درباره مسئولیت پذیری از خود تا مدرسه!

پای لرز خربزه‌ها

جهان دارد به سمت فردگرایی می‌رود. انگار هرکسی به‌دنبال خوشبختی خودش است و کاری ندارد که همسایه‌اش دارد چه جوری با زندگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. حتی دینداران هم گاهی فقط به فکر بهشت‌رفتن خودشان هستند و کاری ندارند دیگران چقدر به سمت سعادت می‌روند. این‌ها همه از مظاهر فردگرایی است؛ فرهنگی که در مقابل مفهومی به نام مسئولیت‌های اجتماعی قرار دارد. در این روز‌های انتخاباتی، این موضوع مهمی است که باید در موردش صحبت شود.
کد خبر: ۱۴۶۲۵۲۸
نویسنده فاطمه پورابراهیم - نوجوانه

مسئولیت اجتماعی، یک چارچوب اخلاقی است وبیانگر این‌که هر‌کسی می‌بایست بااخلاق و باحساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی رفتار کند تا به نفع جامعه به‌کار گرفته شودونتیجه این اقدامات به نفع جامعه تمام شود. درکلاف این شماره از نوجوانه چند مفهوم بنیادین که مخرج‌مشترک جالبی را با مسئولیت اجتماعی داشتند، برداشته‌ایم و کلاف صحبت را پیش برده‌ایم. از نگاه دین به مسئولیت اجتماعی گفته‌ایم و سپس از منظر رسانه این موضوع راخوانده‌ایم. بعد سراغ سیاست رفته‌ایم و کمی باهم فکرکرده‌ایم که چه جوری باکنشگری‌خوب می‌توان فردی‌مسئولیت‌پذیردرقبال‌اجتماع بود. بعد ازمدرسه گله کرده‌ایم وآن‌وقت کمی موضوع را روان‌شناسانه‌تر کردیم و به مسئولیت‌های خود و خانواده پرداختیم.

رسانه فقط باید آزاد باشد؟!
جهانی که مدام آزادی ورد زبانش است، کمتر از مسئولیت‌های اجتماعی حرف به میان می‌آورد. اصلا در دنیای امروز، همان‌طور که ارزش آزادی در حال پررنگ شدن است، فردگرایی هم همراهش رشد کرده و کمتر سر مسئولیت‌هایی که آزادی در برابر جامعه اطراف به همراه می‌آورد بحث می‌شود. ماموریت رسانه، رساندن است. رساندن حرف‌ها، پیام‌ها و دیدگاه‌های یک فرد یا یک مجموعه به افراد، گروه و مجموعه‌های دیگر. پس مهم است که دستش باز باشد و آزادی منعکس کردن واقعیت جامعه را داشته باشد؛ آن هم در عصری که می‌گویند تقریبا هر آنچه ما از دیگر کشور‌ها می‌دانیم، تحت تاثیر رسانه‌هاست. ولی رسانه‌ای که این‌طور افکار‌عمومی را جهت می‌دهد و گاهی از یک پدیده در ذهن‌مان چنان دیوی می‌سازد که حاضریم برای نابودی‌اش خیلی چیز‌ها را فدا کنیم و گاهی از یک انسان چنان فرشته‌ای ساخته که جهانی شیفته او می‌شود، هیچ مسئولیتی در برابر سیل عظیم مخاطبانش ندارد؟ چطور است که هرکسی می‌تواند یک صفحه مجازی باز کند یا یک خبرگزاری تاسیس کند و تولید محتوای دلخواهش را برای جامعه داشته باشد، اما هیچ فیلتری توی مغزش قبل از نشر مطلبش برای عموم نداشته باشد؟ موضوعی که ما اکنون در این کلاف از نوجوانه سراغش رفته‌ایم، برای اولین‌بار کمیسیونی به نام کمیسیون هاچینز در سال ۱۹۴۷ یعنی پس از جنگ جهانی دوم، سر آن بحث داشته است. بحث و گفتگو در مورد این‌که مطبوعات ضمن این‌که از آزادی تضمین شده در قانون اساسی برخوردارند، در ازای برخورداری‌شان از این آزادی باید مسئولیت‌هایی را نیز قبول کنند. این کمیسیون گفتمانی جدید را در دنیای مطالعات ارتباطات آغاز کرد که حول محور دو واژه آزادی و مسئولیت می‌گردد. توجه کنید وقتی سخن از مسئولیت به میان می‌آید، منظورمان ساز‌و‌کار قانونی برای جلوگیری از انتشار چیز‌هایی که نباید، نیست. آن خودش موضوع دیگری است و گیس‌و‌گیس‌کشی‌های دیگری دارد. حرف ما از رعایت مسئولیت‌هایی مثل تعهد در برابر وظایف اجتماعی قبل از تعهد به مالکان رسانه‌ها یا مثلا وابستگی به ارزش‌هایی مانند صداقت، دقت، عینیت و بی‌طرفی و... است. پس اگر در هر‌کدام از شبکه‌های اجتماعی یک صفحه دارید و در آن محتوایی را به اشتراک می‌گذارید، بد نیست از مسئولیت‌هایی که در این حوزه دارید هم خود را آگاه کنید.

هر که را فقط توی قبر خودش می‌گذارند؟
هرچقدر به دنیا نگاه می‌کنیم که از ظلم سرشار می‌شود و انسان‌هایش کمتر خوشحال‌اند، معنای زندگی را نمی‌دانند و به ریسمان‌های غلط چنگ می‌زنند و جواب نمی‌گیرند، بیشتر متوجه کارکرد دین می‌شویم؛ دینی که آمده تا زندگی را آسان کند، دینی که در برابرش مسئولیت‌هایی داریم که در کنار تکلیف‌مان نسبت به جهان معنا می‌شود؛ جهانی که تشکیل شده از خودمان و دیگر آدم‌هاست و حیوانات و نباتات و.... امام صدر، مسئولیت جوهری انسان را که دربردارنده همه مسئولیت‌هایش است، بر ایده خلافت مبتنی می‌کند؛ به عبارتی خدا در قرآن، انسان را خلیفه نامیده است. خلیفه یعنی جانشین و کسی هم بدون اعطای مقداری استقلال، شخصی را جانشین خود نمی‌کند؛ استقلالی که برای انسان مسئولیت‌هایی را به همراه دارد. مسئولیتی که افتخار انسان است. این مسئولیت تا زمان مرگ و حتی پس از آن همراه ماست. مسئولیت‌هایی که در نگاه دینی امام موسی صدر جنبه‌ای چهارگانه دارد. اول مسئولیت‌مان در برابر خودمان. مسئولیتی که دو وجه پیدا می‌کند؛ هم وجه عمل به احکام اسلام برای کنترل نفس و هم شناخت انسان. خدا خواسته ما در پی خودشناسی باشیم، همزمان که این خودعصیانگر را بر گردنش افسار می‌کشیم تا درحال رشد، رام ومطیع باشد. وجه دوم مسئولیت ما دربرابر دیگران است. گاهی انسان گمان می‌کند که فقط مسئول اعمال خویش است و دیگران ربطی به اوندارند، اما در نگاه دینی، بنی‌آدم اعضای یکدیگرند. ما در برابر این مظلومیت و نرسیدن و گم‌شدن‌ها و ندانستن‌ها به قدر ظرف وجود خودمان مسئولیم. اسلام از ما می‌خواهد در کنار خودسازی، جهان‌سازی کنیم و با ابزاری مثل گفتگو به قدر وسع‌مان، به زیبایی جهان بیفزاییم و نجات‌دهنده باشیم. گفت‌وگویی که مظاهری، چون نوشتن، پادکست‌سازی، فیلمسازی، نقاشی و... دارد. سومین وجه نیز مسئولیت انسان دربرابرزمین و طبیعت است. از حفظ منابع طبیعی گرفته تا مهربانی با حیوانات و صرفه‌جویی در مصرف آب و.... وجه چهارم در نگاه امام موسی صدرمسئولیت انسان از حرکت تاریخ است. مسئولیت حرکت تاریخ متوجه ما انسان‌هاست. می‌توان تصور کرد که هرمسلمانی مسئول عقب‌ماندگی مسلمانان از کاروان پیشرفت علمی و مادی است.

می‌خواستید من را به دنیا نیاورید؟!
دوست عزیز! خواه یا ناخواه ما به دنیا آمده‌ایم و در این جهان پاگذاشته‌ایم و رشد کرده‌ایم و به‌دنبال رشد بیشتر هستیم. در کنار تمام این‌ها با تولدمان، رابطه‌ای دوسویه، میان ما و خانواده‌های‌مان ایجاد شده است؛ رابطه‌ای که هر دو طرفش را در قبال یکدیگر مسئول کرده است. جوامع مختلف، بسته به فرهنگ حاکم بر آنها، از مسئولیت یکی ازطرفین بیشتر سخن می‌گویند. مثلا می‌بینیم که در جهان غرب، خانواده مسئول تمام و کمال رفاه همه‌جانبه فرزند شناخته می‌شود و کمتر ازمسئولیت‌های فرزند در برابر خانواده سخن به میان آورده می‌شود. در مقابل، جوامعی که پدرسالاری در خانواده‌هایش حکم‌فرماست، مدام دم از تکالیف فرزندان می‌زنند. اما نوجوانه از شما می‌خواهد که فارغ از این‌که در چه خانواده‌ای با کدام سبک فرهنگی زندگی می‌کنید، نگاهی دوطرفه و متعادل به موضوع مسئولیت‌های متقابل شما با خانواده‌تان داشته باشید. ما می‌دانیم که گاهی تاکید بیش از حد روی مسئولیت‌های فرزندان، به آن‌ها حس عذاب وجدان می‌دهد وباعث‌می‌شودهمیشه خودرامدیون خانواده‌وناکافی برای آن‌ها بدانند. گاهی خانواده‌ها بابازگوکردن بیش‌ازحدانجام‌وظایف و مسئولیت‌های‌شان این حس را درفرزندان ایجاد می‌کنند. خانواده مسئول دادن عشق بی‌قید وشرط به فرزندان است. گاهی در ازای شرطی‌کردن این عشق، فرزند مهرطلب می‌شود. خانواده مسئول تهیه نیاز‌های فرزند، بدون منت‌گذاری و بی‌چشمداشت است، اما ازاین‌ها گذشته، اینجا ضمیمه نوجوانه است و مخاطب اصلی ما نوجوان. مسئولیت وخانواده ازمنظرما نوجوانان دو وجه دارد؛ اول یاد گرفتن نحوه تعامل برای مطالبه انجام مسئولیت‌های خانواده ودیگری شناخت مسئولیت‌های خودمان وتلاش برای عمل به آنها. اگراحساس می‌کنیم خانواده جایی برای ما کم می‌گذارد یا شیوه‌ای در پیش گرفته که برای ماآسیب‌زاست، باید با آن‌ها وارد گفتگو شویم، اما از آنجایی که همه می‌دانیم هر گفت‌وگویی نتیجه‌بخش نیست، باید مهارت ارتباط موثر را یاد بگیریم. مهارتی که کمک‌مان می‌کند بین ما و طرف مقابل، تفهیم و تفاهم پیش بیاید. از طرفی باید به‌دنبال ایفای نقش خود به‌عنوان عضوی از خانواده باشیم و مسئولیت‌های خود را بشناسیم.

فقط خودمان مسئول خوشبختی‌مان هستیم؟!
مسئولیت زندگی خود را پذیرفتن، موضوعی بوده که سال‌هاست نقل محافل روان‌شناسی است. این‌که باید بپذیریم که خودمان مسئول تحقق خواسته‌های‌مان هستیم وکسی ازبیرون نمی‌آید تا ما را به آن‌ها برساند. اگر خربزه‌ای راخوردیم، پای لرزش بنشینیم، چون مسئول انتخاب‌های خودمان هستیم. اگر هیچ دوستی نداریم یا اگر دوستان زیادی داریم، مسئولیت شکل دادن یا ندادن روابط و تعیین کیفیت روابط به عهده خودمان است. تعیین اولویت‌های زندگی و درنهایت مسئول خوشبختی خود. قطعا دروجه‌های مختلف زندگی انسان باید نقص و خطایش را گردن بگیرد وتقصیر این و آن نیندازد. مثل آن‌هایی که تا در رشته دلخواه قبول نشدند، می‌گویند مشاورم بد انتخاب رشته کرد، سیستم کنکورناعادلانه است، شهاب‌سنگ‌ها آن روز به زمین آمدند، دایناسور‌ها ازقبر بلند شدندو...، شکست‌شان را به همه چیز ربط می‌دهند به غیر از خودشان. شاید دروغ هم نگویند، اما مسأله این است که ما در ازای موفقیت یا شکست، یکسری عوامل بیرونی داریم و یکسری عوامل درونی. این‌که مدام شکست‌های‌مان را به عوامل بیرونی مربوط بدانیم و مسئولیتش را به‌عهده نگیریم، باعث می‌شود، نتوانیم بفهمیم اشکال کارمان کجا بوده و برای ادامه مسیر باید چه تغییراتی در خود ایجاد کنیم تا موانع را بکاهیم و برای همیشه یک انسان غرغروی ناراضی شکست‌خورده باقی نمانیم. این حرف‌ها این روز‌ها زیاد گفته می‌شود و حرف‌های خوبی هم هست، اما مسأله این است که گاه زیاده از حد می‌شوند. حتما این روز‌ها به پست‌ها، وبینارهاومطالبی در فضای مجازی برخورد کرده‌اید که تأکید دارند شما با قدرت بی‌انت‌هایی که دارید قادر به انجام هر کاری در زندگی خود هستید. شما فقط باید تلاش کنید و با کوشش به هرآنچه می‌خواهید می‌رسید. با گفتن این حرف‌ها وارد حوزه روان‌شناسی زرد می‌شویم. روان‌شناسی‌ای که پایه و اساس علمی ندارد و بیشتر از این‌که به رشد ما کمک کند، مخرب است. دانش‌آموزی که در سال کنکورش سوگوار شده، پدرش به زندان افتاده یا به‌قدری دچار مسائل مالی است که توانایی خرید کتب کمک‌درسی را ندارد، قطعا نمی‌تواند به اندازه شخصی که تمام شرایط برایش مهیاست، عملکرد خوبی داشته باشد. یکسری عوامل بیرونی وجود دارد و توی سرنوشت ما دست می‌برد، حتی اگر مسئولیت تمام زندگی خود را پذیرفته باشیم.

اینها همه مثل هم هستند؟! 
کنشگری، مهم‌ترین مسئولیت مادربرابرسیاست است. کنشگری به‌فعالیت‌های متشکل ومختلف درعرصه‌های اقتصادی وسیاسی و محیط‌زیستی و فرهنگی و اجتماعی گفته می‌شود. مثلا نوشتن یک متن باموضوع مطالبه‌گری از وزیر آموزش‌وپرورش برای صفحه قلمرو نوجوانه، امضا کردن یک نامه درخواست برای مقابله با یک ناهنجاری در مدرسه و موضوعی که این روز‌ها تنورش داغ است، یعنی رأی‌دادن. این‌طور نیست که آدم حوصله‌اش سر رفته باشد و از روی بیکاری از جا بلند شود و بخواهد کنشگری داشته باشد. آدم‌ها با هدف ایجاد تعادل یا جلوگیری از تغییر در این زمینه‌ها از جا بلند می‌شوند. آن‌ها ذاتا میل بهبود وضع جامعه دارند و وقتی دست به کنشگری می‌زنند، یعنی هنوز امید دارند. یکی از ویژگی‌های یک کنشگر خوب، دوری از مطلق‌گرایی است. کنشگر خوب باید در تمام عمرش دنبال این باشد که نگاه صفر و صدی را در خود بکشد. نگاهی که امروزه در نگاه آدم‌ها به سیاست زیاد دیده می‌شود. در این روز‌های داغ انتخاباتی، شاید شما هم این جمله‌ها را شنیده باشید: این‌ها همه مثل هم هستند. آن کاندیدا اصلا به درد نمی‌خورد. با رأی‌دادن هیچ چیز عوض نمی‌شود و.... این حرف‌ها از زبان شهروند‌هایی بیرون می‌آید که نگاهی مطلق‌گرا دارند. از انسان مطلق‌گرا، کنشگر بیرون نمی‌آید؛ اگر هم بیاید، کنشگر خوبی نخواهد بود. کنشگری که ایران راحتی اگر شده یک قدم به آرمان‌شهری در جهان نزدیک کند. آدم‌هابرای فرارازمسئولیت بالا بردن اطلاعات وتحلیل‌جز‌به‌جز داده‌ها، ازعبارت‌هایی استفاده‌می‌کنندکه‌درآن یک‌عمل، یک‌شخص، یک روند به‌طور کلی زیر سؤال می‌رود و درجدول بد‌ها قرار می‌گیرد. حال آن که جهان خاکستری است و آمیخته از سیاهی و سفیدی.

فعلا فقط درسم را بخوانم؟!
خانه دوم ما قرار بود ما را برای زندگی آماده کند، اما اگر حالا به ما بگویند فقط یک صفحه دفتر، درمورد اهمیت مسئولیت‌پذیری اجتماعی بنویسیم، شاید خیلی محتوا در ذهن‌مان نداشته باشیم یا حتی تعریف این اصطلاح راهم ندانیم. تا حالا مسئول شورای دانش‌آموزی یا درگیر فرآیند انتخاب این افراد بوده‌اید؟ چقدر شورای دانش‌آموزی و مسئولیت‌هایش در مدارس جدی گرفته می‌شود؟ چقدر مسئولیت انتخاب کردن و انتخاب شدن به دانش‌آموزان آموزش داده می‌شود؟ تا حالا شده در مدرسه قانونی گذاشته شود درمورد نظافت نوبت به نوبت کلاس‌های درس ویکی دو هفته بعد، دیگر جدی گرفته نشود؟ دانش‌آموزان مدرسه‌تان چقدردغدغه ناهنجاری‌های رفتاری بین دوستان خود را دارند؟ تا حالا عوامل مدرسه، پای حرف دغدغه‌های‌تان نشسته‌اند تابرای فکرکردن به این مسائل بیشتر تشویق شوید؟ اگر نخواهیم نگاه منفی‌گرایانه به آموزش‌و‌پرورش داشته باشیم، مدارس اولین جایی هستند که کودکان به طور جدی‌تر با عواقب کارهای‌شان مواجه می‌شوند و مسئولیت‌پذیری را یاد می‌گیرند. دیر می‌رسند و جریمه می‌شوند. درس می‌خوانند و تشویق می‌شوند. اما چقدر روی آموزش مسئولیت‌های اجتماعی تاکید می‌شود؟ از نظر علم روان‌شناسی پرورش، مسئولیت‌پذیری اجتماعی نوجوانان به رشد مهارت‌های اجتماعی آن‌ها مربوط می‌شود. مهارت‌های اجتماعی که سال‌هاست جای خالی سرفصل‌های آن‌ها در برنامه آموزشی دیده می‌شود. یعنی همان مغفول ماندن واژه پرورش درمدارسی که وابسته به اداره آموزش و پرورش هستند! به نوجوان باید اجازه داده شود تا به‌عنوان یک شهروند عضوی فعال ومسئول باشند. نوجوانانی که مسئولیت‌پذیری اجتماعی بالایی دارند، کمتر دچاررفتار‌های مخرب درجامعه می‌شوند. آن‌ها علاوه بر این که عواقب رفتار‌های خود را می‌پذیرند، به‌دنبال این هستند که افراد موثری در جامعه باشند. دوست دارند نسبت به دیگران به موفقیت بیشتری در این زمینه دست یابند.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها