رویکرد ممتاز و محققانه نویسنده موجب شد این مجموعه علاوه بر جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی، جایزه هشتمین دوره کتاب سال ولایت را ازآن خود کند اما این اولین و آخرین اثر مؤلف نبود که توانسته بود جوایز معتبر حوزه کتاب را از آن خود کند. اولین دوره کتاب الصحیح من سیره الامام علی(ع) در ۲۰جلد و در سال ۱۳۸۸ با حمایت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و توسط انتشارات مؤسسه فرهنگی ولاء منتظر(عج) چاپ شد. بعد از آن مجلدات تکمیل و در ۵۳ جلد توسط مرکز نشر و ترجمه آثار علامه محقق سید جعفر مرتضی عاملی به چاپ رسید.
علامه آیتالله سیدجعفرمرتضی عاملی (۱۳۶۴-۱۴۴۱ق) عالم دینی، متخصص تاریخ اسلام و تشیع، سیرهنگار شیعی و از عالمان حوزه علمیه قم و لبنان بود. او در حوزه نجف و قم تحصیل کرد و توانست کتابهایی در زمینه تفسیر قرآن، کلام شیعی، سیره اهلبیت(ع) و فقه تألیف کند. رسول جعفریان درباره جایگاه او معتقد است که نگارش تاریخ در قم معمول نبود تا اینکه سید جعفر دانش، تاریخ را در قم زنده کرد.
حجتالاسلام سید محمد مرتضی عاملی، شاگرد و فرزند علامه که هماکنون علاوه بر تحقیق و تحصیل در حوزه علمیه قم و مدیریت مرکز نشر و ترجمه آثار علامه محقق سید جعفر مرتضی عاملی(ره) را به عهده دارد، در آستانه عید سعید غدیر در گفتو گو با جامجم ضمن تشریح چگونگی نگارش این مجموعه تاریخی و کلامی به بیان دیدگاه علامه پیرامون ماجرای غدیر پرداخته است.
الصحیح من سیره الامام علی(ع) چگونه به مرحله نگارش و تألیف رسید؟
مرحوم علامه، دراثنای جنگهای ۳۳روزه لبنان در سال ۲۰۰۶ بخش جنگهای پیامبر را برای الصحیح من سیره النبی الاعظم(ص) نوشت که آخرین بخش آن مجموعه بود. بعد از آن برخی از دوستان پدرم از ایشان خواستند تا سیره امام علی(ع) را بنویسد که باعث شد نگارش این مجموعه آغازشود. البته در کنار تالیف الصحیح من سیره الامام علی(ع)، تحقیقات دیگری هم بود مثل مجموعه چهار جلدی میزان حق، مختصر و مفید و...
سیره امام علی(ع) در مدت پنج سال یعنی بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲میلادی و در ۵۳ جلد نوشته شد. یکی از ویژگیهای الصحیح من سیره الامامعلی(ع) این است که این کتاب پس از نگارش «الصحیح من سیره النبی الاعظم(ص)» نوشته شد و پختهتر است.
با آنکه اهل فن میگویند الصحیح کتاب جامعی در سیره امام علی(ع) است اما مرحوم علامه معتقد بود هنوز الف امیر را ننوشته است. آیا نویسنده این مجموعه ۵۳ جلدی نتوانست به همه ابعاد زندگی علی(ع) بپردازد؟
بله همانطور که اشاره کردید، اهل علم درباره این مجموعه نظرات مثبتی دارند اما اینکه چرا مرحوم علامه چنین سخنی به زبان آورد راباید درگستردگی اتفاقات وشرایط زندگی مولای متقیان جست.علامهمیگفت منمعتقدم هنوز الف امیررا ننوشتهام و این کتاب ابتدا به ساکن سیره علی(ع) است.زیرا ایشان معتقد بود تاکنون کسی برای زندگی امام علی(ع)به صورت کامل و جامع کتابی ننوشته است. گرچه «دانشنامه امیرالمؤمنین» که آیتالله ریشهری آن تدوین و تألیف کرده است، اثر خوبی است اما به هنوز باید برای حضرت علی(ع) تحقیق کرد و نوشت. ایشان باور داشت که درباره سیره امام علی(ع) خلأ فراوانی وجود دارد و علما و فضلای حوزه و دانشگاه باید وارد عمل شوند و علاوه بر زندگینامه، همه مواضع سیاسی و فرهنگی امام(ع) را در شرایط گوناگون بنویسند. به همین دلیل ایشان میگفت الصحیح کامل نیست، زیرا حضرت علی(ع) فردی مؤثر در اسلام بودند و در زمان قبل و بعد بعثت، حکومت نبوی، ارتحال رسول الله(ص) و وقایع صدر اسلام حضور پررنگی داشتند. از این منظر نوشتن برای زندگی علی(ع) باید ادامه داشته باشد و به آنچه تاکنون نوشته شده است، اکتفا نشود.
اصرار علامه به ادامه تحقیق و نگارش درباره امام علی(ع) با مواضع کلامی ایشان ارتباط دارد؟
ببینید ایشان اعتقاد راسخ داشت باید زندگی مولای متقیان را بسیار کاملتر نوشت. زیرا معتقد بود علی(ع) یکی از بهترین نسخههایی است که بر مبنای سیره نبوی تربیت شده است و از این رو بهترین الگو و اسوه زندگی فردی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. ازنظر علامه، امیرالمؤمنین(ع) برای جوامع مسلمان ناشناخته است، در حالی که بهترین نسخه حکومت را امام(ع) اجرایی کردهاند. توصیه ایشان به نویسندگان و محققان این بود که باید برای رفع این کمبود اقدام عاجل داشته باشند و همه گزارشهای زندگی امام(ع) را جمعآوری و آنها را صحتسنجی کرده و سپس منتشر کنند تا کلامی که به امام تعلق ندارد به نام علی(ع) بیان نشود.
الصحیح در شیوه پژوهش و نگارش چه ویژگیهایی دارد؟
اولا علامه برای نگارش این کتاب، سرفصل انتخاب نکرد. بلکه از ابتدای زندگی مولاعلی(ع) شروع به نوشتن کرد و طبق تسلسل زمانی پیش رفت. ایشان معتقد بود برای ثبت وقایع تاریخی زندگی امام علی(ع) نمیشد سرفصلهایی مانند اخلاق، سیاست و... تعیین کرد بلکه باید از ابتدای زندگی نوشت تا اتفاقات تاریخی در بستر زمان خودش مورد بررسی قرار گیرد. ایشان میگفت: اتفاقات خودش تعیین میکند که چگونه و در چه موضعی باید وارد بحث بشویم.
نکته دوم این است که الصحیح من سیره الامام علی(ع)، تاریخنگاری صرف نیست بلکه تحلیل و تفسیر موضعگیریها و برخوردهای علی(ع) با اتفاقات و رویدادهای پیرامون ایشان است. علامه در این اثر کوشیدند تا موضعگیریهای حضرت علی(ع) و اثرات آن بر جامعه را بررسی کنند. به همین دلیل اعتقاد داشت که نمیتوان همه زندگی امیرمؤمنان(ع) را در یک مجموعه ۵۳ جلدی کامل کرد.
اما نکته سوم و مهم در پژوهشهای علامه عدم اکتفا به منابع شیعی است. ایشان در نگارش این اثر مانند سایر کتب دیگر، از منابع اهل سنت و دیگران نیز استفاده کرد. مرحوم پدر، در کار پژوهشی بین متون اهل سنت و شیعه تفاوتی قائل نبود و با همه منابع برخورد یکسانی داشت، آنچه برای او مهم بود کشف و استخراج صحت و سقم محتوای کتابها بود.
نکته چهارمی که باید یادآور شوم، این است که علامه نگاه تکبعدی به سیره علوی نداشت. ایشان نسبت به اینکه فقط بعد سیاسی یا عرفانی امام(ع) را برای مردم مطرح کنیم، انتقاد داشت. از نظر ایشان همه شئون زندگی امام(ع) باید برای مردم بیان شود. نگاه تک بعدی و ساختن وجههای تک ساحتی از امیرالمؤمنین(ع) را خلاف فلسفه هدایت و امامت میدانست. از منظر او نگاه تک بعدی به ائمه(ع) خیانت به اسلام است.
نکته پنجم در پژوهش و نگارش الحصیح این است که علامه در تحقیق و نگارش کتاب از کسی کمک نمیگرفت و محتوا و منابع را شخصا دنبال میکرد. مطالب را بعد از تایپ دوباره بازبینی میکرد تا خطای انسانی و ماشینی از اثر حذف شود.
اجازه بدهید، موضوع ولایت علی(ع) در الصحیح را با شما درمیان بگذاریم. علامه در یکی از تحلیلهای خود پیرامون ولایت امیرالمؤمنین(ع) از آن بهعنوان روح اسلام یاد کرده بود. چنین سخنی چه پشتوانهای دارد؟
همینطوراست. علامه با اتکا به حقمحوری در سیره نبوی و علوی آن را واقعیت مشترک ملتها میدانست که یک اصل مشترک برای ایجاد روابط انسانی و دوستانه است. این واقعیت حیاتی باعث شده بود تا نبی مکرم اسلام(ص)، علی(ع) را بهعنوان وصی پس از خود به دیگران معرفی کنند. علی(ع) محور حق و اساس عدالت و انسانیت است. این ویژگیهای علی(ع) زیربنای یک جامعه انسانی حقمدار را محکم میساخت. علامه معتقد بود هیچ رشته اتصالی مستحکمتر از علی(ع) و اهل بیت(ع) برای حفظ امت اسلامی و حتی جامعه انسانی وجود ندارد. یکی از جلوههای حق محوری مولاعلی(ع) نظریه وحدت امام است. امام، امت را به حفظ وحدت فراخواندند و مانع انحطاط امت شدند. با توجه به این نگاه بود که بیان کرده بود ولایت علی(ع) روح اسلام است و به معنای واقعی کلمه به این جمله اعتقاد داشت.
آیا واقعا تلاشی برای جلوگیری از ابلاغ ولایت صورت گرفت؟
بله، متأسفانه این بغض به اقدامات خطرناکی منجر شد. پس از آنکه پیامبر(ص) در غدیر خم، در ۱۸ ذیالحجه، با شکوهی بینظیر ولایت حضرت علی(ع) را اعلام کردند، گروهی از منافقین که از این بیعت خشمگین بودند، دست به توطئهای هولناک زدند. طبق روایت علامه جعفر مرتضی در «الغدیر و المعارضون» و «الصحیح من سیره الامام علی(ع) »، این توطئه در لیلهالعقبه، منطقهای صعبالعبور در مسیر بازگشت از مکه به مدینه، شکل گرفت. منافقین قصد داشتند شتر پیامبر(ص) را رم دهند تا در درهای عمیق سقوط کند اما خداوند با آیه «وَالله یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ» (مائده: ۶۷) ایشان را حفظ کرد و توطئه ناکام ماند.
گفته شد که آیه ولایت، لحنی تهدیدآمیز دارد. این تهدید خطاب به پیامبر (ص) بود یا صحابه؟ و اهمیت آن چیست؟
آیه «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَالله یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ» مستقیما خطاب به پیامبر (ص) است و به ایشان دستور میدهد که ولایت حضرت علی(ع) را ابلاغ کنند اما نکته کلیدی در این آیه، تهدید الهی است: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ». این یعنی اگر ولایت علی (ع) ابلاغ نشود، کل رسالت ۲۳ساله پیامبر(ص) از اصل و ریشه و بن باطل میشود، گویی هیچ رسالتی ابلاغ نشده است. این به معنای بازگشت به نقطه صفر است، یعنی تمام رنجها، جنگهای بدر، احد، حنین و احزاب، و خونهایی که برای اسلام ریخته شد، بیثمر میماند و باید دوباره تکرار شود. این تهدید، اگرچه در ظاهر خطاب به پیامبر(ص) است اما در واقع هشداری به صحابه و منافقین است که نمیتوانند مانع اراده الهی شوند.
