سناریوی آندلسی انحطاط
دستاوردهای تمدنی مسلمانان در آندلس و روندی که آن را بر باد داد

سناریوی آندلسی انحطاط

آغاز اضمحلال با تغییر سبک زندگی

تکرار سناریوی سقوط؛ چگونه صلیب جای هلال را گرفت

در دوره‌هایی از حکومت مسلمانان در اندلس، مظاهر تمدنی به اوج خود رسید. به گونه‌ای که قرن ششم و هفتم هجری، مصادف با قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی را دوران طلایی تمدن اسلامی نامیده‌اند اما سؤال این است که با وجود چنین دوران طلایی و تاثیرگذاری، چه عواملی باعث شد این برتری تمدنی مسلمانان، رو به افول گذاشته و نشان‌های صلیب مسیحی، جای خود را به علامت هلال نقش‌بسته بر پرچم‌های اسلامی بدهد!
کد خبر: ۱۴۰۴۳۴۰
نویسنده محمد دشتی - نویسنده و پژوهشگر

پیشتر در گزارشی مستقل به این روند پرداخته‌ایم و در گزارش پیش‌رو به ابعاد تازه‌تری می‌پردازیم. شاید بتوان گفت تغییر سبک زندگی یکی از تاثیرگذارترین ترفندهای به‌کار گرفته شده در اندلس بود تا زمینه سقوط تاریخی مسلمانان را فراهم آورد. این نوشتار مروری بر حربه هزاررنگ «تغییر سبک زندگی مسلمانان» و تاثیر آن در سقوط تمدن ۸۰۰ساله اسلامی اندلس دارد.

ایجاد پل تمدنی خاور و باختر

مسلمانان در روزگار خلافت ولیدبن‌عبدالملک ــ ششمین خلیفه بنی‌امیه ــ جزیره ایبریا و جایی که بعدا نام اندلس به خود گرفت را فتح کردند.

سرزمین اندلس پس از فتح، به مثابه یکی از سرزمین‌های اسلامی و نقطه اتصال خاور (جهان اسلام) و باختر (اروپا) و به عبارتی دیگر پل تمدنی مهم بین این دو اقلیم گسترده و طولانی بوده است. آغاز فتح اندلس سال۹۲ هجری بوده است که تا حدود پنج سال بعد از آن فتح این سرزمین اروپایی کامل شد و اندلس در اختیار مسلمانان قرار گرفت. فتح این سرزمین مهم، در سال ۹۷ هجری (۷۱۹ میلادی) به پایان رسید و از این پس اندلس، یکی از استان‌ها و ایالت‌های دولت عربی و تحت فرمان خلافت اموی تبدیل شد.

موسی‌بن‌نُصیر ــ حاکم دولت بنی‌امیه در شمال‌آفریقا و از نزدیکان خلیفه ولیدبن‌عبدالملک ــ ۷۰۰۰ تن را برای فتح ایبریا مجهز کرد و طارق‌بن‌زیاد را به فرماندهی لشکر گماشت.

طارق از تنگه‌ای که بعدا به نام خود او جبل‌الطارق نامیده شد عبور کرد و به خاک اروپا وارد شد. طبق نقل مشهور، طارق هنگامی که به ساحل جنوبی اندلس رسید، برای این‌که لشکرش فکر عقب‌نشینی و فرار به مغرب ــ آفریقا ــ را از ذهن خود پاک و تا پای مرگ مبارزه کنند، دستور داد کشتی‌ها را بسوزانند و در خطبه‌ای مشهور به سربازانش چنین گفت: «راه فرار کجاست؟ دشمن در برابرتان قرار دارد و دریا پشت سر شماست و به خدا سوگند در برابرتان راهی جز صداقت و صبر وجود ندارد.»

طارق، نیروهایش را به چهار گروه تقسیم کرد: گروهی را به سمت قُرطُبه فرستاد، گروهی را به مالقه ــ مالاگا ــ اعزام کرد، گروه دیگر را به سمت غرناطه ــ گرانادا ــ فرستاد و خود نیز به سمت طُلَیطَله رهسپار شد. همه این مناطق به استثنای پایتخت ــ قرطبه ــ که تا حدی مقاومت کرد، به آسانی فتح شدند.

بدین ترتیب مسلمانان توانستند در ظرف زمانی کوتاه و حدود پنج سال شبه‌جزیره ایبریا را فتح کرده و آن منطقه حاصلخیز و برخوردار از موقعیت استراتژیک را به‌دست‌آورند.

پس از این رویداد، مسیحیانی که بر دین خویش باقی مانده و حاضر نشدند اسلام را پذیرا شوند، در کمال آرامش به زندگی خود در اندلس ادامه داده و می‌توانستند در کنار مسلمانان آزادانه مراسم‌های مذهبی خود را به انجام رسانند. کلیساها پابرجا ماند و آزادی مذهبی در روزگار حاکمیت مسلمانان در اندلس تا جایی بود که حتی مورخان و روحانیون مسیحی نیز بدان اعتراف داشتند.

در آن دوران، قومی جدید که مهم‌ترین ویژگی آنان ظرفیت‌های تمدنی و فرهنگی بود، بخش بزرگی از جغرافیای دیگر را در دوردست‌ها فتح کرده بودند که از نگاه ساکنان بومی آن سرزمین مبارزه یا مقابله با آنان، راهی جز مسیر نظامی و مقابله رودررو را می‌طلبید. راه و مسیری که جدای از صبوری و تامل و هوشمندی، نیازمند برنامه و طرحی بود تا موفقیت آن را تضمین کند. گرچه اقدامات گسترده و پیچیده‌ای در دستورکار قرار گرفت اما با مروری جامع بر اقداماتی که به سقوط اندلس منجر شد، می‌توان حربه‌ای با عنوان«تغییر سبک زندگی مسلمانان» را به‌عنوان برنامه و طرحی هوشمندانه در جهت فراهم‌کردن شرایط این سقوط به عیان دید.

تغییر سبک زندگی، اصلی‌ترین محور تهاجم فرهنگی

رهبری معظم انقلاب اسلامی حدود ۳۰ سال قبل و در دیدار با جمعی از کارگزاران فرهنگی که در روز ۲۱ مردادماه ۱۳۷۱ صورت گرفت، از این اقدام دشمن این‌گونه رمزگشایی کرده‌اند: «... تهاجم فرهنگی، مثل خود کار فرهنگی، اقدام آرام و بی‌سروصدایی است. یکی از راه‌های تهاجم فرهنگی، این بوده است که سعی کنند جوانان مؤمن را از پایبندی‌های متعصبانه به ایمان، که همان عواملی است که یک تمدن را نگه می‌دارد، منصرف کنند. همان کاری را که در اندلس، در قرن‌های گذشته کردند. یعنی جوانان را در عالم، به فساد و شهوترانی و میگساری و این چیزها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام می‌گیرد. من بارها گفته‌ام: عده‌ای وقتی در خیابان نگاه می‌کنند و زنانی را می‌بینند که حجاب‌شان قدری ناجور است، دل‌شان خون می‌شود. بله؛ این کار بدی است. اما کار بد اصلی، این نیست. کار بد اصلی آن است که شما در کوچه و خیابان نمی‌بینید! کسی به کسی گفت: «چه‌کار می‌کنی؟» گفت: «دهل می‌زنم.» گفت: «چرا صدای دهلت در نمی‌آید؟» گفت: «فردا صدای دهل من درمی‌آید!» صدای فروریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن ــ اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید ــ خدای نخواسته، آن وقتی درمی‌آید که دیگر قابل علاج نیست! جوان جبهه‌رفته ما را اگر محاصره کردند؛ اگر اول یک ویدئو در اختیارش گذاشتند و بعد او را به تماشای فیلم‌های جنسى وقیح وادار کردند، شهوت او را تحریک کردند و بعد او را به چند مجلس کشاندند، چه خواهدشد؟! وقتی تشکیلاتی وجود داشته‌باشد، جوان را در اوج نیروی جوانی، فاسد می‌کنند. و حالا دشمن این کار را می‌کند.

من از شهرستان‌ها خبر دارم. از شهرهای مختلف کشور خبر دارم. خبرهای آنچنانی را به ما می‌دهند. روز و شبی نیست که ما از این گونه خبرها نشنویم. این کارها را چه کسی می‌کند؟ دشمن! جوان، دچار شهوترانی می‌شود و ایمان خودش را از دست می‌دهد. در اوایل کار، حتی همان جوان گریه می‌کند اما به تدریج او را همین‌طور می‌برند. بچه مدرسه‌ای‌های ما اعم از دبیرستانی و بچه‌های مدارس راهنمایی ما را همین طور فاسد می‌کنند. افرادی را پیدا می‌کنند مواد مخدر و عکس‌های ناجور به مدرسه می‌برند. من می‌خواهم از شما سؤال کنم: اگر مدیر مدرسه‌ای، نسبت به فاسد شدن ۵۰۰ یا ۶۰۰ یا هزار نوجوانی که به دست او سپرده‌اند، حساس بود و کسی را که وسیله دشمن قرار گرفته و داخل آن مدرسه هروئین آورده، گوشش را بپیچاند، ما باید به این مدیر مدرسه چه بگوییم؟ بگوییم: «آقا، شما برخلاف آزادی عمل کردی؟ این چه روشی است؟ شما ضدآزادی هستی؟!» این حرف درست است؟ این درست است که به مدیر یک مدرسه که می‌گوید «هزارتا جوان را دست من سپرده‌اند؛ من نمی‌خواهم فردا اینها را هروئینی تحویل مادران و پدرشان بدهم» بگویند: «نخیر! شما باید اجازه بدهی خودشان انتخاب کنند! هرکس نخواست، خودش نکشد! تو برو در مضرات هروئین حرف بزن!» این، یک بخشی از تهاجم فرهنگی است.

در این دیدار گرچه بیشتر به موضوع تهاجم فرهنگی پرداخته شده‌است، اما حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای حدود ۲۰ سال بعد از بیان آن سخنان هوشمندانه و ارزشمند، در دیدار جوانان استان خراسان شمالی که روز ۲۳ مهر ماه ۹۱ و در مصلای امام خمینی بجنورد، صورت گرفت، از کلید واژه‌ای با عنوان«سبک زندگی» رونمایی کردند که به دلیل اهمیت و جایگاه آن، در این نوشتار و در زمینه دلایل سقوط تمدن اسلامی اندلس، مورد واکاوی و بررسی بیشتر قرار گرفته‌است.

استفاده از لباس‌ و پوشش‌های آنچنانی، یکی از تاثیرگذارترین ترفندهای به کار گرفته در اندلس بود تا زمینه آن سقوط تاریخی مسلمانان را فراهم آورد. ترویج البسه تنگ و مغایر با شخصیت مرد یا زن مسلمان و نیز استفاده از پوشش‌های نامتعارف در بین مسلمانان آندلس، بر پایبندی آنها به آموزه‌های دینی تأثیر بسیار منفی گذاشت؛ این مسأله نتیجه همان سیاست باز سیاسی در قبال دشمن آگاه بود که با استفاده از جریان نفوذ دست به این اقدام زد. تجربه موفق دشمنان در این زمینه آنها را به این تصمیم رساند که همواره از این روش در استحاله فرهنگی و دینی مسلمانان استفاده کنند]

گستردن دام‏‌هاى فساد میان جوانان، سبکی از زندگی است که دشمن می‌خواهد. نقل است زمانی که پاپ مى‏‌خواست در مورد باز پس‏گیرى اسپانیا، تصمیم خود را اعلام کند، ایلدفونس پادشاه واتیکان از براق‏ بن عمار از افسران بانفوذ دربار مالک‏ بن عباد که مخفیانه، خود را به دستگاه پاپ و کلیسا فروخته‌بود، خواست آنها را در این امر یارى کند. براق که در میان مسلمانان اسپانیا بزرگ شده‌بود و از روحیه‏‌ آنان کاملا آگاه بود، گفت: جنگ شما با مسلمان‏ها در شرایط فعلى اشتباه است و سپاه و قدرت بارون‏هاى اروپا هر چه باشد، نمى‌‏تواند در برابر مسلمان‏ها بایستد؛ زیرا مسلمانان هرگاه مذهب و آیین‌شان را در خطر ببینند، سرسختانه از آن دفاع مى‏‌کنند و دشمن را ـ هر که باشد ـ نابود مى‌‏کنند. از این رو، نخست باید شور فداکارى و دیندارى و شجاعت را در مسلمان‏ها سست کرد، آن‏گاه آنان را از پاى درآورید. این ایده، آغاز راهی بود که پایانش به دسیسه‌ای بزرگ علیه مسلمانان آندلس منتهی شد. موضوعی که اکنون هم کسانی که در پی تضعیف روحیه جهاد و ایثارگری در بین جوانان این مرز و بوم هستند، همان مسیری را طی می‌کنند که ایلدفونس و براق بن عمار پیمودند؛ لذا به سرعت پایه‌های این سناریو را بنا نهادند و در این مسیر از وزیران و زمامداران خائن و ترسو بهره بردند. در این زمینه براق بن عمار پیشنهاد داد قرارداد صلحی با مسلمانان نوشته شود که مفاد اصلی آن آزادی آموزش و پرورش، آزادی مذهب و گسترش روابط تجاری و بازرگانی باشد. به این ترتیب اساتید نفوذی از طریق سیستم آموزش و پرورش جهاد و فداکاری را در روحیه جوانان تضعیف کردند. در حقیقت پیشنهاد «سبک جدیدی از زندگی» با زمینه گسترش فساد در میان جوانان، پیشنهاد بعدی براق بن عمار به پادشاه واتیکان بود. پیشنهاد او این گونه بود که از طریق استفاده از گزاره «آزادی مذهب» کشیشان و مبشران می‌توانند جوانان مسلمان را از راه به در کرده یا دست‌کم در دینشان لاابالى کنند. بر این اساس مسیحیان شمال آندلس، قراردادهایى را با حاکمان مسلمان بستند و طبق آن آزادانه به ایجاد تفریحگاه و مدرسه و انجام تجارت بین مسلمانان پرداختند؛ در مدارس خود به فرزندان مسلمان، افکار دینى مسیحیت را القا ‌‏کردند و با به گردش در آوردن دختران زیباروى مسیحى در تفریحگاه‌ها، جوانان مسلمان را به آنجا ‌‏کشاندند و با ترویج‏ خرید و فروش مشروبات الکلى، مردم مسلمان را از اعتقادات دینى خود دور کردند و به این طریق فساد را در تمام پیکره جامعه اسلامى رسوخ دادند.

تغییر سبک زندگی از تقوا و پرهیزکاری به قدرت‌طلبی و خوشگذرانی

تغییر سبک زندگی یکی از گزینه‌های همیشگی برای تغییر در خط و مشی و دگرگونی در سیر زیست جوامع مختلف است که از سوی قدرت‌های تمامیت‌خواه و قدرت‌طلب دنبال می‌شود؛ موضوعی که رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان و دانشجویان استان سیستان و بلوچستان؛ آن را ششم اسفند ۱۳۸۱ چنین توصیف فرمودند: [... آنها - در قضیه اندلس - به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این زمینه انگیزه‌های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود تاکستان‌هایی را وقف کردند تا شراب آنها را به‌طور مجانی در اختیار جوانان قرار دهند. جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند. گذشت زمان راه‌های اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمی‌کند. امروز هم آنها همین کار را می‌کنند.]

عامل مهم شکست مسلمین در اندلس را می‌توان روی کار آوردن حاکمان و بسیاری از مردم به بی‌تقوایی و بی‌بند و باری دانست. به گونه‌ای که توفیق دشمن در تغییر سبک زندگی مسلمانان و فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه، آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه بازداشت و حمیت و غیرت دینی را در آنها از بین برد، به گونه‌ای که آنچه برای‌شان اهمیت داشت، قدرت‌طلبی و خوشگذرانی بود. در نتیجه شهرها یکی پس از دیگری از تحت حکومت آنان خارج شد و به تصرف دشمن در آمد. فساد در بین حکمرانان تا به آنجا پیش رفت که «معتصم بن صمادح» حاکم «المریه» عاشق دختری مسیحی شد و به زور او را از پدرش گرفت و بر سر همین موضوع به جنگ و خون‌ریزی در میان مسلمانان دست زد. آنگاه که حاکمان به عیش و عشرت آشکار پرداختند، مردم بسیاری از پی آنان روانه گشتند و دشمن مسیحی با طرحی شیطانی، ضربه‌ای سخت بر پیکر جامعه اسلامی اندلس وارد ساخت.

فساد اخلاقی، تغییر سبک زندگی و گرایش به زندگی غربی، به اضمحلال مظاهر تمدنی مسلمانان و باعث سقوط آنان منجر شد، به گونه‌ای که این امر در اشعار شاعران آن دوره هم نمود پیدا کرد. ابن غسال پس از به تصویرکشیدن ددمنشی‌های دشمن در حمله و تصرف شهر«بربشتر» در سروده خود در غم سقوط این شهر دلیل گستاخی دشمن در انجام این کار چنین بیان می‌کند:«اگر گناهان مسلمانان و فرورفتن آنها در منجلاب معاصی بزرگ و کوچک نبود، هیچ‌گاه سواران مسیحی بر آنان پیروز نمی‌شدند. آری! علت ضعف، گناهان‌شان بود. افراد فاسد کارهای زشت خود را پنهان نمی‌کردند و آنهایی هم که کار خوب انجام می‌دادند، از روی ریا بود.»

سبکی از زندگی اجتماعی که فساد و فحشا در آن قانونی بود

تردیدی نیست سقوط اندلس و خروج این سرزمین از حوزه اسلام، معلول عوامل گوناگون است و در کنار تنش و اختلاف میان مسلمانان اندلس (به‌ویژه در دوره‌های ملوک الطوایفی و نزاع‌های گوناگون میان حکومت‌های استقلال یافته)، دلایل فرهنگی و تلاش هدفمند اروپاییان برای گسترش فساد در میان مسلمانان اندلس با هدف تضعیف روحیه جهاد و مبارزه در میان جوانان اندلس از مهم‌ترین این عوامل محسوب می‌شود. موضوعی که براساس آن مردم اندلس و به‌ویژه حاکمان این سرزمین به‌تدریج از آموزه‌های اسلام فاصله گرفته و با انتخاب سبک زندگی غربی، بستر برای فعالیت مسیحیان و ساکنان اروپا فراهم شد. به اختصار می‌توان گفت، مهم‌ترین دلایل سقوط سرزمین اندلس که زیست آنان را تبدیل به سبکی غیراسلامی کرده بود، به شرح ذیل است:

گسترش اباحی‌گری در میان مردم این سرزمین و دور شدن تدریجی آنان از آموزه‌های اسلامی، کاهش قدرت نظامی مسلمانان، ضعف دریایی مسلمانان و افزایش توان نظامی اروپاییان و طمع چشمگیرشان برای اشغال اندلس و اخراج مسلمانان از آن، جنگ داخلی در مغرب و آفریقا، دور بودن اندلس از مرکز جهان اسلام (خاورمیانه امروز)، حکومت‌های ملوک الطوایفی در برهه‌هایی از تاریخ این سرزمین و کاهش قدرت و یکپارچگی ملی و افزایش نزاع و تفرقه، انحراف حاکمان اندلس از فرهنگ اصیل اسلامی، تلاش گسترده مسیحیان برای اسلام‌زدایی و دور کردن مردم اندلس از آموزه‌های اسلامی. چنین دلایلی در کنار مظاهر مشهور فساد، اضمحلال و فروپاشی آن تمدن را سرعت بخشید. مظاهر و نمونه‌هایی از فساد که شاید در مراحل اولیه فتح اندلس در مخیله هیچ‌یک از مسلمانان نمی‌گنجید اما فساد مانند موریانه‌ای خزنده چنان استحاله‌ای در جامعه آن روز مسلمانان به‌وجود آورد که دریافت مالیات از مراکز فساد و فحشا، عملی رایج شده بود. در تاریخ آمده است که با توجه به توسعه شهر قرطبه (پایتخت امویان) و در نتیجه رفت‌وآمد مسافران بسیاری از نقاط مختلف اندلس و سایرکشورها به آن، محله‌ای برای خوشگذرانی و در اختیار قرار دادن زنانی برای مردان مجرد به نام «بیت الخطوه» اختصاص داده بودند. مکانی که زنان روسپی شاغل در آن اغلب از فرنگ یا ملت‌های دیگر بوده‌اند که از آنان به‌عنوان«خراجیه» یاد شده است. دولت مسلمان اندلس بر این شهرک فساد نظارت دقیق داشت و از کارکنان آن مالیات دریافت می‌کرد. استاد شهید آیت‌ا... مطهری در کتاب «آشنایی با قرآن» قصه پر غصه اندلس اسلامی را این‌گونه شرح می‌دهد: «تاریخ بشر نشان می‌دهد که هرگاه قدرت‌های حاکم می‌خواهند جامعه‌ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش می‌کنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور تسهیلات شهوترانی را برای مردم مهیا می‌کنند و آنها را به شهوترانی ترغیب می‌کنند. نمونه عبرت‌انگیزی از این شیوه کثیف، فاجعه‌ای بود که در اسپانیای مسلمان برای مسلمانان اتفاق افتاد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها