بررسی آمارهای مربوط به میل داوطلبان برای تحصیل در دانشگاهها و سهم آنها در رتبههای برتر کنکور یا تحصیل در دانشگاههای دولتی و غیردولتی براساس دهکهای درآمدی بار دیگر دو موضوع هرچند تکراری اما مهم را یادآوری میکند! عدم تعادل بین دروس دانشگاهی و اشتغال و عدالتی که سالهاست در عرصه آموزش عالی مفقود مانده و عملا اصل ۳۰ قانون اساسی را به حاشیه رانده است!
صندلیهایی که خاک میخورند!
اگر تا دهههای قبل تعداد دانشجویان متقاضی در رشتههای مختلف به صندلیهای موجود در دانشگاهها میچربید حالا چند سالی است این فرآیند رنگ دیگری گرفته و حالا که در بسیاری ازرشتهها صندلی اضافه شده دیگر دانشجویی علاقهمند به نشستن بر آن نیست! گواه این ماجرا هم مرور تعداد داوطلبان کنکور و و ظرفیت خالیمانده دانشگاههاست. در سال ۱۳۹۳، یکمیلیون و ۳۱هزار و ۳۲۲ نفر در کنکور سراسری در مقطع کارشناسی ثبتنام کردند. دانشگاههای ایران در این سال مجموعا ۶۹۵هزار و ۶۹۷ نفر ظرفیت داشتند و ۶۲۵هزار و ۸۷۸ نفر هم انتخابرشته کردند و یک فاصله ۷۰هزار نفری در این سال خالی ماند. سال ۹۴ نیز ۷۰۶هزار و ۱۲۸ نفر ظرفیت در دانشگاه وجود داشت، اما ۲۰۰هزار صندلی خالی ماند، چون تنها ۵۶۶هزار و ۱۲۵ نفر انتخاب رشته کرده بودند و این اختلاف صندلیهای خالی طی یکسال ناگهان تقریبا سهبرابر شد! در سالهای بعد اما هر سال (از سال ۹۵) به ترتیب با اختلافهای حدودی بین ۱۵۰هزار تا ۲۵۰هزار نفر مواجه بودیم. نهایت روند ظرفیتهای خالیمانده در سال گذشته در دانشگاهها و آموزشکدههای کشور به بیش از ۴۵۶هزار نفر رسید اما با وجود تمدیدهای مختلف در نهایت ۱۱۵هزار نفر در این ظرفیتهای خالی ثبتنام کردند! امسال نیز پورعباس، معاون وزیر علوم در خصوص ظرفیت پذیرش دانشگاهها از طریق کنکور ۱۴۰۳ اعلام کرد که در گروه علوم ریاضی و فنی حدود ۱۲۵هزار داوطلب داریم و ظرفیت سال گذشته بیش از ۲۰۰هزار نفر بود. او همچنین بیان کرد: در حوزه علوم انسانی حدود ۲۷۰ هزار نفر داوطلب ثبتنام کردهاند که ظرفیت موجود نیز تقریبا در همین حدود است. البته در این گروه رشتههایی مانند حقوق و روانشناسی دارای بیشترین رقابت هستند. بررسی این مسأله نشان میدهد که کم بودن تعداد افراد انتخاب کننده رشته بعد از آزمون کنکور و ظرفیت اعلامی توسط مسئولان امری است که تا همین امسال هم ادامه دارد، چراکه اگرچه شاید درحالحاضر نیز رقابت بر سر صندلی برخی از دانشگاههای برتر همچنان بالاست اما آن طرف قضیه نیز صندلیهایی هستند که در انتظار دانشجو خاک میخورند!
دانشگاهی که جایگاه قبل را ندارد!
حسین نصیری، مدیرگروه آموزش عالی مرکز پژوهشهای مجلس در گفتوگو با جامجم در خصوص دلایل کاهش چشمگیر تمایل جوانان و متقاضیان آموزش عالی میگوید: یکی از دلایل این مسأله افزایش آگاهی جوانان است. یعنی اکنون دیگر دانشگاهها صرفا مکانی برای بالابردن پرستیژ اجتماعی محسوب نمیشوند و افراد ترجیح میدهند که به سمت کسب مهارتهای پولساز و زودبازده پیش بروند. وی میافزاید: یک مسأله دیگر پیدایش حوزههای رقیب است. درحالحاضر گسترش موسسات و مراکز آموزشی آزاد و همچنین تحولات و پویایی مشاغل نیز این مسأله را تشدید کرده است؛ یعنی دیگر فرد بهجای چهار سال وقتگذاشتن برای یادگیری یک مهارت، ترجیح میدهد آن را در مدتزمان کوتاهتری درآموزشگاههای خصوصی بهدستبیاورد.البته همچنان دانشگاه در کشور ما اعتبار خود را دارد اما جایگاه آن نزد داوطلبان تغییر کرده است.
رشتههایی که شغل ندارند
علی امرایی، عضو دیدهبان شفافیت و عدالت نیز در گفتوگو باجامجم یکی ازدلایل اصلی بیرغبتی جوانان به حضور در دانشگاهها را نبود توازن بین رشتههای تحصیلی و شغلهای متناسب با آن میداند. وی دراینباره میگوید: ما اگر به سمتی حرکت کنیم که برای تکتک رشتهها برنامهریزی انجام دهیم و کار متناسب با آن را هم ایجاد کنیم، خودبهخود تمایل افراد به حضور در دانشگاهها را افزایش میدهیم. وقتی اکنون یکسری رشتهها را در دفترچه کنکور داریم که اقبالی نسبت به آنها وجود ندارد، قاعدتا هرسال ما با یک دسته از افرادی روبهرو میشویم که اصلا در کنکور شرکت نمیکنند یا اگر شرکت کنند، یا در دانشگاهها سرخورده میشوند یا مهاجرت میکنند. امرایی ادامه میدهد: این مسأله نشان میدهد که ما به سمت تناسب رشته و کار نرفتهایم.
عدالت آموزشی در اغما
غیر از بحث بیرغبتی برخی جوانان نسبت به حضور در دانشگاهها و عدم تناسب بین رشتههای تحصیلی و بازار کار، یکی دیگر از مسائلی که در بررسی سهم داوطلبان در تکیه بر صندلیهای رشتهها و دانشگاههای برتر به چشم میخورد، موضوع ارتباط بین دهکهای جامعه و کسب رتبههای برتر است. در همین راستا سال گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی آماری اعلام کرد که طبق آن مشخص شد ۸۶ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور و قبولیهای رشتهها و دانشگاههای برتر از سه دهک اقتصادی بالای جامعه هستند. موضوعی که مغایر با اصل ۳۰ قانون اساسی است و عدالت آموزشی را نقض میکند. در کنکور سراسری امسال نیز فقط ۷درصدبرترینهای کنکور ازمدارس دولتی بودندکه این درصد نسبت به سالهای گذشته کاهش یافته وباز دست برتر با دانشآموزانی بوده که در مدارس سمپاد و تیزهوشان درس خواندهاند. مدیرگروه آموزش عالی مرکز پژوهشهای مجلس در این رابطه به ما میگوید: این موضوع بهعنوان یک انگاره از سالهای بسیار دور در جامعه مطرح بوده است. این انگاره عامیانه از سوی مرکز پژوهشها بررسی علمی شده و براساس اطلاعاتی که از سازمان سنجش استخراج شده، ۲۰هزار داوطلب مورد بررسی قرار گرفتند و به نوعی این انگاره تایید شد.بهطوریکه از دهک یک و دو،۲۰درصد و ازدهکهای ۹ و ۱۰، ۵۱ درصد وارد دانشگاه میشوند. در دانشگاههای دولتی نیز این نابرابری وجود دارد.بهطوریکه در دانشگاه دولتی از دهک یک و ۲، ۸درصد و از دهکهای ۹ و ۱۰ بیش از۳۸درصدشان وارد دانشگاه شدهاند. وی در خصوص دلایل بررسی این مسأله میگوید: یکی از این دلایل سرمایهگذاری در آموزش عمومی است؛یعنی خانوادهای که هزینه بیشتری صرف آموزش فرزندش کند، به احتمال خیلی بالاتر میتواند صندلیهای برتر دانشگاهها را از آن خود کند. نصیری میگوید: طبق قانون اساسی دولت موظف است آموزش را رایگان در اختیار افراد قرار دهد، اما کالاییشدن آن باعث شد حوزههایی غیر از دولت به آموزش ورود کنند و آموزش دولتی در برابر آن پسافتاد. وی با بیان اینکه ما باید با ایجاد کیفیتی برابر دانشآموزان را تقویت کنیم ادامه میدهد: ضعف در ساختارهای دولتی وقتی با خصوصی شدن آموزش ترکیب میشود دولت را ناکارآمد میکند. وقتی با رقیبی مثل بخش خصوصی مواجه هستیم هرچه ارتقا پیدا کنید آن هم پیشی میگیرد، لذا تنها راهحل این مسأله ارتقای سطح آموزش و پرورش دولتی است.