«نظامی گنجه‌ای» پاسدار پارسی

مقام حکیم نظامی گنجه‌ای، شاعر بزرگ پارسی‌گوی و آفریننده حماسه‌های عاشقانه، در حوزه ایران فرهنگی و نزد ایرانیان ارجمند است. نگرانی‌هایی از تلاش برای مصادره شاعران ایرانی و پارسی‌گو در مناطق اطراف ایران وجود دارد. حکیم نظامی، بزرگ‌ترین شاعر پارسی‌گوی سده ششم و ‌‌زاده گنجه در سرزمین ارّان (در آن سوی رودخانه ارس) است که روزگاری نه‌چندان دور از ایران جدا افتاده است.
مقام حکیم نظامی گنجه‌ای، شاعر بزرگ پارسی‌گوی و آفریننده حماسه‌های عاشقانه، در حوزه ایران فرهنگی و نزد ایرانیان ارجمند است. نگرانی‌هایی از تلاش برای مصادره شاعران ایرانی و پارسی‌گو در مناطق اطراف ایران وجود دارد. حکیم نظامی، بزرگ‌ترین شاعر پارسی‌گوی سده ششم و ‌‌زاده گنجه در سرزمین ارّان (در آن سوی رودخانه ارس) است که روزگاری نه‌چندان دور از ایران جدا افتاده است.
کد خبر: ۱۴۹۶۴۴۴
نویسنده دکترمحمدجعفر محمدزاده / پژوهشگر تاریخ زبان و فرهنگ ایران
 
شاهد تلاشی غیرفرهنگی هستیم تا او را شاعری غیرپارسی‌گو معرفی کنند. این اقدام غیرفرهنگی و غیرعلمی است، زیرا هویت و اندیشه نظامی را می‌توان از اشعار وسخنان برجای‌مانده‌اش فهمید.حتی اگرممکن باشدکه شعر نظامی راتحریف یاجعل کنند، چگونه خواهند توانست صدها نسخه خطی که از سده‌های پیش در کتابخانه‌ها وموزه‌های معتبر جهان نگهداری می‌شود را نادیده بگیرند؟
     
نظامی از زبان خود
در شعر نظامی، «پارسی» یا به‌معنی «زبان پارسی» و یا به‌معنای «ایرانی» است. در داستان«لیلی و مجنون»، دربخشی که پدر مجنون به دیدار فرزندش می‌رود، نظامی خود را چنین معرفی می‌کند:«دهقان فصیح پارسی‌زاد/ از حال عرب چنین کند یاد». در اینجا هم «پارسی‌زاد» به معنای ایران‌نژاد است.
در داستان «خسرو و شیرین»، هنگامی که خسرو، شیرین را در چشمه‌ساری ملاقات می‌کند، پیش از نقل داستان، نظامی گوینده داستان را این‌گونه می‌شناساند: «سخن گوینده پیر پارسی‌خوان/ چنین گفت از ملوک پارسی‌دان». روشن است که در اینجا «پارسی» به‌معنی زبان پارسی است. 
درهمان منظومه، در بخش مربوط به «به‌خاک‌سپردن خسرو پرویز»، نظامی می‌گوید: «به آیین ملوک پارسی‌عهد/ بخوابانید خسرو در آن‌مهد»، که در اینجا «آیین ملوکِ پارسی» به معنای آیین پادشاهان ایرانی است. 
در «لیلی و مجنون» و در بخش «سبب نظم کتاب»، نظامی با صراحت بیشتری سخن می‌گوید: «در زیور پارسی و تازی/ این تازه‌عروس را طرازی/ دانی که من آن سخن شناسم/کابیات نو از کهن شناسم/ترکی صفت وفای ما نیست/ ترکانه‌سخن سزای ما نیست». در اینجا، نظامی زبان خود را پارسی و تبارش را ایرانی معرفی می‌کند و خود را سخن‌شناس و داننده متون کهن ایرانی می‌داند.  در «هفت‌پیکر» و در داستان «آگاهی‌یافتن بهرام بر مرگ پدر»، با اشاره به نگرانی ایرانیان از این‌که بهرام ممکن است به‌دلیل تربیتش در یمن، ایرانیان را ارج ننهد، می‌گوید: «گرچه بهرام سربلندی داشت/دانش و تیغ و زورمندی داشت/ تازیان را دهد ولایت و گنج/ پارسی‌زادگان رسند به رنج». در اینجا، «پارسی‌زادگان» به‌معنای فرزندان ایران است، همان‌طور که خود را «پارسی‌زاد» گفته است. 
در «شرفنامه» در داستان «ویران‌کردن آتشکده‌های ایران به دست اسکندر»، باز هم علاقه و وابستگی نظامی به زبان پارسی آشکار است: «از آن کیمیاهای پوشیده حرف/ برانگیختم گنج‌دانی شگرف/ همان پارسی‌گوی دانای پیر/ چنین گفت و شد گفت او دلپذیر». 
در داستان «خسرو و شیرین» هنگامی که شاپور به ارمنستان می‌رود تا شیرین را بیابد، نظامی می‌گوید: «سخن‌پیمای فرهنگی چنین گفت/ به وقت آن ‌که دُرهای دری سُفت». در اینجا، «دُرّ دری» به‌معنی شعر پارسی است، همان‌طور که ناصرخسرو نیز گفته است: «من آنم که در پای خوکان نریزم/ مرین قیمتی دُرّ لفظ دَری را». 
حکیم گنجه در «هفت پیکر»، و در «سبب نظم کتاب»، خود را شاعر پارسی‌گو معرفی می‌کند و در ادامه شعر پارسی را کار خود و سزاوار خود می‌داند: «چو در من گرفت آن نصیحت‌گری/ زبان برگشادم به دُرّ دری/ در آن حیرت‌آباد بی‌یاوران/ زدم قرعه بر نامِ نام‌آوران/ نظامی که نظم دَری کار اوست/ دَری نظم‌کردن سزاوار اوست». 
کوتاه سخن که با توجه به اسناد معتبر و موجود، که تنها یکی از نمونه‌های آن ۱۳۵نسخه خطی در موزه آستان قدس است، نظامی شاعری پارسی‌گو و ‌‌زاده گنجه در سرزمین ارّان است. ارّان در شمال‌غرب ایران یکی از مراکز مهم شعر و ادبیات تا سده‌های هشتم و نهم بوده است. 
زبان بومی ساکنان آنجا از زبان‌های ایرانی دوره میانه بوده که تا سده‌های هفت و هشت رواج داشته و زبان رسمی و فرهنگ نیز پارسی بوده است. به‌طور نمونه، جمال‌الدین خلیل شروانی در کتاب «نزهه‌المجالس» در حدود سال ۶۳۰ ق، چهار هزار رباعی پارسی از سیصد شاعر سده‌های پنجم تا هفتم گردآوری کرده که ۱۱۵ نفر از آنها شاعران پارسی‌گوی شمال‌غرب ایران و ۲۴ نفر از آنها اهل شهر کوچک گنجه بوده‌اند. 
اگرچه امروز با حقیقت تاریخی و تلخ جدایی قفقاز جنوبی و منطقه ارّان از ایران روبه‌رو هستیم، اما این‌که برخی با تحریف تاریخ و «هویت‌سازی» جعلی، در پی مصادره شاعران بزرگ و پارسی‌گو به نام ملیت‌ها و فرهنگ‌های دیگر باشند، اقدامی غیرفرهنگی و نگران‌کننده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها