او شعرگفتن را از دوران نوجوانی آغاز کرد و یکی از خوششانسیهای او این بود که در استانی درس میخواند که یک شاعر و ادیب در آن معلم دبیرستان بود و وقتی این معلم باسواد و خوشذوق نخستین شعرهای طاهره ۱۳ساله را خواند، او را تشویق کرد و یکجلد دیوان جامی به او هدیه داد. این معلم خوشذوق کسی نبود جز محمدابراهیم باستانیپاریزی که بعدها خود به نامی بلند در عرصه ادبیات و تاریخپژوهی در ایران بدل شد. صفارزاده بعد از اینکه در دانشگاه شیراز رشته زبان و ادبیات انگلیسی را خواند، مدتی به تهران آمد و به کار پرداخت و بعد از آن بود که برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت. در این کشور رشته فیلمنامهنویسی را انتخاب کرد. بعد از آن به آمریکا رفت و در دانشگاه آیوا به ادامه تحصیل پرداخت.
شاعری پیشرو در فرم
اقامت در خارج از کشور به دو صورت بر شعر و زندگی ادبی صفارزاده تأثیر مهمی گذاشت. نخستین تأثیر بر مضمون شعر او بود. میدانیم که صفارزاده از همان ابتدا شعرهایش بوی تعهد اجتماعی میداد. حضور درمجامع دانشجویی و فضای ضدامپریالیستی روشنفکری در آن زمان در دانشگاههای غرب، او را هرچهبیشتر سیاسی و ضدآمریکایی کرد. صفارزاده که از همان نخست، گرایشهای مذهبی شدیدی داشت بهجای اینکه مانند بسیاری از دانشجویان کشورهای شرقی، در محیط غیرمذهبی روشنفکری زمانه مستحیل شود، گرایشهای مذهبی خود را با دغدغههای عدالتخواهانه درآمیخت و از این نظر شعر او در میان شاعران نوگرای پیش از انقلاب تشخص مضمونی ویژهای پیدا کرد. دومین تأثیر شدیدی که اقامت در خارج از کشور بر شعر او برجای گذاشت، در فرم شعر او بود. صفارزاده در آمریکا با گرایشهای فرمی نوگرا و پیشرو آشنا شد که در آن زمان تازه در حال شکلگیری بود. او همین تجربهها را در شعر فارسی وارد کرد و به این دلیل یکی از شاعران پیشرو و خاص در تجربههای فرمی در شعر معاصر ایران است. یکی از جلوههای این گرایشهای فرمی را میتوان در شعرهای کانکریت (تصویری) او دید، که در آن زمان در ادبیات ایران تجربه منحصربهفردی بود. نکته قابلتوجه این بود که فرم برای او اصالت صددرصدی نداشت و او از این تجربههای تازه برای بیان مضمونهایی که در ذهن داشت استفاده کرد. بههمیندلیل شعر صفارزاده همچنان که بسیار مدرن است، مذهبی و شیعی هم هست و او توانست خط بطلانی بر این دیدگاه بکشد که شعر مذهبی ذاتا شعری سنتگراست و نمیتوان با بیان و زبانی مدرن به آن پرداخت.
دشمنی رژیم پهلوی با شاعر
مضمونهای ضد استبدادی و ضداستعماری شعر صفارزاده که برخلاف شعرهای چپگرای ضد امپریالیستی آن دوران، ماهیت مارکسیستی هم نداشت، بهزودی نام طاهره صفارزاده را در میان شاعران ایرانی برجسته کرد. این مسأله حساسیت رژیمشاه را هم نسبت به او برانگیخت و باعث شد بسیاری از آثارش در ایران دچار ممنوعیت و سانسور شود. ازجمله شعری از او به نام «بیگانه و کودک قرن» که موجب شهرت بسیار او شد، بسیار حساسیتبرانگیز شد. این شعر در اولین مجموعه او بهنام «رهگذر مهتاب» بهچاپ رسید، مجموعهای که در آن شاعر هنوز به زبان آشنای آثار بعدیاش دست نیافته و هنوز نیماییسراست. این شعر که از زبان فرزند یک خانواده اشرافی است، تقابل معصومیت یک کودک و فضای کثیف اشرافیگری درباری آن دوران را نقدمیکند:
کودک این قرن هرشب در حصار خانهای تنهاست / پرنیاز از خواب اما وحشتش ازبستر آینده و فرداست / بانگ مادرخواهیش، آویزهای در گوش این دنیاست / گفتهاند افسانهها از مهربانیهای مادر، غمگساریهای مادر / در بر گهوارهها، شب زندهداریهای مادر / لیک آن کودک ندارد هیچ باور/ شب چو خواب آید درون دیده او/ پرسد از خود «باز امشب مادرم کو»
این شعر که در فضای رمانتیک شعر آن دوران سروده شده است، از طرف عموم مردم بهعنوان کنایهای تند و تلخ به دربار و خانوادههای مرتبط با نظام شاه تأویل شد و چنان مورد استقبال قرار گرفت که بعدها آیتا... طالقانی به صفارزاده گفت: «به جدم سوگند، شعر شما در زندان به ما روحیه میداد.» حساسیت رژیم شاه نسبت به این شعر و شاعرش، تا سالها بعد ادامه یافت و بعد از بازگشت او به ایران، حکومت پهلوی همیشه او را تحت نظر داشت و سرانجام در سال ۱۳۵۵ وقتی صفارزاده شجاعانه از امضای برگه عضویت اجباری در حزب دولتساخته رستاخیز، سرباز زد، وی را از دانشگاه اخراج کردند.
مخالفت روشنفکران زمانه
پذیرش صفارزاده و شعرش در فضای روشنفکری زمان شاه که اغلب در اختیار هنرمندان مارکسیست یا شیفتگان فضای فرهنگی فرانسه بود، بهسختی ممکن بود. واقعیت این است که شعر او آنچنان دارای ویژگیهای فرمی منحصربهفرد بود که نمیشد آن را بهطور کامل بایکوت کرد و از سویی بهدلیل مضمونهای مذهبی آن پذیرشش برای روشنفکران سخت بود. انتشار مجموعه «طنین در دلتا» در سال۱۳۴۹ حادثهای درشعر آن دوران بود که نادیده گرفتنش دیگر ممکن نبود. صفارزاده بهخصوص بهواسطه تلاشهای منتقدی حرفهای چون محمد حقوقی که ارزشهای فنی شعر صفارزاده را درک کرده بود، به جامعه ادبی شناسانده شد و درباره شعرش سخن گفته شد و نوآوریهایش مورد توجه قرار گرفت. شاید همین واکنش مغرضانه و بغضآلود شاعران و روشنفکران با او و دیگر هنرمندان مذهبی بود که صفارزاده و همفکرانش را به فکر تأسیس مجمعی برای هنرمندان مذهبی در اواخر دوران شاه انداخت. «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» که با همفکری آیتا...طالقانی تأسیس شد، مقدمهای برای تشکیل حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سالهای بعد از انقلاب شد که بعدها به حوزه هنری تغییر نام داد و در شکلگیری جریان ادبی و هنری انقلاب اسلامی نقش مهمی بازی کرد.
همیشه منتظرت هستم
صفارزاده چه در زندگی ادبی و چه در زندگی شخصیاش همچنان که گفتیم، نگرشی شیعی داشت و بر این مسیر استوار ماند. مفاهیم و معانی شیعی در شعر او همیشه حضور پررنگی دارد. برای مثال شعر «انتظار» صفارزاده یکی از بهترین شعرهای مدرنی است که برای امامزمان(عج) سروده شده است: همیشه منتظرت هستم/ بیآنکه در رکود نشستن باشم/ همیشه منتظرت هستم/ چونان که من همیشه در راهم/ همیشه در حرکت هستم/ همیشه در مقابله/ تو ماه/ ستاره،خورشید/ همیشه هستی/ و میدرخشی از بدر/ و میرسی از کعبه/ و کوفه همین تهران است/ که بار اول میآیی/ و ذوالفقار را باز میکنی/ و ظلم را میبندی/ همیشه منتظرت هستم/ ای عدل وعدهدادهشده/ این کوچه/ این خیابان/ این تاریخ/ خطی از انتظار تو را دارد/ و خسته است/ و ناظری/ تو میدانی/ ظهورکن/ ظهورکن که منتظرت هستم/ ظهورکن که منتظرت هستم. این گرایش شدید که در شعر او خود را بهصورتی آشکار نشان میدهد، همیشه باعث خشم و حمله روشنفکران به او شده بود. خود صفارزاده در همان زمان در مصاحبهای در پاسخ این پرسش او که تشدید گرایش شما به مذهب تشیع از چه چیز ناشی شده است، گفته است: «از خصلت ضدظلم و ضدسازش و عدالتخواه خودم. از فلسفه تشیع که مبنا و نیروی محرکهاش عدالتخواهی و ضدیت با سازش است و از تنگنای ظالمانه زمان که بالطبع انسان عدالتخواه را به عصیان یا تشدید بروز گرایشهای ایمان و عقیدتیاش برمیانگیزد.» این نگرش تنها در شعرهای صفارزاده دیده نمیشود، او در تمام زندگی همینگونه بود. زیر بار بیعدالتی نمیرفت و هرشکلی از بیعدالتی را از طرف هرکسی بهخصوص هر صاحب قدرتی برنمیتافت.
مترجم قرآن
صفارزاده با احاطهای که به زبان انگلیسی، چه انگلیسی رایج و چه انگلیسی باستانی داشت، تصمیم گرفت متون مهم مذهبی بهخصوص قرآن را به این زبان ترجمه کند. ترجمه قرآن به زبان انگلیسی، کار مهم و پروژه بزرگی بود و سالها از زندگی این شاعر و ادیب را صرف خود کرد. او با کنارهگیری از بسیاری فعالیتهای ادبی خود، همه زندگیاش را صرف ترجمه قرآن کرد. «قرآنحکیم» صفارزاده که علاوه بر ترجمه ادیبانه و ارزشمند متن قرآن از نگاه و گرایشی تفسیری نیز خالی نیست، باقیاتالصالحاتی است که او برای آیندگان بهجای گذاشت. البته میدانیم که او در فکر ترجمه نهجالبلاغه هم بود و کار روی این پروژه را هم آغاز کرده بود که دست تقدیر این فرصت را از او و ما گرفت که ترجمه شاعر و ادیبی را از متنی بخوانیم که همه دستور کار زندگی او بهعنوان یک روشنفکر مسلمان بود.
راه شما و خلق فلسطین
نگاه جهانی و فراگیر صفارزاده باعث شد او از نخستین کسانی باشد که برای فلسطین شعر بگوید. در زمانی که هنوز کمتر شاعری در ایران به مسأله فلسطین ورود کردهبود، در بسیاری از آثارش با نام بردن از این سرزمین مقدس و یادآوری رنجهای مردم آن، راهحل این معضل مهم دنیای اسلام را در مقاومت میدید. او در مجموعه «طنین در دلتا» که سال ۱۳۴۹ منتشر شد، سه سال بعد از شکست اعراب در جنگ ششروزه «برادران ما در سینا میمیرند» را برای اسیران شهید ارتش مصر به دست نیروهای صهیونیست سرود و از بیلیاقتی سران عرب به شدت انتقاد کرد. صفارزاده شعرهای دیگری هم برای فلسطین دارد، از جمله این شعر در مجموعه « دیدار صبح» : راه شما و ما خلق فلسطین/ راه تمام خلقهای تحت ستم/ از معبر شکنجه سلطه / به هم پیوستهاست/ ما راه را دنبال میکنیم / دنبال این همه تابوت سرخ/ بر شانههای روشن حق/ ما راه را دنبال میکنیم/ و فتح با ما خواهدبود
روزشمار زندگی طاهره صفارزاده
۱۳۱۵ تولد در ۲۷ آبان در سیرجان
۱۳۲۱ یادگیری «قرآنکریم» در مکتب
۱۳۲۸ سرودن نخستین شعر با عنوان بینوا و زمستان
۱۳۳۶ دریافت مدرک کارشناسی زبان انگلیسی، استخدام
۱۳۴۱ انتشار کتاب داستان پیوندهای تلخ و مجموعهشعر رهگذر مهتاب
۱۳۴۷ انتشار مجموعهشعر چتر سرخ به زبان انگلیسی
۱۳۴۹ استخدام در دانشگاه ملی و انتشار مجموعهشعر طنین در دلتا
۱۳۵۰ انتشار مجموعهشعر سد و بازوان
۱۳۵۶ انتشار مجموعهشعر سفر پنجم
۱۳۵۷ انتشار مجموعهشعر حرکت و دیروز
۱۳۷۱ گزینش بهعنوان استاد نمونه کشور از سوی وزارت علوم و آموزش عالی
۱۳۸۰ ترجمه «قرآنحکیم» با متن عربی به زبانهای فارسی و انگلیسی
۱۳۸۱ انتشار ترجمه دعای عرفه با متن عربی به ترجمه فارسی
۱۳۸۴ برگزیدهشدن بهعنوان برترین زن مسلمان
۱۳۸۵ انتشار مجموعهشعر در پیشواز صلح، انتشار ترجمه دعای جوشنکبیر
۱۳۸۷ درگذشت و خاکسپاری در امامزادهصالح(ع)
آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر