باید در یک ظهر داغ پا به پای عطش یاران واقعه کربلا بسوزیم و به رسم هرساله نماز ظهر عاشورا را در کوچهها، خیابانها و میادین شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای کشور، به امام حسین(ع) و یاران وفادارش اقتدا کنیم. اینجا ایران حسین است، اینجا نه اشکها در چشم دوام میآورند و نه کلمات میتوانند این روز را توصیف کنند. مردمی که رسم حسین را خوب بهجا میآورند و هنوز هم که هنوز است نوای «هل من ناصر ینصرنی» از هیئات و تکیههایی که با جان و دل و به رسم مهماننوازی از ماه عزا برپا شدند، شنیده میشود. اینجا عاشورای حسین، وعدهگاه و پناهگاه عاشقانی است که بزرگ و کوچک و پیر و جوان نمیشناسد. اینجا ایران، صدای ماتم و عزا را از بزرگترین اتفاق تاریخ میشنوید.
اینجا عاشورا، میعادگاه کسانی است که در همه نقاط ایران میخواهند نماز عشق را در محرابی به بلندای تاریخ بهپا دارند. با وجود گرمای هوا، اما تبوتاب دلهای بیقرار حسین(ع) روضه عطش را زار میزنند. گویی امروز تشنگی برای کسی معنایی ندارد و یک عالم خود را در آغوش حسین(ع) میبیند. اینجا عدهای به سر میکوبند و برخی سینهزنان و زنجیرزنان به پیش میروند. اینجا عاشقانههایی را از قشرها و نسلهای مختلفی شاهد هستیم، از نوزادی که لباس سقایی پوشیده گرفته تا پیرزنی که با ویلچر خود را به این وعدهگاه رسانده است. امروز قرار است کل ایران با آیینها و سنتهای مختلفش، حسینی زیستن را به همه دنیا یاد دهد.
یک ایران، پای رکاب حسین(ع)
این روزها کوچه و بازارهای هر شهری برای اجرای برنامههای محرم حسینی سیاهپوش شده و در هر شهر و روستای ایران، آیینی برگزار میشود که سالهاست مردم با آن خو گرفته و یاد شهدای کربلا را زنده نگه میدارند.
راهاندازی تکیههای عزاداری، افراشتن علمهای سیاه و پرچمهای عزاداری، نصب پارچهنوشتههایی در گرامیداشت محرم و غبارروبی مساجد و تکایای مذهبی ازجمله رسوماتی است که تقریبا در تمام استانها مشترک است.
محرم و مخصوصا عاشورا هم حکایت سوگهای بیپایان است. مردمی که چنان با این سوگ و ماتمها انس گرفتند و همزمان با عاشورای حسینی در سراسر ایران اسلامی و در جایجای این مرز و بوم در عزای امامشان اشک ماتم میریزند و به برپایی آیینهای سنتی روز عاشورا که روایتگر عاشقانهای حزنانگیز است، پرداختند.
از آیین خرهگیری در استانهای غربی کشور و نخلگردانی در یزد گرفته تا بیلزنی در خراسان و مشعلگردانی خوزستان؛ آیینهایی که به نمادینترین مراسم عزاداری شیعیان تبدیل شده و میتوان عینیتی از تنوع قومیتی را مشاهده کرد که در سوگ امام حسین(ع) به وحدت
و همبستگی میرسند.
نمازی به بلندای غربت حسین(ع)
عاشورا با همه مصائبش زیباییهای خاص خود را دارد و ما میراثدار فرهنگی هستیم که در آن زینبکبری(س) از دل آن جز زیبایی نمیبیند.
ایران اسلامی هم در روز عاشورا نیز خاکسترنشین حادثهای است که شرارههایش آسمان را سوزاند و زخمهای عمیقی در قلب تاریخ و ژرفای جان عالم ایجاد کرد.
عاشقان و دلدادگانی که دوست نداشتند شب را به صبح برسانند اما در غمانگیزترین ظهر تاریخ جهان اسلام و هنگام اذان ظهر در تمامی مساجد، حسینیهها و اماکن غیرمسقف به یاد آخرین نماز اباعبدا...الحسین(ع) و با اقتدا به ایشان، نماز ظهر را اقامه میکنند.
عاشورا، آبروی عشق ۲ عالم!
صدای نوحه دستجات عزاداری، پذیرایی و نذورات مردم، وداع پرچمهای سرخ و سیاه تا عاشورای سال دیگر و نواها و صلواتهای مستمر عزاداران در روز عاشورا، دلت را به اوج میبرد. اینجا کودکان جامه سیاه بر تن کرده و با سربند یاحسین(ع)، یا زهرا(س) یا ابوالفضل(ع) در تکاپو هستند و مشق عشق حسین(ع) را تمرین میکنند. کودکان چند ماهه به یاد علی اصغر(ع)، پیران به یاد حبیببن مظاهر و جوانان با یاد علیاکبر(ع) آمدهاند و زنان با حضرت زینب(س) همناله میشوند و همه یکصدا حسینحسین میگویند. روز عاشورا بعضیها در خانه خود روضه امام حسین(ع) برپا کرده و نام حسین(ع) را فریاد میزنند و امسال همچون همیشه هرکسی به سبک و سیاق خود در سوگ سالار شهیدان سهیم شده است. در پایان خیمههای برافراشتهشدهای را که یادآور به آتش کشیده شدن خیمههای امام حسین(ع) در این روز است، آتش میزنند.اینجاست که باید گفت این راه و رسم عاشقی تا قیام منتقم پابرجاست و عشقی که از کودکی در رگهای ما جاری است، دلهای ما را از همین فاصله بسیار دور هم به کنج ششگوشه حرم امام حسین(ع) روانه کرده است. آری، حیات اجتماعی ما کاملا به نهضت عاشورا و زنده نگه داشتن عزاداری سالار شهیدان وابسته است. جایی که تنها دل حکومت میکند و حسینی که عشق دو عالم را آبرو بخشیده است و بهراستی که «کل یوم عاشورا کل ارض کربلا.»