نکته مهم این است که علمای اهل سنت علاوه بر روایت حدیث غدیر در صحاح سته، کتب مستقلی درباره غدیر نوشتهاند که از جمله میتوان به جلد ۲۸ تاریخ طبری اشاره کرد که به سند حدیث غدیر و راویان آن اشاره کرده است. شهرستانی نویسنده ملل و نحل از علمای بزرگ اهل سنت میگوید هیچ اختلافی بین مردم به اندازه اختلاف بر سر امامت نیست و همه شمشیرها بر سر همین اختلاف کشیده شد. درحالی که پیامبر(ص) صریحا قرآن و اهلبیت(ع) را تنها راه نجات از ضلالت معرفی میکنند. اینها مسائلی است که علامه در الصحیح بیان کرده است و مبنای علمی دارد.
نکته مهم پس از روایت ماجرای غدیر در الصحیح، تحلیل ماجراست. علامه معتقد بود اعلام ولایت علی(ع) آنقدر مهم بوده و هست که خداوند شرط قبول و اتمام و اکمال رسالت را به اعلام ولایت عنوان میکند. از نگاه تحلیلی علامه ولایت علی(ع) موازی همه اسلام است زیرا اگر ولایت امام علی(ع) نبود، اثری از اسلام باقی نمیماند.
سند غیرقابل تشکیک غدیر
یکی از نکات مهم در بیان حدیث غدیر استناد به منابع معتبر اهل سنت است. براساس آنچه در الصحیح من سیره الامام علی(ع) آمده است؛ واقعه غدیر یک اتفاق ریشهدار اسلامی است، زیرا نبی خدا(ص) مردم را ۷۰ روز قبل از ارتحال خود برای پیام غدیر آماده کردند. این ماجرای عظیم در کتب معتبر اهل سنت آمده است که در آن ۱۲ جانشین بعد از پیامبر(ص) اشاره شده است. در صحاح ستّه مثل صحیح مسلم آمده است که پیامبر(ص) در عرفه یا منا و در حجهالوداع در اجتماع مسلمانان به ۱۲ خلیفه پس از خود اشاره کردند. یکی از مسائلی که درباره غدیر مطرح است اینکه پیامبر(ص) در دو موضع مسأله جانشین پس از خود را مطرح کردند. موضع اول قبل از واقعه غدیرخم و در منطقه منا و عرفات است. هیاهو و ازدحام موجود موجب شد تا پیامبر(ص) سخن خود را رها کنند. در حالی که خداوند میفرماید: «ولاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی». این روایت در منابع معتبر اهل سنت روایت شده است. بعد از اینکه اعمال حج به پایان رسید، پیامبر(ص) بدون زیارت وداع با همراهی تعداد زیادی از مسلمانان از مکه خارج شدند. در جحفه فراخوان دادند و مسأله امامت علی(ع) و اهل بیت(ع) را مطرح کردند. حاضرین زمانی که فرمان خداوند درباره ولایت را شنیدند سکوت کردند، زیرا آن اتمام حجت خدا با مسلمانان بود. اینها مسائلی است که علاوه بر منابع شیعی، اهل سنت نیز روایت کردهاند. پس از تمام سعی و کوشش مخالفان در منی و کدید (غدیر یا قدیر) برای جلوگیری از اتمام مأموریت پیامبر(ص)، سرانجام کار به غدیرخم رسید. آنجا، پس از تهدید الهی و وعده مصونیت از آسیب دشمنان، پیامبر اکرم(ص) با شکوهی شگفتانگیز ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) را در حضور هزاران نفر از صحابه با گفتن «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ» اعلام کردند. خداوند با حفاظت الهی، پیامبر(ص) را از توطئههای منافقین حفظ کرد تا این مأموریت الهی به سرانجام برسد.