تاملبرانگیز این که در این هشت دهه، نهفقط رشد حاشیهنشینی هیچگاه متوقف نشده، بلکه سال به سال و دهه به دهه بر میزان رشد این پدیده افزوده شده تا جایی که اکنون این رشد به عدد درشت ۲۵درصد رسیده است.
بحثبرانگیز اینکه پدیده حاشیهنشینی در نزدیک به یک قرن اخیر مدتها بهعنوان مسأله اجتماعی مطرح نبوده و اگر هم بوده تمرکزها بر از بین بردن فیزیکی حاشیهها بوده است. البته پس از آن که مدیریت حاشیهها (بهعنوان آسیبی اولویتدار) در کشور مطرح شد، برنامهها آنچنان که باید کارایی نداشت بهطوری که از آن برنامهها فقط یک نام و از حاشیهها نیز یک مجموعه عریض و طویل برجا ماند.
در ابتدای قرن چهاردهم، شروع دوران نوسازی و مدرنیته و پس از آن جنگ جهانی دوم و رکود اقتصادی ناشی از آن، حاشیهنشینی را تا ۳درصد رشد داد. پس از آن تا دهه ۴۰ شمسی سرعت گرفتن روند نوسازی، کاهش رونق کشاورزی و افزایش جاذبه شهرها موجب رشد فزاینده شهرنشینی و البته حاشیهنشینی شد. در دهه ۵۰و ۶۰ نیز که شهرنشینی تا ۵۰درصد رشد کرد، اجرای اصلاحات ارضی، دگرگونی مناسبات اقتصادی ــ اجتماعی روستاییان، کاهش تمرکز بر کشاورزی و تزریق درآمدهای ناشی از فروش نفت به شهرها باعث رشد حاشیهنشینی تا ۷درصد شد. از سال۶۰ تا ۷۵ هم که شهرنشینی تا ۶۱درصد افزایش یافت، بروز جنگ تحمیلی، بیتوجهی به کشاورزی، رشد توقعات مادی و فرهنگی مردم و برآورده نشدن نیازهای آنها در روستاها و شهرهای بزرگ باعث رشد حاشیهنشینی تا ۱۱درصد شد. پس از آن تا سال۸۵ نیز رشد حاشیهنشینی روند صعودیاش را حفظ کرد که عمدهترین علت آن فقدان فرصت شغلی در روستاها و توزیع ناعادلانه منابع ثروت بود. از آن سال تا سال۱۳۹۷ نیز که رشد حاشیهنشینی به ۲۳درصد افزایش یافت همچنان نبود فرصت شغلی در روستاها و افزایش هزینههای زندگی در کلانشهرها و شهرهای بزرگ به رشد حاشیهنشینی دامن زد. از سال۹۷ تا امروز که براساس آمارهای رسمی، نرخ رشد حاشیهنشینی در کشور به ۲۵درصد رسیده، تورم نامتعارف در بخش خرید و اجاره مسکن همچنان حاشیهنشین خلق میکند.
غفلت از حاشیهنشینی از تعریف تا اجرا
با این که حدود ۸۰ سال از درگیری جامعه ایرانی با پدیده حاشیهنشینی میگذرد، اما هنوز تعریف دقیقی از آن وجود ندارد بهطوری که حاشیهنشینی گاه «سکونتگاه غیررسمی» و گاه «سکونتگاه غیرقانونی» تلقی و مترادف با اسکان غیررسمی در حاشیه شهرها دانسته میشود. حال آنکه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هیچیک از این تعاریف را گویای حقیقت حاشیهنشینی نمیداند. کارشناسان این مرکز به همین دلیل حاشیهنشینی اجتماعی را تعریف و میگویند: «حاشیهنشین به افرادی اطلاق میشود که در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی و... خارج از عرصه رسمی و بیبهره از انواع سرمایهها هستند و عموما با گونههایی از مسائل و آسیبها دست به گریبانند.»
در این میان همانطور که حاشیهنشینی در تعاریف، وضعیت مغشوشی دارد در مدیریت آن نیز همین آشفتگی و پریشانی دیده میشود. فرآیند سیاستگذاری برای حاشیهنشینی از برنامه سوم عمرانی پیش از انقلاب آغاز شد، اما چون در آن زمان به حاشیهها نگاه کالبدی میشد و وجوه اجتماعی آن مورد غفلت قرار میگرفت، برنامههای عمرانی راه بهجایی نبرد.
به اذعان کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس، بعد از انقلاب نیز غلبه رویکرد کالبدی بر وجوه اجتماعی و فرهنگی باعث شد تا با وجود تدوین «سندتوانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی» اجرای این سند پیش نرود و نقص قوانین، اقدامات و برنامهها مانع از ساماندهی حاشیهنشینی شود.
البته هیاتوزیران با هدف مدیریت یکپارچه، در سال۹۲ «سند ملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری» را تصویب کرد، اما این سند هم به چشمانداز مطلوب خود دست نیافت و در نتیجه قانون برنامه ششم توسعه، دولت را مکلف به تهیه «سند ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی» کرد که تدوین این سند هم تاکنون به سرانجام نرسیده است.
دلایل پریشانی حاشیهها
اما این همه ناکارآمدی چرا؟ آن هم در شرایطی که شرکت ملی بازآفرینی شهری ایران و سازمان امور اجتماعی کشور متولیان اصلی در موضوع حاشیهنشینی هستند و علاوه بر آنها، در بخش دولتی ۱۸دستگاه و در بخش غیردولتی نیز ۹دستگاه (نهادها، بنیادها و سازمانهای غیردولتی) در این حوزه ذیمدخل یا ذینفع هستند.
از منظر نویسندگان گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس، موازیکاری و ضعف هماهنگی در برنامههای عملیاتی، نبود سامانه بررسی و پایش جریان مهاجرتی جمعیت، نبود سازوکار رسمیت بخشیدن به اقتصاد غیررسمی، وجود سوداگری زمین در سکونتگاههای غیررسمی، ضعف در جلب مشارکت اجتماعی ساکنان، نهادهای محلی و سازمانهای غیردولتی و فقدان سازوکار مؤثر نظارت و ارزیابی عملکرد دستگاههای ملی، مهمترین دلایل نتیجهبخش نبودن برنامههای ساماندهی حاشیهنشینی معرفی شده است.
از دیگر سو این کارشناسان هفت دلیل عمده را علت بروز حاشیهنشینی در کشورمان میدانند که روی هم یک ۱۳نحس را شکل میدهند: نبود نگاه و برنامهریزی آمایشی، اقتصاد غیرمولد، بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی، تمرکز سرمایهگذاری دولت در شهرها، کمتوجهی به توسعه روستایی، تورم بخش مسکن و سرریز جمعیت شهرها و خشکسالی، تنشهای آبی و بحرانهای زیستمحیطی. این عوامل سالهاست که دست به دست هم داده و وضعیت امروز کشورمان را ایجاد کردهاند، زمانهای که آمارهای رسمی از زندگی دستکم شش میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در بیش از ۵۸ هزار هکتار فضای حاشیهای حکایت دارد.
علل تداوم حاشیهنشینی و ثمربخش نبودن برنامههای ساماندهی
موازیکاری و ضعف هماهنگی در برنامههای عملیاتی
نبود سامانه بررسی و پایش جریان مهاجرتی جمعیت
نبود سازوکار رسمیت بخشیدن به اقتصاد غیررسمی
وجود سوداگری زمین در سکونتگاههای غیررسمی
ضعف در جلب مشارکت اجتماعی ساکنان، نهادهای محلی و سمنها
فقدان سازوکار مؤثر نظارت و ارزیابی عملکرد دستگاههای ملی
نبود نگاه و برنامهریزی آمایشی
اقتصاد غیرمولد، بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی، تمرکز سرمایهگذاری دولت در شهرها
کمتوجهی به توسعه روستایی، تورم بخش مسکن و سرریز جمعیت شهرها
خشکسالی، تنشهای آبی و بحرانهای زیستمحیطی
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: