل امام خمینی در خیزش و رشد جهانی ایران اسلامی بود که تمام قدرتها با همه نیرو بهدسرکوبش همت گماردند و نیم قرن با آن جنگیدند و عدیرغم رسانههای یکجهان کفر و دروغ ' امروز ایران و شهید سلیمانی در میان مردمجهان محبوبتر از هر زمان شده است.
☆☆☆☆☆
اکنون اندکی از حقیقت دو راه فروغی و سلیمانی ' شفاف و هویت رهبران این دوراه و نتایج راهبردشان و معنای این دومسیر و حقیقت آن مبرهن است. حال خود قضاوت کنید مبلغان راه فروغی چه افراد بی آزرم و هراس آور و خائنی هستند. فروغی ایران را نجات نداد. نظام قدرت سلطه طرحش را بوسیله او عمل کرد و خود فروغی با استعار سرداری و دست بران صحه گذاشت. او و رضا خان نمیبودند ' انگلیس کسی دیگری را برای ایفای نقش منجی نامزد میکرد. فرمانده نجات بخش ایران با راه اسلام ' و تفسیر امام خامنهای همین امروز هم ' کسی جز حاج قاسم نیست. هر فرملنده و رئیس جمهور و رئس قوا و فرماندهان نظامی مدعی خدمت به ایران همین راه را باید صادقانه و در عمل درپیش گیرند و راه شومنوکری فروغی بهود وفراماسون ودوست دست نشانده انگلیس رابشناسند و از آن تبرّی جویند؛ و نگذارند این بار ولو یک روحانی عمامه بسر کاریکاتور فروغی و مضحکه مجدد را تکرار کند.
راه سلیمانی یا راه فروغی کدام نجات بخش است
راز فروغیسم
حال راز فروغیسم و علم کردن آن از سوی غربگرایان امروزی خواهان استحاله و برانداری خزنده روشن شده است. عصاره کل گفتوگوها این است که لابلای مطالب فوق الذکر بحث شد:
محمد علی فروغی (ذکاءالملک) هراز چندگاهی بوسیله رهبران غرب پرستی در ایران علم میشود. فطانت ذاتی و دانش و نخبگی او به دفاع غربگرایان به او مشروعیت ظاهری میبخشد تا حقیقت او را نهان دارد. غرب پرستی ایرانی و غرب پرستانی مثل سریع القلم حقیقت سنخیت خود را با این رهبر معنوی خود پرده نمیپوشانند. مضحکه عوامفریبانه بزرگ آنجاست که استعمار ' خود مسبب آشوبزدگی و هرج و مرج و عقب ماندگی میشود و سپس از کائوس برای به قدرت رسیدن و دیکتاتوری ایادی خود ' جهت تثبیت نظام بردگی و نظم غارت ' سود میجوید و آنگاه کارگزاران خود را به عنوان منجی ایران معرفی میکند!
این اتفاقی است که انگلیس و آمریکا در ایران و جهان مکررا تکرار کردهاند. در انقلاب مشروطه ' انگلیس و جهل عمومی و خیانتکاران وابسته به سفارتهای اجنبی مستقبما برای شکست تحول بزرگ رهایی و قانون خواهی و استقلال طلبی و عدالت پروری و پیشرفت ' تحت لوای اسلام ذلت ناپذیر و آزادگی و رهبری علمای اعلام دین وارد عمل شدند؛ و تمام تلاش خود را برای بلبشو و درهم پاشیدگی و نابودی نیروهای مومن و انقلابی و وفادار به آرمان انقلاب بکار بستند و کشور را تکه پاره کردند و آنگاه مهمترین کارگزار خود یعنی محمد علی فروغی را برای اجرای طرح شان و تشکیل حکومت دست نشانده پهلوی ' بنام منجی حفظ ایران! بروی کار آوردند و فدوغیسم را بدل به خط حکمرانی نیابتی کردند. کاری که امروز هم ۴۷ سال است علیه جمهوری اسلامی مستقل و آزاد و پیشرو انجام میدهند تا با مشی تسلیم طلبانه نولیبرالی و افزودن تحمل ناپذیر تنگدستی و توطئههای فشار اقتصادی هولناک و جنون آمیز بر کول میلیونها انسان دهک ۱تا۵ و مردم زحمتکش ' و توسعه اغتشاش کاریکاتور روحانی و عمامه بسر رضا خان را برای تحقق منویات شان بر سر کار آورند و از دلقکی که بجای دانش رهایی شعبده قفل شدن به بردگی را اموزش میدهد کاریکاتور فروغی بسازند.
بدتر از این کار چپهای انقلابی سکولار است که در پس مثلا افشای فروغی ' از کارشناسانی مدرن گرا و بی دانش زیسته از ایران مثل دکتر رامین کامران بهره میجویند که در واقع فروغی را با نقاب نقد ' سفید شویی میکنند تا از حیثیت مدرن گرایش دفاع کنند و از چهره اش ننگ خدمتگزاری استعماری و پیوندهای یهودی_ فراماسونی این شخصیت موُثر در اسلام ستیزی و واپسگرایی باستانگرایی و شوونیسم ارتجاعی را بفراموشی بسپارند و بزدایند و اصل ماهیت و نقش فروغی را ماسکه کنند؛ و در جدال ناتمام ریشهایترین دلیل ستایش غربگرایان و مدرنهای رفرمیست آمریکایی و صهیونیستی ' زیبا کلامها و سریع القلمها و اصحاب اصلاح طلبی غربگرا ' از فروغی و سنخیت شان را نهان سازند. زیرا در دفاع از مدرنیته و نفی توحید اسلامی و نظم و نسخ دینی حکمرانی 'فروغی استاد لژ بیداری ' پیشکسوت دارای نبوغ ذاتی همه مدرنهای غربگراست و بر آنان رجحان دارد؛ و معلم لائیسیته و سکولاریته دانشمند و استاد آنان است. مشکل جریان چپ ضد آمریکایی وجدال شان در ناتوانی در شناخت پدیدههایی مثل فروغی' در همین گسست شان از حقیقت بنیادین دین اسلام و نقش اساسی الهیات رهایی یخش عبودیت حق متعال و هدف توطئههای غرب علیه اسلام نهفته که از سردمداران و فرماندهان" علمی" و سیاسی این گسست محمد علی فروغی است؛ و اهل جدال چپ بدون معرفت به نقش اسلام هرگز از طرح یهودیت جهانی علیه ایران اسلامی و برپا داشتن علم فروغیهای یهود فراماسون چیزی درک نخواهند کرد وفهمی از جنگ آخرالزمانی نخواهند داشت و عمر خود راوتلف کرده و در انتها جزیی از سپاه همین نیروی شیطانی سامری فرعونی در تغییرات جهانی در میآیند. از همین رو ضروری است مروری بر حقیقت فروغی و معنای فروغیسم و علت سرسپردگی غربگرایان ایرانی به این دانشمند در خدمت اجنبی و یهودیت جهانی سرمایه بکنیم.
فروغی برای ما اثبات میکند ' صرف علم و تخصص قابل اعتماد نیست و دانشمند و طرح و راه حلش میتواند در مشی و موجودیتش خیانت بارترین طریق را پیش پای ملت در پذیرش و تحمیل بندگی طاغوت پیش پای ملت بگذارد و افراد ساده لوح که ریش و قیچی بدست این متخصصان میدهند در خیانت آنان شریکند و نمیتوانند بگویند ویرانگری شان به انان مربوط نیست. زیرا همزمانمتخصصان ضد این نوکران اجنبی هم وجود دارند و آنان هستند که راه حل شرافتمندانه و ضد سلطه را معرفی میکنند و ننگ ذلت و وابستگی را نابود میسازند؛ و در آنان آزادگی و و استقلال طلبی و عرتمندی با تخصص و دانش گره خورده است. شناخت فروغی شناخت راهی است که به بردگی برای اجنبی میانجامد و این مسیر را غربگرایان ایرانی میپیمایند و به نام نجات ایران معرفی میکنند.
' محمود محمود در اسناد وزارت خارجه انگلیس ' محمدی نیا نویسنده زندگی نامه فروغی ' هوسپیان' نویسنده ایران بین دو انقلاب و تعداد مهمی از تاریخنگاران و رجال معاصر مانند ملک الشعرای بهار ' خان ملک ساسانی ' رائین ' فردوست ' مکی ' و بویژه اصغری درمحمدعلی فروغی روح فراماسونری در کالبد ایران ' بر یهودی بودن و فراماسون بودن فروغی با استناد اسناد قطعی گواهی دادهاند و این مقاله از آن منابع نامبرده بهره وافر برده و مرور و گزارشی از آن هاست. لرد کرزن ' سر پرسی کاکس ' چرچیل ' خان ملک ساسانی ' رائین ' فر دوست ومحمدی نیا ' و مجموعه اسناد وزارت خارجه انگلیس مدارک یهودیت و فراماسونری بودن فروغی را ذکر کردهاند؛ و البته راز فراماسونری همانا سازمان مخفی یهودیت جهانی نافذ در قدرت هاو حکومتها بوده است. مروری بر زندگی فروغی این حقیقت ماموریت اورا در مقام استاد فراماسون و یهودی مخفی کار در خدمت اهداف صهیونی و ضد اسلامی فاش میسازد؛ و فاش میکند چرا سرسپردگان سرمایه داری غرب و براندازان مخفی و استحاله گران ضد انقلاب اسلامی درون حکومت جمهوری اسلامی ' این کارگزاران شیطان بزرگ امروز چنین فروغی را میستایند و راه او را تروبج میکنند. او نماد همه آرزوهای وابستگی و چاکر مآبی و خدمتگزاری غربگرایی است. فروغی شناسی و فروغیسم مبتنی است بر چگونگی بکارگیری نخبگان یک جامعه بوسیله استکبار هر دوران جهت بحرانزایی در راه اصیل دگرگونی مردمی و عدالتدخواهی و آزادگی و استقلال طلبی و پیشرفت حقیقی ' بنا به نفی خدایان زر و زور و تزویر و اتکا به پروردگار یگانه و تخریب این راه و ایجاد وضعیت قرمز و اغتشاش آلود وبلبشو در همه وجود و وجوه و نهادهای جامعه مثل اقتصاد و سیاست و فرهنگ و آن گاه ظهور کارگزار شیطان و هامان و نخبهی اغواگر عمرو عاص و عالم و دانشمندی که علم او بدو مشروعیت میبخشد برای کارگزاری شیطان بنام منجی حفظ ایران؛ و او همان فروغیهای پرورنده سلطنت پهلوی و رژیم نوکر قدرت سرمایه سالاری جهانی یهود است که بر ویرانه الهیات و اسلام و انقلاب و راه اصیل دگرگونی معماری میکند. چنان که با شکست مشروطه بدست انگلیس این اتفاق و طرح رخ داد و تحقق یافت. وفروغیسم اکنونی هم در پی همین خیال واهی است و رفرمیسم نخبگانی غرب پرست و حزب آنان کارگزار همین پروژه است. حال با سناخت این ماهیت فروغی نقش او در واقعیت با جزییات زندگی او راومرور کنیم.
☆☆☆☆
محمد علی فروغی در سال ۱۲۵۴ شمسی زاده شد. پدر بزرگش محمد مهدی اصفهانی مشهور به ارباب تاجر بزرگ ' اولین کسی است که به صورت گسترده تریاک را در ولایت اصفهان بین مردم اشاعه داد. محمد مهدی بهودی بود و پسرش محمد حسین ' پدر محمد علی فروعی یک نخبه و ادیب و شاعر و اهل علم و علاقمند به فرهنگ اروپا و مترجم اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تا اوایل مشروطه بود و با مداحی شدید شاه در اشعارش به دربار راه یافت؛ و لقب ذکاءالملک اول را کسب کرد میگویند او از فراماسونهای دوره قدیم قاجار فراماسونری فراموش خانه ملکم خانی بود. عصر جدید فراماسونری ایران لژ بیداری و نه فراموشی بوسیله پسرش محمد علی بنا نهاده شد؛ و لقب ذکاءالملک سپس به محمد علی تعلق گرفت. محمد علی زیر نظارت دقیق پدر بخوبی مراحل تربیت فکری و سیاسی و علمی را طی کرد. در دوران مظفرالدینشاه به استادی مدرسه علوم سیاسی در رشته تاریخ که مشیرالدوله فراماسون تاسیس کرده بود دست یافت. کارش تربیت رجال سباسی آینده از میان فرزندان اشراف و هئیت حاکمه آن روز بود. در این مدرسه فرهنگ و تربیت و پرورش و آموزش و پایبندیهای فراماسونی حاکم بود.
☆☆☆☆
درخشش محمد علی فروغی ' که او را نامزد ایفای سرپرست اعظم فراماسونری و یهودیت پنهان در خدمت طرح استعماری و برپا داشتن حکومت کاملا دست نشانده روتچیلدها ' حاکمان واقعی انگلیس کرد در وهله اول بسته به هوش و فطانت ذاتی و قدرت مغزی و فکری و شخصیت تاثیر گذار علمی و مدیریتی او بود. این هوش و توان وقتی در خدمت استعمار و یهودیت جهانی در آمد ' از بزرگترین پشتیبانا بهرهمند شد؛ و توانست در خدمت اربابان سرندشت یک ملت ا تغییر دهد. این درسی بزرگ برای کنون ماست. کار قدرت جنایت پیشه و چپاولچی جهانی این است به هر قیمت سرزمین بارور را بدوشد و سترون کند. راه آزموده اش ' گزینش افراد مناسب خیانت و سرمایه گذاری طولانی روی آنان است تا نقش نابودی یکانقلاب و تغییر رژیم را از یک نظام زاده انقلاب مشروطه و با رهبری علمای آزاده و استقلال طلب و عدالتخواه اسلام به یکحکومت دست نشانده خائن به ملت و غارتگر تحت تاخت و تاز طبقات استثمارگر تبدیل کند. فروغی شناسی بدرد درک نقشه امروزی استعمار جدید برای تغییر سرنوشت ایران میخورد.
نیم قرن تحمیل جنایت و رنج و توطئه و جنگ و ترور و تحریم و خرابکاری اقتصادی نتوانست کمر ملت ایران را خم کند، اما یک نقشه فتح از درون و با تراشیدن رضاخانها و فروغیها قادر است کار را به اتمام برساند. این را از یاد نبریم که گاه آقایانی روحانی و ملبس به لباس پیامبر میتوانند کاریکاتور فروغی برای شکست انقلاب اسلامی و رژیم چنج بی سرو صدا باشند! گاه فروغی یک فرد نیست یک جریان و جبهه با نقاب اصلاحات است ک در خدمت نابودی انقلاب و بازگشت بردگی غرب عمل میکند. امروز جبهه اصلاحات این نقش را ایفا میکند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد