این در حالی است که صنعت سینمای سنگاپور خواهان توجه بیشتر مسئولان رسمی به سینمای بومی و اتخاذ راهها و روشهایی منطقی و قابل دسترس برای مقابله با محصولات پرسروصدای هالیوودی و حتی بلاکباسترهای بالیوودی هستند. در این میان، فعالیت شرکتهای بزرگ فیلمسازی برای تولید تعداد بیشتری فیلم شتاب گرفته و تولیدکنندگان کوچکتر هم با الهام از این وضعیت، کار ساخت محصولاتی کمخرجتر را آغاز کردهاند.
کرونا، انسانها را به انزوا برد
فران بورجیا یکی از تهیهکنندگان سرشناس بومی میگوید، تولید محصولات مشترک با کشورهای همسایه و همزبان، میتواند به احیا و خلق وضعیتی بهتر برای سینمای بومی کمک زیادی کند. به همین دلیل شرکت فیلمسازی او، آکانگا فیلم، قصد دارد طی ماههای آینده حداقل چهار محصول مشترک را جلوی دوربین ببرد. به گفته بورجیا: «تماشاگران داخلی همیشه از تولیدات بومی و هنرمندانشان حمایت میکنند. فیلمهای ما داستانهایشان را از زندگی همین مردم میگیرند و مشکلات و مسائل آنان را به زبان خودشان مطرح میکنند. تماشاچی سنگاپوری در فیلمهای ما فرهنگ، مذهب، زندگی و آداب و رسوم محلی و بومی را میبیند و با آن احساس همذاتپنداری میکند. پس وظیفه مهم ما در مقام هنرمند این است که با فراهم کردن خوراک فکری و تفریحی لازم برای او، مانع حرکت مردم به سمت تولیدات خارجی بشویم.» بورجیا که سال ۲۰۱۸ با درام پرتنش و تحسینشده «سرزمین تصور شده» توجهات بسیاری را به خود جلب کرد، در یک همکاری دوباره با کارگردان این فیلم یئو سیو هوآ، درام اجتماعی «چشمهای غریب» را آماده نمایش عمومی کرده است. داستان هیجانانگیز و پررمز و راز فیلم، یک بازپرس پلیس به نام گوو را در رأس ماجراهای خود دارد. این بازرس کارکشته زمان تحقیقات پیرامون یک سارق کارتهای اعتباری بانک، متوجه بحرانی عظیمتر در بین خلافکاران زیرزمینی شده و مجبور به مقابله با جنایتکارانی میشود که با بهرهگیری از تکنیکهای پیشرفته الکترونیکی، اقدام به ضبط صحنههای زندگی مردم عادی کرده و با این کار، امنیت عمومی جامعه را به هم میزنند. یئو در رابطه با مضمون کار تازهاش میگوید: «بحث اصلی فیلم درباره دیدن و چگونه دیدن است.
راههای مختلفی که آدمها با آن به تماشای حوادث روزمره میپردازند، نکتهای است که در دل داستان فیلمنامه چشمهای غریب وجود دارد و به تماشاگران هشدار میدهد با چشمی باز به محیط اطرافشان نگاه کنند و گول ظواهر را نخورند. ما دیگران را چگونه نگاه میکنیم و دوست داریم خودمان چگونه دیده شویم؟ احساس کردم این موضوع در قالبی دلهرهآور، جذابتر به نظر رسیده و تماشاچی بیشتری را جذب خود میکند. صادقانه بگویم که کووید ــ ۱۹ کل زندگی مرا تغییر داد و باعث دگرگونی و تحول در دیدگاهم شد. یکی از این تغییرات مهم، نوع نگاهم به زندگی، هستی و زنده ماندن است. پاندمی، آدمها را از هم دور کرد و به انزوا برد. حالا وظیفه ما هنرمندان است که درباره همبستگی و بودن در کنار یکدیگر و اهمیت این موضوع بحث کنیم. این یک وظیفه اجتماعی مهم است که این روزها به دوش ماست و با توجه به فرهنگ عمومی و باورهای مذهبی که دوستی و همکاری را تشویق میکند، باید در فیلمهایمان به این موضوع بپردازیم.»
لزوم توان مقابله با هالیوود
فیلم مهم دیگری که در دست تولید قرار دارد، «بچههای تونگلور» است که توسط فیلمساز سرشناس تایوانی آدیتیا اسارات، ساخته میشود. او بعد از چند فیلم کوتاه دوباره به سینمای بلند و حرفهای میآید تا به یکی از موضوعات ملتهب سیاسی و اجتماعی کشور برگردد. یک پروفسور بازنشسته دانشگاه، شخصیتمحوری داستان بچههای تونگلور است. او چندسال قبل و بعد از حمایت از دانشجویان معترض از شغل خود استعفا کرده و حالا در شهری در نزدیکی بانکوک زندگی میکند. دیدار با یکی از دوستان و همکاران قدیمی، این استاد دانشگاه را به دوران گذشته برمیگرداند تا از یکی از ناگفتههای مرموز دوران دانشگاه پرده برداشته شود. فیلم اسارات یکی از چند محصول مشترکی است که آکانگا فیلم بهدنبال تولید آنهاست. اسارات در صحبتهایش به موضوع مهمی اشاره میکند که تا حد زیادی از چشم رسانهها و حتی منتقدان سینمایی هم دور مانده است.
او میگوید: «مشکل ما فقط بلاک باسترهای هالیوودی نیست. این فیلمها بخشی از ماجرا است که کار را برای فیلمسازان و تهیهکنندگان بومی سخت میکنند. کارهای ما باید همزمان با فیلمهایی از هند و حتی شرق دور هم مبارزه و مقابله کنند. یک فیلم کاراتهای و رزمی بهراحتی میتواند با اندکی تبلیغات مورد توجه جوانان قرار گیرد. ستارگان بالیوودی هم طرفداران خاص خود را بین مردم دارند. زمانی که ما فیلمی را جلوی دوربین میبریم، در همان حال که به فکر استقلال و ارائه یک اثر سالم هستیم باید از عوامل و عناصری بهره ببریم تا بتوانیم تماشاگران را جذب خود کنیم. فیلمهای ما هم باید توان مقابله با هالیوود را داشته باشد و هم بتواند از پس رقابت با تولیدات بالیوودی و رزمی شرق دور هم برآید.»
مشکلات فیلمسازان زن
آشا مایفیر که «زن سوم» او تماشاگران و منتقدان را به تحسین فراوان واداشت، برای محصول مشترک تازهاش به نام «جوانی» راهی شهر سایگون دهه۹۰ میلادی میشود که هنوز تحت تاثیر تهاجم نظامی وسیع ارتش آمریکا و ویرانیهای ناشی از آن است. این خانم فیلمساز با محور قرار دادن یک زن در رأس ماجراهای فیلمش به بیان دردها، مشکلات و آرزوهای زنان در شرق آسیا و مشکلات پیشرویشان میپردازد. بورجیا و مایفیر قرار است همکاری مشترک دیگری به نام «اگه دو تا جون داشتم» هم داشته باشند. داستان فیلم برگرفته از رخدادی واقعی و داستان آبیگیل ان روزوود، نویسنده ویتنامی است.
در این فیلم هم یک زن شخصیت اصلی ماجراست که بعد از ازدواج با مردی میانسال قبول میکند برای فرزند کوچک او مادری کند. این در حالی است که خود او سالها قبل از محبت مادرش محروم شده و حالا با تناقضی در درون خویش روبهروست. مایفیر به مشکلات فیلمسازان زن در قاره آسیا اشاره کرده و ادامه میدهد: «وضعیت هنرمندان زن از مردان فیلمساز هم بدتر است. ما برای ابتداییترین حقوق خود باید مبارزه کنیم و خیلی وقتها شاید این مبارزه به نتیجهای هم نرسد.
این در حالی است که هنرمندان زن میتوانند خیلی بهتر مشکلات و مسائل زنان را در کشورهای در حال رشد بیان کنند. ما هنرمندان زن با تکیه بر فرهنگ بومی و مذهبی خود، تلاش داریم داستان زنان جامعهمان را به شکلی درست و منطقی به تصویر بکشیم.»
استفاده از زبان عامه، راهی برای جذب مخاطب
صنعت سینمای سنگاپور در حالی بهدنبال کسب موقعیت بهتر در جامعه است که منتقدان و اهل فن میگویند این سینما در صورتی به موفقیتهای بهتر و بالاتر میرسد که بیانکننده حال و احوال مردم کشور و نیازهای آنها باشد. به گفته آنها در این رابطه لازم است داستانهای فردی با موضوعات مهم اجتماعی همراه شود و به زبانی عامه فهم و جذاب در معرض دید تماشاچی قرار گیرد. این داستانها باید با توجه به عرف جامعه و دیدگاه ملی و مذهبی مردم مورد بازخوانی قرار گیرد و فقط در این صورت است که میتواند عموم تماشاگران داخلی و منطقه را جذب خود کند.
روزنامه جام جم