خاطراتی کم‌گفته از ویژگی‌های منحصربه فرد شهید حاج قاسم سلیمانی

گوشه‌‌هایی پنهان از سیره سردار مقاومت

«سربازنامه» همای برای حاج‌قاسم

همای‌سعادت بر شانه موسیقی

چهره‌های ملی که درون اجتماع دارای جنبه‌های وفاق و همدلی هستند و این توانایی را دارند که عموم جامعه را در یک مسیر، هم‌نظر کنند، برای رسانه‌های هنری در جهت تولید محتوا در اولویت قرار دارند. این‌که در چهار دهه گذشته واژه شهید، چهره شهدا و رسم و منش آنها به یکی از موضوعات اساسی هنر ایران بدل شده و اتفاقا از استقبال خوبی نیز از سوی جامعه برخوردار شدند، موید همین موضوع است.
کد خبر: ۱۳۹۳۲۲۱
نویسنده علی رحیمی - گروه فرهنگ

در این میان اما سردار شهید، حاج‌قاسم سلیمانی به‌دلیل ویژگی‌های اخلاقی و معرفتی و همچنین احساسی که ایشان نسبت به ایرانی بودن در منطقه و جهان ایجاد کرد، از جایگاه بالاتری برای حس وطن‌پرستی برخوردار است. شهادت مظلومان حاج‌قاسم با حمله تروریستی در زمانی که او منطقه را از دشمنان تروریست پاکسازی کرده بود، بر عنصر شخصیتی این سرباز وطن افزود که امروز شاهد هستیم، مرام و مسلکش ‌طی سه سال از شهادت او به یکی از موضوعات اساسی فرهنگ و هنر بدل شده و از آثار مکتوب تا تئاتر و موسیقی با موضوع این شهید والا‌مقام در حال تولید و عرضه عمومی در جامعه است.

«سربازنامه» در رثای شهیدقاسم سلیمانی

یکی از تولیدات قابل توجه که به‌مناسبت سومین سالگرد شهادت سردار حاج‌قاسم سلیمانی ارائه شد، روایت موسیقایی «سربازنامه» است که در رثای حاج‌قاسم سلیمانی با هنرمندی پرواز همای خواننده باسابقه موسیقی سنتی تولید و همزمان با سومین سالگرد شهادت سردار حاج‌قاسم سلیمانی در تالار وحدت رونمایی شد. این آلبوم به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و بنیاد مکتب حاج‌قاسم‌، حفظ و نشر آثار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و در ستایش مقام قهرمانان افسانه‌ای شاهنامه (آرش کمانگیر و سیاوش) ساخته شده است. «آرش»، «دشمن»، «پرتاب»، «مرز وطن»، «پیر قبیله»، «حلقه وصل»، «سیاوش دیگر»، «رفیق خفته درخون»، «پیاله خون»، «تفنگم»، «خدا و میهن»، «اشک عالم» و «پیرتاریخ» قطعاتی است که در این آلبوم گنجانده شده‌اند.

منظومه‌ای با نگاه اساطیری

«سربازنامه» منظومه‌ای بلند و حماسی است که در ۴۸صفحه، در سال۱۳۹۹ به همت انتشارات مکتب حاج‌قاسم منتشر شد. شاعر این حماسه ماندگار، افشین علا شاعر و نویسنده خوشنام ایرانی است که در سرودن اشعار حماسی درباره مناسبت‌های ملی و دینی به چهره‌ شناخته‌شده‌ای مبدل شده است. او در این منظومه با الهام از داستان افسانه‌ای آرش کمانگیر به خلق منظومه‌ای حماسی پرداخته است. نکته قابل تامل این‌که قهرمان داستان، خود راوی این منظومه است. آرش در این منظومه با سفری تاریخی به سردار شهیدی مبدل می‌شود که مانند پاره‌تن ایرانیان معاصر، تمامی موجودیت جانی و غیرجانی خود را در راه دفاع از مردم و سرزمینش به میدان نبرد می‌برد و در نهایت نیز در این راه به شهادت می‌رسد. هنر علا در این مجموعه توانایی در پل زدن میان تخیل، واقعیت و اسطوره و شبیه‌سازی آنها با یکدیگر است. او در این مثنوی بلند هم به حماسه‌های کهن ایرانیان اشاره می‌کند و هم گریزی به شکل‌گیری نهضت اسلامی ۵۷ و سال‌های دفاع‌مقدس می‌زند و از دل آنها به ترسیم شاعرانه‌ای از وضعیت سال‌های اخیر ایران و منطقه پرداخته و صف‌آرایی جبهه حق و باطل را به تصویر می‌کشد. او در ادامه این مقدمه، به سراغ قهرمان اصلی داستان خود یعنی قاسم سلیمانی می‌رود و سال‌ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه او در میدان‌های مبارزه را شرح می‌دهد.

آرش کمانگیر و سردار سلیمانی

افشین علا درباره روند شکل‌گیری این منظومه می‌گوید: طرح این کار را در ابتدا آقای وحید حقانیان که از دوستان سردار سلیمانی بودند، به من پیشنهاد دادند. ایشان پیشنهاد تمثیلی را دادند و آن هم تمثیل آرش کمانگیر و قاسم سلیمانی بود. با خودم فکر می‌کردم که چقدر زیباست و چرا به ذهن خودم نرسیده بود؟ برای آغاز این منظومه، سفری به کرمان داشتم و مزار سردار را زیارت کردم و پس از آن بود که سرودن اشعار را آغاز کردم؛ هر تعداد بیتی که می‌سرودم فقط برای آقای حقانیان می‌فرستادم و این کار برای تشکر از طرحی بود که او داده بود. تا پایان کار هم به‌دلیل ارادتی که به شهید داشتند، پیگیری‌های ایشان ادامه داشت.
وی در‌خصوص علت این تمثیل نیز گفت: این‌که بدانیم چهره آرش در ادبیات حماسی ایران چه شکلی است و چگونه می‌توان از این ظرفیت بهره برد، به نظرم هیچ مصداق عینی به‌جز شهید سلیمانی برای آرش کمانگیر پیدا نمی‌شود. آرش یکی از اسطوره‌های شعر فارسی است اما حاج‌قاسم سلیمانی این اسطوره را به‌عینیت رساند و به‌عبارت دیگر، تجسم آن اسطوره در واقعیت شد. آرش کمانگیر جان خود را در تیری قرار داد که آن تیر، اقتدار و گستردگی مرزهای ایران را به تصویر کشید و همین موضوع سبب جاودانگی او شد. شهید سلیمانی هم جان خود را در سخت‌ترین شرایط در کف گذاشت و حوزه اقتدار ما را از مرزهای‌مان تا مدیترانه و تا قلب رژیم صهونیستی فراتر برد و در این راه جانش را نیز فدا کرد. از این منظر، کار ایشان شبیه به همان در چله گذاشتن تیری است که آرش انجام داد. شهید سلیمانی جانش را فدا کرد اما امنیت و اقتدار ما را تضمین کرد. این تمثیل بسیار زیباست.

«سربازنامه»؛ از متن تا اجرا

پرواز همای چکامه‌سرا، خواننده و سرپرست گروه مستان حالا پس از دو سال از انتشار منظومه حماسی افشین علا، تصمیم گرفت این سروده را در قالب موسیقی آرمانی کند. او که در زمینه هنر آواز، شاگرد اساتیدی همچون فریدون پوررضا، سید کمال الدین عباسی، هنگامه اخوان و کریم صالح عظیمی بوده و در زمینه شعر و ادبیات فارسی از اساتیدی چون علیقلی محمودی بختیاری، حبیب نبوی، منصوره ثابت زاده، محمود طیاری و دکتر اصغر دادبه بهره‌ گرفته است، خیلی سریع در میان مردم محبوب شد. موضوعی که او علتش را در زبان گویای جامعه بودن می‌داند. او که این روزها یکی از پرطرفدارترین خوانندگان موسیقی سنتی است و اجراهای مختلفی در داخل و خارج از کشور داشته، می‌گوید: «...دغدغه‌ من از یک سو این بود سخنی گفته شود که تاکنون در موسیقی ما بر زبان رانده نشده است و از سوی دیگر، چون در زمانه‌ای زیست می‌کنیم که یک جامعه‌ بسیار دغدغه‌مند داریم، این دغدغه‌ها باید در کارهای ما نمود یابد؛ چراکه هنرمندان زبان گویای جامعه‌ خویشند. پیشباز مردم از گروه مستان، ایمان مرا به‌ درستی راهی که می‌رویم، صدچندان کرد. ما نیز همواره تلاش کرده‌ایم بهتر از گذشته باشیم. سستی‌ها و کاستی‌های خود را بشناسیم، سخنان منتقدان دلسوز را به دیده بگیریم و آنی شویم که بتواند نمادی از فرهنگ ایران باشد. موسیقی، اثرگذارترین ابزار در ارتباط با مردم و رساندن پیام‌هاست. بنابراین می‌شود و باید از موسیقی برای گسترش ادبیات اندیشه‌مند و جهان‌بینی والا و انسان‌محورانه‌‌ در جامعه سود جست...».

صدایی که دغدغه مردم دارد

همای با همین تفکر آثار ماندگاری همچون«چامه‌ها و چکامه‌ها»، «جدال عقل و عشق»، «بانوی ایرانی»، «سربازان»، «دیوانه چو دیوانه ببیند»، «این چه جهانیست؟»، «در حسرت دیدار»، «در شب گیسوان تو»، «خدا در روستای ماست»، «ملاقات با دوزخیان»، «اپرای موسی و شبان» و «مرغ سحر ناله سر مکن» را از خود به یادگار گذاشته است. حالا پرواز همای دست روی منظومه‌ای گذاشته که در وصف حال اسطوره نامی این روزهای تمدن ایران، نوشته شده است تا نشان دهد به این خاک، دغدغه‌هایش، رویدادهایش و همه مردمش عرق دارد. همان‌گونه که همواره در گفت‌وگوهایش نشان داده است: «... پایم را اولین بار در این خاک زمین گذاشتم و همین جا هم می‌میرم. من به این خاک مدیونم. من به این مملکت وابستگی دارم؛ به همه باورهای ملی، دینی و اجتماعی‌اش باور دارم و همین جا می‌مانم. اگر من در اینجا نمانم و نقشم را ایفا نکنم، چه کسی باید این کار را بکند؟ این وظیفه و رسالت من است. ما فقط اجرا کننده نیستیم. تک‌تک ما محافظان این فرهنگ و هنر و ادبیات هستیم، پس می‌مانم تا برای مردم سرزمینم بخوانم.

مثنوی «سربازنامه» که از سوی افشین علا به رهبر حکیم انقلاب تقدیم شده، مورد تمجید معظم‌له قرار گرفته بود. در متن تقریظ مقام معظم رهبری بر این اثر آمده است: رسا و شیوا و خوش‌لفظ و معنا سروده شده است. منظومه ماندگاری خواهد شد ان‌شاء‌ا... این قریحه و این توفیق را به آقای افشین علا تبریک می‌گویم.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها