واقعیت این است روزی نیست که در دنیای خبرهای علم و فناوری حرفی از هوشمصنوعی و کاربردهای جدیدش نباشد؛ از کاربردهای دمدستی و عمومی مثل رباتهای مکالمه و نرمافزارهای تغییر صدای خوانندگان تا کاربردهای تخصصیتر مانند استفاده از آن برای شناسایی بیماریها، برآورد منابع و آمایش سرزمین و... به همین خاطر کشورهای پیشرو در عرصه فناوری نیز برنامهها و هدفگذاریهای جدیای را برای توسعه این فناوری آیندهساز در نظر گرفتهاند.
در کشور ما نیز در این راستا اقدامات مختلفی چه از سوی سازمانها و نهادهای مرتبط با حوزه فناوری چه از سوی بخش خصوصی و متخصصان این حوزه شکل گرفته است اما با توجه به سرعت پیشرفت این فناوری در دنیا، بدون شک اگر به سرعت سازوکار و نقشهراه دقیق و مشخصی برای محدوده فعالیتها در این خصوص شکل نگیرد، خیلی زود فرصتهای موجود از دست میرود و فاصله ما از پیشرفت جهانی هوشمصنوعی به شکافی غیرقابل جبران تبدیل میشود. از جمله اقداماتی که در این راستا در دولت سیزدهم شکل گرفته است، راهاندازی سازمان ملی هوش مصنوعی با حکم رئیسجمهور شهید بود که مسئولیت آن به معاون علمی، فناوی و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور واگذار شد. سازمانی که 19 تیر 1403 با حضور محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهور به صورت رسمی افتتاح شد و قرار است نقش موثری را در بسترسازی توسعه هوشمصنوعی در کشور ایفا کند. به همین خاطر به پلاک 20 کوچه لادن خیابان شیخبهایی رفتیم تا در گفتوگویی مفصل با دکتر روحا... دهقانی فیروزآبادی، اهمیت این سازمان و برنامههای پیش رویش را جویا شویم. شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
آقای دکتر دهقانی، ضمن تبریک بابت به ثمر نشستن یکی از مهمترین طرحهای حوزه فناوری در دولت سیزدهم، ایده شکلگیری سازمان و شورای راهبری هوشمصنوعی چه بود و با چه هدفی تشکیل شدهاند؟
هوش مصنوعی از موضوعات جدی مطالعاتی تحقیقاتی در حوزه فناوری است و تاکنون نسلهای متعددی از هوشمصنوعی عرضه شده؛ از نسل اول که هوشهای مصنوعی تکبعدی و ساده بودند تا آن چیزی که در حال حاضر عموم مردم با آن آشنا هستند. واقعیت این است همواره انسان دوست داشته ابزارها، ماشینآلات و فناوریهایی ابداع کند که بتوانند به جای بشر کار کنند. پس از آن به همین ترتیب فناوریهای دیگری را نیز ابداع کرد؛ همه فناوریهایی که در طول این سالها به دست آمدهاند نقش مهمی در توسعه و پیشرفت زندگی نوع بشر ایفا کردهاند. مهمترین برتری انسان در مقایسه با سایر موجودات عالم، قدرت فکر، تصمیمگیری یا اصطلاحا هوش است. اینکه چگونه میتوان با تقلید از عملکرد مغز و سیستم عصبی هوشی متعالی ساخت، آرزوی بلندپروازانهای بود که بشر بهدنبالش رفت تا بتواند به جایش فکر کند، تصمیم بگیرد و عملکرد هوش را داشته باشد. این فناوری در دنیا خیلی جدی پیگیری شده و الان بسیار پیشرفته شده است. امروز بشر با معرفی هوشمصنوعی تعاملی و هوشمصنوعی مولد مواردی را تجربه میکند که حتی 10 یا 20 سال پیش به آن فکر هم نمیکرد. این فناوری بهزودی و بسیار سریعتر از فناوریهای دیگر تمام عرصههای زندگی انسانها را درخواهد نوردید. مشابه این اتفاق را درخصوص فناوریهای جدید دیگر هم دیدهایم؛ 10، 12 سال پیش شاید هیچکس فکر نمیکرد که اقتصاد دیجیتال و فضای مجازی روزی تا این حد در زندگی انسانها تاثیرگذار باشد و به آن پیوند بخورد. هوشمصنوعی هم از فناوریهایی است که با همین سرعت و بلکه با سرعت بیشتر پیش خواهد رفت؛ اصطلاحا گفته میشود دوره تناوب موجهای معرفی فناوریهای جدید یا در واقع مدت زمان میان معرفی یک فناوری تا فناوری جدیدتر هر روز کوتاهتر میشود و در زمان کوتاهتری همه چیز دستخوش تغییرات میشود. هوشمصنوعی کمتر از پنج سال آینده در همه دنیا بسیار قویتر از آنچه که فضای مجازی عمل کرد، وارد زندگی انسانها خواهد شد؛ شغلها، ارتباطات، اقتصاد، صنعت، سلامت و همه حوزههای دیگر را درگیر خواهد کرد. لذا اقدام سریع در این زمینه بسیار حائز اهمیت است. بیش از 70 کشور دنیا که زودتر از ما در این حوزه اقدام کردند و پیشتاز هستند، متناسب با شرایط و وضعیت اقتصادی کشور اسناد خیلی قویای درمورد برنامههایشان برای هوشمصنوعی تدوین کردهاند و متناظر با همین اسناد بعضا سازمانهای ملی تخصصی و وزارتخانههایی ایجاد کردهاند؛ لذا در این زمینه واقعیت این است که از دنیا عقب هستیم. خاطرم هست که حدود 10 ماه پیش بود که در جلسهای به صورت مفصل با رئیسجمهور شهید این موضوع را مطرح کردم و فرصتهای بالقوه و تهدیدات منتج از عدم اقدام بهموقع در این حوزه را به صورت کامل تشریح کردم. ایشان درخواست کردند ظرف دو هفته همه اسناد و مدارک لازم برای اینکه مرکزی ملی برای هوشمصنوعی ایجاد شود تدوین شود. پس از آن براساس حکم رئیسجمهور بهعنوان رئیس مرکز ملی هوشمصنوعی، وظیفه تشکیل مرکز هوشمصنوعی و شورای راهبری که بتواند کلانمسأله هوشمصنوعی در کشور را مدیریت کند به من محول شد. خوشبختانه همزمان با دستور رئیسجمهور سازوکارهای قانونی تدوین شد و اسناد آن شکل گرفت و به یاری خدا تشکیل سازمان ملی هوشمصنوعی و شورای راهبری هوشمصنوعی ذیل رئیسجمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و حالا هم سند چشمانداز خوبی برای آن تدوین شده و هم حدود 8000 صفحه اسناد پشتیبان حاصل از مطالعات بیش از 3000 نفر ساعت کار کارشناسی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و همینطور ستاد هوشمصنوعی معاونت علمی و قریب به 17 نهاد حاکمیتی و خصوصی گردآوری شده و امروز نقطه محکمی برای شروع جدی داریم که امیدوار هستیم کمتر از سه سال آینده آثار ایجاد این سازمان در زندگی مردم مشخص شود.
اساسا شرح فعالیتهای این سازمان چه خواهد بود و ما قرار است شاهد چه جنبههایی از توسعه هوشمصنوعی بهواسطه فعالیتهای این سازمان در کشور باشیم؟
ما در کشور تجربههای متعدد اقتصادی داریم که عموما در دو دسته قرار میگیرند؛ تجربههای متمرکز که طی آن نهاد حاکمیتی به صورت کامل بر موضوعی متمرکز شده است؛ تجربه نشان داده که به خاطر مسائل و کندیهایی که سیستم دولتی دارد، این روش چندان موفق نیست. روش دوم سیستمهای کاملا پراکنده است که در بسیاری موارد موفق نیست و به خاطر نبودن زیرساختهای کافی و متمرکز نتوانستند پیشرفتی داشته باشند. ما در برنامهریزی سازمان بهدنبال این بودیم که هم بتوان از محسنات برنامهریزی و ساختارسازی نظاممند متمرکز بهره برد و هم بتوان کاملا نقش مردم، شرکتها و بهرهبرداران خصوصی را در بازی تعریف شود تا بتوان از مزیتهای اقتصاد غیرمتمرکز استفاده کرد. هوشمصنوعی در همه دنیا در لایه اول، سه زیرساخت بسیار مهم دارد؛ اولین زیرساخت ضروری، داده است. هوشمصنوعی برمبنای داده ایجاد شده و میتوان گفت هوشمصنوعی یک موج تکمیلکننده اقتصاد دیجیتال است؛ اطلاعات زیادی که بهوفور در طی این سالها بهواسطه اقتصاد دیجیتال ایجاد شده آنقدر زیاد است که کاوشی خوب در این دادهها میتواند اطلاعات بسیار مفیدی را فراهم کند. داده وقتی متمرکز باشد تازه معنا پیدا میکند.
برای مثال اگر بخواهیم از کاربرد هوشمصنوعی در سلامت بهرهمند شویم نیاز به دادههای بیمارستانی خواهیم داشت؛ بعضا این دادهها محرمانگی یا ملاحظاتی دارد و در برخی موارد حتی کافی نیست. توسعهدهندهگان هوشمصنوعی در حوزه سلامت اگر خودشان با بیمارستانها وارد تعامل شوند، بعضا با موانع قانونی به خاطر بحث محرمانگی و شخصیبودن اطلاعات و... مواجه میشوند؛ لذا کار زمین میخورد. پس اولین کاری که سازمان میخواهد به عنوان نهاد حاکمیتی انجام دهد این است که بتواند ساختار دادهای تمیز و دستهبندی شده، محرمانهشده یا اصطلاحا بدون نام شده ایجاد کند که همه بهرهبرداران بتوانند از آن دادهها استفاده کنند. دومین موضوع، ابزار پردازش است. در دنیا پردازندههای گرافیکی یا جیپییوها مهمترین زیرساخت توسعه هوشمصنوعی هستند. یک جیپییو در ایران از یک تا پنج شش میلیارد تومان قیمتگذاری میشود. مجموعههای متعددی در دانشگاه و شرکتها تعدادی جیپییو دارند؛ اینها برای انجام پردازشهای کوچک مناسب و جوابگو هستند اما اگر بنا باشد کار بزرگی انجام شود دیگر با این میزان پردازنده امکانپذیر نخواهد بود و نیاز است که کشور ساختاری یکپارچه با حجم زیاد از پردازنده داشته باشد. مستحضر هستید برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس و کشورهای دیگر در دنیا الان مزارع پردازش گرافیکی یا جیپییوفارمهایی دارند که دارای چندهزار تا چند 10هزار جیپییو را میزبانی میکنند.
در حال حاضر تعداد جیپییوهای فعال در کشور ما چه تعداد است؟
فکر نمیکنم بیشتر از صد جیپییو وجود داشته باشد. یکی دیگر از کارهایی که این مرکز یا سازمان باید انجام دهد این است که بتواند مجموعه متمرکز و توانمندی از پردازندههای گرافیکی را تهیه کند تا بتواند به عنوان مزرعه جیپییو با ظرفیت قابلقبول به مصرفکنندگان، ارائه خدمات دهد. زیرساخت مورد نیاز دیگر در لایه اول هوشمصنوعی کتابخانههای بزرگ است. مثلا الالامها یا همان مدلهای پردازش زبانی یا مدلهای بزرگ پردازش تصویر همگی ابزارهایی مشابه پیامرسانها هستند؛ نمیشود از آنها دهها و صدها نمونه ایجاد کرد یا هرکسی برای خودش یکی ایجاد کند. زیرا بسیار هزینهبر است و لازم است برای آموزشآنها یا آموزش آن شبکهای که اصطلاحا برمبنای هوشمصنوعی طراحی شده هزینههای زیادی متحمل شد. به این موارد اصطلاحا زیرساختهای نرم لایه اول هوشمصنوعی گفته میشود. شرکتها و بنگاههای کوچک و متوسط قادر به تأمین هیچیک از این سه زیرساخت نیستند؛ چه به لحاظ مسائل حاکمیتی و امنیتی و چه به لحاظ مسائل سرمایهای و اقتصادی. بزرگترین کاری که سازمان ملی هوشمصنوعی قرار است انجام دهد این است که یک اپراتور هوشمصنوعی که این سه ابزار را در کشور در حد قابل قبولی داشته باشد با استفاده از توان بخش خصوصی، سرمایهگذاری بانکها و نهادهای بزرگی مثل صندوق توسعه ملی و... تشکیل دهد. برای این که ملموس شود ساختاری را مشابه اپراتور همراه تصور کنید؛ اپراتور همراه ابزارها و زیرساختهای مختلفی مانند دکلها و رکها و سرورها و... دارد که بتواند اینترنت را در اختیار مردم و بخش خصوصی و شرکتها قرار دهد. اولین کار سازمان ملی هوشمصنوعی در لایه اول این است که یک اپراتور هوشمصنوعی را با سرمایهگذاری دولتی و بخش خصوصی توسعه دهد تا بتواند این خدمات را به مجموعههای مردمی ارائه کند. لایه دوم این است که هوشمصنوعی حوزههای مختلفی دارد؛ هوش مصنوعی در سلامت و پزشکی، در شهر هوشمند، در مسائل مالی و حکمرانی دنیا و ... از ابزارهای متعددی بهره میبرد. ذیل این اپراتور بزرگ یا اپراتور زیرساختی، اپراتورهای تخصصی متعددی بر اساس ظرفیت بخش خصوصی تشکیل میشود. برای مثال اپراتور تخصصی حوزه سلامت و بهداشت. اپراتور تخصصی حوزه مالی و حکمرانی و... این اپراتورها از لایه اول که سازمان ایجاد کرده سرویس و خدمت میگیرند و ذیل این اپراتورها کسبوکارها شکل میگیرد. یعنی کسبوکارها و شرکتها و استارتاپها و شرکتهای دانش بنیان و مجموعههای خصوصی و دولتی که مردم میتوانند از این زیرساخت استفاده کنند و اقتصاد را توسعه دهند. در این مدل چابکی و کوچکی سازمان حفظ میشود و سطح آن در حد حکمرانی و تنظیمگری باقی میماند و مردم و شرکتهای خصوصی بازیگران و بهرهوران این اقتصاد خواهند بود. این بزرگترین ماموریت سازمان است.
با توجه به این که موضوع اخلاق هوش مصنوعی و ایجاد چارچوب مشخص برای فعالیتهای این فناوری در دنیا بسیار داغ است، سازمان ملی هوش مصنوعی چه برنامهای در این خصوص خواهد داشت؟
مسأله هوش مصنوعی بسیار پیچیدهتر از اقتصاد دیجیتال است و مسائل جانبی مختلفی دارد. از اخلاق و امنیت تا ایجاد قواعد فعالیت؛ پس لازم است همانطور که سازمان تنظیم مقررات رادیویی تنظیمگری کاربرها یا اپراتورهای همراه را انجام میدهد، این سازمان نقش یک تنظیمگر حاکمیتی را برای مسائل و نکاتی که اپراتورهای هوشمصنوعی خواهند داشت، بر عهده خواهد گرفت. این یک وظیفه جدی دیگر است.
یعنی در واقع این سازمان اختیاراتی در قانونگذاری هوش مصنوعی را خواهد داشت یا با مجلس و سایر نهادهای قانونگذار در تعامل خواهد بود؟
ذیل اختیاراتی که در مصوبه سازمان ملی هوشمصنوعی آمده و در اساسنامه سازمان و سند ملی هوش مصنوعی ذکر شده، این سازمان در برخی موضوعات میتواند نقش تنظیمکننده مقررات داشته باشد. قطعا در طول مسیر برخی زمینهها ممکن است نیاز داشته باشیم به قوانینی که از سوی مجلس تصویب میشود اما نکته اینجاست که در مسابقه جهانی هوشمصنوعی اینکه منتظر بایستیم که همه قواعد و زیرساختها آماده شود و همه قوانین نوشته شود دو تا سه سال طول میکشد و دیگر آن موقع ما قطعا به سرعت جهانی پیشرفت این فناوری نخواهیم رسید. پس باید همزمان با شروع کار و پیشرفت آن تنظیمگری و ایجاد قواعد را هم شروع کرد.
با توجه به این که بر اساس فرمایشات شما نمیتوان حرکت در این زمینه را متوقف کرد تا زیرساختهای قانونی آن به صورت کامل شکل بگیرد، سازوکاری برای این موضوع دیده شده است؟ تا چه حد دست مرکز باز است برای اینکه بتواند این فعالیتها چنین خلأهایی را در مسیر پیشرفت این فناوری تازه وارد پر کند؟
به نظر من سازمان تا دو سه سال دیگر حتما میتواند اقداماتی را که به آن اشاره کردم، بدون مشکل پیش ببرد. همزمان در سازمان ملی هوشمصنوعی واحدی تشکیل خواهد شد که کار بررسی قوانین و مقررات و تنظیمگریهای مورد نیاز را پیگیری کند. یعنی همزمان هم کار جلو برود و هم نظام تنظیمگری شکل بگیرد و قاعده پیدا کند. این برنامه کلی سازمان ملی هوشمصنوعی است و چون با این سیاست و این نگاه طراحی شده، پیشبینی میکنم دچار قواعد دستوپاگیر و رکود و سستی دولتی نشود و بتواند باتوجه به کشش زیادی که در بازار وجود دارد سازمانی پیشرو باشد که کار را جلو ببرد. با ایجاد این زیرساختها علاوه بر این که در اقتصاد تاثیر میگذارد، در کنارش مجموعههای دیگری مثل ستاد توسعه فناوریهای هوشمصنوعی که در معاونت علمی مستقر است با استفاده از این زیرساختی که فراهم شده شروع به حمایت از دانشگاهیان و محققان برای توسعه فناوریهای جدید در هوشمصنوعی خواهد کرد، پس ما هم در لایه علم و فناوری در سمت دانشگاه میتوانیم کارهای خیلی خوبی انجام دهیم و هم در لایه اقتصاد و بهرهبرداری هوشمصنوعی.
همانطور که اشاره کردید بحث داده اولین ابزار مورد نیاز برای توسعه هوشمصنوعی است؛ این در حالی که اساسا تجمیع دادهها و دسترسی به آنها در کشور ما از موضوعات بسیار پرچالش است. در این لحظه که سازمان ملی هوشمصنوعی فعالیت خود را آغاز کرده است دسترسی به این دادهها چقدر امکانپذیر خواهد بود؟
همیشه یک نکتهای را مطرح میکنم؛ وقتی موج فناوری جدیدی وارد جامعهای میشود گاهی آن موج کامل وارد جامعه نمیشود و از بخشهایی از آن غفلت میشود که بعدا آسیبزا میشود. کاربرد اقتصاد دیجیتال با سرعت خیلی خوبی وارد کشور ما شد اما در نظام و آمادهسازی دادهها متاسفانه ساختار بسیار بههمریختهای داریم.
دادههای پراکنده، در قالبهای مختلف و متعدد، که بعضا نیاز به راستیآزمایی و صحتسنجی دارد و در بیشتر موارد سطح دسترسیشان مشخص نیست. دادههایی که اصطلاحا بینام نشدهاند و اطلاعات اشخاص در آن است. واقعیت این است که دنیای بسیار پیچیده و پراکندهای از دادهها با حجم بسیار زیاد و ارزشمند در دستگاههای کشور وجود دارد. با توجه به اینکه ساختار کشور ما عموما دولتی است، این دادهها عموما در دستگاههای دولتی موجود است.
با توجه به اینکه موج اقتصاد دیجیتال از ابتدا بهصورت کامل وارد کشور نشد که این نظام و یکپارچگی را از اول درست کند، کار سختی خواهد بود. در بسیاری از کشورهای دنیا که هوشمصنوعی بهسرعت توسعه پیدا کرد، زیرساختهای اقتصاد دیجیتال برای این موضوع آماده بود. هم از لحاظ قانونگذاری، دسترسی و امنیت و هم از لحاظ قالب و ساختار دادهها. خیلی فکر کردیم که واقعا چطور میشود این دادهها را تجمیع کرد؛ قطعا حاکمیت اجازه نمیدهد بخش خصوصی به دادههای اشخاص که ممکن است بسیار هم محرمانه باشد، دسترسی آزاد پیدا کند، پس این کار باید از سوی بخش دولتی انجام شود. از طرفی نیاز داریم دستگاهی وجود داشته باشد که بتواند فرادستگاهی عمل کند؛ یعنی بتواند از وزارت بهداشت، صنعت و معدن و گردشگری و همه دستگاههای مختلف دادهها را بگیرد. علت اینکه اساسا سازمان هوشمصنوعی در سطح بالا و ذیل رئیسجمهور تعریف شد، همین بود که شأنی از رئیسجمهور را داشته باشد که بتواند از همه دستگاهها این پیگیری را انجام دهد. دو مسأله در اینجا مطرح است؛ اول اینکه یک نهاد حاکمیتی مورد اعتماد دولت و حاکمیت و با اقتدار رئیسجمهور بتواند از همه دستگاهها دادهها را جمعآوری کند و دوم برای اینکار انرژی و هزینه صرف کند. دستگاههای ما هرکدام آنقدر درگیری و مسائل گوناگون دارند که مسأله مرتبسازی و بدون نام کردن دادهها برایشان اولویت نیست و حتی اگر اولویت هم باشد بعضا متخصص انجام این کار را ندارند؛ لذا از کارهایی که سازمان قرار است انجام دهد این است که بهعنوان نماینده امین حکمرانی و حاکمیت خودش این وظیفه را در دستگاههای مختلف بر عهده بگیرد. به نظر شخصی من و جمعی از متخصصان، اجرا شدن این مدل میتواند ما را به دادههایی یکپارچه برساند. البته تلاشهای خوبی هم در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در حال انجام است و همینطور لوایحی در موضوع حفاظت از دادههای شخصی هم در حال تنظیم است و در دستورکار دولت قرار دارد که ساختار مشخص، منظم و قابل استفادهای به دادههایی بدهد که از این به بعد تولید میشود. قطعا از نظر من سختترین قسمت کار توسعه سازمان هوشمصنوعی در کشور ما، همین داستان دادهها خواهد بود؛ با اینکه برای تأمین زیرساختها با مشکل تحریم روبهرو هستیم اما تجربه نشان داده که میتوانیم بالاخره به روشهایی از آن عبور کنیم و احتمالا از نظر تهیه یک مزرعه جیپییوی مناسب برای کشور که نه آنقدر بزرگ و تخیلی باشد و نه آنقدر کوچک که قابل استفاده نباشد، مشکل خاصی نخواهیم داشت. از نظر توسعه کتابخانههای بزرگ زبانی و تصویری و... هم با توجه به اینکه جوانان باهوش، بسیار مستعد و نیروی انسانی قوی در کشور داریم فکر نمیکنم مشکلی باشد اما در مورد داده امیدوارم به خیر بگذرد.
در صحبتهایتان اشاره کردید که تقریبا ما از سه سال آینده کمکم اثرات فعالیت سازمان را بهصورت ملموس در کشور احساس خواهیم کرد؛ این اثرات در کدام جنبههای زندگی مردم بیشتر نمایان خواهد بود؟
قطعا از یکسال بعد از تاسیس و تجهیز سازمان به زیرساختهای سختافزاری مورد نیاز موج تحرکات و ایجادشدن کسبوکارها و ابزارهای جدید را در بخش خصوصی شاهد خواهیم بود. یعنی لازم نیست سه سال منتظر بمانیم که حالا قرار است مثلا هوشمصنوعی برای ما چه کار بکند؛ کمتر از یک سال آثارش را نشان خواهد داد. خاطرتان هست اولین اپراتورهای همراه که در کشور شروع به کار کردند بلافاصله بعد از کمتر از شش ماه در فضاهای مختلف کسبوکار تاثیراتش نمایان شد. اما اوجش زمانی بود که توانست پوشش کامل در کشور ایجاد و امکاناتی را به زیستبوم خاص خودش اضافه کند. بنابراین حتما شاهد آثارش در همان سال اول خواهیم بود. من امیدوارم که مردم در جنبه خیلی جدی اثرات فناوری هوشمصنوعی را ببینند. مورد اول که از همه مهمتر است در مسأله حکمرانی است. یعنی دولت، قوه قضاییه و قوه مقننه بیش از همه به مسأله هوشمصنوعی نیاز دارند. امروز در دنیا بسیاری از کشورها شبکههای توزیع، تولید و مصرفشان و تمام تصمیمهای حکمرانیشان را براساس اطلاعاتی که از ابزارهای هوشمصنوعی بهدستمیآورند تنظیم میکنند تا برنامهریزی دقیق، درست و واقعیتری داشته باشند. ما متاسفانه برخی تصمیمهایمان هنوز محلی است. در جلسه دور همدیگر مینشینیم و با توجه به نگاهی که به اطراف داریم و حسی که از چهار نفر دور و برمان دریافتکردهایم برای کشور تصمیم میگیریم. میخواهیم در مورد مسألهای اقتصادی تصمیم بگیریم، در مورد قیمت یا قواعد مالیاتی یا عوارض میخواهیم تصمیم بگیریم، در مورد توزیع آب و نان و برق میخواهیم تصمیم بگیریم، کماکان براساس تجربیات و حسمان تصمیم میگیریم. اینها تصمیمهایی است که بعضا زندگی چند میلیون نفر را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین اگر قرار باشد استفاده از هوشمصنوعی در کشور ما یکجا از همه ضروریتر باشد، دقیقا خود حاکمیت و دستگاههای حکمرانی است.
چقدر حاکمیت الان این احساس نیاز را کرده و چقدر پذیرای ورود یک فناوری جدید است؟
واقعیت این است که بدنه حاکمیتی ما بدنه قدیمی و سنتی است و هنوز مدیرانی که در بدنه دولتی ما و بدنه حاکمیتی ما تصمیم میگیرند متوسط سن بالایی دارند. فناوری هوشمصنوعی هم فناوریای است که بچههای 30 ــ 20 سال بهتر آن را درک میکنند تا فردی 50 ــ 40 ساله. لذا واقعیت این است که من هنوز در بدنه حاکمیت به غیر از نخبگانش و مدیران جوانی که در سالهای اخیر وارد دستگاهها شدهاند چندان احساس اینکه چقدر این مسأله ممکن است مهم باشد را دریافت نمیکنم ولی نگرانش نیستم. همانطور که موج اقتصاد دیجیتال خیلی سریع وارد شد و حتی افراد سالمند را همراه کرد، موج هوشمصنوعی هم قطعا این کار را انجام خواهد داد. موضوع دیگری که میتواند خطرناک باشد و باید به آن توجه شود، اشتباهشناختن یک فناوری یا ناقصشناختن آن است. الان متاسفانه بیشتر مردم یا حتی مدیران کشور وقتی صحبت از هوشمصنوعی میشود آن را در چتجیبیتی یا همین ابزارهایی که ویرایش تصویر و صدا و امثالهم را انجام میدهد خلاصه میکنند، درحالیکه اینها از بخشهای کوچک دنیای هوشمصنوعی هستند. امروز در دنیا واکسنها، داروها و حتی سیستمهای بسیار پیشرفته با هوشمصنوعی طراحی میشوند. پیشبینی میشود که اگر همهگیری دیگری در دنیا اتفاق بیفتد با ابزارهای هوشمصنوعی در کمتر از 4 ــ 3 ماه واکسن طراحی شود. یعنی هوشمصنوعی بسیار فراتر از آنچه ما در ابزارهای سرگرمی میبینیم در حال فعالیت است. این تصور که هوشمصنوعی یک ابزار سرگرمی و پرسش و پاسخ است میتواند بسیار خطرناک باشد و لازم است مردم و مسئولان کشور ما آشناتر شوند با اینکه وقتی در مورد هوشمصنوعی حرف میزنیم در مورد ابزاری حرف میزنیم که مشابه انسان و شاید روزی برتر از انسان ــ که احتمالا در کمتر از 10 سال آینده خواهد بود ــ میتواند فکر کند، تصمیم بگیرد و طراحی کند. وقتی حکومتهایی در دنیا چنین ابزاری را در دست داشته باشند چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد؛ ابزاری که تنها نقطه برتری انسان و حیوان است، ابزاری که مهمترین ویژگیای که خدا به انسان داده و اصلا انسانبودن با این ابزار مشخص میشود.
هرجا که فکر بشر نقش ایفا میکند شما آنجا باید بهدنبال آثار هوشمصنوعی بگردید. لذا لازم است در راستای آگاهی و توانمندی هوشمصنوعی فرهنگسازی کنیم. فکر میکنم از دیگر وظایفی که سازمان ملی هوشمصنوعی باید دنبال کند، بحث فرهنگ و رسانه است. همیشه ما بهخاطر اینکه یک فناوری وارد کشورمان شده و قبل از آن فرهنگش در کشور جا نیفتاده، آسیب دیدهایم؛ هم از لحاظ بد استفاده کردن از آن فناوری و هم از لحاظ نشناختن کامل آن فناوری. لذا قطعا از برنامههایی که سازمان ملی دنبال خواهد کرد بحث آشنا کردن مردم و مسئولان و مدیران کشور با توانمندیهایی است که هوشمصنوعی در اختیار انسان میگذارد.
هوش مصنوعی با سرعت بسیار شگفتآوری در حال پیشروی است؛ تقریبا روزی نیست که خبرهای بینالمللی را دنبال کنیم و با خبری در مورد هوشمصنوعی و کاربردهای جدیدش روبهرو نشویم. چقدر این سازوکاری که طراحی شده آن چابکی مورد نیاز برای این سرعت فناوری را دارد؟ اینکه میگویید از چند سال آینده تقریبا تأثیرات توسعه هوش مصنوعی را در کشور خواهیم دید، با آنچه تا آن زمان در دنیا پیش رفته قابل مقایسه خواهد بود؟
این نظر شخصی من بهعنوان یک کارشناس است؛ اینکه فکر کنیم میتوانیم در هوشمصنوعی از لحاظ کاربرد و اقتصاد کارهایی را انجام دهیم که بعضی از شرکتهای بزرگ آمریکایی در حال انجام آن هستند، قطعا اشتباه است. آن چیزی که عقلانی بهنظر میرسد این است که نمیتوانیم زیرساخت چنددههزار جیپییویی را حداقل طی 10 سال آینده مشابه کشوری که خودش سازنده جیپییوست بهدست بیاوریم و بخواهیم با آن رقابت کنیم. بنابراین تعریف محتوا و زمینی که بخواهیم در آن از ابزارهای هوشمصنوعی استفاده کنیم، خیلی مهم است. همانطور که در اقتصاد دیجیتال اینطور است؛ غولهای اقتصاد دیجیتال دنیا مثل شرکتهایی که میشناسیدشان شرکتهای چند 10 یا چند 100 هزار میلیارد دلاری چقدر با غولهای اقتصاد دیجیتال ما قابل مقایسه و رقابتند. اگر بخواهیم در آن زمین بازی کنیم حتما بازندهایم اما لازم نیست آنجا بازی کنیم. هوشمصنوعی مانند دیگر فناوریها هم عرصههای تقابل و رقابت بینالمللی خواهد داشت و هم عرصههای استفاده داخلی. بهنظر من اینطور میرسد که آنچه ما باید دنبال آن بگردیم این است که با توجه به بوم، نیازها و مسائل این کشور و محدودیتها، سرمایه، داراییها و قیدهایی که در کشور داریم چطور میتوانیم هوشمصنوعی را به بهترین نحو برای کشور خودمان توسعه بدهیم. لذا لازم نیست بگوییم ما در رقابت با شرکتهای بزرگ هوشمصنوعی دنیا میخواهیم اول، دوم یا سوم باشیم؛ معنی ندارد. ما میخواهیم به نسبت بوم خودمان در دنیا برتر باشیم. اصطلاحا برای چنین مقایسهای باید موضوع مدنظر را بیبعد کنیم؛ مثلا جامعهای متشکل از 10 نفر یک میلیون تومان سرمایه دارد. جامعه دیگری هزار نفر جمعیت دارد و آن هزار نفر 100 میلیون سرمایه دارند. اگر بخواهیم دو سرمایه را با هم مقایسه کنیم آنها 100 و ما 10 میلیونیم و هرگز نمیتوانیم به آنها برسیم. اما اگر به سرانه تقسیم کنیم، این بار خواهید دید که اولی سرانهاش بالاتر است. لذا ما لازم است که پیشرفتمان را در علم و فناوری و استفاده از فناوریهایی مثل هوشمصنوعی نسبت به بوم خودمان بیبعد کنیم. این مفهوم مهمی است؛ در دنیا اول بودن لزوما در مقدار و محتوا اول بودن نیست، این است که بتوانیم متناسب با جمعیت و منابعی که داریم بگوییم که در کاربری هوش مصنوعی برای رفاه و بهبود زندگی مردم حرف برای گفتن داریم و در کنار آن در رقابتهای علمی بینالمللی نیز از جایگاه مناسبی برخورداریم. یعنی میزان پیشرفت را در حوزههای علمی، فناوری و اقتصادی تفکیک کنیم؛ در حوزههای علمی هوشمصنوعی بتوانیم با همه دنیا رقابت کنیم و رتبه زیر 10 را کسب کنیم. اما از نظر اقتصاد و کاربرد براساس شرایط کشور انتظار داشته باشیم. اگر بتوانیم به این شکل نگاه خود را به توسعه هوش مصنوعی تغییر دهیم امکان مطرح شدن در عرصههای بینالمللی وجود خواهد داشت و پیشبینی میکنم با جدیتی که در همه مسئولانی که کمک کردند سازمان هوش مصنوعی در کشور شکل بگیرد سراغ دارم، ما هم میتوانیم در دنیا در این زمینه حرف برای گفتن داشته باشیم.
با توجه به این که بهزودی شاهد فعالیت دولت چهاردهم خواهیم بود، چه توصیهای برای دولت چهاردهم در راستای فعالیت بدون توقف و چابک این سازمان دارید؟
من شخصا در دورههایی که مسئولیت مدیریتی برعهده داشتهام، از مدیریت شرکتی کوچک گرفته تا دستگاهی بزرگ، همواره به این موضوع اعتقاد داشتهام که ما زمان زیادی برای کلکل نداریم. اگر قرار باشد زمان را به بحث بین این که این دولت درست عمل کرد و آن دولت درست عمل نکرد بگذرانیم، چشممان را باز میکنیم و میبینیم که از دنیا جا ماندهایم و دیگر به آن نمیرسیم. افراد متخصص کشور در این زمینه که تغییر نخواهند کرد، سیاستگذاری انجام شده هم اقدامی عجیب نیست، همه کشورهای دنیا در حال ایجاد سازمان یا نهادی متولی برای توسعه هوش مصنوعی هستند و با سرمایهگذاری جدی روی آن در حال تلاش برای ارتقای این فناوری در کشورشان هستند. بدون شک دولت چهاردهم باید رقابتش با دولت سیزدهم در این زمینه بر سر این باشد که چقدر بیشتر، چقدر جدیتر و محکمتر این مسیر را حمایت خواهد کرد. اگر این اتفاق بیفتد شاهد خواهیم بود که توپ در زمین به شکل درست پاس داده میشود تا در نهایت در دروازه جای بگیرد. اما اگر قرار باشد بهجای تداوم کار، کار را از جای دیگری دوباره شروع کنیم و پس از آن دوباره افراد دیگری اقدام متفاوتی برای آن کنند، این حوزه شوخیبردار نخواهد بود و مشابه فناوریهای دیگر نیست که دوره تناوب توسعه آنها 20 سال، 30 سال یا بعضا 50 سال بود که بتوانیم بهسادگی عقبماندگی چندساله را جبران کنیم. در مورد فناوریهای پیشرو که دوره تناوبی در حد زیر پنج سال دارند فرصت اشتباه نداریم، فقط باید به هم پاس بدهیم که کشور را به جایگاه درخور برسانیم.
در بحث هوش مصنوعی بهطور خاص زمان بسیار کوتاهی در اختیار داریم. اگر این دو سه سال اول را بهدرستی درنیابیم و محکم و قاطع پای کار نایستیم، نمیگویم بعدا سخت میتوانیم آن را جبران کنیم؛ میگویم دیگر نمیشود جبرانش کرد! هوش مصنوعی بهزودی دنیا را به دو بلوک تقسیم خواهد کرد؛ بلوک صاحبان ابزارهای هوش مصنوعی که اربابان دنیا خواهند شد و بلوک استفادهکنندگان محض که رعیتهای دنیا خواهند شد. شکافی که هوشمصنوعی ایجاد خواهد کرد بسیار عمیقتر از تمام شکافهایی خواهد بود که بهواسطه توسعه فناوریهای مختلف طی این سالها میان کشورها بهوجود آمده است؛ لذا امیدوارم همه ما در هر جایگاهی که در این حوزه هستیم در دو سال پیشرو برای توسعه هوش مصنوعی با جدیت تلاش کنیم وگرنه قطعا فرزندانمان در آینده ما را نخواهند بخشید.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد