گفت‌وگوی «جام‌جم» با علی حضرتی، کارگردان فیلم «شهرک»

واقعیت یا خیال!

علی حضرتی از نسل کارگردانان جوان و جدی است که توانمندی‌اش را با ساخت فیلم «سازهای ناکوک» اثبات کرد؛ گرچه صرفا به اکران آنلاین رسید اما توانست هم نظر مخاطبان و هم منتقدان را جلب کند. بعد از «سازهای ناکوک» همه مشتاقانه منتظر فیلم بعدی حضرتی بودند و «شهرک» ساخته شد.
علی حضرتی از نسل کارگردانان جوان و جدی است که توانمندی‌اش را با ساخت فیلم «سازهای ناکوک» اثبات کرد؛ گرچه صرفا به اکران آنلاین رسید اما توانست هم نظر مخاطبان و هم منتقدان را جلب کند. بعد از «سازهای ناکوک» همه مشتاقانه منتظر فیلم بعدی حضرتی بودند و «شهرک» ساخته شد.
کد خبر: ۱۴۱۸۵۰۴
نویسنده ساناز قنبری - گروه فرهنگ و هنر

شهرک نخستین تجربه حضرتی است که روی پرده سینماها رفته. فیلمی درباره مرد جوانی به نام نوید فلاحتی که به سینما علاقه زیادی دارد و در تست بازیگری برای بازی در یک فیلم بزرگ با کارگردانی مطرح پذیرفته می‌شود؛ اما برای رسیدن به این نقش و حضور در این فیلم باید شرایط ویژه تمرین و قرارداد سخت آن را بپذیرد.

در این فیلم که علی سرتیپی تهیه‌کننده آن است، ساعد سهیلی و مهتاب ثروتی، نقش‌های اصلی و کاظم سیاحی، شاهرخ فروتنیان، رویا جاویدنیا، مرتضی ضرابی و ساقی حاجی‌پور از دیگر بازیگران آن هستند. روزنامه جام‌جم با علی حضرتی درباره این فیلم و ویژگی‌های آن به گفت‌وگو نشسته است؛ فیلمی که با حرکت روی مرز واقعیت و خیال، قطعیت واقعیت محض را به چالش می‌کشد. 

«شهرک» زمان اکران در جشنواره فیلم فجر با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد. پرداختن به داستانی که در اکثر لحظات روی مرز واقعیت و خیال حرکت می‌کند و قطعیت واقعیت محض را به چالش می‌کشد، برای اولین تجربه فیلم بلند سینمایی‌تان که روی پرده سینما می‌رود، ریسک نبود؟

بله، البته در سینمایی که کمتر کارهای نو و تازه انجام می‌شود هر کار تازه‌ای نوعی ریسک محسوب می‌شود. در سینمای ایران اگر قرار باشد کارگردان ریسک نکند باید سراغ ژانر کمدی یا اجتماعی برود. مسلما در چنین فضایی باید یک‌سری فیلمساز دست به ساخت آثاری تازه بزنند که سلیقه مخاطبان خاص هم برآورده شود. قطعا ساخت فیلمی با موضوع شهرک ریسک است اما برای من به شدت جذاب بود. 
 
از چگونگی شکل‌گیری فیلمنامه شهرک برای‌مان بگویید.
تقریبا دو سال پیش زمانی‌که فیلمنامه را نوشتم اصرار داشتم سریع به مرحله تولید برسد. مهیا‌کردن شرایط اقتصادی برای تولید این پروژه بسیار سخت بود که البته این امر امروز و با این هزینه‌ها دیگر به محال تبدیل شده، اما از آنجا که حس یک جهان مصنوعی که کم‌کم جان می‌گیرد برایم جذاب بود با علی سرتیپی قرار گذاشتم. او هم وقتی فیلمنامه را خواند خوشش آمد و کارها سریع و باکیفیت پیش رفت. 
 
همان طور که گفتید ساخت فیلمی درباره هویت و البته خارج‌شدن از هویت خود و تبدیل‌شدن به شخص دیگری در سینمای ایران اتفاق تازه‌ای است. از این جهت ساخت فیلم در این ژانر با سایر گونه‌های سینمایی چه تفاوت‌هایی دارد؟
تفاوتش در فرم، محتوا و کلا برخورد مخاطب با جنس فیلم است. گاهی مخاطب از سینمارفتن توقع تماشای یک فیلم رئال اجتماعی دارد یا این که مثلا ساعتی را سرگرم شود، در حالی‌که سینما در تمام جهان دهه‌هاست به این نتیجه رسیده که می‌تواند تاثیرات عمیق و متفاوتی روی مخاطب بگذارد. این نکته‌ای است که مدت‌هاست ما در سینما به دلیل عدم ریسک‌پذیری به سمت آن نرفتیم و خیلی کمرنگ شده. تجربه‌های تازه‌ای مثل شهرک به مخاطب یادآوری می‌کند که در سینمای ایران هم آثاری وجود دارد که ذهن، تصمیمات و عملکرد فردی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. 
 
البته تا به حال مضمون شهرک در سینمای جهان دستمایه آثار مختلفی قرار گرفته است. برای ساختن شهرک چقدر از آن فیلم‌ها تاثیر گرفتید و چقدر نتیجه تجربه‌های شخصی خودتان بوده است؟
تاثیرپذیری من و همه انسان‌ها از سینمای جهان، ادبیات جهان و... امری انکارناپذیر است. چون به هر حال در طول زندگی، معاشرت‌ها، اتفاق‌ها، دیدن‌ها، شنیدن‌ها و... روی انسان تاثیرگذار است. از این رو هر ایده‌ای از ذهن یک شخص تراوش می‌کند جمیع تجربیاتی است که در زندگی داشته. در ساخت شهرک، من هم تجربیات هر آنچه در زندگی پشت سر گذاشتم را به کار گرفتم. 
در این بین تخیلم هم در آن برهه از زمان که فیلمنامه را می‌نوشتم بسیار پررنگ بود و من ضریب بالایی برای آن در شکل‌گیری فیلمنامه قائل هستم. آن‌زمان خیلی اوقات تصور می‌کردم زندگی همه ما اگر یک بازی قراردادگونه باشد چه اتفاقی می‌افتد!

داستان فیلم در ابتدا خیلی ساده است اما بعدا دچار پیچیدگی‌هایی می‌شود. با این پیچیدگی چه پیامی را می‌خواستید منتقل کنید؟
شهرک روایت‌گر داستانی درباره سینما و مفهوم بازنمایی و بازی است و در واقع یک فیلم در فیلم محسوب می‌شود که بازیگرانش را در جایگاهی مبهم به آدم‌هایی جز آنچه هستند، تبدیل می‌کند. ساعد سهیلی در نقش جوانی عاشق بازیگری می‌پذیرد که وارد جهان ساختگی شود، اما پیچیدگی‌هایی که با آنها روبه‌رو می‌شود (عشق، مرگ و...) از جنس زندگی واقعی است. ترجیح می‌دهم بیننده خودش متوجه پیام فیلم شود، اما چه در اکران جشنواره‌ای و چه در اکران عمومی با برداشت‌های متنوعی از برداشت‌های سیاسی گرفته تا برداشت‌های فلسفی از سوی مخاطبان مواجه شدم. برایم جالب بود که هر کسی به فراخور زندگی و تجربیات و افکارش رابطه‌ای با این اثر برقرار کرده.
 
به نکته خوبی اشاره کردید، اتفاقا بیشتر کسانی‌که فیلم را دیده‌اند نظرشان بر این بود که فیلم جهان فلسفی خاصی دارد؛ به عبارتی تماشای دنیا از زاویه دیگر. نظر خودتان در این باره چیست؟
این عبارت بسیار خوبی است. همان‌طور که گفتم خیلی دوست ندارم تحلیل شخصی‌ام را در مورد فیلمم بگویم. به این دلیل که معتقدم یک اثر هنری موجودی زنده بوده و نظر من در مورد آن بی‌مورد و اضافه است، اما با این که شهرک بازتعریفی از معانی زندگی است موافق هستم. به این دلیل که ما در زندگی مفاهیمی اساسی داریم که فقط کافی است این مفاهیم را از زاویه دیگر بنگریم. وقتی از زاویه دیگر به این مفاهیم نگاه می‌کنیم جامعه، فرد و تمام قراردادهای نوشته و نانوشته اجتماعی برای‌مان عجیب می‌شود. این در حالی است که سابق بر آن در طول شبانه‌روز بارها با این مفاهیم روبه‌رو بودیم. این حس در شهرک برای من به عنوان اولین مخاطب فیلمنامه و فیلم بسیار دلچسب بود. احساس کردم من را وارد سوال‌ها و چالش‌هایی اساسی می‌کند که البته شاید تا ابد پاسخی برای آنها پیدا نکنم اما همین امر گویای آن است که این سوالات هم هیچ تاریخ انقضایی ندارد. 
 
چطور به این ترکیب از بازیگران رسیدید؟
تقریبا تمام بازیگران، انتخاب‌های اولم بودند. نقش دستیار کارگردان که کاظم سیاحی آن را ایفا کرد سخت و چندوجهی بود و در واقع باورپذیری شهرک به عهده این کاراکتر بود که کاظم با نگاه‌های خیره و بازی‌های در سکوتش به خوبی از عهده آن برآمد. از همکاری با ساعد سهیلی و مهتاب ثروتی هم که هر دو بازیگرانی فوق‌العاده و حسی هستند بسیار خوشحالم. همچنین همکاری‌های خوبی با همایون ارشادی، شاهرخ فروتنیان، مرتضی ضرابی و دیگر عوامل داشتم که همگی تجربه خوبی را از این کار برای من رقم زدند.
 
دقت در انتخاب لوکیشن و طراحی صحنه و رنگ‌آمیزی باعث خلق قاب‌های زیبایی می‌شود و توجه به زیبایی‌شناسی بصری از مولفه‌های برجسته فیلم شما بود. این نگاه از چه ناشی می‌شود؟
سینما کاری گروهی است و در کار گروهی همه دست‌اندرکاران باید بهترین خودشان باشد تا اتفاق اصلی رقم بخورد. زیبایی بصری در کنار انتقال مفاهیم و محتوا با هم یک اثر هنری را شکل می‌دهد. تک‌تک دوستانی که در ساخت شهرک سهیم بودند حتی لحظه‌ای از کیفیت کار دریغ نکردند. ما با برنامه‌ریزی جلو رفتیم و چون به لحاظ مالی بسیار در مضیقه بودیم باید دقت و کیفیت را توامان لحاظ می‌کردیم. در نهایت خوشحالم که بخش خصوصی توانست با تکیه بر توان محدود خود این فیلم را بسازد، اما متاسفانه در اکران با موانع متعددی از محدودیت در تبلیغات محیطی و شهری مواجه شدیم. اصرار بر عدم حمایت از بخش خصوصی و مستقل سینما که از قضا مسئولیت تولید داخلی محصولات فرهنگی را به دوش می‌کشد حیرت‌انگیز است. این فشارها و محدودیت‌ها فقط به دو قطبی‌ترشدن فضای موجود کمک می‌کند و بر گره‌ها می‌افزاید. 
 
الان و پس از دو سال انتظار برای اکران عمومی فیلم‌تان از شرایط راضی هستید یا خیر؟
بله، با توجه به التهابات اجتماعی کشور اکران فیلم به تعویق افتاد که البته هنوز هم شرایط ایده‌آلی برای اکران نیست اما هیچ تضمینی نیست که در آینده شرایط بهتری برای اکران مهیا شود. با تمام این تفاسیر از واکنش مردم بسیار راضی هستم. الان با توجه به تعداد سالن‌ها و سئانس‌هایی که در اختیار داریم شرایط نسبتا راضی‌کننده است اما بیش از هر چیز واکنش تماشاگران بعد از تماشای فیلم برایم جالب است. مردم تماشای این فیلم را به هم پیشنهاد می‌دهند که همین بهترین نوع تبلیغ است. در شرایط فعلی خلق یک اثر هنری بسیار مشکل است و امیدوارم عوامل بیرونی باعث تشدید این مشکلات نشود. علاوه بر این ما در سینمای‌مان تنوع ژانر نداریم. باید به سمت تنوع ژانر برویم که ماحصل آن بتواند سلایق و توقعات نسل جدید را پوشش دهد. چرا که نسل جدید افکار و خواسته‌های جدیدی دارد و نمی‌توانیم محتوا و مضمون سال‌ها پیش را به او بدهیم و انتظار داشته باشیم که با ما همسو شود. در این صورت است که می‌توانیم جامعه پویاتری داشته باشیم.  

مسیر خروج از واقعیت
نوید (با بازی ساعد سهیلی) یک جوان فارغ‌التحصیل رشته بازیگری است که با یک تماس تلفنی مطلع می‌شود در تست‌های انتخاب بازیگر پذیرفته‌شده و حالا باید خودش را برای رقابتی دشوار آماده کند. نوید هرچند از این اتفاق خرسند است و در پوست خود نمی‌گنجد اما برای آمادگی بازی در این فیلم، باید مدتی از خانواده و دوستان دور بماند و در محیطی ایزوله قرار بگیرد. طی این مدت نوید باید با هم‌بازی‌های خودش برای واقعی به نظر رسیدن نقشش گفت‌و‌‌گو کند.

نوعی بازی که هم حقیقی ا‌ست و هم غیرحقیقی. نوید که چشم‌هایش از شوق کور شده، شرایط حضور در مکانی که به‌ ظاهر شهرکی مسکونی ا‌ست را می‌پذیرد و با ذوق فراوان مقابل این افراد حاضر می‌شود. نوید که قرار است با نام ساختگی فرهاد مدبر نقش بازی کند، در ابتدای ورودش کاملا گیج و سرگشته است. او تا‌به‌حال در چنین موقعیت‌هایی حضور نداشته و نمی‌داند چگونه خودش را با محیطی جدید و آدم‌هایش تطبیق دهد.

او باید طی فرآیندی اجباری با والدینی جدید زندگی کند و در این مدت کوتاه، خصوصیات اخلاقی‌شان را بیشتر دریابد. بنابراین باید همان رفتارهایی که در خانه واقعی‌شان نسبت به اعضای خانواده دارد را نیز در این‌جا پیاده کند تا حس‌ها طبیعی و غیرساختگی از کار درآیند. نوید هرچه بیشتر پیش می‌رود با ریزه‌کاری‌های بیشتری در نحوه روابط آدم‌ها آشنا می‌شود.

او حقیقتا آگاه نیست چه حد باید منطقی رفتار کند و چه اندازه نمایشی. گویی که واقعیت و تخیل به گونه‌ای در هم تنیده شده که مسیر خروج از آن چندان ساده نیست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها