به گزارش جامجمآنلاین از ایرنا، اشعار محلی کهگیلویه و بویراحمد به شیوه کهن و با قافیه، ردیف و آهنگ به گویش لری سروده شده اند، این بخش از ادبیات شفاهی یادگار شاعران و سرایندگان گمنامی هستند که شاید از نام و نشان آنان اطلاعی هم در دست نباشد، اما جلوه گاه مجموعهای از باورها، افکار، انگیزه ها، افکار و حالات روحی مردمان این خطه است.
اشعار و ترانههای لری کهگیلویه و بویراحمد بیشینهای بس غنی به بلندای تاریخ این سرزمین دارند که بخش قابل توجهی از آن همچنان کاربرد دارند.
بسیاری از خوانندههای این فرهنگ اصیل لری بویراحمدی در گمنامی به سر میبرند و نام و نشانی از آنها نیست و بیشتر آن پس از مرگ شان نامشان بر سر زبان مردم میافتد و آنها را میشناسند، اما دیگر دیر شده است و کاری نمیتوان برای آنها انجام داد.
روح الله بزم خواننده ۴۴ ساله کهگیلویه و بویراحمدی از اهالی روستای شامبراکان شهرستان گچساران است که از کودکی به شعرخوانی و بازخوانی اشعار شاهنامه و بزرگان نواهای محلی از جمله ملک مسعود، کوروش اسدپور و فریدون داوری پررداخته است.
او معتقد است باید از هنرمندان موسیقی و شعر اصیل بویراحمدی حمایت شود تا این فرهنگ اصیل حفظ و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شود.
بزم تاکید میکند که گذران زندگی برای هنرمندان موسیقی آنقدر سخت است که سبب میشود عطای موسیقی و شعرخوانی را به لقایش ببخشیم و دیگر تعداد هنرمندان روز به روز هم کمتر بشود.
این خواننده کهگیلویه و بویراحمدی با این که آوازی خوش دارد، اما معتقد است که خوانندههای بهتر از او و یا در حد خودش هم وجود دارد، اما در سایه بی توجه متولیان امر شعر و موسیقی شان به فراموشی سپرده میشود.
وی میگوید که تاکنون هیچ گردهمایی و یا سازماندهی خوانندگان لر در استان انجام نشده است و هر گاه که ما بمیریم اسم و رسم پیدا میکنیم.
اشعار لری گنجینه ارزشمند فرهنگ مردم کهگیلویه و بویراحمد
اگر بگوییم مردمان خوش ذوق قوم لر در کهگیلویه و بویراحمد شعر را زندگی میکردند سخنی به گزاف نگفته ایم، زیرا فرزندان آنان از دوران نوزادی با نوای لالایی مادران آرام میگیرند و در تمام لحظات زندگی غم، شادی، وقت شورانگیز هجر و جدایی، هنگامه کار و تا پس از مرگ شعرها و ترانهها با مردمان کهگیلویه و بویراحمد همراهی میکنند.
ترانههای این استان بیانگر احساسات اصیلی هستند که بر محور موضوع هایی، چون عشق، طبیعت، شکار، مرثیه، کوچ، کار، بازیاری، طنز و باورهای دینی پایه گذاری شده، اشعار این گوشه از کشور بیشتر زاییده باورها و احساسات مردم کم سواد هستند.
یکی از هنرمندان و خواننده موسیقی سنتی در کهگیلویه وبویراحمد در این زمینه میگوید: اصالت و سنت و شعر و موسیقی لری و اصیل بویراحمدی که روزگاری افتخار ایل و تبار فرهنگ بومی و منطقهای این سرزمین بود در حال فراموشی است.
روح الله بزم معتقد است: آنگونه که شایسته باشد به هنرمندان و موسیقی سنتی در استان بها داده نمیشود.
شاهنامه خوانی و یار یار بویراحمدی و دشتی و بسیاری از رشتههای هنر موسیقی در استان رو به فراموشی رفته است.
لالایی
لالایی نخستین ترانه زندگی نوزادان است که از زبان مادران لر همچون نقاط کشور با لحنی سرشار از احساسات خوانده میشود البته اشعار لالایی قوم لر برگرفته از زندگی و محیط روستایی و عشایری بوده است.
لالالالا گل قالی بوات رهته و جاش خالی، لالالالا گل سینه مامان باید بلی بچینه، برگردان: لالالالا گل قالی بابات رفته و جایش خالی است لالالالا گل سینه (گل زینت بخش سینه) مامان باید بلوط بچیند.
شروه
سوزناکترین اشعار لری را میتوان در شروهها مشاهده کرد این نوع شعر که در زمان دلتنگی یا در آیینهای ختم سروده میشود در فضایی اندوهناک از سوی زنان و مردان لر خوانده میشود، اشعار شروه که سرایش آن از زمانهای دور تاکنون مرسوم است به صورت دو بیت، گاهی چند مصراع، نیم مصراع و گاهی هم تمام مضمون شروه با ایجاز در یک بیت سرایش میشود.
آن چیزی که در اشعار شروه به وضوح قابل درک است حماسی بودن و توصیفهای ساده و متناسب با زندگی مردمان روزگاران قدیم است و از آنجا که اقوام لر در گذشته نزدیک مناطق جنگلهای زاگرس زندگی میکردند درختان جنگلی، کوهها و انواع گونههای حیات وحش بخش قابل توجهی از این اشعار را نشان میدهد.
بز وَ پازن گفته بی کَهرهی مونَه نَیدی؟ دیدمش کول صیاد، پّری ورچَریدی. برگردان فارسی، بز از پازن پرسید بزغاله ام را ندیدی، پازن گفت: دیدمش بر دوش صیاد، درحالیکه تو در پرتگاهی مشغول چرا بود.
بز وَ پازن گفته بی خویی دیدمه دوش کُر صیاد سورهای پزه و خینم ایزنه جوش به معنای بز به پازن گفت دیشب خوابی دیده ام که پسر شکارچی شوره میپزد؛ و خونم بجوش آمده است.
پازنون و کَنکَنه، بزل زَن وَ اوراز جونُم وَی لاری بلند، هر دَم ایده آواز برگردان فارسی پازنها در حال کَند و کاوند، بزها از ارتفاعات بالا رفته اند بنازم این تفنگ لاری بلند را که هر لحظه آواز سر میدهد.
زهر مارم بو، نون گندم و ماس یار مو و گرمسیر نشتاای کشه داس برگردان: نان گندم و ماست زهرمار من بشود درحالیکه یارم در گرمای گرمسیر با داس مشغول درو است.
مرد در جواب همسرش که از او دور است و به خاطر این هجران از یار غمگین است و میگوید:زهرمارم بو، نون گندم نو یار مو و سرحی نشتا ایزنه دو، برگردان: درحالی که یارم در سردسیر به ناشتا دوغ درست میکند نان گندم نو زهر مار من بشود.
مقام
قهس یا با گویش لری مقوم آوازهای شادی بخشی است که با مضامینی مثل اوصاف طبیعت، هجران و احساسات عاشقانه کاربرد دارد و هنگام شادی و دلخوشی خوانده میشود.
پازن و تحتای رّوِه، صیاد ایکَنه جون، خین و شُونِشای دَرا چی نیابِ قیلون به معنای پازن زخمی بر سینهی کوه روان است، خون از شانه اش همچون نیاب قلیون فواره میزند و صیاد در تعقیب شکار با جان و دل تلاش میکند.
میر شکال رُه و شکال شو وابی نیومه یا تازی شّه خَه پلنگ، یا شَو وَش دراومه برگردان فارسی شکارچی به شکار رفته، شب شد و بازنیامد. یا پلنگ سگ تازی اش را دریده، یا در سیاهی شب گرفتار شده است.
بازیاری
در ادبیات بومی کهگیلویه و بویراحمد شعری که در فضای مزرعه، خرمن و درو سروده شده باشد شعر بازیاری نام دارد و به کسانی که هنگام کوچ مردم از گرمسیر به سردسیر دور از خانه و در قشلاق کارهای برداشت گندم و جو را انجام میدادند برزگر گفته میشود.
بازیاری به معنای شعری است که محور آن بازیار (دروگر) باشد بازیار در فرهنگ کهگیلویه و بویراحمد به کسی گفته میشود که گندم و جو درو میکند. ادبیات بازیاری در قالب متیل (قصه) و شعر نمود پیدا کرده است.
اشعاری با مضمون کار در هنگامه نشاکاری، برنجکوبی، بلوط کوبی، برزگری بخش قابل توجهی ازشعرهای محلی قوم لر مردم کهگیلویه و بویراحمد را تشکیل میدهد که افزون بر افزایش سرعت کار باعث لذت بخش شدن کار میشود البته این اشعار با رواج کشاورزی سنتی کمرنگ شده است.
نشاکاری
هنگامه نشاء برنج به صورت سنتی که البته در تعداد معدودی از شالیزارها انجام میشو روستائیان برای اینکه رقابتی بین گروه ایجاد شده و نیز نوعی انرژی مثبت به آنان داده شود این شعرها را میخواندند.
یالی یوسه، بگو یوسه، یالی یوسه، کار تولک، دلم ایدکه، هی قربکه، برگردان: کار نشاء کاری است دلم نگران است. صدای قورباغه بلند است دلم نگران است. آوای قورباغه به گوش میرسد.
هی قضاته، وردا پاته، سوز کن جات، هی بلات، بلات جونم، برگردان: فدایت شوم پایت را بردار (زودتر کار کن). با کاشتن بذر برنج زیر پایت را سبز کن. فدایت شوم. بلایت به جانم.
برنجکوبی
این آیین هنگامه کوبیدن برنج در زمانهایی که خبر از آسیاب نبود به صورت دسته جمعی از سوی زنانی که برای غذای عروسی برنج را آماده میکردند زمزمه میشد اشعار برنجکوبی وقتی که شلتوکها را در ظرفی به نام سرکو یا سیرکو (معادل فارسی هاون) میریختند دو زن اطراف سرکوب مینشستند و با دسته سرکو که چوبی بود بر روی شلتوکها میکوبیدند تا برنجها از پوست جدا شوند.
هنگامی که یکی از زنها دسته را به درون سرکو میکوبید زن دیگر که رو به رویش بود دسته سرکوی خود را بالا میبرد و وقتی زن رو به روی دسته سرکو را بالا میآورد این زن دسته را به درون سرکو میکوبید و برعکس این عمل را زنان چنان منظم و با دقت انجام میدادند که هیچ گاه دستهها با هم برخورد نمیکرد این کار را همه زنان گروه انجام میدادند.
تا بریم،های بو؛ سر که دنا،های بو؛ سر چشمه میشی. یا وبو،های بو؛ دل دوسی مون،های بو؛ یا قوم و خویشی، برگردان فارسی: بیا تا بریم بالای کوه در کنار چشمه میشی یا به بهانه دوستی، یا به بهانه خویش و قومی مان، کلمه «های بو» به معنی «بله باشد» است.
بلوط کوبی
هنگام بلوط کوبی زن یا دختر جوان و خوش آواز شروع به شعر خوانی میکرد و دیگران با دسته و سیل (سنگ مشتی سرین و زیرین) بلوط میکوبیدند و در جواب اشعارش میگفتند: هایه هایه هایه هایه.
اشعار دامپروری
دامپروران هنگام دوشیدن گاو و گوسفند شعری مخصوص میخواندند آنان اعتقاد داشتند که این اشعار از نظر روانی در روحیه گاو اثر میگذاشت و شیر بیشتری میدهد.
پی پی پی گام اومه گای جونیم شای اومه، برگردان: قدم به قدم گاوم آمد، گاو عزیزم شاد آمد.
دوغ زنی
مادر ایلیاتی صبح زود برای درست کردن دوغ بیدار میشوند و برای اینکه ماست تبدیل به دوغ شود، ابتدا ماست را داخل مشک میریزد و مشک را به سه پایهای که در زبان محلی ملار نام دارد چنان به عقب و جلو میبرد تا چربی یا کره از دوغ جدا شود. او صدای مشک خود را با صدای گنجشکها هم نوا میکند و میگوید:
هی دو هی دو، بنگشتکم سر چو بنگ ایزنه سر چو، برگردان:ای دوغای دوغ! گنجشکم بلند شد و روی چوبها نشسته است و بر روی چوبها صدا میکند.
هی دو هی دو، بنگشتکم سر برد... بنگ ایزنه کره زرد، برگردان:ای دوغای دوغ! گنجشکم روی سنگ نشسته است صدا میزند کره زرد.
چرای گوسفندان
از آنجا که در مناطق عشایری شغل بیشتر مردم دامداری است و پرورش دام نقش تعیینکنندهای در معیشت آنان دارد، لذا برای اینکه بهترین و فربهترین گوسفندان را داشته باشند از ذوق و استعداد خودشان برای رسیدن به هدف استفاده میکنند.
زنان عشایری هنگامی که برههای خود را به چرا میبرند برای اینکه از نظر روانی نوعی تمرکز به برهها بدهند و همچنین برای خود سرگرمی ایجاد کنند، با بره هایشان حرف میزنند درد دل میکنند آنان را به حرکت و پویایی دعوت میکنند به آنان نوید میدهند که علف فراوان است و تنها به «یا علی نیاز» است، و شروع به خواندن شعر میکنند:
هی بره وری مال ره کوگ و سر چال ره، برگردان: آهای بره بلند شو که ایل حرکت کرده و کبکها همه از آشیانه رفته اند.
در اشعار سرایندگان زنان ایلی وزن و فن شعر رعایت نمیشود از آنجا که عشایر دام خود را دولت یعنی خوشبختی و تمام زندگی شان میدانستند با آنها حرف میزدند و درد دل میکردند و آنها را به تکاپو وا میداشتند این سخنان در قالب شعر بود.
اشعار برزگری
مهمترین مضامین ترانههای برزگری در این منطقه عشق به یار، سختیهای کار برزگری، تشویق برزگران به کار، شکوه از یار، دوری از دیار، دوری از خانواده، آرزو و امید است، ترانههای شفاهی و داستانهای عامه، سادگی، ظرافت و بی پیرایگی خاصی دارند با توجه به نوع شغل (دامداری، کشاورزی، قالیبافی و...) در این منطقه ترانههای گوناگون با درونمایههای متفاوت بوجود آمده است.
شماری از این ترانهها از زبان زنان و برخی از زبان مردان سروده شده است از آنجایی که این ترانهها صفا و صمیمیت ویژهای دارد و داستان زندگی را با همان صفا و صمیمیت بازگو میکند میتوان ادعا کرد بیانگر سیمای حقیقی مردم استان است.
عشق به یار
اصلیترین مضامین ترانههای برزگری عشق به یار است که عاشق یا برزگر و معشوق (همسر، نامزد) در این ترانهها مشخص هستند بنابراین عشق مطرح شده در این ترانهها کاملا زمینی است نه آسمانی. یکی از مهمترین ویژگیهای ترانههای برزگری این است که در بیشتر موارد یک بیت آن از زبان مرد و یک بیت از زبان زن بیان میشود. اگرچه همه این ترانهها را مردان با لحن غمناک میخوانند.
زنی که در سردسیر به سر میبرد به شوهرش میگوید:
چنانچه مشهور است عاشق در گرمسیر مشغول بازیاری است و در غم دوری معشوق سردسیر نشین که در سرما دوغ میزند نان نو را بر خود حرام کرده است. دوری زن و شوهر یا دو عاشق یا دو نامزد و دو نفری که به هم عشق میورزند و به هم بستگی دارند سبب پیدایش این گونه از اشعار عاشقانه شد. این گونه از ترانهها را در حقیقت میتوان یکی از عالیترین مصادیق عاشقانهها در فرهنگ ایرانی نامید.
کوچ ایل
عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد پاییز و زمستان را در مناطق گرمسیری و بهار و تابستان و در مناطق سردسیر میگذرانند بنابراین برزگران مجبورند برای کار درو خانه را ترک کنند و موسم بهار و تابستان که مناطق ییلاقی آب و هوایی خنک دارد در مناطق قشلاقی بماند و به کار درو در زیر گرمای طاقتفرسا بپردازند هنگام کوچ ایل برزگر روزگار خوشی ندارد و تنها ماندن در هوای گرم قشلاق و دوری از اهل و عیال برای او بسیار ملال آور است.
مالل بار مکنین بهلیت صبح کنیم بار یارکه خو رهتمه خم کنم خورداربرگردان:ای آبادیها زود کوچ نکنید بگذارید فردا کوچ کنیم تا آنگاه دلدار در خواب رفته را بیدار کنم. اجازه دهید محبوبم با آرامش بخوابد.
کارشناسان استان اعتقاد دارند که یکی از جلوههای اصلی فرهنگ مردم قوم لر در کهگیلویه و بویراحمد اشعار هستند؛ ترانههایی که از دل انگیزترین و پراحساسترین گونههای ادبیات شفاهی به شمار رفته و با زیباترین عواطف انسانی و به میان کشیدن بهترین مضامین زندگی، انعکاسی از روحیات و احساس توده مردم هستند.
آنان تاکید میکنند که سرودن شعر به گویش و لهجه محلی و یا تولید هرگونه آثار با این ویژگی ر اقدامی مهم در حفظ خردهفرهنگها است و نسلهای آینده میتوانند با مطالعه چنین آثاری پیوندشان را با گذشته حفظ کرده و هویت خود را به درستی بشناسند.
گزیده اشعار محلی شاعران اقوام لر در کهگیلویه و بویراحمد در قالب کتاب «چتر اَفتو» چاپ و منتشر شده که این کتاب به همت «سید ماشاءالله افسر» شاعر و داستان نویس مطرح استان گردآوری و با حمایت حوزه هنری استان نیز به چاپ رسید.
کهگیلویه و بویراحمد را به دیار آریوبرزن سردار نامی ایران در دوره هخامنشی میشناسند، این استان بخشی از تمدن عیلام بوده و در دوره بعد از اسلام و همچنین بعد از ورود آریاییها جزیی از خاک تمامی حکومتهای ایران بود.
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای جنوب غربی ایران با وسعتی نزدیک به یک درصد مساحت کشورمان، سرزمینی کوهستانی است که بیشتر شهروندان آن با گویش لری سخن میگویند، در دهههای اخیر به دلیل تغییر ساختار زندگی، گسترش شهرنشینی و افزایش زیرساختهای ارتباطی نحوه سخن گفتن ساکنان استان تغییر یافته و تاکنون اطلس کاملی که همه واژگان لری این منطقه در آن بررسی شده باشد تدوین شده و خطر فراموش شدن برخی اسامی و واژگان زیاد است.
کارشناسان حوزه زبان شناسی اعتقاد دارند بخش زیادی از واژگانی که در محاورههای روزمره مردم کهگیلویه و بویراحمد گم شده اند ابزار مورد استفاده ساکنان هستند که با پیشرفت تکنولوژی کاربرد آنان تقریبا به صفر رسیده است.
لری یک شاخه از گویشهای جنوب غربی ایران است، گویش لری جنوب غربی ایران سه زیرشاخه شامل گویش لرستانی، بختیاری و لری جنوبی دارد که لری کهگیلویهای ها، بویراحمدیها و ممسنیها از شاخه جنوبی آن هستند.
دهخدا اعتقاد دارد، لر نام عشیرهای بزرگ از عشایر کرد است و در لغت نامه اش برای تعریف لر (و یا لور) نوشته است:'گروهی از اکراد در کوههای میان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.
کهگیلویه و بویراحمد در دورههای تاریخی مختلف با نامهایی بلاد شاپور، جبال گیلویه و کهگیلویه شناخته شده است.
این استان با ۷۲۶هزار نفر جمعیت در جنوب غربی ایران قرار دارد و این استان بیش از ۱۶ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر تهران درگفتوگو با «جامجم»:
«جامجم» در گفتوگو با مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، دلایل بروز و راههای مهار فرونشست زمین را بررسی میکند
در گفتوگو با دکتر محمد حسنی، پژوهشگر و دانشیار پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش مطرح شد
در گفتوگو با رئیس مرکز پویانمایی صبا مطرح شد