اما بهطور جالبی در این فضایی که از آن دوران سراغ داریم، فردی به نام عالیهخانم شیرازی زندگی میکرده که تصمیم میگیرد به حج برود. شاید تا اینجای کار باز چندان عجیب نباشد؛ بالاخره سفر حج با همه سختیهایش در همه دورانها برپا بوده و مردم از سراسر کشورهای اسلامی بهخصوص ایران خودشان را به مکه برای انجام اعمال حج واجب میرساندند.
ماجرا از اینجا جالب میشود، این عالیهخانم شیرازی اهلکرمان، حین سفر حج و زیارت عتباتی که پس از حجش میرود، سفرنامهای نوشته که خوشبختانه به دست ما نیز رسیده است! یعنی عالیه خانم هم سواد خواندن و نوشتن داشته، هم حین سفر با خود اسباب نوشتن برده و به ثبت وقایع در همان زمان پرداخته و هم این سفر عجیب را به تنهایی و بدون همسر یا پدر و برادری رفته است!
از اصل و نسب دقیق عالیه خانم شیرازی اطلاعاتی در دسترس نیست اما با توجه به مطالبی که نوشته و اتفاقاتی که برای او افتاده، مشخص است به نحوی با دربار قاجار در ارتباط بوده و شاید همین مسأله موجب شده تا در آن اوضاع ایران، او هم با سواد باشد و هم بتواند به این سفر برود. سفری که شرحش به قلم خود او و با ویرایش خانم زهره ترابی با عنوان «چادر کردیم رفتیم تماشا» توسط نشر اطراف به چاپ رسیده است.
این سفرنامه را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد؛ در بخش اول، روایت عالیه خانم را از کرمان به بندرعباس، سپس عزیمت به بمبئی با کشتی و از آنجا به جده و در ادامه رسیدن به مکه و انجام اعمال حج میخوانیم. همچنین در ادامه پس از اتمام حج، همراه با افرادی دیگر به زیارت مدینه و پس از آن به صورت زمینی با کاروانهای اسب و شتر به عراق و زیارت عتبات عالیات نجف، کربلا، سامرا و کاظمین میرود.
در طول این مسیر و انجام اعمال حج و سپس رفتن به عراق و بازگشت به ایران، کنار سختیهای راه و سفر، یکی از همراهانش فوت میکند، پولش تمام شده و بهسختی خودش را از بغداد به کرمانشاه و بعد تهران میرساند. نیمه دوم کتاب، شرح رفتوآمدهای عالیهخانم در تهران به خانه بزرگان و حتی دربار و اندرونی ناصرالدینشاه است. عالیه خانم شوخطبعی خاص خودش را دارد که در بخشهایی از سفرنامهاش بروز پیدا کرده و بهطور کل اطلاعات بسیار خوبی از نحوه سفر در آن زمان و اوضاع ایران، عراق و عربستان و همچنین اندرونی دربار شاه در این نوشته آمده است. عالیه خانم در سال ۱۲۷۳ بعد از دو سال به شهرش کرمان برمیگردد.
او در جایی نوشته است: «امروز که روز بیست و دوم است احوال سرکار خانم بسیار تا بسیار بد است. خداوند خودش محافظت فرماید. وا... اگر فهمیدم کجا آمدم و کجا میروم یا فهمیدم چطور طواف کردم. از دو حال بیرون نیست یا اینکه اعمال من بههیچ وجه مقبول نیست یا اینکه خیلیخیلی مقبول افتاده.»
در مورد دربار نیز نوشته: «عصرها میرفتیم حیاط شاه، هشتاد زن شاه همه بزک میکنند، زرد، سرخ، سبز، همهرنگ... شاه خودش جلو میافتد، زنها دنبالش. دور حیاط میگردد. با تعجیل مثل اینکه کسی دنبالش کرده باشد. گاهی با غلامبچهها گوی بازی میکند. گاهی با زنها شوخی میکند.»
علاوه بر ذکر زمانها و توصیف مکانها و راه و اتفاقات مختلف، وصف افراد و روابط اجتماعی بین مردم از ویژگیهای جالب توجه این سفرنامه است که در بسیاری از این روابط انگار با نوشتهای از امروز سر و کار داریم نه ۱۳۰ سال قبل! بیشتر گفتوگوهای زنانه، موضوعات مورد بحث، پشت سر بقیه حرفزدنها و نکات زندگی روزمره که عالیهخانم بهخوبی از این جزئیات در متن گفته، برای ما آشنا و قابل همذاتپنداری است. مثلا در جایی اینطور بیان کرده است: «باز با حاجیخانم اصفهانی تماشا میکنیم، میخندیم، غیبت میکنیم. خداببخشد.»
ابتدای کتاب نقشه کلی مسیر رفتوبرگشت ایشان کشیده شده است. سختیهای راه و انواع و اقسام وسایل رفتوآمد و برخورد اذیتکننده برخی مردم شهرهای مختلف بهخصوص در جده و افرادی که به هر نحوی از اینها طلب پول میکردند، راهزنها، بیماریها و موارد دشوار دیگر، تفاوت مهم بین زمان ما و آنان است که با خواندن این سفرنامهها نعمت سفر آسان در روزگار خودمان را بهتر درک میکنیم. این روزها که حاجیان بسیاری در مکه مشغول انجام اعمال زیبای حج هستند، ما نیز همراه با عالیهخانم شیرازی میتوانیم گوشهای از این سنت زیبای الهی را تجربه کنیم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد