از خودتان برای ما بگویید.
حسین فراهانی هستم. نویسنده، کارگردان و بازیگر در زمینه تئاتر کودک و نوجوان. بیش از ۱۲تئاتر را روی صحنه بردهام و هفت کتاب در زمینه کودک نوشتهام و اکنون مسئول و سرپرست تیم فرهنگی هنری «باران آوین» در منطقه غرب تهران، تهرانسر را برعهده دارم.
فعالیت در حوزه تئاتر و اجرا را از چه سنی شروع کردید و چه چالشهایی داشتید؟
در سال ۱۳۸۸تئاتر را بهصورت حرفهای و در سال ۱۳۹۵ کارگردانی را شروع کردهام و تیم گروه باران آوین را در تهرانسر، بهرغم تمام مشکلات و چالشها تشکیل دادیم اما موضوعی که وجود دارد، فعالیت در زمینه فرهنگی بهویژه تئاتر در منطقه۲۱، اصلا کار راحت و روتینی نبود و برای تشکیل این گروه، هم بنده و هم دوستانم خیلی تلاش کردهایم و نتیجه این تلاشها بیش از ۳۰ شاگرد و هشت بازیگر توانمند بوده است.در حال حاضر ما در منطقه ۲۱، نمایش «وای دندونم» را روی صحنه میبریم که مخاطب آن کودکان هفت تا ۱۲ سال و بازیگران آن همه نوجوان هستند.
آموزش و تعلیم برای شما چه در مدرسه و چه در کلاسهای آموزشی به چه صورت بوده؟
خب بنده در دانشگاه علم و هنر آموزش دیدهام و مدرک نمایش خلاق را کسب کردهام و دو سال حقالتدریس در یکی از مدارس تهران و فعالیتهای همکاری با آموزش و پرورش را بهعنوان مربی هنر داشتهام و با این حوزه در مدارس آشنا هستم، هرچند به علت رسمی نبودن در مدارس، فضا و بهایی برای انجام فعالیت نمیدهند.کلاسهای ما فقط برای آموزش نیستند و ما یک گروه مردمنهاد فرهنگی هستیم و برای سراهای محلهها، مدارس و شهرداری، تئاترهای میدانی انجام میدهیم که هم درآمدی برای نوجوانان است و هم فعالیتی فرهنگی برای پویایی و شکوفایی.
چرا کار در حوزه تعلیم تئاتر نوجوان را انتخاب کردید؟ و اصلا چرا تئاتر؟
مهمترین علت بنده برای فعالیت در حوزه تئاتر، قطعا زنده بودن آن است. تئاتر مانند زندگی است و اگر در آن مرتکب خطایی بشوید، قابل جبران نیست و این زندگی و پویایی باعث میشود من به این رشته علاقهمند باشم و به آن عشق بورزم و آن را انجام دهم، چون بنده در حوزههایی مثل نویسندگی و اجرا هم فعالیت زیادی داشتهام اما تئاتر را از تمام این رشتهها بیشتر دوست دارم. از دیگر علتهای اصلی انتخاب این زمینه، چه درحوزه اجرا و تولید تئاتر و چه بازیگری، متاسفانه نوجوان فضای کمرنگتری نسبت به کودک دارد و حوزه بسیار مظلوم و محجوری است، شاید یکی از علل اصلی آن، این باشد که در حوزه کودک اقتصاد و درآمد قویتری وجود دارد تا در حوزه نوجوان و همین باعث میشود بسیاری از کارگردانان به بخش کودک روی بیاورند. ما هم تولید تئاتر نوجوان داریم که خیلی از لحاظ اقتصادی، خروجی مناسبی برای ما نداشت اما در حوزه کودک، بیشتر بازیگران ما نوجوان هستند و بسیار هم موفق عمل کردند. بنده شخصا نوجوانان را خیلی دوست دارم، آنها پویا، با انگیزه و پر تلاش هستند و بهشدت پتانسیل بالایی در حوزه بازیگری دارند.
به نظر شما آموزش تئاتر در ایران، چقدر جدی گرفته میشود و تا چه میزان اصولی است؟
در زمینه آموزش، مؤسسهها و آموزشکدههایی داریم که مبانی خوبی بر آموزش و اصول بازیگری دارند اما چیزی که من میبینم و نگرانکننده است، این است که اکثر آموزشگاهها فقط بهدنبال کسب درآمد و فضایی غیر هنری و معنوی هستند که باعث میشود آن ارزش معنوی که ما در هنر میبینیم بیشتر به یک کاسبی و یک فروشگاه هنری تبدیل بشود و این من را بهشدت ناراحت میکند. برای همین در گروه ما، حداقل اجاره که شامل اجاره سالن است لحاظ میشود و اتفاقا در قبال فعالیتها و کارآفرینی آنها ،از ما درآمدزایی دارند.
به هنر تئاتر در آموزش و پرورش، توجهی میشود؟
باتوجه به این همه گستردگی مدارس و دانشآموز در سطح کشور، قطعا نیروی فعال کارآمد در این حوزه محدود است و بهجز نیروی رسمی، نمیتوانند بهراحتی در مدارس فعال بشوند. به غیر از این، آموزش و پرورش بیشتر در زمینه سرود خیلی فعال است و در چند سال اخیر خیلی باب شده و بسیار عالی است.اما حوزه تئاتر هم این پتانسیل را دارد و میشود روی آن سرمایهگذاری کرد و نوجوانان به این حوزه، علاقهمندی بیشتری دارند و امیدوارم آموزش و پرورش به موضوع دقت کند.
چه خلأهایی، درکشور ما در حوزه تئاتر نوجوان هست وچه نقدی نسبت به این خلأ دارید وچطورمیشود جای خالی آن را پر کرد؟
با توجه به اینکه، در حوزه کودک اقتصاد قویتر و درآمد بیشتری است، این خلأ در حوزه نوجوان زیاد و مشهود است، امیدواریم که وزارت فرهنگ و ارشاد، در حوزه نوجوان قدمی پیش بگذارد، متاسفانه ما شاهد این هستیم که در سطح تهران یک سالن، یک فرهنگسرا که در زمینه تئاتر نوجوان تخصصی کار کند وجود ندارد، شما سالنهای بسیاری را میبینید که در زمینه کودک، هایپرئال و سورئال فعال هستند اما یک فرهنگسرا را نمیبینید که مختص به تئاتر حوزه نوجوان باشد.
به نظر شما چه تفاوتی در کار با رنج سنی نوجوان و بزرگسال است؟
نوجوان دوران کودکی خودش را سپری کرده ومیخواهد درنوجوانی پابرعرصه زندگی بگذارد ودرکشور فعالیتهای بیشتری انجام بدهد؛ بنابراین خیلی باید در این زمینه، ظریفکاریها را رعایت کرد و نوجوان را درعین آشنایی با واقعیتها، به فعالیتهای مثبت انگیزه داد که به نظرمن مثبتاندیشی درکنار واقعیتگرایی میتواند به نوجوانان کمک کند تا در آینده جوانهای موفقتری باشند.
با توجه به حساسیت سنی کودکان ونوجوانان، مربی وآموزشگر آنهاباید چه ویژگیهایی داشته باشد تا بتواندآنها رابه درستی تعلیم دهد؟
خب مهمترین ویژگی این است که فرد برای آموزش باید به صورت تخصصی آموزش دیده باشند. اکثر مواقع میبینیم کسانی که برای آموزش انتخاب میشوند در فضایی کار کردهاند که خیلی با فضای کودک و نوجوان فاصله دارد. به نظر من کسی که میخواهد در عرصه تئاتر کارگردانی کند، خیلی خوب است که نویسنده این حوزه هم باشد و محتوا و تولید نوشتاری آن هم در زمینه کودک و نوجوان باشد قطعا میتواند کمک بهتری داشته باشد.
از تجربه طولانی خودتون در حوزه کار با کودک و نوجوان بگویید، چه سختیها و چه شیرینیهایی داشته است؟
خب حوزه نوجوان بهدلیل شرایط سنی حساس آن، نوجوان پیرامون خود را بیشتر میشناسد و وارد دنیای جدیدتری میشود و خیلی بابد دقت کرد. برای من این سن، با توجه به اینکه شفافتر و پاکتر هست، جذابیت دارد و بارها با این نوجوانان جوان میشوم، باز به خود برمیگردم و بازهم جوان میشوم و همین حس شیرین، تلخیهای کار را برای من کمرنگتر میکند.
تا حالا پیش آمده که از کار کردن و آموزش با نوجوان خسته بشوید؟ اگر بله، چرا؟
بهدلیل سرمایهگذاری کمتری که از نظر اقتصادی روی نوجوانان است، گاهی ما را دچار مشکلات میکند و گاهی خسته میشویم ولی شادابی نوجوانان ما را ترغیب میکند که در این حوزه فعالتر باشیم و ناامیدی را کنار بگذاریم و خستگیها را فراموش کنیم.
نوجوان همیشه شما را به جلو حرکت میدهد و این باعث میشود خستگیها به فراموشی سپرده شود.
شیرینترین خاطره خودتان را از کار با نوجوان برای ما تعریف کنید.
خاطره در این زمینه زیاد است اما یک خاطرهای که مدام در این سالها تکرار میشود، این است که بچهها همیشه به من لطف دارند و من واقعا به چشم یک پدر با آنها فعالیت دارم و به همین دلیل گاهی مرا پدر صدا میزنند و این باعث شده، وقتی دیگران میشنوند تعجبشان برانگیخته میشود که من چقدر فرزند دارم و گاه بعضی از آنها به سنشان هم نمیخورد فرزندان من باشند و نگاهها همیشه تعجبآمیز بوده اما من خیلی این اتفاق را دوست دارم و خوشحالم که ارتباط من با آنها آنقدر خوب است که این بزرگی را در حق من میکنند و به من نگاهی پدرانه دارند.
وبه عنوان آخرین سؤال، اگربه عقب برگردید باز هم همین راه رو انتخاب میکنید؟
اگر چند بار دیگه هم به دنیا بیایم و دنیا بار دیگری برای من شکل بگیرد، من حوزه کودک و نوجوان را در زمینه تئاتر انتخاب خواهم کرد، باعث میشود که من هنوز جوانی و نوجوانی خودم را داشته باشم و دنیای من هنوز دنیای نوجوانی را در برگرفته و باعث شده که همیشه نگاهم به زندگی یک نگاه پر انگیزه، پرانرژی و مثبت باشد. و صحبت پایانی من این است که نگاه من به هنر یک نگاه معنوی است تا اقتصادی و خدا را شکر در زمینه دیگری از لحاظ اقتصادی فعال هستم و این حوزه برای من بیشتر یک عشق و علاقه است. الان هم در گروه ما نوجوانانی هستند که به علت مشکلات اقتصادی به صورت رایگان در حال فعالیت هستند و اگر کسی در منطقه ۲۱ با این شرایط علاقهمند به حضور است، گروه باران آوین با آغوش باز میپذیرد.