گرگ و میش کودتا در سینما؟!

فرهنگ، هنر و رسانه بیشترین آسیب را از ناحیه کودتای ۲۸‌مرداد خورده است. هنر در دهه ۲۰سال‌های رونق و شکوفایی به خود دید اما تا آمد با توده‌ها نزدیکی بیشتری برقرار کند، کارش به مسلخ ختم شد.
کد خبر: ۱۴۶۹۴۸۹
نویسنده محمدتقی فهیم - منتقد سینما
 
هنر و از جمله سینما که موضوع بحث ماست تازه داشت از سبک و زیست درباری فاصله می‌گرفت ورابطه‌اش را با بطن جامعه ایران برقرار می‌کرد که کودتا بر فرقش فرود آمد و تا سال‌های سال، سینمای این دیار درخمودگی و قالب رویاپردازانه‌ کاذب، رویه «بزن بر طبل بی‌عاری که این هم عالمی دارد» را پیشه ساخت. سینما چند دهه در ساختار دستگاه پروپاگاندای سیستم اسیر بود مگر آنجا که در جشن‌های «قیام ملی!» مشارکت می‌کرد. همه چیز وارونه نمایش داده می‌شد. کودتا یا قیام ملی؟ بحثی پردامنه و دائمی بود که در آشکار یا پنهان میان جریانات سیاسی دایر بود. در واقع برخی جریانات، طی چند دهه، تلاش وافری به خرج می‌دادند تا در ماهیت کودتای ۲۸ مرداد شک و شبهه ایجاد کنند تا حدی که واقعه‌ سال ۳۲ را تحت عنوان «قیام ملی» معرفی و تئوریزه می‌کردند، بالاخره سازمان «سیا» دست به افشاگری زد و با اعتراف خود، تکلیف همه «پشت هم‌اندازان سیاسی وابسته» را روشن کرد چرا که با صراحت (و خود انتقادی) اعلام کرد که «پشتیبانی از کودتا (توسط آمریکا و شرکا) عملی غیر دموکراتیک بوده است». ولی سینما در همه‌ فرصت‌های پس از انقلاب به صورت کمی و کیفی نتوانست وارد پروسه درام‌پردازی درباره این پدیده سیاسی/اجتماعی جذاب شود. کودتای اوایل دهه ۳۰ از جمله رویدادهای معاصری است که نزد همگان داخلی و خارجی شناخته شده و قابل اعتناست. شاید کمتر برهه و رخدادی مانند دهه ۲۰تا کودتا(در تاریخ ایران) باشد که هر جز و کل آن قابلیت پرداخت سینمایی داشته باشد. اما سینمای ایران همواره خود را از این گنجینه محروم کرده است. خود دربار و اطراف آن به تنهایی انبان سوژه جذاب است. نباید این مهم را از دیده دور بداریم که اگر سینمای ایران مطابق گذشته خود را به کوچه علی چپ بزندواز ارائه روایت‌های مستند و موثق پرهیز کند، بی‌شک مغرضان سیاسی تاجرپیشه در تداوم پروپاگاندای معرفی کودتا به عنوان «قیام ملی»، بازهم مبادرت به مرجع‌سازی دروغ و غلط خواهند کرد کما‌این‌که زندگی محمدرضا پهلوی وارد چرخه تولید شده است. البته منکر برخی تلاش‌ها از سوی دستگاه‌های دولتی و فیلمسازان در زمینه ترسیم دوران پس و پیش از کودتا نیستم ولی غالبا در حد ناخنک زدن بوده است یا این‌که از مستندات تحقیق شده وپژوهش‌های کارشناسانه غافل بوده‌اند.مسعودکیمیایی بیش‌ازدیگر فیلمسازان به‌طورمستقیم وغیرمستقیم به اتفاقات و شخصیت‌های دوران رکود و سکوت اما ملتهب سیاسی و فعالیت‌های مسلحانه پرداخته است. البته کیمیایی متاثر از تجربه شخصی و نگاه خاص‌اش به این قضایا ورود کرده است.(مثلا فیلم خائن‌کشی که روایت دست و پا شکسته‌ای از مصدق ارائه می‌کند).حسن هدایت (مهمانی خصوصی)، محمد علی نجفی(گزارش یک قتل)،حمید رخشانی(اعاده امنیت)،بهروز افخمی(صبح اعدام) و محمد رضا ورزی(عملیات آژاکس) از جمله دیگر کارگردان‌هایی هستند که هرکدام به شکلی و با مضمونی دوران ملی شدن صنعت نفت و بعد از آن را دراماتیزه کرده‌اند. ولی خیلی کم است. یعنی اگر کیفیت این آثار را فاکتور بگیریم و فقط از دریچه کمی به موضوع نگاه کنیم بازهم سینمای ایران دراین زمینه به شدت مورد انتقاداست.این کم‌کاری وغفلت در سینمایی که سالانه تعداد قابل‌توجهی فیلم بلند، آن هم توسط حمایت‌های مالی دولت و زیر مجموعه‌هایش تولید می‌شود، یک ضعف جدی و نابخشودنی است. برخی کشورهایی که سالانه کمتر از انگشت یک دست فیلم سینمایی با حمایت دولت می‌سازند، دربست در زمره آثاراستراتژیک وبه منظورفرهنگی و پاسداشت ارزش‌های ملی آن کشورهاست؛ مثلا تاجیکستان. حالا درکشورما با این حجم تولید، متاسفانه رسالت لازم در راستای فرهنگ و هویت ملی و دینی (که تبلور رودررویی سیاسی آن در دهه ۲۰ و مشخصا قضیه پول‌پاشی استعمارگران برای برگرداندن شاه و انجام کودتا خلاصه شده) دیده نمی‌شود. آیا پس از این شاهد فوکوس لنزها به تاریک روشنای کودتای ۲۸ مرداد خواهیم بود؟
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها