به گزارش خبرنگار جامجم، تحقیقات در این پرونده از شهریور سال گذشته و با انتقال پیکر نیمه جان پسر جوانی به یکی از بیمارستانهای جنوب تهران آغاز شد. بررسیهای پزشکی نشان داد، پسر جوان به نام نیما به خاطر مصرف بیش از حد متادون به کما رفته است. وجود آثار ضرب و جرح روی بدن نیما باعث شک پزشکان و اطلاع موضوع به پلیس شد.
ماموران در نخستین گام به تحقیق از دوست نیما که او را به بیمارستان رسانده بود، پرداختند. پسر جوان در تحقیقات گفت: «امروز نیما به خانه نامزدش در شهرری رفته بود. نامزدش شهلا با من تماس گرفت و ادعا کرد نیما ۱۰قرص متادون خورده و حالش بد شده و باید او را به بیمارستان برسانیم. سریع خودم را به آنجا رساندم و با اورژانس تماس گرفتم.»
ماموران که احتمال میدادند گره این معما به دست شهلا باز شود او را تحت بازجویی قراردادند: «آن روز با نیما تلفنی بحث کردیم و ساعتی بعد به مقابل خانهام در شهرری آمد. نمیخواستم او را به خانه راه بدهم اما وقتی فهمیدم مشروب خورده و حالت طبیعی ندارد، در را باز کردم. در خانه دوباره بحث کردیم که چند قرص متادون خورد تا آرام شود اما بد حال شد و من با دوستش تماس گرفتم. در حالی که این دختر منکر نقش داشتن در ماجرا بود، پزشکی قانونی اعلام کرد؛ نیما ۳۰قرص متادون و ۳۰ قرص کلونازپام مصرف کرده و آثار ضرب و شتم بر روی بدنش وجود دارد.
شهلا در بازجوییهای بعدی گفت: نیما از من یک قرص متادون خواست که جعبه قرص را به او دادم و متوجه شدم همه قرصها را خورده است . او سابقه خودکشی داشت .او وقتی به خانهمان آمد سر و وضع خوبی نداشت و میگفت با افرادی درگیر شده است. او سابقه درگیری و دعوا داشت. من مشکلی با او نداشتم که بخواهم نقشه قتلش را بکشم و اجرا کنم. نیما پس از چند روز از کما خارج شد اما پزشکان اعلام کردند به خاطر قطع چند ثانیهای اکسیژن، دچار عارضه مغزی شده و احتمال دارد نتواند دیگر دست و پایش را حرکت دهد. با تکمیل تحقیقات برای شهلا کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده نیما با کمک پدرش در جایگاه ایستاد و گفت: به طور معجزهآسایی از مرگ نجات پیدا کردم. به سختی راه میروم و برای حرکت نیاز به کمک دارم. حالا برای شهلا اشد مجازات را میخواهم .قاضی سپس با تفهیم اتهام به شهلا از او خواست از خود دفاع کند که دختر جوان با رد اتهامش گفت: میخواستم به ارتباطم با نیما پایان دهم و به او گفته بودم دیگر به خانهمان نیاید. وقتی آن روز به مقابل خانهمان آمد و حالت طبیعی نداشت، در را باز کردم. روی مبل دراز کشید و خوابید. فکر کردم از عوارض مصرف مشروب است. بعد از چند دقیقه حالش بدتر شد و من هم با دوستش تماس گرفتم . من اگر میخواستم بلایی سر او بیاورم، با دوستش تماس نمیگرفتم و او را به بیمارستان نمیبردم.
رئیس دادگاه سپس از نیما پرسید: قبل از رفتن نزد شهلا، کجا رفته بودید؟
نیما: به تعمیرگاه رفته بودم و مواد و مشروب مصرف نکردم. شهلا به دلیل اختلافش با من، مرا مسموم کرد.
رئیس دادگاه: اگر اعتقاد داری قصد جانت را دارد، چرا بعد از خارج شدن از کما دوباره سراغ او رفتی؟
نیما: حال و روز خوبی نداشتم و به همین خاطر به خانهاش رفتم.
قاضی از شهلا درباره آثار ضرب و جرح روی بدن نیما پرسید که دختر جوان گفت: وقتی به خانه من آمد حال و روز درستی نداشت و میگفت دعوا کرده است. دو نفر از دوستان من و نیما شهادت میدهند قبل از آمدن به خانه من به خانه یکی از دوستانش رفته است.
رئیس دادگاه : آیا شاهدان حاضرند در دادگاه حاضر شوند؟
شهلا: به خاطر ترس از نیما در دادگاه حاضر نمیشوند مگر اینکه جلب شوند .
پس از دفاعیات شهلا قرار شد دو شاهد او به دادگاه احضار شوند و درباره ادعای دختر جوان شهادت دهند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد