موفقیت انیمیشنهایی چون «فیلشاه» و «شاهزاده روم» که هر دو محصول مؤسسه «هنر پویا» هستند در این زمینه نویدبخش بود اما به شکل متداول ادامه پیدا نکرد تا اینکه «بچه زرنگ» بهعنوان اثری شاد و کودکانه از همین مؤسسه، بار دیگر امیدها را در این زمینه زنده کرد و باعث شد امید به ادامه این راه زنده بماند. بچه زرنگ ماجرای پسربچهای به نام محسن است که تحت تاثیر ابرقهرمانان قرار گرفته و لقب بچه زرنگ را برای خود انتخاب کرده و قصد دارد تا کار بزرگی برای جنگل و حیوانات آن، انجام دهد. او در یک اتفاق نادر به جنگلی اسرارآمیز قدم میگذارد و با حیوانات منقرض شده ایران مواجه میشود و این آغاز یک ماجرای پیچیده برای نجات آخرین ببر ایرانی است. در این اثر الگوها و پیامهای مثبتی چون از خودگذشتگی، حفظ محیطزیست، کمک به حیوانات، تکیه بر تواناییها و توکل بر خدا وجود دارد که مخاطب را به وجد میآورد؛ ضمن آنکه با نگاهی به زندگی امام رضا(ع) و روایت ضامن آهو تفکر ابرقهرمانی را در پیوند با فرهنگ و باورهای ایران اسلامی قرار میدهد و لذت بصری زیادی را به مخاطب منتقل میکند. این انیمیشن این روزها به اکران عمومی رسیده و در همین پنج هفتهای که از اکرانش میگذرد عنوان پرفروشترین فیلم کودک تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داده است. همین بهانهای شد تا ما در روزنامه جامجم میزبان حامد جعفری (تهیهکننده) و بهنود نکویی (یکی از کارگردانان این انیمیشن) باشیم.
قطعا برای مخاطبان جالب است که بدانند مرحله صفر تا صد انیمیشنی مانند «بچه زرنگ» چگونه شکل گرفت و چقدر زمان برد تا امروز شاهد اکران آن باشیم؟
بهنود نکویی: از سال۹۷ استارت اولیه ساخت این اثر زده شد و در طول فرآیند ساخت چالشهای فنی و هنری کار زیاد بود. مثلا یکی از چالشهایمان، موهای کاراکترها بود یا سیمولیشن (بازسازی حرکات لباس و موها) و داینامیک کار یکی دیگر از چالشها بود، چون وقتی ما در حال ساخت یک فیلم سینمایی هستیم، باید روی جزئیات دقت و تمرکز بیشتری داشته باشیم، پس تمرکز ما روی این است که از همه اجزای فیلم حس درستی به مخاطب منتقل کنیم که این موضوع هم ابعاد هنری داشت هم ابعاد فنی. یا مثلا گستردگی فضای جنگل و اینکه بتوانیم این فضا را آنطور که میخواهیم نشان بدهیم خودش یک چالش جدی فنی برای تیم تولید بود. همه این چالشها پروسه تولید را مشکل و البته زمانبر میکرد.
حامد جعفری: شیوع کرونا هم در فرآیند تولید بچه زرنگ کمی وقفه ایجاد کرد. چون برنامهریزی ابتدایی ما این بود که فیلم طی سه سالونیم تا چهار سال به خروجی نهایی برسد اما بخشی از دلایل اینکه این فیلم در زمان برنامهریزی شده تولید نشد و ساخت آن بالای پنج سال زمان برد، علاوه بر جزئیات فنی و هنری کار که آقای نکویی گفتند، به معضل همهگیری کرونا و تعطیلی سالنهای سینما هم برمیگشت. مثلا ما با خودمان فکر میکردیم که الان فشار زیادی را به تیم وارد کنیم تا انیمیشن را زود جمع کنیم که چه بشود؟ وقتی سالنهای سینما تعطیل است و عملا امکان اکران فیلم فراهم نیست، آن را کجا نمایش دهیم؟ یا مسأله دیگری که بهوجود آمد این بود که در زمانیکه انیمیشن فیلشاه محصول قبلی گروه هنرپویا در اکران عمومی بود استوری ریل (انیمیشن خطی و سیاه و سفیدی که صرفا نمایانگر قصه، زمانبندی پلانها، حرکات دوربین ساده و متحرکسازی تصویرها و قرار دادن آنها به جای کادرهای ثابت) بچه زرنگ نیز همزمان در استودیویمان در حال شکلگیری و طی فرآیند بود. در خلال اکران فیلشاه ما یک پیمایش علمی با کمک یک گروهی از دانشگاه علامه طباطبایی درخصوص ذائقهسنجی مخاطب، اثربخشی تبلیغات، محتوای فیلم و بحثهای فنی و هنری و... انجام دادیم و گزارش نقاط ضعف و کلا بازخوردهای فیلشاه زمانی به دستمان رسید که عملا استوری ریل بچه زرنگ تازه به اتمام رسیده بود و میخواست وارد پروسه ساخت و تولید شود اما ما بهدلیل اینکه بهعنوان کمپانی انیمیشنسازی خودمان را نسبت به مخاطب و اعتمادی که محصول و آثار هنرپویا دارد مسئول میدانیم، نسبت به برطرف کردن نقاط ضعفی که حالا از نظرات مخاطب به دستمان رسیده بود هم خودمان را متعهد میدانستیم. دقیقا بهدلیل همین تعهدی که داشتیم پروژه را چند ماه متوقف کردیم و برای اصلاح اشکالات با متخصصان سینما مشورت کردیم. شاید جالب باشد بدانید که یکی از همین متخصصان ابراهیم حاتمیکیا بود که به ما لطف داشتند و نظرشان را در گام اول در ارتباط با فیلشاه به ما دادند و ما از ایشان خواهش کردیم درباره استوری ریل اولیه بچه زرنگ هم نظرشان را بگویند که این اتفاق هم افتاد. در نهایت ما با کمک متخصصان مختلف به مجموعهای از اشکالات مهم در استوریریل اولیه بچه زرنگ رسیدیم که باید حتما در فیلم مرتفع میشدند. به همین علت تلاش کردیم با کمک اشخاص صاحب تجربه و کاربلد برای اشکالات راهحلهای کمهزینه پیدا کنیم که نتیجهاش، اعمال آن اصلاحات شد؛ استوری ریلی که این انیمیشن بر مبنای آن ساخته شده و با استوریریل اولیه تفاوتهای جدی داشت. مجموع عواملی که گفتم تولید این انیمیشن را طولانی کرد.
روند تولید این انیمیشن تماما توسط متخصصان داخلی به سرانجام رسید یا این فیلم یک محصول مشترک است؟
بهنود نکویی: صددرصد این انیمیشن محصول هنرمندان خوب کشورمان در استودیو هنر پویا است.
به نکته خوبی اشاره کردید. تا قبل از انیمیشن بچه زرنگ اکثر کاراکترهایی که داشتیم فارغ از بحث گرافیک، طراحی و... در حرکتهایشان بسیار سکتهدار رفتار میکردند. به این معنا که احساس یک حرکت روان را در آنها نمیکردیم. اتفاقی که در بچه زرنگ، نیفتاد و ما دیگر شاهد این سکتهها نبودیم. آیا بهبود این روند به بحث طراحی، نرمافزارها و سختافزارهای گرافیکی که استفاده کردید، برمیگردد؟
حامد جعفری: همانطور که قبلتر هم گفتم بعد از فیلشاه(و حتی بعد از شاهزاده روم) که هر دو فیلم ساخته استودیو هنر پویا هستند، با کمک گروهی دانشگاهی و متخصص، تحلیلی جامع درباره فیلم انجام دادیم و نظر مخاطب را در عرصههای مختلف جویا شدیم. از مجموع این نظرات روی نقاط ضعف متمرکز شدیم تا آنها را حتما رفع کنیم. مثلا بخش قابل توجهی از نکات مخاطبان در خصوص نقاط ضعف ما در انیمیشن سازی در حوزه روایت داستان بود که در بچه زرنگ با کمک همه کسانی که کنار ما ایستادند، برطرف شد یا از آن طرف تمام سعیمان را کردیم که مشکلات راه رفتنها و سایر مواردی که از جنس حرکات انیمیتها بود، مرتفع شود و انیمیت نسبت به کار قبلی بهبود پیدا کند و شکل درست و طبیعی به خود بگیرد.
بهنود نکویی: در چند سال اخیر انیمیشن در ایران بسیار پیشرفت کرده و توانسته به جایگاه درست خود برسد. بالاخره ما در گروه هنرپویا تجربههای متعددی را در این چند سال پشت سر گذاشتیم و الان انیماتورهای داخل کشور بسیار با تجربه و توانمند هستند. همانطور که فیلم سینمایی خوب به عملکرد بازیگرانش خیلی وابسته است، انیمیشن خوب هم به عملکرد انیماتورهایش وابسته است. من سالها تجربه تدریس، کارگردانی و انیمیت در دانشگاههای مختلف را دارم و به نظرم میرسید که تنها راه رفع ضعفهای جدی که در حوزه انیمیت مشاهده میکنیم، آموزش و تربیت انیماتورهای توانمند است، لذا الان در هنر پویا یکی از موضوعات مهمی که بر آن متمرکزیم این است که انیماتورهای کارآمد و توانمندی آموزش دهیم تا بتوانند از عهده استانداردهای مهم مثل تعادل و هموارسازی حرکت بدن در انیمیتها برآیند.
حامد جعفری: همانطور که بهنود نکویی گفت انیمیت دو بخش دارد. یک بخش آرتیستی بودن حوزه انیمیت یا شناخت هنری حوزه انیمیت است و دیگری اجرای این این شناخت در پایپ لاین یا ساختار تولید انیمیشن، بنابراین کسی که میخواهد انیمیت انجام دهد باید هر دو بخش را بلد باشد اما ما معمولا از کسانی کمک میگیریم که موضوع انیمیت، زمانبندی و ... را به صورت دو بعدی بلد باشند و بتوانند با قدرت قلم و درک هنری خودشان الگویی را طراحی کنند و در اختیار کسی که اجرا کننده کار در نرمافزار سهبعدی است، قراردهند و این موضوع تا امروز در بهبود کیفیت انیمیت بسیار مؤثر بوده است.
ژانر انیمیشن بچه زرنگ چیست؟
بهنود نکویی: بچهزرنگ در ژانر اکشن و ماجراجویانه ساخته شده است. در این ژانر شخصیت اصلی قهرمانی است که چالشهایی را پشتسر میگذرد تا به هدفش برسد. البته باید درنظر داشته باشیم در حوزه کودک و نوجوان قصهگویی سخت است. به این دلیل که محدودیتها، بایدها و نبایدهای تربیتی و فرهنگی و چالشهای مختلف دیگری در این حوزه وجود دارد که در عین رعایت آنها باید نکات مدنظر را هم به کودک منتقل کرد. دراین حوزه باید از پالت رنگی گستردهای استفاده کرد که مخاطب را بهوجد بیاورد. در عین حال استفاده از قطعات موزیکال که به ریتم و فضای اثر هم کمک کند و به جذابیت اثر بیفزاید هم مهم است. با رعایت این نکات داستان بچه زرنگ را طوری روایت کردیم که کودکان را خسته نکند و در عین سرگرم کنندگی به آنها آموزشهای لازم را بدهد.
در طول روایت از فضای فانتزی هم خیلی استفاده کردید.
بهنود نکویی: اساسا هسته اصلی ساخت یک انیمیشن، فانتزی است، چون اساسا در انیمیشن محدودیت وجود ندارد (حداقل در حوزه ایدهپردازی که هیچ محدودیتی برای ساخت پویانمایی وجود ندارد و اگر مانعی باشد بعدا در ابعاد فنی کار است) و شخصیتها میتوانند از فضای رئال، قواعد و قوانین آن عبور کنند و کارهای خارق العاده انجام دهند.
در مجموع هدفتان از ساخت پویانمایی بچه زرنگ چه بود؟
بهنود نکویی: گروه هنر پویا یک سیاست و قالب کلی دارد که انیمیشنهایش را در چارچوب آنها میسازد و با اینکه هر بار قصههای متفاوتی را ساخته اما همگی آنها را در آن قالب همان چارچوب و سیاست کلی ساخته و روایت کردهاست.
آقای جعفری نگاه کلی شما در انیمیشنسازی در گروه هنر پویا چیست؟
حامد جعفری: مجموعه ما تقریبا از اواخر سال۸۶ شکل گرفت و ما از همان ابتدا مصمم بودیم به سمت تولید فیلم و سریال برای کودکان و نوجوانان برویم؛ لذا مطالعاتی را انجام دادیم و از تحقیقاتی که انجام شدهبود کمک گرفتیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که مؤثرترین رسانه برای کودکان و نوجوانان انیمیشن است. چون از منظر روانشناسی بچهها از طریق قوه تخیل خود با قهرمان قصهها ارتباط برقرار کرده و با آنها در خیالشان زندگی میکنند و از آنها الگو میگیرند و در نهایت دوست دارند الگوهایشان را به عالم واقع بیاورند که این موضوع هم فرصت بیبدیلی را ایجاد میکند. چنین فرصتی قطعا برای آموزش مفاهیم اخلاقی و تربیتی به بچهها مناسب است اما زمانیکه داریم درباره سینمای انیمیشن صحبت میکنیم، باید حواسمان باشد که یک فیلم سینمایی باید در قدم اول سرگرمکننده باشد تا بتواند با کودکان ارتباط برقرار کند و بعد فرهنگ و سبک زندگیای را که ناشی از زیست فرهنگی و سبک زندگیمان است، به آنها انتقال دهد. برای ما در گروه هنرپویا مسأله فیلمسازی برای بچهها خیلی مهم است؛ چون ما دوران کودکیمان را با قهرمان قصههایی گذراندیم که ساخته کشور خودمان نبودند. ما با قهرمانهایی رشد کردیم که قرابتی با سبک زندگی و فرهنگ کشور خودمان نداشتند. پس امروز همه تلاشمان را گذاشتیم تا قهرمانهایی برای بچهها بسازیم که ساخته و برآمده از سبک زندگی، دین، آیین و فرهنگ کشور خودمان باشند. با این مقدمه در خصوص انیمیشن «بچه زرنگ» هم فکر میکنم مسیر را درست رفتهایم. یکی از موضوعات مهم برای ما در هنر پویا این است که هر کار یک قدم جلوتر از اثر قبلی باشد و برای این موضوع هم هدفگذاری داریم. مثلا شاهزادهروم در جشنواره فیلم فجر حضور داشت ولی نه در بخش مسابقه و نهایتا هم مورد تقدیر دبیر قرار گرفت. ولی همین حضور راه را برای حضور انیمیشنها در سالهای بعد باز کرد، فیلشاه اما وارد بخش سودای سیمرغ جشنواره شد و عملا این مسیر را باز کرد که یک انیمیشن از جهت فیلم بودن با فیلمهای دیگر قابل رقابت است اما مورد داوری قرار نگرفت. در بچهزرنگ هم در سال گذشته نه تنها این فیلم به بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرد و برای اولین بار یک انیمیشن سینمایی با کارهای سینمای رئال رقابت کرد و در تمام بخشهایی که امکان رقابت داشت هم نامزد شد و نهایتا هم سیمرغ بلورین بهترین فیلم انیمیشن را برد. واقعیتش ما بعد از انیمیشن شاهزاده روم (۱۳۹۳) برنامه ۱۰ساله برای خودمان طراحی کردیم و تصمیم گرفتیم جوری برنامهریزی و اقدام کنیم که هر سال حداقل یک انیمیشن سینمایی برای بچهها اکران کنیم. این برنامه زیرساختهایی لازم داشت که اگر با کرونا مواجه نمیشدیم، به نتیجه میرسید. البته همچنان امیدواریم حتی اگر با تاخیر هم شده به نقطه مطلوبمان برسیم. در شاهزاده روم و فیلشاه ما در گروه هنر پویا آثاری را برای مخاطب ساختیم که متاثر از فضاهای تاریخی و قصههایی بود که در گذشته رخ دادهبودند. بازخوردهای این دو اثر نشان داد این فضاها هم ظرفیت اثرگذاری بالایی دارند اما شاید فیلمی که در فضای امروز ایران بگذرد، برای قصهپردازی فیلم جدید با اهدافی که داشت مناسبتر باشد. بنابراین تصمیم گرفتیم کار را در فضای امروز ایران بسازیم. بر همین مبنا ایدههای پیشنهادی را به منظور تناسب با نیاز بچههای امروز و مسائلی که با آن مواجه هستند، بررسی کردیم و قصه اصلی بچه زرنگ این طور کامل شد و به یک فیلمنامه و بعد فیلم تبدیل شد. البته همانطور که قبلا توضیح دادم، فیلمنامه اولیه و استوری ریل اولیه این اثر با چیزی که امروز روی پرده سینما میبینید، بسیار متفاوت است اما خوشحالیم که در فرآیندی این انیمیشن ساخته شد که توانست با بچههای امروز ارتباط بگیرد.
بنابراین با توجه به انواع تولیدات هالیوودی سعی کردید داستانی متفاوت و ایرانی برای فرهنگسازی بسازید؟
بهنود نکویی: ما داستانی را بر اساس یکسری پیشفرضها روایت کردیم که در آن موضوعات مختلفی مثل محیط زیست، اخلاقمداری و... مطرح میشود. ابرقهرمانی را به بچهها نشان دادیم که به آنها بگوییم هر کسی میتواند ابرقهرمان شود. تلاش کردیم بگوییم ابرقهرمانی به معنای کسی نیست که کاری غیرممکن میکند بلکه به معنای کسی است که در موقعیتهای مختلف کاری را درست انجام میدهد. هر اقلیمی فرهنگی دارد و اگر هر فردی طبق فرهنگ اقلیمش جلو برود، به نتیجه میرسد و نیازی به استفاده از فرهنگ دیگری نیست. پس چالش ما در انیمیشن بچه زرنگ به این معنا بود که قهرمان بودن صرفا به ادا درآوردن نیست و این چالش بر اساس فرهنگ غنی ایرانی خودمان پیاده شدهاست. پرداختن به قهرمان بومی به نوعی خط مشی محصولات گروه هنر پویاست و ما تمام تلاشمان را کردیم تا قهرمانهایی برای بچهها ترسیم کنیم که از جنس خود بچهها باشند.
البته در ساخت «بچهزرنگ» فارغ از فرمولهای آشنای انیمیشنهای جهانی، مولفههای بومی و استفاده از کهن الگوها از مفاهیم مذهبی هم بهره زیادی گرفتید...
بهنود نکویی: بالاخره مفاهیم مذهبی در «بچهزرنگ» جزو فرهنگ عامه کشور ماست. این مفاهیم در مدار اخلاقمداری است و چندان موضوعات پیچیدهای نیست. به عبارتی اگر این مفاهیم در جغرافیای دیگری غیر از ایران هم روایت شود، برای مخاطب قابل فهم و پذیرفته شده است.
حامد جعفری: هر اثری متاثر از جهانبینی عوامل سازندهاش ساخته میشود و فرهنگ، دغدغه، اعتقادات و نگاه سازندگان در ساخت یک اثر ساری و جاری است. طبعا کاری که در فضای ایران ساخته میشود، متاثر از سبک زندگی ما ایرانیهاست. همانطور که بهنود نکویی گفت بچهزرنگ با این محور اصلی ساخته شد که به کودکان بگوییم تو حتما نباید ویژگی خاصی داشته باشی تا ابرقهرمان شوی. این محور اصلی مطلوب کودکان است. چون کودکان با قهرمانان همذاتپنداری میکنند و از طریق این همذاتپنداری نقایصی که در خودشان میبینند را مرتفع میکنند. ما در بچهزرنگ به کودکان میگوییم به جای تخیل قهرمان بودن خودت میتوانی قهرمان باشی. به بچهها میگوییم که؛ نیاز نیست ادای کسی را در بیاوری، بلکه مهم این است که همیشه خودت باشی. این خط مشی را ما از اثر قبلی هنرپویا یعنی فیلشاه آغاز کردیم و تلاش داریم در همه آثارمان به این توجه داشته باشیم که هرکسی میتواند قهرمان باشد و برای این کار نیازی به وسیله خاص یا توانمندی خاص داشتن نیست، به نظرم برای نسل امروز پرداختن به این مسائل امری مهم و حیاتی است.
کلا دلیل موفقیت بچهزرنگ را چه میدانید؛ قصه یا تکنیک؟
حامد جعفری: تکنیک در همه عرصهها از ساخت تا عرضه. تکنیک شرط لازم برای انیمیشنسازی است. البته سالها همه ما به عنوان استودیوها و کمپانیهای انیمیشنسازی تلاش میکردیم تا خودمان را در مباحث فنی به سطح کیفی و استانداردی برسانیم تا قابل جمع شدن با آثاری باشیم که بچهها از کمپانیهای روز دنیا میبینند. همین هم باعث شد یکسری موضوعات مثل روایت، قصه و... در سالهای قبل کمتر مورد توجه استودیوها باشد و به نوعی مغفول بماند اما خودمان از یک جایی به بعد که کارها به استانداردهای تکنیکی لازم رسید، برایمان بحث روایت و کارگردانی پررنگتر شد. در بچهزرنگ سعیمان را کردیم که به لحاظ کیفی کاری استاندارد بسازیم تا بچههایی که به انواع و اقسام انیمیشنهای باکیفیت خارجی دسترسی دارند از تماشای آن دلسرد نشوند. درچنین فضایی تلاش شد بچهها را درسالن سینما راضی نگهداریم و حتی فیلم بهگونهای باشد که بچههابه تماشای چندباره آنهم ترغیب شوند.
در مجموع یک انیمیشن چه ویژگیهایی باید داشته باشد که باعث ایجاد تحولی اجتماعی وفرهنگی بزرگ در جهان شود. به شکلی که بچههای کوچک به قدری با شخصیتهای آن همذاتپنداری کنند که تمام وسیلههای مرتبط باآن شخصیتهای انیمیشنی راهم تهیه کنند؟
بهنود نکویی: از الزامات انیمیشنسازی ساخت وسایل مرتبط با شخصیتهای انیمیشنی است. چون در انیمیشنسازی دنیایی برای بچهها میسازیم که این دنیا محدود به یک بازه زمانی خاص مثل ایام اکران فیلم نمیشود و در روزمرگی بچهها هم جریان پیدا میکند. بچهها دوست دارند با شخصیتهایی که از آنها ایده میگیرند، زندگیشان را سپری کنند. حالا چه در قالب اسباببازی و چه در قالب کتاب، لوازمالتحریر و... . پس بچهها دنبال شخصیتهای انیمیشنیشان میگردند تا با آنها زندگی کنند.
حامد جعفری: اساسا الگویی در حوزه انیمیشن وجود دارد به نام چرخه قهرمانسازی برای مخاطب که در این چرخه یک کاراکتر باید مسیری را طی کند تا به عنوان قهرمان جایگاه خود را بین مخاطبان پیدا کند. حالا این قهرمانها یا از روی الگوهای واقعی و قصههای واقعی ساخته میشود یا تخیلی است؛ درست مثل فیلمهای رئال اما در هر حال اگر شکلگیری آنها مسیر درستی طی کرده باشد، میتواند منشأ تحولات اجتماعی و فرهنگی مثبتی بهخصوص در درازمدت شود. هنگام تکمیل این روند در تمام جهان، محصولاتی ساخته میشود که به نوعی مرتبط با شخصیتهای انیمیشنی باشد، حالا یا با تصویر قهرمان اصلی قصه یا ضدقهرمان یا بقیه اجزای فیلم. جالب است بدانیم که این چرخه کاملا اقتصادی هم عمل میکند، محصولاتی که با تصاویر کاراکترهای بچهزرنگ ساخته شده(که تازه این بخشی از محصولات است و هنوز حجم بیشتر محصولات بچهزرنگ در پروسه ساخت و عرضه است که هنوز وارد بازار نشده است) تا الان حدود ۱۳-۱۲ میلیارد فروش داشته و مخاطبان همچنان هم میتوانند آنها را به خصوص در فروشگاههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیدا کنند. چون این انیمیشن با مشارکت کانون پرورش فکری ساخته شده و کانون در این بخش به درستی نقش ایفا کرده و گامهای مهمی را برای تولید محصولات مرتبط با بچه زرنگ برداشته است. محصولات دیگری از این انیمیشن هم قرار است به زودی در بازار عرضه شود و همه مان میکوشیم ارتباط شخصیتهای این انیمیشن با بچهها بتواند استمرار داشته باشد.
آقای جعفری در جایی گفته بودید این انیمیشن در ۲ نسخه تولید شده که نسخه اول آن ایرانی و برای کشورهای مسلمان و نسخه دیگر هم برای کشورهای غیرمسلمان است. تفاوت این دو نسخه چیست و چرا این کار را انجام دادید؟
حامد جعفری: زمانیکه فیلشاه را تهیه کردیم متوجه نکته مهمی شدیم. در آن زمان نسخهای که از این انیمیشن در داخل کشور اکران شد هشتاد و چند دقیقه بود، اما وقتی فیلم را در اختیار شرکتهای پخش خارجی میگذاشتیم، آنها به فراخور مقتضیات و تصمیمات مختلف، در فیلم اصلاحاتی انجام میدادند. بنابراین از ابتدای ساخت بچه زرنگ این طراحی را داشتیم که بخشهایی از انیمیشن که خاص فرهنگ ما است و شاید برای جاهای دیگر معنای مشخص نداشته باشد، فکری داشته باشیم یا کلا آنها را حذف کنیم. چون وقتی مطلبی در فیلم میگنجانیم که معنایی در فرهنگ بیننده و مخاطب ندارد، ممکن است باعث دیده نشدن کل فیلم یا شنیده نشدن حرف فیلم شود. از این رو انیمیشن بچه زرنگ را در دو نسخه تهیه کردیم که البته فرآیند ساخت نسخه دوم آن هنوز به پایان نرسیده است.
در همین مدت اکران، بچه زرنگ به جایگاه خوبی در صدر جدول فروش فیلمها رسیده. پیشبینی شما از وضعیت اکران چیست؟
حامد جعفری: با روند فروش یک ماهه فیلم پیشبینی میشود به زودی رکورد تعداد مخاطب را که در اختیار فیلشاه بود خواهد شکست چراکه پرمخاطبترین انیمیشنهای تاریخ سینما به ترتیب فیلشاه و شاهزادهروم هستند و برای ما مهم است که بچهزرنگ بتواند رکورد آثار قبلی هنرپویا را بشکند و در صدر این جدول بایستد. ما برای عرضه تمام آثار پیشبینی میکنیم وقتی فلان کار اکران شد با چه وضعیتی مواجه میشود؛ وضعیت بدبینانه، خوشبینانه و نرمال. الان وضعیت بچه زرنگ در اکران از حالت نرمال یا متوسط کمی بهتر است، اما هنوز به سطح خوشبینانه نرسیده. به هر حال گیشه فیلم به عوامل متعددی وابسته است. مثلا ما در حالت خوشبینانه روی ظرفیت آموزش و پرورش حساب کرده بودیم. متولیان آموزش و پرورش بچه زرنگ را دیدهاند و میخواهند از آن حمایت کنند، خصوصا با مشارکتی که کانون پرورش فکری در کار دارد. اما فعلا عوامل مختلفی مانع این موضوع شده است، مثلا بیمه دانشآموزی هنوز صادر نشده زیرا این موضوع ریسک زیادی برای مدیران مدارس دارد و آنها بدون بیمه نمیتوانند دانشآموزان را به سینما بیاورند که البته امیدواریم این معضل تا نیمه دوم آبان ماه برطرف شود و بچهها بتوانند از طریق مدارس نیز به صورت گروهی به تماشای این انیمیشن بنشینند. از طرف دیگر اکران انیمیشن هم با معضلات زیادی مواجه است. یکی اینکه بچهها در سینما شهروند درجه دو هستند. به این معنا که مدیران سینما اولویت اولشان فیلمهای بزرگسال و گیشهپسند است و به همین جهت یک فیلم کودک کمتر در سئانس گرفتن موفق شود. الان اگر بررسی کنیم همین موضوع قابل مشاهده است و در توزیع سئانسهای سینما فیلم کودک خیلی جایگاهی ندارد! و این یک رقابت نابرابر است و عملا سئانسهایی که به فیلمهای کودک اختصاص داده میشود سئانسهای بدون مخاطب سینماهاست که در طول روز به نوعی مرده به حساب میآید و اگر این موضوع حل نشود دیگر نباید خیلی روی گیشه این ژانر هم حساب کرد.
حامد جعفری: در بچهزرنگ نقطهگذاریهایی برای تحولات اجتماعی قرار دادهایم. رسم شده که قهرمان فیلمهای کودک را در حال خراب کردن چیزی یا مسألهای ببینیم اما در این انیمیشن ما با قهرمانی مواجه هستیم که اولا مسیر خرابکاری برایش نتیجهبخش نیست. ثانیا اگر خرابکاری میکند، مسئولیت خرابکاریاش را میپذیرد. قهرمان ما کینهتوز نیست و حتی در جایی میبینیم که دست کسی که کارهای بدی در طول قصه انجام داده را میگیرد تا او را هم نجات دهد. همین نکات از نظر من منشأ تحولات اجتماعی است.
بهنود نکویی: امیدوارم به این آگاهی برسیم که وقتی میخواهیم انیمیشن ایرانی را با انیمیشن جهانی مقایسه کنیم تمام سابقه و شرایط انیمیشنسازی جهانی را با تمام امکاناتی که دارند؛ با تمام سابقه و شرایط انیمیشنسازی در ایران در نظر بگیریم. مثلا نمیدانم چرا انیمیشن ایرانی را با آثار کمپانیهای بزرگی مثل دیزنی و پیکسار که امسال ۱۰۰سالگیاش را جشن گرفت، مقایسه میکنیم ما تازه در شروع مسیر انیمیشنسازی هستیم و هنوز خیلی راه داریم تا به استانداردهای خیلی بالا برسیم و این در حالی است که تا همین جا هم نسبت به زمان شروعمان در جای خوبی ایستادهایم.
گفتوگو با مینا قیاسپور، صداپیشه «بچه زرنگ»
آنقدر داد زدم که صدایم گرفت
به زعم بسیاری از کارشناسان دوبله، انیمیشن بچه زرنگ یکی از شاهکارهای تاریخ دوبله ایران در حوزه انیمیشن است و مینا قیاسپور، دوبلور شخصیت محسن یا همان بچهزرنگ با آن صدای گرم و گیرایش بر جذابیت این اثر افزوده است. در گفتوگو با مینا قیاسپور به چگونگی رسیدن او به شخصیت محسن پرداختیم و درباره وضعیتفعلی دوبله در ایران در سالهای اخیر حرف زدیم.
درباره مواجهه خودتان با بچهزرنگ بگویید.
محسن، پسری بازیگوش و پرهیجان است که تمام مدت دنبال ماجراجویی است. البته ماجراجوییهایش در مسیر خیر و بهنوعی نجاتدهنده است که در طول داستان مفید واقع میشود.
تجربه گویندگی شما در فن بیان و دیالوگگویی محسن چقدر به کار شما آمد؟
نقش محسن بسیار مشکل بود. از این جهت که یک اتود خالی بود که هیچ تصویری از آن و کل ماجرا نداشتیم و تجربه گویندگی برای صداپیشگی این نقش خیلی به کمکم آمد.
شما بارها جای شخصیتهایی صحبت کردید که هنوز هم در خاطره جمعی ما حضور دارند و نوستالژیک هستند. مثلا هرماینی در دو نسخه از هری پاتر یا آن شرلی یا پینوکیو در فیلم سینمایی «پینوکیو». این انتخابها آگاهانه بوده؟
گوینده نقش را انتخاب نمیکند و این مدیر دوبلاژ است که براساس آگاهی و اشرافی که روی کل مجموعه دارد گوینده را با مشورت استودیوی سازنده فیلم برای نقشی انتخاب میکند. من در انیمیشن بچهزرنگ با توجه به شناخت قبلی که از استودیوی هنرپویا و تیم حرفهایشان داشتم و همچنین بهدلیل تجربه همکاری قبلی در انیمیشن شاهزادهروم باعث شد با وجود اینکه مدتها بود جای بچهها حرف نمیزدم، نقش محسن را بپذیرم.
دوبله محسن در بچهزرنگ برای شما بازخورد بیرونی هم داشت. به این معنا که در این مدت پیشآمده که آدمها با شنیدن صدایتان حدس بزنند شما همان کسی هستید که بهجای محسن حرف میزند؟
من برای دوبله محسن تیپگرفتم و حرفزدم. تیپگرفتن یعنی دوبلور با صدای خودش حرف نزند و صدایش را تغییر دهد. در این حالت تشخیص صدای گوینده مشکل است. حتی همکاران خودم هم متوجه نشده بودند که گوینده این نقش من بودم. با اینکه همه ما دوبلورها صدای همدیگر را میشناسیم و روی صدای هم اشراف داریم، اما حتی آنها هم با سعید شیخزاده (مدیر دوبلاژ انیمیشن بچهزرنگ) تماس گرفته و از ایشان پرسیده بودند که چه کسی گوینده کاراکتر محسن بوده! موردی که ذکر کردم در کاراکترهایی که گوینده با صدای خودش حرف میزند به این صورت نیست. یعنی شناسایی گوینده آسان است. مثلا زمانیکه سریال آن شرلی پخش میشد مردم متوجه میشدند من صدای او را گفتم.
خودتان چقدر انیمیشن میبینید؟
انیمیشن برای تمام سنین جذاب است و فکر نمیکنم کسی باشد که انیمیشن دوست نداشته باشد. من هم عاشق انیمیشن هستم. بهخصوص اینکه در ابتدای فعالیت حرفهایام انیمیشنهای زیادی کار کردم که همگی برایم شیرین و خاطرهانگیز است.
این روزها میشنویم که دوبله ایران در سراشیبی قرار دارد. تصور میکنم بیانگیزهشدن نسل جوان نسبت به کارشان تا حدی تابع شرایط اقتصادی بد دوبله باشد. شرایطی که همه همکاران شما نسبت به آن گله میکنند و دیگر کمتر کسی سراغ آن میرود ... .
عوامل متعددی به دوبله ایران صدمه میزند. الان مردم دسترسی راحتی به فیلمهای اصلی با زیرنویس دارند. بنابراین شاید بتوان گفت یکی از دلایل کمرونقی دوبله در این روزهای ایران این باشد که مردم کمتر آثار دوبلهشده تماشا میکنند. وقتی بیننده کاهش پیدا میکند طبیعتا انگیزه لازم جهت یادگیری آن حرفه هم کم میشود. ضمن اینکه مردم ایران بهدلیل اینکه علاقهمند به نوستالژی هستند صدای گویندگان قدیمی را بیشتر میپسندند و نسبت به صدای گویندگان جدید رغبت چندانی نشان نمیدهند. درصورتیکه جوانانی که امروز کار دوبله انجام میدهند بسیار مستعد و پرتلاش هستند و با عشق این کار را ادامه میدهند.
از دوبله انیمیشن بچهزرنگ چه خاطرهای دارید؟
من تنهایی برای ضبط این کار میرفتم. بنابراین تنها خاطرهای که از این کار دارم این است که محسن از آنجا که بچهای بسیار بازیگوش است تمام مدت در حال دادزدن است. خاطرم هست ضبط این کار یکی دو روز طول کشید. البته یکی دو روزی که بعضی سکانسهای آن بارها ضبط میشد. بعد از آن بود که احساس میکردم دیگر نفسی برایم باقی نمانده وتا یک هفته صدایم در نمیآمد، اما به قدری صداگذاری، میکس و باقی مواردحرفهای بود که درخروجی نهایی داد وفریادهایم خوب روی نقش نشست و آزاردهنده نبود.
و در پایان، کیفیت انیمیشن بچهزرنگ را چطور ارزیابی میکنید؟
بچهزرنگ انیمیشنی صددرصد ایرانی است که کاملا مطابق با فرهنگ و آیین ما ساخته شده. بیاغراق میگویم روزی که برای اکران خصوصی این انیمیشن رفتم، غافلگیر شدم. واقعیتش را بخواهید زمانی که برای تماشای آن میرفتم با خودم فکر میکردم که حالا یکانیمیشن ایرانی است و وسط آن میتوان یک استراحت کوتاه هم کرد و... . بهنوعی ذهنیتم راجع به آن ناچیز بود، اما از وقتی این انیمیشن شروع شد تا لحظه آخر میخکوب روی صندلی نشستم و لذت بردم. انیمیشن بچهزرنگ درجه یک بود و افتخار میکنم در یک انیمیشن فارسی با این عظمت صحبت کردم. این اثر از هر لحاظ بینظیر بود و سالها برای آن زحمت کشیده شده. امیدوارم روند تولید کارهای باکیفیت ایرانی برای بچهها ادامه پیدا کند تا از این طریق هم فرزندانمان با فرهنگ و آدابورسوم خودمان بزرگ شوند هم کشورهای دیگر از طریق تماشای این آثار پی به فرهنگ غنی ما ببرند.