با تقدیر انسان و جاودانگی و روایت تجلی پروردگار در هستی انسان کامل و تابش رهایشگرش، در موجودیت انسان به ماهوی انسان و همه انسانها و تقدیر انسان بودن، اثر نهادین دارد. یکی از این رخدادها عاشورا و تداوم حیات عاشورا بهوسیله اربعین حسینی است. میراث پساعاشورایی زینب سلاما...علیها. این میراث، میراثدارش حجتبنالحسن العسکری است و نهتنها حسین پادگان سربازگیری برای قائم آلا...است، بلکه پایگاه حیدری نجف اشرف و پایگاه شهادتگر مشهد مقدس و پایگاه رستاخیزی قم معصومه سلاما... علیها و مضاجع منور همه ائمه(علیهمالسلام) همان طریق اربعیناند. اربعین امروز با «مشایه»، این راهها را در طریق حسین مستقر کرده و این قرارگاهها به هم پیوند خوردهاست. امروز درک مشایه مهم است. دوست دارم برای راهپیمایی اربعین کلمه مشایه را بهکار ببرم. اصالت این کلمه و لایههای مشی و ریشه قرآنی آن ارج دیگری دارد و راهپیمایی اصلا حامل این فرهنگ وحیانی نیست و کلمه مشایه را باید جهانی کرد. این کلمه، کلمه مهدی است. کلمه آینده ظهور عدل جهانی است.
مشایه در بستر این معنای ازلی و ظهورش در تاریخ، نقشهای مختلفی ایفا میکند.
۱ــ نقش تربیتی بیهمتا که تکاتک مردان، زنان، کودکان و سالخوردگان شرکتکننده در مشایه، در پیوندی درونی و روحی و تحت غلبه مستقیم اراده الهی، حضرت امام زمان(عج) تجربهای خصوصی از هدایت به اندازه قدر خود برخوردار میشوند. مشایه یک اتمام حجت برای تکتک ما نیز بهشمار میآید.
۲ــ نقش گردآورنده اربعین از نقش حیاتبخش آن جداناپذیر است.
گردآوری و کانون وحدت شدن اربعین لایهمند است. وحدت شیعیان ایران و عراق و همه شیعیان و لایه وحدت همه مسلمانان دوستدار اهل البیت ولو اهل مذهب عامه از نتایج حرکت اربعین در طریق حسین است. مشایه، حتی اگر یک راهپیمایی ساده و نمایش مذهبی بود، با این تجمع و یکپارچگی و اتحاد و همراهی، اهمیت جهانی کسب میکرد، چه راه رفتنی مبتنی بر مشی حسین بن علی(ع) باشد که اسوه عبودیت محض حق متعال و نفی باطل و منکر و نظام قدرت جائر و ظلمانی است. مشق یقین به ظهور حق و خلیفها... پیروز در زمین و حاکمیت قسط است. این مشی دارای محتوایی است که کفر جهانی و محارب با اسلام و ظلم و فساد را میلرزاند، زیرا امر معروف و مبتنی بر آینده فاتح و نصرت نفیناپذیر الهی است. از اینجا گسترش اربعین ماهوی به معنای شناخت حسین و منتقم خون حسین و ابلاغ پیام امید بزرگ و شکستناپذیر آینده روشن عدل جهانی به همه مستضعفان عالم است. حقیقتا در محاصره انواع تکنولوژی تبلیغات پساصنعتی، کدام امکان تبلیغ عملی در جهان به اندازه مشایه و پیادهروندگان راه نجف به کربلا دارای عظمت، قدرت و نیروی نابودکننده اختلافاندازیهای دشمن غدار بین اهل اسلام است؟
در کنار معرفت ایمانی و ادراک نقشه الهی برای بالا نگاه داشتن پرچم حسین فراتر از هر علامتی و درک درست نقش تربیتی و فرهنگی مشایه و فهم کارکرد اجتماعی و جهانی آن در مقاومت برابر سلطه ظلم و کفر و فساد، وظیفه ما توجه آگاهانه به ساختن ارتباطات نیرومند اخلاقی و انسانی مبتنی بر محبت و احترام و یگانگی است. در این سفر تا حد ممکن ما موظفیم رفاقت خود را با عراقیها و دیگر راهپیمایان تقویت و ریشهدار و دارای استمرار کنیم و از بهرهبردن یکسویه از میزبان و رها کردن دوستی بپرهیزیم و فداکاری بزرگشان را پاس بداریم. جهان مدرن جهان نمایش است. جهان وانمودهها و واقعیات جانشین شده کفر است. اربعین از این جهان نمایش نیست. بهتر بگویم نمایش و ظهور و تظاهر حق متعال است نه بازی کفر و شیطان. باید دانست طی طریق حسین(ع) و شکوه آن، امری نیست که براساس تصمیم این یا آن دولت و تبلیغ و تحریک رخ دهد. حقیقت وضع شیعیان و مسلمانان، صدق و تقوا و میزان تقرب و رویکردشان به حق تعالی یا به شیاطین و تمسکشان به حبلا... و دل نبستن برای نجات به غیر، دوری از کفر و فساد و مراقبت از پاکجانی و میزان دوری از گناه در تداوم رونق و گسترش اربعین نقش دارد. اربعین اساسا یک هستی ایمانی است و بروکراتیزه کردنش، به سرعت از خلوص عمل ایمانی و مردمی و در نتیجه اثراتش میکاهد. مؤمنی در رویایش قسور و شیری غران دید که طنین غرش آن عالم را فراگرفته. میپرسد این چیست؟ ندا میشنود این غرش اربعین است. قدرت طنین جهانی اربعین امری الهی است نه محصول عمل حکومتی. حکومتها در صورت ایمان و صدق و حلال کاری ابزاری الهی خواهند بود در خدمت به جهانگستری اربعین. رخداد الهی انقلاب اسلامی و روح اربعینی آن و شکست صدام از مددهای الهی و وسیله یداللهی در خدمت گسترش اربعین بشمار میآید.
معنای این سخن آن است که دولتهای ایران و عراق باید وظایف و خدمات خود را درست انجام دهند. خیلی فرق است بین رئیس و وزیر و فرمانده و سرلشکری که خود را خدمتگزار اربعین و مردم اربعینی میداند با نظامی که خبر فلان و بهمان کس را به مشهد و کربلا با طمطراق پخش میکند و از یاد میبرد این و آن مقام خود موضوعیت ندارد. پس دولت خاضعانه وظایفش را باید انجام دهد. طرح و نظام بهره ایمانی و فرهنگی و معرفت و وحدت بخش و.... از اربعین مهم است. اینکه اربعین ۲۰ روز ماه صفر نیست و طی سال باید حرکت اربعینی و کار اربعینی و آگاهیبخشی ایمانی و قلبی و عقلی در میان مردم مسلمان و جهان ادامه داشتهباشد. اعمال بیروح و دستوری و گزارش بروکراتیک سم و زهر است. تفکر استراتژیک و گامهای جدی و سازمان کارآمد نشر آگاهی اربعینی در مسلمانان و مستضعفان جهان و کار جهادی میان مردم مسلمان جهان حول نشر حقیقت دین اسلام ناب محمدی و قرآن مجید و اهلالبیت علیهمالسلام و رابطه حسین و مهدی(عج) با آینده زندگی انسان در زمین و پشت سر نهادن تاریخ وحشیگری و خشونت و کفر و ظلم و آغاز تاریخ شایسته حیات طیبه انسان و عدل موعود جهانی، امری اساسی است. از این رو روایت میلیونی اربعین به زبان مردم مختلف و شرکتکننده در راهپیمایی و سیاه و سفید و زرد و سرخ و هر نژاد و کشور از هر نظر مهم است. هر قصه از شور و عطش سفر و حال درونی و کرامات الهی طی سفر و خاطرات گوناگون و دیدگاه و بهره از رخدادهای هرکسی و تکاتک افراد مهم است گرد آید. ساختن زمینه گردآوری روایات و انتشار آن به زبانهای گوناگون ارزش آگاهی بخش درباره حسین و گره خوردگیاش با یقین ظهور موعود عج و نظام جهانی معصوم چنان مهم است که برکاتش را نمیتوان در چند نکته محدود کرد. از این دست اقدامات فراوان است و باید پیشقدم باشیم.
گسترش رفتار مردم ایران و عراق که در اربعین دوست میشوند ارزشی راهبردی دارد. البته نکات ریزی هم هست. از جمله مشکل اقامت در سامرا. امسال در روزهای پیش از اربعین چنان فضای زیر زمین از حرم امامین و چسبیده به سرداب مملو از زوار خسته بود که جایی برای نشستن نمیشد یافت چه رسد تنگ هم دراز کشیدن. ضمنا در انجام تکالیف حکومتی از جمله مهمترین ضعف ما در اداره سفر اربعین تبلیغ وسیع برای استفاده از مرزهای تمرچین و باشماق بود، بدون آن که در بازگشت از این مسیر اطمینان امنیتی فراهم آورند و با دولت عراق جهت تأمین وسایل نقلیه تا مرز توافق کنند. نتیجه آن شد که روزی مانده به اربعین اعلام کردند زوار از این دو مرز باز نگردند، امنیت ندارد. در حالیکه مردم اتومبیل خود را در مرز رها کرده و ناگزیر به بازگشت بودند و وسیله نقلیه تا مرز هم وجود نداشت و باید شهر به شهر باز میگشتند که کاری پر از نگرانی و فشار روحی و نابلدی بود و آزاردهنده.
و نکته مهم آن که باید به اربعین از زوایای مختلف مدیریت نگریست. ابتدا اتکا بر اشتیاق مردم است و گسترش نقش مردم. باید مطلقا از قدرت حکومتی و وادار کردن اجباری این و آن. برای ارائه خدمات و دریافت پول جدا دوری گزید. باید نقش دولت را در حد فراهم آورنده تسهیلات و پذیرش مدیریت مردمی و عدم مداخله تعریف کرد. بعد از سفر نخست اربعینیام حدود ۱۲- ۱۰سال پیش موضوع پذیرایی از زوار آخر ماه صفر را در مشهد در ایام شهادت رسولا... و امام رئوف علیبن موسیالرضا(درود خدا بر آنان باد) مطرح کردم. شکر خدا که مشهد در آخر صفر کربلاست. اما هنوز مشهد از نظر حرکت مردمی خیلی عقب است.
و باید در برقراری مواکب، دستکم در پنج روز آخر ماه صفر مردم ایران جهد بیشتری در مشهد برای اقامت زائران در خانهها و چادرها و اطعامشان کنند. نه آن که زائران کلا، و بهویژه زوار عراقی دچار مضیقه هزینههای اقامت شوند. پذیرایی آبرومندانه از زوار عراقی آخر صفر باید شکل مردمی به خود بگیرد و خانهها در پذیرش مهمانها فعال شوند. مشق مواسات، برابری و اخوت اسلامی، فرصتی عالی برای اهل ایمان و اهل مشهد و مردم ایران است. خود را از آن محروم نکنیم.بعد از همه حرفهای گفته و ناگفته، یک سخن نهایی میماند؛ اگر نیروی اربعین در وهله نخست به کار تزکیه نفس هر رهسپار راه نجف به کربلا، به کاظمین، به سامرا نیاید و اگر سلوک جمعی به درد سالمسازی جهان اسلام و در اولین قدم سالم ساختن جامعه ایران و نظام سالم اجتماعی و نظم عادلانه حکومتی و تعالی فرهنگی در ایران و عراق و جهان اسلام حقیقی و نفی تبعیض و بیعدالتیها و پاکسازی قوای مملکت از آلودگیها نخورد، و الگوی ممتاز جامعه سالم قانونمند را برتر از مزایای قانونمندیهای جهان موجود و مدرن نسازیم، باید بدانیم ما چون اهل نفاق، هم حسین علیهالسلام و هم اسلام را صرف دنیای قدرتخواه خویش کردهایم و جا ماندهایم از کاروان اربعین و حقیقت سلوک حسینی و از رهروی حی و حاضر آن راهی که فرماندهاش مهدی آخرالزمان(عج) است. لحظهای فراموش نکنیم، طریق حسین از ازل برای ابد و آخرالزمان راه نجات و کشتی منجی تعیین شد. فراموش نکنیم عاشورا، اجرای تمام و کمال همه هدایتهای قرآن است و اربعین معرفت و ظهور کامل این عبودیت ناب حسین به عنوان نمایش بی کم و کاست همه چهره باقی و جاودان حقپرستی. سالها پیش در یادداشتی نشان دادم از بسما... الرحمن الرحیم تا الحمدلله رب همه جهانها تا تجلی رحمان و رحیم و حقیقت نور محمد و علی تا ظاهر شدن مالک یومالدین، تا صراط مستقیم و نعمتهای رهروان حقیقی صراط مستقیم و کسانی که غیر مغضوبین و ضالین هستی یافتهاند، در عاشورا به نمایش درآمد و همه وجوه معرفتی قرآن و ایمانی و هدایتهای اخلاقی و عملی قرآن و واجبات و مستحباتش به وسیله حسین اجرا شد. از پرستش حق و تقوا و پرداخت زکات بندگی، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و ایثار همه داراییها و ناچیز شمردن دنیا و اقامه نماز و صبر و...تا لقاءا...جهدفی ا... و فناء فیا... و بقای جاودانی و تمام وجها... شدن و به الگوی ابدی سلوک عبد تبدیل شدن و نمونه ظاهر شده همه عبودیت و سان قرآن بودن!
پس معنای ژرف اربعین را در زندگی کنونی و آینده از یاد نبریم و در همه امور روزمره و کلان راهپیمایی اربعینی راه حسین زندگی کنیم. حلال کار و حلالخوار و پاکجان و پاکیزهسیرت و همواره کوشا در بندگی پروردگار یگانه.
سرود مشایه
باد ترا میبرد
از زمانی به زمان دیگر
از عصری به عصر دیگر
شنهای شنزارها راز ازلی تو را
میافشانند
بر راههای جهان.
تو همان آن ممتدی
پرتو قدیمالاحسان
و مرگ نداری
زاده تاریخ نبودی
«بودی» بودی که بوده تاریخ
از تو زاده شد حسین!
اینک باد
تو را هر سو نشر میدهد
اینک از رد گامهای عاشقان تو
آفتابها طلوع میکند
در این تاریکی غیاب
اینک این تویی که موعود
از تو زاده است
و دادگری از تو برملا خواهدشد
ای دامان تکانده شده
از هر غبار
ای در تو چیزی نمانده جز عطش یار
ای طنین جهانی
چشم به راهی یار یار
ای راز پاکباز
ای بازی خونفشان باز عشقباز
ای گشودگی لوح محفوظ
ای آغوش باز به بیسوی باز
ای کلمه تامه
سو سوی رهایش ناب
هوهوی تابش بیتاب
در ظلمات زمین
ای کیست؟
ای چیست؟
ای..... نام ناپذیر
حسین! / حسین!
که دو جهان منتشری و
بادهای جهان تو را رمرمه میکنند
شنهای جهان نجوای تو دارند
و مأذنهها / ناقوسها /دیرها
منتقم تو را میخوانند:
کی میرسد باران!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد